فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۸٬۱۶۵ مورد.
تعیین الگوی بهینه کشت زراعی بر اساس دو دیدگاه اقتصادی و زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کشاورزی یک فعالیت اقتصادی است که سهم بسیار مهمی در تولید ناخالص داخلی هر کشور بوسیله تامین امنیت غذایی مردم آن ایفا می کند. از سوی دیگر فعالیت کشاورزی می تواند تاثیرات جانبی زیست محیطی را به همراه داشته باشد. بسیاری از تحلیلهای اقتصادی تنها بر روی افزایش رفاه اقتصادی کشاورزان تاکید می کنند بدون اینکه به مسایل زیست محیطی توجهی داشته باشند. از این رو می توان گفت یک مدیر همه سو نگر و کارامد، در زمینه انتخاب فعالیتهای کشاورزی باید چندین هدف اعم از اقتصادی و زیست محیطی را همزمان در نظر داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق، ارائه و بکارگیری یک مدل برنامه ریزی آرمانی ترتیبی برای تعیین الگوهای بهینه کشت و مقایسه آنها، به منظور دستیابی همزمان به اهداف اقتصادی کشاورز و اهداف زیست محیطی است. نتایج تحقیق نشان داد که با استفاده از این مدل برنامه ریزی، تصمیم گیری برای کشاورزان در شرایط نامناسب زیست محیطی تسهیل می گردد، شرایط الگوی کشت به طور نسبی بهبود می یابد و از منابع و نهاده ها به نحو مطلوبتری بهره برداری می گردد.
اندازه گیری و مقایسه بهره وری عوامل تولید محصولات استراتژیک بخش کشاورزی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق سعی شده است بهره وری کلی و جزئی برای محصولات استراتژیک استان خراسان رضوی شامل گندم آبی، جو آبی، پنبه آبی و چغندرقند با استفاده از شاخص ترنکویست- تیل اندازه گیری و تحلیل گردد. در همین راستا نتایج به دست آمده نشان می دهد که طی دوره زمانی برنامه پنجساله سوم توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور، شاخص مقداری کل نهاده ها برای محصولات گندم آبی، جو آبی، پنبه آبی و چغندرقند به ترتیب رشد متوسطی معادل 01/16 ، 04/14 ، 46/14 و 24/16 درصد در سال داشته است. از طرف دیگر شاخص مقداری ستانده نیز به تفکیک برای محصولات فوق الذکر به ترتیب دارای رشد متوسط سالانه ای برابر با 29/28 ، 19/25 ، 52/15 و 93/24 درصد بوده است. در همه محصولات مورد بررسی، نرخ رشد شاخص ستانده نسبت به رقم مشابه شاخص کل نهاده ها بیشتر بوده که این خود رشد بهره وری کل عوامل تولید را برای محصولات مذکور طی دوره زمانی یاد شده به دنبال داشته است .در همین خصوص شاخص بهره وری کل عوامل تولید برای محصولات استراتژیک فوق به ترتیب دارای رشد متوسط سالانه ای به میزان 5/10 ، 7/9 ، 92/0 و 47/7 درصد بوده است که براساس آن محصول گندم آبی بالاترین و پنبه پایین تر ین میزان رشد شاخص بهره وری کل عوامل تولید را طی دوره زمانی مورد مطالعه داشته است.
بررسی شاخص های حمایت از بخش کشاورزی ایران و مقایسه آن با کشورهای منتخب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمایت از بخش کشاورزی در کشورهای مختلف دنیا با استفاده از ابزارهای گوناگون و عمدتاً برای رسیدن به اهدافی از قبیل افزایش درآمد کشاورزان، حمایت از تولیدکنندگان داخلی و رفع وابستگی، حفظ اشتغال و کاهش فقر انجام می شود. در این مطالعه به بررسی سیاست های حمایت از بخش کشاورزی در کشورهای مختلف دنیا براساس اجزا و مقادیر آن پرداخته شده و با سیاست های حمایتی اتخاذ شده در بخش کشاورزی ایران مقایسه گردیده است. برای این منظور از شاخص های اندازه گیری حمایت که از سوی کشورهای عضو OECD به کار می رود، استفاده شد. نتایج نشانگر سطوح نسبتاً بالای حمایتی در کشورهای مختلف با وجود تفاوت های از نظر نوع و گستردگی سیاست های اعمال شده است. مقایسه سطح حمایت از بخش کشاورزی ایران با کشورهای OECD نشان می دهد. حمایت از تولیدکنندگان (PSE) در ایران حدود دو سوم کشورهای OECD است. سهم خدمات عمومی (GSSE) از کل حمایت نیز در ایران کمتر از میزان مشابه در کشورهای مزبور است. درخصوص حمایت از مصرف کنندگان نیز علی رغم وجود مالیات بر مصرف کالاهای کشاورزی در کشورهای OECD، در ایران یارانه های قابل توجهی به این امر اختصاص یافته است. همچنین با توجه به سهم نسبتاً بالای بخش کشاورزی در اقتصاد ایران، سهم کل حمایت (TSE) از تولید ناخالص داخلی بالاتر از کشورهای مزبور است.
تحلیل تفاوت های منطقه ای در بهره وری بخش کشاورزی با رویکرد تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت های منطقه ای بهره وری در واحدهای تولیدی کشاورزی بین استانهای کشور از موضوعات اساسی است که نیازمند سیاست های ضروری برای ایجاد تعادل در توزیع منابع و نهاده ها به منظور ارتقای بهره وری است. این نابرابری در فرآیند توسعه کشاورزی به طور عام و در توزیع فضایی بهره وری واحدهای تولیدی کشاورزی به طور خاص قابل مشاهده بوده و کشور با شکاف گسترده ای از نظر سطح بهره وری در بین استانها مواجه است. بنابراین هدف اصلی این پژوهش اندازه گیری و توصیف تفاوت های منطقه ای بهره وری کشاورزی و سنجش روند آن در ایران می باشد تا بتوان برای ایجاد یا شناخت و کاربرد امکانات در بهربرداری بهینه از منابع تولیدی در برنامه ریزی توسعه کشاورزی آن را بکار گرفت. بدین منظور با توجه به اهداف تحقیق شاخص های بهره وری کشاورزی تدوین و بر اساس آن، اطلاعات مورد نیاز از طریق اداره کل آمار و اطلاعات وزرات جهاد کشاورزی برای استان های کشور و در طی سال های زراعی 77-1376 و 83-1382 جمع آوری گردید. روش تحقیق، ناپارامتری و با استفاده از شاخص مالمکوئیست مبتنی بر رویکرد تحلیل پوششی داده ها است، از این طریق به بررسی تفاوت های نرخ رشد بهره وری کل عوامل و اجزای آن در استان های کشور می پردازد و توان هر یک از استان ها و در حقیقت کارآیی آنها را در استفاده از نهاده های تولیدی کشاورزی می سنجد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر وجود تفاوت های قابل ملاحظه ای بین استانهای کشور از نظر رشد بهره وری کل عوامل و اجزای آن است از این رو لازم است در توزیع منابع و نهادهای رشد بهره وری، ضمن توجه به روند نابرابری ها، اینگونه امکانات متناسب با نیازها و پتانسیلهای کشاورزی در سطح استانها توزیع شوند.
نادران از اصل 44 می گوید
"کاربردی از مفاهیم ""نرخ بازدهی نسبت به مقیاس""و ""کشش جانشینی عوامل تولید""در تعیین پتانسیل اشتغال زایی مخارج سرمایه گذاری"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکرد سیاستگذاریهای معطوف به ایجاد اشتغال از طریق تخصیص اعتبارات سرمایهگذاری، در نظر گرفتن عواملی که بر توان اشتغالزایی اعتبارات سرمایهگذاری مؤثرند، میتواند نقش بسیار مؤثری را در تقویت نتایج این سیاستها ایفاء کند. در این مقاله سعی میشود تا با در نظر گرفتن "بازدهی نسبت بهمقیاس" و "جانشینی عوامل تولید" بهعنوان دوعامل مؤثر بر توان اشتغال زایی مخارج سرمایهگذاری، ابتدا یک چارچوب تئوریک در این خصوص فراهم آید و سپس بهطور تجربی نقش بازدهی نسبت بهمقیاس و جانشینی عوامل تولید در تقویت پتانسیل اشتغالزایی مخارج سرمایهگذاری در زیر بخشهای صنعت، مورد بررسی و آزمون قرار گیرد. در این مطالعه، با فرض اینکه فزایندهتر بودن بازدهی نسبت بهمقیاس از یکسو و کمتر بودن کشش جانشینی نهادهها از سوی دیگر منجر به تقویت تأثیر مثبت سرمایهگذاری بر ایجاد اشتغال میشود، اقدام به اولویتبندی زیر بخشهای صنعت با توجه بهمقادیر بهدست آمده برای نرخ بازدهی نسبت بهمقیاس و کشش جانشینی نهادهها شده است. همچنین با استفاده از تخمین تابع تقاضای نیروی کار برای تمامی زیربخشها در دوره زمانی 82-1350، ضریب اثرگذاری سرمایهگذاری بر اشتغال بهطور مستقیم مورد محاسبه قرار گرفته است. نتایج نشان میدهند که زیر بخشهای صنایع نساجی، پوشاک و چرم (کد32) صنایع مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات (کد31)، صنایع ماشینآلات، تجهیزات، ابزار ومحصولات فلزی (کد38)، صنایع تولید فلزات اساسی(کد37)، صنایع کاغذ، مقوا، چاپ و صحافی (کد34)، صنایع چوبی و محصولات چوبی(کد33) و صنایع شیمیایی (کد35) و صنایع محصولات کانی غیرفلزی بهجز فرآورده های نفت و زغالسنگ (کد36)، که بهترتیب بالاترین اولویت را داشتهاند، به همان نسبت بیشترین تأثیر سرمایهگذاری بر اشتغال را در درون خود تجربه کردهاند.