تاریخ نگاری سنتی بیشتر ماهیت روایی داشت و به سرگذشت برگزیدگان جوامع می پرداخت. این نوع نگارش تاریخ، اگر کنش های دیگر اقشار و مباحثی همچون باورها و جنبش ها و رویدادهای غیرسیاسی و گاه غیراعتقادی را گزارش می کرد، باز در جهت منافع قدرت ها و مصلحت برگزیدگان جامعه بود. تاریخ نگاری مدرن با ابتنا بر ضرورت نقد بی اعتنایی تاریخ نگاری سنتی به وجوه غیرسیاسی و غیراعتقادی تاریخ کوشیده است تا نگرشی ساختاری به تاریخ داشته باشد و در پرتو گرایش های مختلف تاریخ نگارانه، وجوه مختلف تاریخ را بررسی کند. تاریخ نگاری اجتماعی به عنوان گرایشی نو که در چنین فضایی زاده شد با نگاه تحلیلی به تاریخ و با توجه به ضرورت پرداختن روشن تر و چندوجهی به زندگی روزانه مردم با گرایش های تاریخ شناختی جدیدتری هم چون تاریخ فرهنگی، و قوم شناسی نیز پیوند خورده است و سعی در جاودانه ساختن کنش و میراث اجتماعی و فرهنگی انسان دارد. تاریخ اجتماعی بیشتر به کنش ها و شیوه های زندگی، انگیزه ها و خواست های مردمان عادی توجه می کند. این رهیافت با تأکید بر نقش شهروندان عادی، مطالعه نقش رهبران را کم رنگ تر می سازد و مسیر مطالعه جامع نگر تاریخ را هموارتر می کند. نوشتار حاضر ضمن مروری بر سیر تحول جایگاه علم تاریخ و تاریخ نگاری از دوران سنتی تا جدید، به جایگاه و چیستی تاریخ اجتماعی پرداخته، مهم ترین علل رشد و رونق این رهیافت را وامی کاود
مقاله حاضر، به بررسی و توصیف مختصر استانداردهای بینا لمللی توصیف در دو زمینه کتاب شناختی و آرشیو مىپ ردازد. استانداردهای کتاب شناختی، پایه و اساسی برای تدوین استانداردهای آرشیوی به شمار می رود. طی دهه های گذشته، آرشیو از استانداردهای کتاب شناختی بهره برده است؛ اما امروزه شورای جهانی آرشیو، با همکاری کتابخانه ملی کنگره و سایر متخصصان آرشیوی، اقدام به تهیه استانداردهای آرشیو کرده است. در مقاله پیش روی، با درج جدولی از مقایسه استانداردها و قوانین کتاب شناختی و آرشیوی، به توصیف هریک از آن ها پرداخته می شود.
یهودیت دینی غیر تبلیغی است و به طور معمول داشتن تبار یهودی دلیل بر یهودی بودن یا نبودن یک فرد است. از همین رو گروِش به دیانت یهودی در طول تاریخ بسیار به ندرت دیده شده است. با توجه به تنوع نژادی امروزی یهودیان و همچنین وجود دولت های یهودی با سابقهٔ غیر یهود این پرسش مطرح می شود که آیا این قاعده همواره رعایت شده است؟ نمونه هایی منحصربه فرد از پیوستن به این دیانت کهن در تاریخ دیده شده است. در این مقاله سعی شده به سه نمونه از این گروش ها به دیانت یهودی در عصر باستان پرداخته شود: پادشاهی آدیابن (در حدود کردستان عراق کنونی، در مرزهای ایران و ترکیه)، خزرستان (در شمال قفقاز و فاصلهٔ میان دریای مازندران با دریای سیاه) و در میان خاندان حمیری یمن.
آدیابن دولتی خودمختار بود که در اوایل قرن یکم میلادی دین یهودیت را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و تا حدود صد سال پس ازآن که رومی ها این دولت را سرنگون ساختند، یهودیت همچنان مذهب رسمی آنان بود. خاندان حمیری یمن دودمان حاکم قدیمی یمن بودند که در قرن چهارم میلادی به یهودیت گرویدند و تا سدهٔ ششم میلادی که مسیحیان حبشی یمن را فتح نمودند، یهودیت همچنان دین حاکمان این سرزمین بود و سرانجام خزرها که مردمانی بدوی و آلتایی تبار بودند. آنان در قرن هشتم میلادی یهودیت را به عنوان دین رسمی خزرستان پذیرفتند و تا فروپاشی این کشور در قرن دهم میلادی، دست کم اسماً بر این دین بودند.