فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲٬۶۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارتقاء میزان رفاه بشر و همچنین افزایش یکپارچگی های اجتماعی، همواره مورد توجه محققین و سیاستمداران و مردم کشورهای مختلف بوده است. کشور هند، به عنوان یکی از بزرگ ترین دموکراسی های جهان، می تواند محل توجه محققان جهت مطالعه تعامل توسعه و نابرابری های اجتماعی گردد. در این مقاله، پس از تبیین مفاهیم دموکراسی و شاخص توسعه انسانی، زمینه ها و علل توسعه سیاسی هند مورد توجه قرار گرفته و در نهایت، رابطه بین دموکراسی و توسعه انسانی بررسی شده است. روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های این پژوهش از گزارش 2014 توسعه انسانی ملل متحد و گزارش های رتبه دموکراسی کمبل و همکارانش، بدست آمده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزار تحلیل آماری SPSS 19 استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بین دموکراسی در هند و شاخص توسعه انسانی این کشور رابطه معناداری وجود ندارد اما دموکراسی در این کشور دارای روندی رو به رشد می باشد.
هندواروپاییان، هندوایرانیان، خاستگاه و مهاجرت با تکیه بر مطالعات باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه در مورد مردمان هندواروپایی آغازی و هندوایرانی آغازی همواره از موضوعات پرچالش در باستان شناسی خاور نزدیک و آسیای مرکزی بوده است. مسئله موطن اولیة آنان، همین طور مسیرهایی که برای مهاجرت در پیش گرفتند از موضوعاتی بوده است که دانشمندان نظرهای متفاوتی دربارة آن مطرح کرده اند. هدف این مقاله بررسی نظریات دانشمندان مختلف دربارة سرزمین اصلی و زمان مهاجرت آنها از سرزمین اوّلیه تا هنگام ورود به ایران بر پایة داده های باستان شناختی است. عمده اطلاعات مورداستفاده ی ما از کتب و مقالاتی هستند که درزمینه باستان شناسی اروپای شرقی، آسیای مرکزی، ایران و افغانستان نوشته شده است. علاوه بر این اشاراتی هم به مطالعات زبان شناسان در این زمینه داشته ایم. بر اساس این پژوهش هندواروپاییان آغازی در هزاره پنجم و چهارم پ.م در استپ های کاسپی – پونتی زندگی می کردند، سپس هندوایرانیان در حدود اواخر هزاره سوم شروع به مهاجرت به سمت شرق و غرب یعنی آسیای مرکزی و اروپا کردند و سرانجام در نیمه دوم هزاره ی دوم پ.م هندوایرانیان آغازی از آسیای مرکزی به سوی ایران و هند حرکت کردند.
تحلیل و بررسی تکاپوهای سیاسی - اقتصادی ممالیک در دریای مدیترانه در تقابل با ایلخانان (648-923 ه . ق/1250-1517 م)
حوزه های تخصصی:
دوران سیصدساله ی فرمانروایی ممالیک بر مصر و شام، حدفاصل میان دو دولت ایوبی و عثمانی (648-923 ه . ق/1250-1517 م)، از مهم ترین ادوار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این منطقه به شمار می رود. از دیدگاه سیاسی سلاطین مملوک علاوه بر آنکه به مثابه سدی در برابر یورش مغولان قد برافراشتند؛ مهاجمان صلیبی را در هم شکستند و از سرزمین فلسطین بیرون راندند. ممالیک برای توسعه سیاسی – اقتصادی خود از تقابل و دشمنی با ایلخانان به عنوان یک محور اصلی بهره بردند و همه ی روابط خود با دولت های درگیر در منطقه ی مدیترانه را بر اساس این محور شکل دادند. از لشکرکشی به ارمنستان تا عهد و پیمان با اروپائیان همگی بر اساس این محور شکل گرفت و درنهایت نیز در موارد بسیاری به ممالیک نقش یک دولت واسطه گر در منطقه ی مدیترانه را داد. بر این اساس این بررسی به دنبال کنکاش در روابط سیاسی و اقتصادی ممالیک با محوریت توجه به دولت ایلخانی می باشد و همواره این سؤال مطرح می گردد که ممالیک در دریای مدیترانه چه نقش اقتصادی داشتند و جایگاه آن ها در ارتباط با حکومت های وقت چگونه بود؟ از این رو محور اصلی بحث بررسی نقش واسطه گری ممالیک با قدرت های منطقه است. نتایج نشان می دهد که سلاطین مصر در تقابل با ایلخانان با استفاده از این روش موفق بوده اند.
بررسی حضور سیاسی و تجاری هند در خلیج فارس (از 1947 تا 1979 میلادی)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند از زمان های قدیم از لحاظ سیاسی، تجاری و اقتصادی مورد توجه اقوام و ملت های مختلف بوده و همواره بعنوان با ارزش ترین و مهم ترین آبراه های تجاری-سیاسی جهان از آن استفاده می شده است. از این رو کشور هندوستان با سابقه تجاری دیرینه و ریشه دار در این آبراه بعد از استقلال، همواره در تلاش بوده تا نقش مهم تری برای تأمین منافع ملی و حفظ امنیت ملی خویش در دو عرصه منطقه ای و بین المللی ایفا نمایند. و لذا، یکی از مهم ترین و نزدیک ترین مناطق دارای اهمیت در بحث امنیت منطقه ای هند، منطقه خلیج فارس است. با توجه به ملاحظات موجود، این کشور همواره درصدد بوده تا برای تأمین امنیت ملی خویش، بویژه در حوزه انرژی روابط استراتژیک خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، گسترش داده و عمق بخشد. بنابراین، ایران، عراق و عربستان سعودی بعنوان سه کشور عمده خلیج فارس در دوره مورد تحقیق، بدلیل اهمیت راهبردی مورد توجه بوده است. وجود پتانسیل های فراوان برای گسترش و همکاری های چند جانبه، کشور های ساحلی این مناطق را به سوی توسعه وبهبود روابط ترغیب می کرده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی حضور سیاسی - تجاری هند در خلیج فارس و بررسی مناسبات آن با کشورهای عمده این منطقه در خلال سال های 1947 – 1979 است که نتایج بدست آمده نشان می دهد که اقتصاد و تکنولوژی فعال هند و نیاز روزافزون این کشور به منابع انرژی حوزه خلیج فارس از یک سو و سرازیر شدن دلارهای نفتی در دامان کشورهای تولیدکننده نفت از سوی دیگر باعث شده است تا هند حضوری مؤثر و پویا در عرصه تجاری و اقتصادی در خلیج فارس داشته باشد. نوع تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که با استفاده از روش کتابخانه ای و منابع اینترنتی صورت پذیرفته است.
طره خط و دندانه ی شعر (نظری بر جایگاه و هنر شاعران خوشنویس ایرانی دربار پادشاهان گورکانی هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعری و خوشنویسی از جمله ارجمندترین و ممتازترین فنون و هنرهای رایج در میان ایرانیان هستند. هنرمندان خوشنویس با به کارگیری مفاهیم ارزشمند نظم فارسی در قالب نوشتاری زیبا، آثار هنری منحصر به فردی را خلق نموده اند که به دلیل برخورداری از هماهنگی میان محتوا، حروف نگاری و تزیین در شمار فاخرترین نمونه های هنر ایرانی قرار دارند. توفیق گسترده ی هنرمندان ایرانی در خلق این آثار، نه تنها در ایران دوره صفوی نام و آوازه ی درخشانی را برای آنان به ارمغان آورد، بلکه سبب جلب توجه و علاقه ی حاکمان گورکانی هندوستان به این امر نیز گردیده و آن ها با فراهم آوردن زمینه ی مهاجرت هنرمندان زبده ی ایرانی به هند، فرهنگ و هنر ایران را در شبه قاره ی هند رواج دادند. در میان این هنرمندان مهاجر تعدادی از باذوق ترین شاعران ایرانی حضور داشتند که علاوه بر برخورداری از قریحه خوش ادبی از استعداد خوشنویسی نیز بهره مند بودند. اهمّیّت تاریخی مهاجرت این هنرمندان در گسترش ادب و هنر ایرانی در شبه قاره هند، سبب گردیده تا این موضوع در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق که به شیوه ی توصیفی و تحلیلی، با تکیه بر منابع تاریخی و اسناد باقی مانده تدوین شده، حضور شاعران خوشنویس در دربار گورکانیان هند مورد توجه قرار گرفته است.
افتتاح کانال سوئز و بازگشت کشتیرانی از اقیانوس ها به دریاهای میان قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افتتاح کانال سوئز ارتباطات دریایی را متحول کرد. این کانال که دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل کرد، از لحاظ گوناگونی، تغییرات عظیمی را موجب شد. کانال سوئز راه ارتباط دریایی آسیا و اروپا را بسیار کوتاه کرده و دسترسی کشورهای اروپایی به مستعمراتشان در آسیا را آسان تر کرد. کانال سوئز به علت موقعیت خاص جغرافیایی، زمینه لازم را نیز برای توسعه کشتی های بخار، در مقابل کشتی های بادبانی، فراهم کرد.
حقیقت آن است که در سال 1869 م/1286 ق و بعد از افتتاح این آبراه، تجارت میان آسیا و اروپا بعد از چهار قرن کشتیرانی در اقیانوس ها، به دریاهای میان آسیا و اروپا بازگشت. اهمیت یافتن دوباره دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریای سیاه، یعنی دریاهای میان قاره ای، تحولات مهم سیاسی و اقتصادی برای منطقه و جهان همراه آورد. به طور خاص، افتتاح کانال سوئز رقابت میان کشورهای جهان در خلیج فارس را گسترش داد.
این بررسی به مراحل حفر کانال سوئز و بازتاب های افتتاح آن در تحولات دریانوردی میان کشورهای جهان، به ویژه در منطقه خلیج فارس، تا آغاز جنگ نخست جهانی پرداخته است. تحقیقات نشان می دهد که افتتاح این کانال، پیدا شدن رقبایی برای انگلستان، آن هم در دوره تفوق جهانی این کشور را موجب شد.
بررسی مقایسه ای سیاست دولت ایران و عثمانی نسبت به طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طریقت قادریه از نخستین سلسله های منظم صوفیانه در جهان اسلام و منتسب به شیخ عبدالقادر گیلانی (470 561 ق./1077 1166م) است که در فاصله سده هشتم تا دوازدهم هجری در جغرافیای پهناوری از سودان تا میان مسلمانان چین، از هند تا دورترین سرحدات اروپایی دولت عثمانی پراکنده شد. منشأ نخستین این طریقت عراق و شهر تاریخی «هزار و یک» فرقه بغداد عصر شکوه سلجوقی عباسی بود. از مکتب جنید انشعاب یافت و پیروان آن ابتدا بیشتر بر مذهب حنبلی بودند؛ اما بعد مخصوصاً در مصر و کردستان به پیروان شافعی آن هم افزوده شد. پرسش اساسی ای که این مقاله حول محور آن سامان یافته، این است که چرا طریقت قادریه در ایران دفع و در عثمانی جذب شد؟ این طریقت صوفیانه حداقل از دو جهت برای دولت های ایرانی، صفوی و افشاری مهم بود. ابتدا به واسطه رویکرد ضدشیعی که این طریقت داشت و در مرتبه بعد به جهت حضور پررنگ و مؤثر قادریه در جغرافیای مورد منازعه دولت های ایران و عثمانی یعنی عراق امروزی و مناطق کردنشین. طریقت قادریه همواره در جنگ های ایران و عثمانی جانب دومی را داشت و دولت آن را به قیامت و پایان جهان خاکی متصل می کرد. بالطبع، سیاست دولت ایران نسبت به آن دفعی بود، بر خلاف عثمانی که سیاستی جذبی برای این طریقت داشت. حاصل این سیاست دفع و جذب، متوقف ماندن طریقت قادریه در ایران و گسترش آن در قلمرو دولت عثمانی بود.
بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه
حوزه های تخصصی:
فرآیند شکل گیری هر انقلاب، سه مرحلة مشخص دارد: زمینه ها و بسترهای تاریخی پیش از انقلاب، برهة انقلابی یا دوران اوج گیری نهضت و کسب پیروزی، و نهایتاً دوران منازعات پس از پیروزی و مرحلة تثبیت حاکمیت انقلابی. هر یک از مراحل مزبور نیز دارای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مختص به خود می باشد. در این مقاله، تحولات نیکاراگوئه از زمان تشکیل جبهة آزادیبخش ساندینیست (1961 تا سال 1999)، یعنی بیست سال پس از پیروزی انقلاب ساندینیستی بررسی گردیده و مقایسه ای میان انقلاب مذکور و انقلاب اسلامی ایران - منطبق با هر مرحله و شرایط دخیل در آن- براساس تئوری کرین برینتون صورت گرفته است. نقطة عزیمت نوشتار حاضر برای تطبیق و مقایسه این دو انقلاب، پس از تشریح تاریخ تحولات نیکاراگوئه، پرسش های زیر می باشد: زمینه ها یا شرایط اقتصادی این جوامع در سال های منتهی به انقلاب تا چه حد قابل مقایسه اند؟ ماهیت دولت، کارکرد آن و ویژگی های هیأت حاکمة این جوامع در شرایط وقوع انقلاب، چه شباهت ها یا تمایزاتی با یکدیگر دارند؟ شرایط فرهنگی- اجتماعی پیشاانقلابی این جوامع براساس الگوی برینتون تا چه میزان قابل مقایسه اند؟ فرآیند و مراحل وقوع انقلاب و نیز رقابت ها و جابه جایی قدرت و عملکرد و ماهیت گروه های حاکم بعد از انقلاب، چگونه بوده است؟#,
نگاهی به چند سفینه و جنگ ادبی پدیدآمده در آناطولی، تا پایان سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش تصوف شهری عامه در تحولات سیاسی و اجتماعی آناتولی در سده های هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سده های هفتم و هشتم هجری از ادواری بود که تصوف و طریقت های مختلف صوفیانه از نقش پررنگی برخوردار بوده اند. این امر در آناتولی به صورت بارزتری نمایان بود. با بررسی طریقت های فعال مختلف این دوره، معلوم می شود که برخی از آنها خصوصیات و ویژگی های مشترکی داشته اند و جریان مشترکی را شکل داده بودند که ما از آن با عنوان «تصوف شهری غیرحکومتی» نام برده ایم. این نوع تصوف، از زبان پیچیده ای برخوردار نبود و سعی داشت با بیانی ساده و همه فهم، به مقاصد اخلاقی و اجتماعی خود دست یابد. این نوع تصوف، بر عرصه عمل بیشتر از نظر تأکید داشته است و آن را در هم جوشی با طبقات مختلف عامه مردم نشان می داد. دومین ویژگی مهم این نوع تصوف، شهری بودن آن است که ناشی از پیوند تنگاتنگ آن با طبقات اصناف و پیشه وران شهری بود. در این پژوهش، آن را در سه کارکرد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار دادیم.
آزادی ازلی؛ نگاهی به نظام اندیشگی نیکلای بردیایف
حوزه های تخصصی:
نیکلای الکساندرویچ بردیایف اندیشمندی زاده ی سنّت مسیحیت ارتدوکس است. او تا پایان زندگی نیز اندیشه ی خود را در پیوند با این سنّت غنی می انگاشت اما شگفت آنکه کلیسای ارتدوکس از همان آغازین گام های خلاقیتِ فلسفیِ بردیایف، او را تکفیر کرده و از خود می راند. تأمل و دقت در اندیشه ی بردیایف شاید موجب شود حقّ را البته تنها در تشخیص این تفاوت به کلیسای ارتدوکس دهیم. چراکه بردیایف اساسأ یک فیلسوف بود و نه یک متکلّم؛ آن هم یک فیلسوف خلاق و آزاد. تفاوت عقاید الهیاتیِ بردیایف با بنیان های اساسیِ سنّت ارتدوکس و حتّی هر سنّت مسیحی و مذهبیِ دیگری در موارد بسیاری به چشم می خورد. شاید بتوان همه ی تفاوت ها را در یک تحلیل ساده به این امر منتسب ساخت که بردیایف فرزند زمان خود بود؛ او متألهی پساروشنگری بود. الهیات او و دیدگاه عرفانی و مذهبی او به عالَم و آدم خواسته یا ناخواسته، هرچند هم که مایه هایش را از درون سنّت و تاریخ مسیحت یافته باشد، منطبق بود بر ذهنیت، سبک زندگی و عقاید و ارزش های انسانی که عصر روشنگری را از سر گذرانده است. بردیایف آزادی و خلاقیت را در کانون نظام فلسفی خود قرار می دهد. از این رو خود نیز به سان یک اندیشمند خلاق و آزاد در قیدو بند جزم ها و عقایدِ همیشه غیرقابل بحث انگاشته شده باقی نمی ماند. در این مقاله خواهیم دید که او صریحأ یگانه انگاریِ جریانِ غالب در سنّت ادیان ابراهیمی را کنار گذاشته و به یک دوگانه انگاریِ شگفت گرایش می یابد. خدای او خالق مطلقی نیست که آفریننده و خالق همه چیز خیر و شرّ در عالم باشد و در برابر هر رخدادی اعم از شرّ و ضرورت و فقر مسئول باشد. او عاشقی است نیازمند به عشقبازی با انسان؛ او همیشه در حال دعوت آدمی به فرا رفتن از قلمرو ضرورت ها ، قیدوبندها و فقر، و در یک کلام از قلمرو شیئی شدن و بازگشت به باغ ملکوت و وطن اصیلِ خود یعنی قلمرو آزادی و معناست؛ جایی که موطن خداوند و انسان است. چنین دیدگاهی به عالَم به وضوح عمیقأ عرفانی است و با سنّتِ اغلب شریعت گرای مسیحیتِ ارتدوکس متعارض. از آنجا که اندیشه ی بردیایف در سلک فیلسوفان اگزیستانسیالیست (وجودگرا) البته در معنای کرکگوری اش طبقه بندی می شود، ارنست برایزاک فصلی از کتاب خود «مقدمه ای بر اگزیستانسیالیسم مدرن» را به تفکرات او اختصاص داده است. برایزاک در این فصلِ کوتاه به نحوی هنرمندانه و لذت آفرین، وجوه اساسیِ اندیشه ی این اندیشمندِ متأسفانه غریب و ناشناخته در کشورمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
تاریخ نگار ایرانی در دربار عثمانی و رویکرد به تشیع با تکیه بر تاریخ جنّابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر معروف به تاریخ الجنّابی کتابی است به زبان عربی در تاریخ عمومی عالم از ابتدا تا قرن دهم هجری که توسط مصطفی جنّابی به سلطان مراد سوم عثمانی (982-1003ق.) تقدیم شده است. به نوشته برخی از مؤلفان، تبار این مورخ از جنّابه فارس (گناوه) است و به همین سبب به جنّابی معروف شده است. اهمیت این امر نیز حضور یک مورخ ایرانی تبار در دربار عثمانیان در قرن دهم هجری قمری است. از این مؤلف تألیفات چندی برجای مانده است اما العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر مهم ترین اثر اوست که موجب اشتهارش شد. اهمیت تاریخ نگاری جنّابی در این است که وی نخستین تاریخ نگار عثمانی است که به صورتی جامع به تألیف تاریخ عمومی اسلام مبادرت کرده است. علاوه بر آن فذلکه یکی از کتاب های تاریخی معروف سلسله عثمانیان اثر کاتب چلبی نیز خلاصه ای از کتاب تاریخ جنابی می باشد. نیز العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر به عنوان مأخذ در دیگر کتاب های تاریخی مهم عثمانی مورد توجه تاریخ نگاران این دوره واقع گردیده است. این امر می تواند بیانگر تأثیرپذیری تاریخ نگاری عثمانی و مورخان آن از یک مورخ ایرانی تبار باشد که نکته ای در خور اهمیت است. از این اثر دو نسخه خطی در کتابخانه ملک تهران به شماره بازیابی 4351 و 4370 موجود است. هدف از ارائه این مقاله معرفی این اثر و ویژگی های آن از نظر شیوه تاریخ نگاری با تکیه بر چگونگی نگرش مؤلف آن به مسئله چالش برانگیز تشیع در میان دو دولت عثمانی و صفوی، با استفاده از گزارش های وی درباره شخصیت امامان معصوم -علیهم السلام- و خاندان های حکومتگر شیعی است.