فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲٬۶۵۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
نیکلای الکساندرویچ بردیایف اندیشمندی زاده ی سنّت مسیحیت ارتدوکس است. او تا پایان زندگی نیز اندیشه ی خود را در پیوند با این سنّت غنی می انگاشت اما شگفت آنکه کلیسای ارتدوکس از همان آغازین گام های خلاقیتِ فلسفیِ بردیایف، او را تکفیر کرده و از خود می راند. تأمل و دقت در اندیشه ی بردیایف شاید موجب شود حقّ را البته تنها در تشخیص این تفاوت به کلیسای ارتدوکس دهیم. چراکه بردیایف اساسأ یک فیلسوف بود و نه یک متکلّم؛ آن هم یک فیلسوف خلاق و آزاد. تفاوت عقاید الهیاتیِ بردیایف با بنیان های اساسیِ سنّت ارتدوکس و حتّی هر سنّت مسیحی و مذهبیِ دیگری در موارد بسیاری به چشم می خورد. شاید بتوان همه ی تفاوت ها را در یک تحلیل ساده به این امر منتسب ساخت که بردیایف فرزند زمان خود بود؛ او متألهی پساروشنگری بود. الهیات او و دیدگاه عرفانی و مذهبی او به عالَم و آدم خواسته یا ناخواسته، هرچند هم که مایه هایش را از درون سنّت و تاریخ مسیحت یافته باشد، منطبق بود بر ذهنیت، سبک زندگی و عقاید و ارزش های انسانی که عصر روشنگری را از سر گذرانده است. بردیایف آزادی و خلاقیت را در کانون نظام فلسفی خود قرار می دهد. از این رو خود نیز به سان یک اندیشمند خلاق و آزاد در قیدو بند جزم ها و عقایدِ همیشه غیرقابل بحث انگاشته شده باقی نمی ماند. در این مقاله خواهیم دید که او صریحأ یگانه انگاریِ جریانِ غالب در سنّت ادیان ابراهیمی را کنار گذاشته و به یک دوگانه انگاریِ شگفت گرایش می یابد. خدای او خالق مطلقی نیست که آفریننده و خالق همه چیز خیر و شرّ در عالم باشد و در برابر هر رخدادی اعم از شرّ و ضرورت و فقر مسئول باشد. او عاشقی است نیازمند به عشقبازی با انسان؛ او همیشه در حال دعوت آدمی به فرا رفتن از قلمرو ضرورت ها ، قیدوبندها و فقر، و در یک کلام از قلمرو شیئی شدن و بازگشت به باغ ملکوت و وطن اصیلِ خود یعنی قلمرو آزادی و معناست؛ جایی که موطن خداوند و انسان است. چنین دیدگاهی به عالَم به وضوح عمیقأ عرفانی است و با سنّتِ اغلب شریعت گرای مسیحیتِ ارتدوکس متعارض. از آنجا که اندیشه ی بردیایف در سلک فیلسوفان اگزیستانسیالیست (وجودگرا) البته در معنای کرکگوری اش طبقه بندی می شود، ارنست برایزاک فصلی از کتاب خود «مقدمه ای بر اگزیستانسیالیسم مدرن» را به تفکرات او اختصاص داده است. برایزاک در این فصلِ کوتاه به نحوی هنرمندانه و لذت آفرین، وجوه اساسیِ اندیشه ی این اندیشمندِ متأسفانه غریب و ناشناخته در کشورمان را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.
افتتاح کانال سوئز و بازگشت کشتیرانی از اقیانوس ها به دریاهای میان قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افتتاح کانال سوئز ارتباطات دریایی را متحول کرد. این کانال که دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل کرد، از لحاظ گوناگونی، تغییرات عظیمی را موجب شد. کانال سوئز راه ارتباط دریایی آسیا و اروپا را بسیار کوتاه کرده و دسترسی کشورهای اروپایی به مستعمراتشان در آسیا را آسان تر کرد. کانال سوئز به علت موقعیت خاص جغرافیایی، زمینه لازم را نیز برای توسعه کشتی های بخار، در مقابل کشتی های بادبانی، فراهم کرد.
حقیقت آن است که در سال 1869 م/1286 ق و بعد از افتتاح این آبراه، تجارت میان آسیا و اروپا بعد از چهار قرن کشتیرانی در اقیانوس ها، به دریاهای میان آسیا و اروپا بازگشت. اهمیت یافتن دوباره دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریای سیاه، یعنی دریاهای میان قاره ای، تحولات مهم سیاسی و اقتصادی برای منطقه و جهان همراه آورد. به طور خاص، افتتاح کانال سوئز رقابت میان کشورهای جهان در خلیج فارس را گسترش داد.
این بررسی به مراحل حفر کانال سوئز و بازتاب های افتتاح آن در تحولات دریانوردی میان کشورهای جهان، به ویژه در منطقه خلیج فارس، تا آغاز جنگ نخست جهانی پرداخته است. تحقیقات نشان می دهد که افتتاح این کانال، پیدا شدن رقبایی برای انگلستان، آن هم در دوره تفوق جهانی این کشور را موجب شد.
تحول سیاست خارجی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هند از 1947 تا اواخر دهه 1980، سیاست جهان سوم گرایی را در پیش گرفته بود که با مشخصه های کلیدی تلاش برای همبستگی جهان سوم، خودبسندگی اقتصادی و عدم تعهد تعریف می شد. از اواخر دهه 1980، سیاست خارجی جهان سوم گرایانه هند به سیاست عمل گرایی اقتصادی دگرگون شده است. این مقاله سعی دارد به جستجوی عوامل و چگونگی تغییر سیاست خارجی هند نسبت به حوزه دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس بپردازد. یافته ها نشان می دهد که سیاست خارجی هند در نسبت به دولت های حوزه شورای همکاری خلیج فارس از اوایل دهه 1990، بر اساس الزامات توسعه اقتصادی هند بازتعریف شده است و در این زمینه تقاضای فزاینده هند برای واردات نفت و گاز، جذب سرمایه گذاری های خارجی، گسترش بازارهای صادراتی در کنار رقابت ژئوپولیتیکی با پاکستان و چین مولفه های سازنده سیاست خارجی هند هستند. در تمایز با گذشته مولفه های اقتصادی به مراتب بیش از مساله ژئوپولیتیکی رقابت با پاکستان در تعریف رهیافت سیاست خارجی هند نسبت به دولت های حوزه شورای همکاری خلیج فارس تاثیرگذار بوده است، دگرگونی چین از دولتی با گرایشات انقلابی به دولتی توسعه گرا نیز بر تمرکز هند بر عمل گرایی اقتصادی در این حوزه نیز موثر بوده است. در این مقاله روش مورد استفاده روش تبیینی است و چشم انداز نظری در تجزیه و تحلیل داده ها نیز نظریه موازنه منافع است.
تاریخ نگار ایرانی در دربار عثمانی و رویکرد به تشیع با تکیه بر تاریخ جنّابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر معروف به تاریخ الجنّابی کتابی است به زبان عربی در تاریخ عمومی عالم از ابتدا تا قرن دهم هجری که توسط مصطفی جنّابی به سلطان مراد سوم عثمانی (982-1003ق.) تقدیم شده است. به نوشته برخی از مؤلفان، تبار این مورخ از جنّابه فارس (گناوه) است و به همین سبب به جنّابی معروف شده است. اهمیت این امر نیز حضور یک مورخ ایرانی تبار در دربار عثمانیان در قرن دهم هجری قمری است. از این مؤلف تألیفات چندی برجای مانده است اما العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر مهم ترین اثر اوست که موجب اشتهارش شد. اهمیت تاریخ نگاری جنّابی در این است که وی نخستین تاریخ نگار عثمانی است که به صورتی جامع به تألیف تاریخ عمومی اسلام مبادرت کرده است. علاوه بر آن فذلکه یکی از کتاب های تاریخی معروف سلسله عثمانیان اثر کاتب چلبی نیز خلاصه ای از کتاب تاریخ جنابی می باشد. نیز العیلم الزاخر فی احوال الاوائل و الاواخر به عنوان مأخذ در دیگر کتاب های تاریخی مهم عثمانی مورد توجه تاریخ نگاران این دوره واقع گردیده است. این امر می تواند بیانگر تأثیرپذیری تاریخ نگاری عثمانی و مورخان آن از یک مورخ ایرانی تبار باشد که نکته ای در خور اهمیت است. از این اثر دو نسخه خطی در کتابخانه ملک تهران به شماره بازیابی 4351 و 4370 موجود است. هدف از ارائه این مقاله معرفی این اثر و ویژگی های آن از نظر شیوه تاریخ نگاری با تکیه بر چگونگی نگرش مؤلف آن به مسئله چالش برانگیز تشیع در میان دو دولت عثمانی و صفوی، با استفاده از گزارش های وی درباره شخصیت امامان معصوم -علیهم السلام- و خاندان های حکومتگر شیعی است.
نگاهی به چند سفینه و جنگ ادبی پدیدآمده در آناطولی، تا پایان سده نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی مقایسه ای سیاست دولت ایران و عثمانی نسبت به طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طریقت قادریه از نخستین سلسله های منظم صوفیانه در جهان اسلام و منتسب به شیخ عبدالقادر گیلانی (470 561 ق./1077 1166م) است که در فاصله سده هشتم تا دوازدهم هجری در جغرافیای پهناوری از سودان تا میان مسلمانان چین، از هند تا دورترین سرحدات اروپایی دولت عثمانی پراکنده شد. منشأ نخستین این طریقت عراق و شهر تاریخی «هزار و یک» فرقه بغداد عصر شکوه سلجوقی عباسی بود. از مکتب جنید انشعاب یافت و پیروان آن ابتدا بیشتر بر مذهب حنبلی بودند؛ اما بعد مخصوصاً در مصر و کردستان به پیروان شافعی آن هم افزوده شد. پرسش اساسی ای که این مقاله حول محور آن سامان یافته، این است که چرا طریقت قادریه در ایران دفع و در عثمانی جذب شد؟ این طریقت صوفیانه حداقل از دو جهت برای دولت های ایرانی، صفوی و افشاری مهم بود. ابتدا به واسطه رویکرد ضدشیعی که این طریقت داشت و در مرتبه بعد به جهت حضور پررنگ و مؤثر قادریه در جغرافیای مورد منازعه دولت های ایران و عثمانی یعنی عراق امروزی و مناطق کردنشین. طریقت قادریه همواره در جنگ های ایران و عثمانی جانب دومی را داشت و دولت آن را به قیامت و پایان جهان خاکی متصل می کرد. بالطبع، سیاست دولت ایران نسبت به آن دفعی بود، بر خلاف عثمانی که سیاستی جذبی برای این طریقت داشت. حاصل این سیاست دفع و جذب، متوقف ماندن طریقت قادریه در ایران و گسترش آن در قلمرو دولت عثمانی بود.
فرازوفرود «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه» (1327- 1331ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان مدت امتیاز بانک شاهنشاهی ایران (1888- 1949م) در بهمن ماه1327ش/ ژانویه1949م، بانک جدیدی با عنوان «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه» در ایران تأسیس شد.
هدف پژوهش: بررسی چگونگی شکل گیری و دلایل ناکامی و پایان کار «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه» در ایران است.
روش و رویکرد پژوهش: برای تبیین موضوع پژوهش از الگو یا روش «ردیابی فرایند» پیروی شده است. ردیابی فرایند، روشی است که در آن، تحلیل گر تلاش می کند، مکانیسم های علّی ای را مشخص کند که متغیر تبیین را به یک پیامد پیوند می دهد
یافته های پژوهش: ما را به نتایج زیر رهنمون می کند: جامعة ایرانی، عموماً، نظر مساعدی نسبت به تداوم فعالیت های «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه»، در ایران نداشتند و آن را مانند ابزاری برای پیشبرد اهداف استعماری انگلیس در ایران ارزیابی می کردند. همچنین، تقارن زمانی تأسیس و فعالیت «بانک انگلیس در ایران و خاورمیانه» با گسترش بحران در روابط ایران و انگلیس به دلیل نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران، ، نقش مهمی در ناکامی زودهنگام بانک مذکور در ایران ایفا کرد.
بررسی تطبیقی انقلاب اسلامی ایران و انقلاب نیکاراگوئه
حوزه های تخصصی:
فرآیند شکل گیری هر انقلاب، سه مرحلة مشخص دارد: زمینه ها و بسترهای تاریخی پیش از انقلاب، برهة انقلابی یا دوران اوج گیری نهضت و کسب پیروزی، و نهایتاً دوران منازعات پس از پیروزی و مرحلة تثبیت حاکمیت انقلابی. هر یک از مراحل مزبور نیز دارای شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مختص به خود می باشد. در این مقاله، تحولات نیکاراگوئه از زمان تشکیل جبهة آزادیبخش ساندینیست (1961 تا سال 1999)، یعنی بیست سال پس از پیروزی انقلاب ساندینیستی بررسی گردیده و مقایسه ای میان انقلاب مذکور و انقلاب اسلامی ایران - منطبق با هر مرحله و شرایط دخیل در آن- براساس تئوری کرین برینتون صورت گرفته است. نقطة عزیمت نوشتار حاضر برای تطبیق و مقایسه این دو انقلاب، پس از تشریح تاریخ تحولات نیکاراگوئه، پرسش های زیر می باشد: زمینه ها یا شرایط اقتصادی این جوامع در سال های منتهی به انقلاب تا چه حد قابل مقایسه اند؟ ماهیت دولت، کارکرد آن و ویژگی های هیأت حاکمة این جوامع در شرایط وقوع انقلاب، چه شباهت ها یا تمایزاتی با یکدیگر دارند؟ شرایط فرهنگی- اجتماعی پیشاانقلابی این جوامع براساس الگوی برینتون تا چه میزان قابل مقایسه اند؟ فرآیند و مراحل وقوع انقلاب و نیز رقابت ها و جابه جایی قدرت و عملکرد و ماهیت گروه های حاکم بعد از انقلاب، چگونه بوده است؟#,
تعاملات و تقابلات صولت الذوله قشقایی و ژانذارمزی فارس در آستانه و نخستین سال های جنگ جهانی اول ( 9334 9221 ق/ 9196 9199 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیروی ژاندارمری که با کمک مؤثر دولت انگلیس برای تأمین امنیت مسیر جاده شاهی تأسیس شده بود، در نخستین سال ورود به فارس، با نیروی مرکزگریز قشقایی دچار تضاد منافع شد و به درگیری شدید میان آنان انجامید. با شروع جنگ جهانی اول، اگرچه سیاست دولت مرکزی بر اعلان بی طرفی بود؛ قشقایی ها به طرفداری از دولت آلمان پرداختند. در این میان به تدریج در ژاندارمری نیز گرایش به سیاست دولت آلمان پیدا شد و در مخالفت با سلطه انگلیس، یاورعلیقلی خان از افراد ژاندارمری اقدام به ایجاد کمیته حافظین استقلال فارس کرد. این سازمان دارای روابط تنگاتنگی با حزب دموکرات فارس بود که آن نیز گرایشات ژرمانوفیلی داشت. سرانجام ژاندارمری در مخالفت با سلطه انگلیس و با گرایش به دولت آلمان در شیراز به کودتای روز چهارشنبه دوم محرم 1334دست زد. در این برهه زمانی ژاندارمری روابط حسنه ای با صولت الدوله قشقایی برقرار کرد و قرارداد اتحادی بین صولت الدوله و سلطان احمد اخگر فرمانده ژاندارمری منعقد شد. با این حال، تحولاتی چون ضعف فزاینده و فروپاشی درونی ژاندارمری و افزایش فشار دولت جدید برای سرکوبی آنها، تلاش صولت الدوله برای حفظ منافع و قدرت، همراهی قشقایی ها را نیم بند و سرانجام به رویگردانی مبدل ساخت. این مقاله به بررسی چگونگی و چرایی تعاملات و تقابلات قشقایی ها با ژاندارمری در طول نخستین سالهای جنگ جهانی اول با تکیه بر اسناد و متون تاریخی و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی است.
نقش تصوف شهری عامه در تحولات سیاسی و اجتماعی آناتولی در سده های هفتم و هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سده های هفتم و هشتم هجری از ادواری بود که تصوف و طریقت های مختلف صوفیانه از نقش پررنگی برخوردار بوده اند. این امر در آناتولی به صورت بارزتری نمایان بود. با بررسی طریقت های فعال مختلف این دوره، معلوم می شود که برخی از آنها خصوصیات و ویژگی های مشترکی داشته اند و جریان مشترکی را شکل داده بودند که ما از آن با عنوان «تصوف شهری غیرحکومتی» نام برده ایم. این نوع تصوف، از زبان پیچیده ای برخوردار نبود و سعی داشت با بیانی ساده و همه فهم، به مقاصد اخلاقی و اجتماعی خود دست یابد. این نوع تصوف، بر عرصه عمل بیشتر از نظر تأکید داشته است و آن را در هم جوشی با طبقات مختلف عامه مردم نشان می داد. دومین ویژگی مهم این نوع تصوف، شهری بودن آن است که ناشی از پیوند تنگاتنگ آن با طبقات اصناف و پیشه وران شهری بود. در این پژوهش، آن را در سه کارکرد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد ارزیابی قرار دادیم.
متغیرهای مؤثر بر روابط ایران و آمریکا از آغاز تا پایان جنگ جهانی دوم (با تکیه بر منافع فزاینده آمریکا در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبار شناسی مناسبات ایران و آمریکا از حیث شناخت موقعیت جهانی و منطقه ای، وضعیت سیاسی ایران در دو سده اخیر و وقوف بر دیپلماسیِ در دستور کار رجال ایرانی درخور توجه به نظر می رسد. نوشتار حاضر با تبیین مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ماهیت مناسبات مذکور، در حد فاصل دوران سلطنت قاجار تا سال 1325ش/1947 م، برای پاسخ گویی به این سؤال تلاش می کند که: ضرورت های سیاسی اقتصادی دو کشور در ماهیت و چگونگی مناسبات میان آن ها چه تأثیری گذاشته است؟ دستاورد پژوهش که با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام شده حاکی از این است که تمایل رجال ایرانی به حضور قدرت سوم، برای کاستن از فشار قدرت های سنتی روس و انگلیس، با هدف از میان بردن نابسامانی های اقتصادی و سیاسی بود. به علاوه، تلاش آمریکا برای حضور فعال تر در عرصه های سیاسی و اقتصادی جهانی و بهره برداری از وضع راهبردی ایران، در چگونگی و چرایی این مناسبات سهم مؤثر داشته است.
جستاری در نقد حضور اعقاب حضرت عباس(ع) در شبه قاره هند(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نسب شناسی را می توان شاخه ای از مطالعات شمرد که از نظر تاریخی، اجتماعی و حتی فقهی، دارای اهمیت بسیار، به ویژه برای شیعیان است. منابع نسب شناسی، آگاهی های اندکی در باره اعقاب عباس بن علی(ع) در اختیار ما می نهد. بر اساس مندرجات کتاب زاد الأعوان (تألیف یافته در سال 1315ق.) که تنها سند مورد استفاده منابع بعدی است، علویان عباسی تبارِ اواخر قرن پنجم هجری به هند آمدند و طایفه اعوان هند هم که اکنون علوی خوانده می شوند، بدیشان منسوب اند.
این نوشتار، برای بررسی درستی این انتساب، منابع مورد استناد زاد الأعوان، یعنی سه کتاب: میزان هاشمی، میزان قطبی و خلاصة الأنساب را با مراجعه به منابع رجالی، انساب، تاریخ و حدیث، مورد واکاوی قرار داده است و به این نتیجه رسیده که دو کتاب نخست، وجود خارجی ندارد و کتاب سوم نیز به احتمال قوی همان خلاصة الأقوال مرحوم علامه حلی (م. 726ق.) است که مطالب آن برای اثبات این مدعا کافی نیست. همچنین، اثبات تاریخی شخصیتی به نام «عون قطب شاه» از نسل حضرت عباس(ع) و خلیفه عبدالقادر گیلانی، از مستندات ارائه شده برنمی آید.
بررسی تحلیلی حملات غزنویان به هند: از آلپتگین تا سبکتگین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلپتگین برای جهاد در نواحی ثروتمند شمال هند، به غزنه رفت. وی نخستین کسی بود که حملاتی به قلمرو هندوشاهان انجام داد. غزنویان در دورة حکومت بوری تگین موفق شدند حکومت لویک را که مانع حمله ی آنها به هند بودند، از سر راه بردارند. سبکتگین نیز به شهرهای شمالی هند لشکر کشید و موفق شد برخی از شهرها و قلاع این مناطق را تصرف کند. راجا جیپال حاکم اصلی مناطق شمالی هند کوشید با متحد نمودن راجاهای شمال هند، از پیشروی غزنویان در این مناطق جلوگیری کند. اما سبکتگین این مقاومت ها را در هم کوبید و با عقب راندن جیپال، راه را برای حملات بعدی محمود غزنوی فراهم نمود. مقاله ی حاضر بر آن است که با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، به بررسی حملات غزنویان به هند از ابتدا تا پایان حکومت سبکتگین بپردازد. تحقیق حاضر بر محور این پرسش سامان یافته که فرمانروایان غزنوی از آلپتگین تا سبکتگین در فتح هند چه نقشی داشتند. بر این اساس، هدف مقالة حاضر تبیین نقش فرمانروایان غزنوی از ابتدای تکوین حکومت قصد جهاد در هند است که با از میان بردن حکومت لویک و عقب راندن هندوشاهان گام مهمی برای فتح هند در دورة محمود برداشتند.
تبیین ماهیت شورش ساتراپی ارمنستان در عهد داریوش اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس گزارش کتیبه بیستون، با جلوس داریوش بزرگ، ساتراپی های مختلف شاهنشاهی هخامنشی سر به شورش برداشتند که شورش ساتراپی ارمنستان از جمله همین عصیان ها بود. در حوزه تاریخ ایران دوره هخامنشی، پژوهش های گسترده ای صورت گرفته است؛ اما در رابطه با شورش مزبور، مطالب ناگفته و اساسی دیگری نیز وجود دارد که کمتر بدان ها پرداخته شده است. این مقاله براساس روش پژوهش تاریخی، ضمن استناد و اتکا بر سنگ نوشته بیستون، در پی آن است که عوامل مؤثر در خیزش و سرکوبی شورش ارمنیان و همچنین پیوند قیام مزبور با قیام مردم سایر سرزمین های شاهنشاهی هخامنشی را در همان دوره زمانی بررسی و موشکافی کند. نتایج حاصل از این پژوهش تاریخی، برای درک ماهیت قیام ارمنستان و تبیین آن از جنبه های مختلف سیاسی بسیار راهگشا خواهد بود.
الگوی مفهومی«سیاست نخبگان» و کاربست آن در تاریخ عراق قرن نوزدهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ دو قرن پایانی امپراتوری عثمانی به واسطه وسعت قلمرو، مواجهه بی واسطه با حضور غربیان و تنوع شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حوزه تحت تسلط، بیش از دوره های دیگر مورد توجه پژوهشگران و محققان قرار گرفته است. در این راستا، الگوی مفهو می «سیاست نخبگان» برآمده از مطالعات آلبرت حورانی(۱۹۱۵-۱۹۹۳) به عنوان یکی از راهگشاترین ابزارهای شناخت این دوره ی تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. این الگو در فضایی قابلیت اجرا دارد که ضعف دولت مرکزی، مناسبات قدرتی را شکل داده باشند که کنش تسلط طلبانه، اما نافرجام دولت مرکزی، واکنش های گریز از مرکز قدرت های منطقه ای را موجب گردد. در این راستا نقش نخبگان جوامع به مثابه واسطی میان حاکم و توده مردم بسیار مهم است، چراکه حاکمان از طریق تامین منویات آنان، توانایی تسلط بر توده مردم و نخبگان نیز قدرت اعمال نفوذ و تغییر شرایط به نفع خود را به دست می آوردند. پژوهش حاضر به کاربست این الگوی مفهومی در تاریخ عراق دو قرن ۱۸و۱۹ میلادی پرداخته و تحولات مهم اجتماعی و سیاسی آغاز قرن۲۰ را از این منظر علت یابی کرده است.
سیاست های مذهبی و وضعیت علمی و آموزشی شامات(از اتابکان زنگی تا پایان ممالیک)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رشد جریان های شیعی همواره یکی از دل نگرانی های حکومت ها در منطقه راهبردی شامات شامل سرزمین های فعلی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن از قرون نخست اسلامی به این سو بوده است. حاکمان این منطقه از زمان اتابکان زنگی (521 624ه .ق) تا پایان عصر ممالیک (650 922ه .ق) بخشی از سیاست خود برای تقویت مذاهب اهل سنت را در قالب مدرسه سازی دنبال کردند. این امر به رشد علوم نقلی و به دلیل فقدان پویایی لازم به رواج سلفی گری انجامید. در این دوره زمانی، شیعیان نیز با استفاده از همین روش مدرسه سازی توانستند زمینه رشد اندیشه های شیعی و گسترش آن در مناطق دیگر را فراهم آورند. این نوشتار در پی آن است با واکاوی منابع دست اول تاریخی، سیاست های مذهبی و سپس وضعیت علمی و آموزشی شامات را در این مقطع زمانی بررسی کند.