فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
155 - 184
حوزه های تخصصی:
از عوامل تعیین کننده عدالت طلبی و سلطه جویی، ادراک هر فرد از عدالت جنسیتی است. این پژوهش با هدف مطالعه ادراک عدالت جنسیتی زنان و نقش عوامل جامعه شناختی در پیدایش این پدیده در بستر قومیت انجام شده است. مبانی نظری پژوهش براساس نظریه های هومنز، بوردیو و پارسونز تدوین یافته است. روش پژوهش از نوع پیمایش است که داده ها با ابزار پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان بالای20سال اقوام ترک، کرد و گیلک شهرستان های اردبیل، پارس آباد، خلخال، سنندج، پیرانشهر، بیجار، رشت، لاهیجان و تالش است. روش نمونه گیری هدفمند و از نوع سهمیه ای است. نتایج پژوهش نشان داد 52درصد از پاسخ دهندگان تعریف عدالت جنسیتی را به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ارجاع می دهند و نقش عوامل طبیعی و بیولوژیکی را در شکل دهی به عدالت جنسیتی مفروض نمی دانند. آزمون های مقایسه ای بیشترین اختلاف برداشت از ادراک عدالت جنسیتی را بین قوم کرد و گیلک نشان داد. آزمون های تحلیل چند متغیره تفاوت ابعاد ادراک عدالت جنسیتی را برحسب متغیرهای سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین، سرمایه اقتصادی، سرمایه عاطفی و تصورات قالبی بین اقوام ترک، کرد و گیلک تأیید کرد.
بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
219 - 249
حوزه های تخصصی:
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.
مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در مجالس موسیقی دوره تیموری و صفویه بر اساس نگاره های برجای مانده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
437 - 462
حوزه های تخصصی:
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجه ای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آینده نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگاره های موجود، می توان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونی های مهم سیاسی فرهنگی و اجتماعی نقطه عطفی محسوب می شود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخه های هنری، از این قاعده مستثنا نبوده است. نوشته حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ایِ بر جای مانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که به رغم شباهت نقش های این دو دوره با یکدیگر، مع الوصف در عصر صفوی بزرگ داری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دوره تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در رده پایین مجلس به نمایش در آمده اند. در اوایل دوره صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنه های شلوغ به تصویر کشیده شده اند؛ در حالی که به جای نوازندگی بیشتر به رقص می پردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
تحلیل نشانه شناسی بدن در تبلیغات تجاری (مطالعه موردی: شبکه ماهواره ای جم تی وی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
647 - 679
حوزه های تخصصی:
تبلیغات یکی از عناصر جدایی ناپذیر زندگی انسان امروزی است. در این میان، رسانه به منزله ابزاری برای معرفی محصولات از اهمیت ویژه برخوردار است. هدف اصلی این مقاله بررسی جایگاه بدن در گفتمان رسانه (تبلیغات بازرگانی شبکه جِم) است. بدین منظور، با استفاده از دیدگاه فیسک و بارت در سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی، آگهی های بازرگانی تحلیل و ارزیابی شده است. تحقیق حاضر با رویکردی کیفی صورت گرفته و جامعه هدف آن آگهی های پخش شده از شبکه جِم تی وی در سال 1396 1397 بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی جهت تحلیل نشانه شناختی انتخاب شدند. پس از جمع آوری تبلیغات، 33 پیام بازرگانی مورد مطالعه عمیق قرار گرفت. مبنای نظری بحث، آرای برخی از صاحب نظران جامعه شناسی بدن است. نتایج نشان می دهد دو گفتمان «جنسی» و «جنسیتی» در حوزه بدن زن در تبلیغات وجود دارد. البته «گفتمان جنسی» در تبلیغات شبکه جِم غالب است و بدن، خصوصاً بدن زن، به عنوان تنها موجودی که جنسیت و سکسوالیته دارد به منزله ابزاری در خدمت سرمایه داری درآمده است.
بررسی تصویر زن در قالی های عشایری نقش «نُه زن» با تأکید بر مؤلفه اجتماعی پوشش زنان عشایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
251 - 266
حوزه های تخصصی:
تصویر زن به عنوان نقشی انسانی از نقش های رایج در قالی های عشایری است که در مناطق مختلف کشور در قالب ها و ساختارهای متفاوت بافته شده است و قطعاً مفهومی نمادین و خاص هم دارد. «نُه زن» از نقش هایی است که در آن تصویر زن بافته شده است و در این پژوهش در سه نمونه قالی از سه ایل متفاوت بررسی می شود. پژوهشگران در پی نوع تصویرگری زن در این دسته از فرش های دستباف ایرانی و ارتباط این نوع تصویرپردازی با شکل ظاهری و اجتماعی زنان عشایرند. در واقع، نوع پوشش و آرایش به منزله یکی از هنجارهای اجتماعی برای زنان در این تحقیق بررسی می شود. پرسش اصلی این تحقیق این چنین بیان می شود که: نوع تصویرپردازی زن در این قالی ها با ساختاری که جامعه عشایری برای زنان خود به عنوان هنجار، رسم و سنت در قالب پوشش و پوشاک می پسندد، تا چه میزان در رابطه است؟ این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی انجام شد. پوشش زنان در قالی بلوچ به پوشش اجتماعی زنان عشایر بلوچ نزدیک است، پوشش زنان در قالی کرد با پوشش اجتماعی زنان عشایر کرد خراسان شباهت لازم را ندارد و همچنین پوشش زنان در قالی افشار هیچ قرابت و شباهتی با پوشاک زنان در عشایر افشار کرمان ندارد.
بازنمایی تصویر زن در فیلم شبی که ماه کامل شد (کاربست تحلیل روایت و نشانه شناسی رولان بارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
349 - 367
حوزه های تخصصی:
تصویر زنان در سینمای ایران همواره در ژانرهای متنوعی بازنمایی شده است. از گفتمان های فمنیستی که به دنبال به تصویر کشیدن تبعیض های موجود به زنان در هر دوره است گرفته تا ژانرهایی که به نقش زنان در سال های جنگ و پس از آن اشاره دارند، هر یک به نحوی به این موضوع پرداخته اند. در این میان، اما پرداخت به زنان در یک ایدئولوژی خاص دینی کمتر صورت گرفته است. فیلم شبی که ماه کامل شد از معدود فیلم هایی است که به بازنمایی تصویر زن در یک ایدئولوژی دینی (گروهک طالبان) در قالب یک روایت عاشقانه پرداخته است. به همین منظور، در این مقاله با ترکیب روش تحلیل نشانه شناختی و تحلیل روایت بارت به دنبال تبیین و بازنمایی تصویر زن در این فیلم خواهیم بود. نتایج تحلیل گویای آن اند که کارگردان اثر با روایت دراماتیک یک عضو ارشد گروهک طالبان در پی نشان دادن تأثیر ایدئولوژیک تفکری است که در آن هیچ مانعی نمی تواند جلودار دستیابی به هدف مقدس و والای اعضای گروه طالبان بشود. این تصویر از ایدئولوژی طالبان روایت می شود که انسانِ دینی حتی باید برای رسیدن به اهداف، از زن (معشوقه) و فرزند خویش نیز گذر کند و دل مشغولی های آن ها نباید او را از پرداختن به مأموریت هایی بازدارد که گروه طالبان برای آن ها در نظر گرفته است. درنتیجه، تصویر زن در این گروهک موجودی بی ارزش در مقابل ارزش ها و اهداف گروه طالبان و حتی مانعی اضافی برای دستیابی به آن ها تلقی می شود.
واکاوی زباهنگ مردسالاری و زن سالاری در فرهنگ ایرانی: مقایسه موردی فیلم های سینمای ایران در دهه های 1360و 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
91 - 115
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز [39] به بررسی زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» در فیلم های ایرانی بپردازد. این پژوهش از نوع کیفی و توصیفی بوده و درحقیقت انتخاب زباهنگ ها با هدف بررسی تفکرات و تغییر نگرش و دیدگاه فرهنگی جامعه ایرانی در دو دهه 1360 و 1390 است. در همین زمینه، 100 فیلم ایرانی که از نوع خانوادگی و اجتماعی و شامل 50 فیلم دهه 1360 و 50 فیلم دهه 1390 هستند از نظر گفتمانی و چگونگی به کاربردن گفت وگوهای نشان دهنده زباهنگ «مردسالاری» و «زن سالاری» بررسی شدند. حدود 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی ایرانی دهه 1360 و 500 پاره گفتار از فیلم های سینمایی دهه 1390 یادداشت و واکاوی شدند. مشخص شد که بیشترین بسامد زباهنگ مردسالاری در فیلم های ایرانی دهه 1390 به موارد تهدید، بزرگ بینی، عصبانیت، دستور، متلک گویی، امرونهی، نیش وکنایه، پرخاش و تحقیر اختصاص یافته است و بیشترین بسامد زباهنگ «زن سالاری» در فیلم های ایرانی دهه 1390 شامل تعیین تکلیف کردن، غر زدن، تحقیر کردن، کنایه زدن، جلب توجه کردن، عصبانیت، شکایت و بزرگ بینی است. به نظر می رسد با توجه به تغییر و تحولات فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی در گذر زمان و پیشرفت چشمگیر فناوری در سراسر دنیا و تأثیر مستقیمی که این پیشرفت بر فرهنگ و نگرش جامعه ایرانی داشته است، طرز تفکر و نگرش جامعه دستخوش تغییراتی شده و دیدگاه افراد جامعه از تفکرات مردسالار به تفکرات زن سالار تغییر یافته است. در واقع، همان گونه که انتظار می رفت، می توان دهه 1360 را مصداق بارز تفکر مردسالارانه و دهه 1390 را مصداق بارز تفکر زن سالارانه برشمرد. در پایان، مجموعه ای از کاربردهای این زباهنگ، با عنوان هنجارهای گفتمان، بررسی و مشخص شدند.
زنانه نگاری در نسخه مصوّر حمله حیدری (مقایسه تطبیقی جایگاه زن در نگاره های نسخ مصوّر حمله حیدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
543 - 566
حوزه های تخصصی:
مردان در حماسه ها عهده دار نقش های اصلی هستند و حضور زنان در سایه قرار می گیرد. اگر این حماسه موضوع دینی داشته باشد، منع حضور زنان دوچندان می شود. پژوهش حاضر جایگاه زن را در نگاره های نسخه حمله حیدری باذل مشهدی (مورخ۱۲۲۲ ه.ق، محفوظ در کتابخانه ملی فرانسه) از منظر موضوع، ارتباط متن و تصویر، شاخصه های تصویری و... بررسی می کند. برای نشان دادن اهمیت جایگاه زن در این نسخه، نگاره های آن را با یکی از نسخ هم عصر، یعنی چاپ سنگی مصور حمله حیدری راجی کرمانی، مقایسه می کنیم. این دو نسخه تقریباً در یک دوره زمانی (عصر قاجار) اما در دو مکان مختلف (هند و ایران) مصور شده اند. این مقایسه تطبیقی نشان می دهد که حمله باذل، زن را در نقش های متنوع و گوناگونی به تصویر درآورده است؛ از زن در جایگاه قدیس یا فرشته گرفته تا زنانی در نقش نوازنده و رقصنده. اما تصویر زن در نگاره های حمله راجی به فرشته و قدیس محدود می شود. نگارگر این نسخه با ابداع شیوه ای نوین و خلاقانه، نه تنها بر حضور زنان چشم نپوشیده، بلکه آنان را دوشادوش یا حتی پیشاپیش مردان ترسیم کرده است. این موارد سبب می شود که زن در نگاره های حمله حیدری باذل از چارچوب های فکری و فرهنگیِ سنتی فراتر رود و نقش هایی را عهده دار شود که در تصاویر کمتر حماسه ای می توان نظیر آن را پیدا کرد.
بازنمایی زن در ضرب المثل های گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
623 - 645
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها به منزله یکی از عناصر مهم ادبیات شفاهی می توانند بازتابی از باورها و نگرش های حاکم بر جامعه باشند. یکی از موضوعات مهم تحقیقات حوزه اجتماعی بررسی چگونگی بازنمایی زن در فرهنگ و ادبیات شفاهی است. در این مطالعه، تلاش می شود با بررسی مثل های گیلکی به تصویری نسبتاً روشن از چگونگی جایگاه زن در جامعه گیلان دست یابیم. این مطالعه یک بررسی توصیفی تحلیلی بوده که در آن ضمن تحلیل محتوای چهار کتاب «فرهنگ مثل ها و اصطلاحات گیل و دیلم»، «جادکفته گبان»، «ضرب المثل ها و اصطلاحات گیلکی» و کتاب «ضرب المثل های گیلکی»، که حاوی 4562 ضرب المثل حوزه شرق و غرب و مرکز گیلان هستند، تعداد 182 ضرب المثل مرتبط با موضوع پژوهش احصا شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تماتیک استفاده شده و مثل های با مضامین مشترک و مشابه ذیل پنج مقوله کلان تصویری از سویه های مثبت زنان، تصویری از سویه های منفی زنان، زن به مثابه عنصری فرودست، زن به مثابه عنصری فرادست و زن به مثابه عنصری برابر در نسبت با مرد دسته بندی شدند و مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد تصویر زن در فرهنگ مردم گیلان متنوع و چندوجهی است و اگرچه در بخشی از مثل ها زن به مثابه عنصری ضعیف و فرودست بازنمایی می شود، بخش درخور توجهی از ضرب المثل ها بر نقش زن به مثابه عنصری فرادست یا برابر با مرد در جامعه دلالت دارد.
بررسی نقش زنان معمار در معماری معاصر ایران (1320 تا 1357 خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19 - 49
حوزه های تخصصی:
فعالیت حرفه ای زنان در ایران قبل از قاجار چندان مرسوم نبوده است، ولی از نیمه های دوره قاجار فرصت برای حضور زنان در جامعه فراهم شد. با توجه به اینکه حضور زنان معمار در معماری معاصر ایران اغلب نادیده مانده، هدفِ این پژوهش معرفی زنان معمار در دوره پهلوی و بررسی اثرگذاری آن ها در حوزه های معماری است. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد زنان معمار در دوره پهلوی در کدام حوزه های معماری صورت گرفته و تأثیرگذاری آن ها چگونه بوده است. فرض بر آن است که فعالیت زنان در حوزه حرفه ای اثرگذاری بیشتری داشته است. به این منظور، مقاله از نوع کیفی، روش پژوهش تاریخی تفسیری و تاریخ شفاهی و شیوه گردآوری داده ها، اسنادی و کتابخانه ای و مصاحبه با پیش کسوتان معماری است. در این زمینه، عملکرد زنان معمار متغیر مستقل و میزان فعالیت و آثار و دستاوردهایشان در حوزه های معماری متغیر وابسته است. نتایج بیانگر آن است که هم زمانی تحصیل در دانشگاه و کار در دفاتر معماری و توسعه ساخت وساز در کشور علتی بوده که زنان معمار بتوانند در حوزه حرفه ای بیشتر از آکادمیک فعالیت داشته باشند، ولی، با وجود این، آن ها در حوزه آکادمیک تأثیرگذار و در حوزه حرفه ای تأثیرپذیر بودند.
تبیین مدل جامعه شناختی مدیریت بدن زنان براساس سرمایه فرهنگی و رسانه با میانجی گری مقایسه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 90
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مطرح شده در حوزه جامعه شناسی بدن، که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته، مدیریت بدن است که در آن افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن، خود را با دیگران مقایسه می کنند. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی تحلیلی است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: پرسش نامه سرمایه فرهنگی بوردیو و پرسش نامه محقق ساخته مقیاس مدیریت بدن زنان و مقایسه اجتماعی گیبونز و بونک. این پژوهش در سال 1398 انجام شده است و حجم نمونه را 382 نفر از زنان و دختران 20 تا 45 ساله شهر سنندج تشکیل داده اند. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چندمرحله ای بوده و برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از نرم افزارهای SPSS22 و LISREL استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که میان متغیرهای مدیریت بدن، سرمایه فرهنگی، رسانه، مقایسه اجتماعی متغیرهای ذکرشده رابطه معناداری وجود دارد. مدل جامعه شناختی مدیریت بدن در زنان بر اساس سرمایه فرهنگی و رسانه با میانجی گری مقایسه اجتماعی در شهر سنندج دارای برازش است. اثر پیش بینی مدیریت بدن بر اساس مقایسه اجتماعی در این پژوهش 48 / 0، اثر پیش بینی مدیریت بدن بر اساس سرمایه فرهنگی در این پژوهش 47 / 0 و اثر پیش بینی مدیریت بدن بر اساس رسانه در این پژوهش 46 / 0 است. در زنان شهر سنندج مقایسه اجتماعی منبعی ضروری از اطلاعات درباره خود مدیریت بدن به شمار می آید و فرایند های مقایسه اجتماعی شکاف میان مباحث مربوط به خود و مفهوم هویت فردی و میان گروهی را پر می کنند. با افزایش مصرف رسانه های خارجی، مدیریت بدن افزایش می یابد. در واقع، این یافته تلویحاً نشان می دهد که جامعه مورد نظر درمعرض منابع خارجی و نوظهور هویت ساز قرار گرفته اند و مخاطبان ساعت های درخور توجهی را در شبانه روز از رسانه هایی همچون ماهواره ا اینترنت و فضای مجازی استفاده می کنند.
باستان شناسی و تاریخ: تصویر زنان در نگاره های مکتب تبریز و متون دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
267 - 287
حوزه های تخصصی:
متون تاریخی به جهت روایت گری های مردانه از فرمانروایان و بزرگان دوره های تاریخی، اغلب کمتر از مردمان عادی، به ویژه زنان، گفته اند. درواقع،زنان با اینکه نیمی از جامعه بشری و تربیت دهنده مردان و نسل آینده هستند و در ادوار تاریخی نیز تأثیر انکارناپذیری در روابط اجتماعی، حفظ و تداوم سنت ها، رسوم و حتی بازی های سیاسی داشته اند، در بیشتر مواقع به دلایل فرهنگی کمتر سخنی از حضور آنان در اجتماع به میان آمده یا زیر سایه مردان تعریف شده اند. بنابراین، برای روشن کردن موضوع و پاسخ به خلأها و پرسش های موجود روش های باستان شناختی و مطالعه مواد فرهنگی بسیار ارزشمند و کارگشاست، زیرا باستان شناسی همواره با استفاده از مواد فرهنگی به بازسازی جوامع، فرهنگ و نقش های انسان می پردازد. مقاله پیش رو نگاره های مکتب تبریز را به عنوان شواهد مادی دوره صفوی بررسی کرده است و تلاش می کند تصویری را که در متون دوره صفوی از زنان ارائه می شود با تصاویر باقی مانده از آنان در نگاره های مکتب تبریز مقایسه کند و تناقض ها و شباهت های بین آن دو را به بحث بگذارد. در اینجا مطالعه نگاره های شاهنامه شاه تهماسب ، خمسه نظامی و هفت اورنگ جامی نشان داد که زنان در دوره صفوی دست ِکم در دوران هم زمان با مکتب تبریز برخلاف متون تاریخیِ آن دوره نقش پر رنگ و فعال تری در جامعه داشته اند.
مطالعه نشانه شناسانه زیورآلات تومار زنان ایل تکه قوم ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
369 - 392
حوزه های تخصصی:
پوشش و زیورآلات سهمی بسزا در شکل گیری هویت جمعی اقوام دارند و چگونگی آراستگی بدن به نوعی بیانگر ساختار زندگی و فرهنگ یک قوم محسوب می شود. زینت همواره بخشی مهم از سنت زندگی افراد، به خصوص زنان، را شکل می دهد. در این زمینه، اقوام ترکمن، که از خرده فرهنگ های تمدن اسلامی به حساب می آیند و در بخشی از آسیای مرکزی و ایران زندگی می کنند، به طوایف مختلف تقسیم می شوند که یکی از آن طوایف ایل تکه است. زیورآلات طوایف ترکمن ویژگی های هویتیِ خاصی دارند که ضمن حفظ هویت جمعی قوم ترکمن، هویت ایل خود را نیز متمایز می کند. زنان قوم تکه، زیوری به نام تومار دارند که به عنوان قاب محافظ کاغذ دعا زینت زنان ایل است. این مقاله در نظر دارد به مطالعه نشانه های هویتی، باوری و آیینی «زیورِتومار» بپردازد. اینکه چه لایه های نشانه شناسانه ای در طراحی این زیور (تومار زنان ایل تکه) به کار رفته است؟ و تومار غیر از کاربردهای اولیه (قاب دعا و پوشش تزئینی)، چه دلالت های معنایی دیگری در گفتمان معناشناختی قوم ترکمن دارد؟ از پرسش های اساسی این نوشتار است. در مقاله حاضر، نشانه های بصری در هفت نمونه تومار به طور کیفی مورد خوانش نشانه شناسانه قرار گرفته است و داده ها از میان اسناد مکتوب، شفاهی و میدانی گردآوری شده اند. شیوه بررسی توصیفی تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی لایه ای است. در تجزیه نشانه شناسانه زیور تومار به شش لایه ادارکی، این نتیجه حاصل آمد که توصیف، تحلیل و تفسیر نشانه ها کاربرد مشخص اولیه آن را معنادار می کند و دلالت های معنایی نشانه ها به مفاهیم عمیق در باورهای قومی، مذهبی شمنی و اسلامی اشاره دارد.
مؤلفه های فمینیسم در سینمای شانتال آکرمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
411 - 436
حوزه های تخصصی:
شانتال آکرمن در فیلم هایش مسائل فمنیسم را مطرح می کند و تناقضات مستتر در هم زیستی عمومی را به نمایش می گذارد. شخصیت های فیلم هایش نقش های سنتی را به چالش می کشند و از این طریق هنجارهای مربوط به زنان را که در اجتماع پذیرفته شده اند مورد پرسش قرار می دهند. تحقیق حاضر سعی در شناسایی و معرفی سینمای زنانه این فیلم ساز دارد. مسئله اصلی پژوهش کاوش و واکاوی عناصر فمنیستی در سینمای شانتال آکرمن است. روش تحقیق کیفی و رویکرد آن توصیفی و اسنادی است و بر اساس اطلاعات برگرفته شده از منابع مکتوب کتابخانه ای اعم از کتاب ها، مقاله ها و آثار صوتی و تصویری است. از این رو، پس از شناسایی مؤلفه های اصلی این نوع فیلم سازی، سه فیلم از آکرمن با نام های ژان دیلمان، شماره ۲۳ اسکل ه تجارت، ۱۰۸۰ بروکسل ، شهرم را منفجر کن و من تو او او ، که به صورت انتخاب هدف مند از موارد مطلوب گزینش شده، بر مبنای مبانی نظری بحث و تحلیل شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که آثار آکرمن سعی در نمایش و ایجاد گفتمان تصویری ساده اما صادق از شخصیت و زندگی زنانه ای دارد که در روزمرگی دچار فراموشی و بی توجهی شده است.
تحلیل دیدگاه «نجات زمین توسط زنان» در رمان هرس با رویکرد بوم فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
567 - 586
حوزه های تخصصی:
بوم فمنیسم که از تلفیق اندیشه های فمنیستی و اکولوژیکی (زیست محیطی) حاصل شده است، هژمونی فرهنگ مردسالارانه را عاملی در فرودستی اقشار ضعیف نگه داشته شده، از جمله زنان از یک سو و جنگ و تخریب خودخواهانه زیست بوم از سوی دیگر می داند و معتقد است آگاهی، خودباوری و توانمندسازی زنان و بازگشت آنان به اصالت طبیعی و عاملیت جنسیتی، سببی برای نجات توأمان زن و طبیعت است. در رمان هرس ، زنان آسیب دیده از خشونت مردانه جنگ، در دوره بی مردیِ پس از جنگ، با تشکیل زنستان (کلونی زنانه) خرد در جزیره ای دورافتاده و ویران، به آبادانی خود و طبیعت رنجور از جنگ همت می گمارند؛ مسئله اصلی این تحقیق، که به روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی انجام یافت، تبیین و تفسیر پیوندهای اندیشگانی موجود در رمان هرس با مؤلفه های فلسفه بوم فمنیستی بوده است؛ دستاوردهای تحقیق گویای هم زمانی بیداری هویتی و خودباوری و متعاقباً توانمندسازی و عاملیت در زنان این داستان از یک سو، با نجات زمین و احیای طبیعت در سویه دیگر است؛ آن چنان که نظرگاه بوم فمنیستی به آن باور دارد و زنان را به چنین رویکردی به رشد استعلایی خود و محافظت از محیط زیست فرامی خواند.
مقایسه ابعاد ذهنی و عینی زیباسازی بدن در سه نسل زنان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
463 - 488
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییراتی که در ادراک و عملکرد نسل های مختلف از زیبایی بدن رخ داده است بر این فرض استوار است که نسل های مختلف با سپری کردن تحولات متفاوت اجتماعی، تجارب متفاوتی از منظر ارزش ها، هنجارها و عملکرد زیبایی دارند. بر این مبنا، این پژوهش با هدف مطالعه تحولات عینی و ذهنی زیبایی بین سه نسل زنان در شهر اراک به انجام رسیده است. چارچوب نظری پژوهش بر اساس تلفیق نظریه های بوردیو، گیدنز، اینگلهارت و فمنیسم تدوین شده است. روش پژوهش، پیمایش مقطعی و علّی تبیینی است. نمونه از بین سه نسل اخیر زنان شهر اراک (گروه های سنی بین 19 68) مطابق فرمول کوکران 383 نفر محاسبه شد؛ اما برای اطمینان از افت نمونه پرسش نامه بین 390 نفر توزیع شد. نتایج پژوهش شواهدی از «تمایز نسلی در عینیت و همگرایی نسلی در ذهنیت زیبایی» در اختیار ما قرار می دهد که بر اساس آن هرچند در نوع خودپنداره بدنی و میزان تمایل به زیباسازی بدن تفاوت معناداری بین نسل های جوان، میان سال و مسن مشاهده نمی شود، در نمود و اقدام عملی برای زیباسازی بدن، که در قالب مدیریت بدن خود را نشان می دهد، بین نسل های سه گانه تفاوت معناداری وجود دارد.
مطالعه نقش ماهه زن در آثار رزمی حسین قوللرآقاسی در نقاشی قهوه خانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
393 - 410
حوزه های تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای سبکی از نقاشی است که از سوی نقاشان مکتب ندیده آغاز شد. از ویژگی های شاخص هنرهای نقاشی قهوه خانه ای حضور زنان در این تصاویر است که کمتر به آن پرداخته شده است. زنان در این نقاشی جایگاه کمتری داشته و تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته اند. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی نقش زنان و حضور آنان در نقاشی های قهوه خانه ای در آثار حسین قوللرآقاسی است. در این زمینه، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است: ویژگی های بصری زنان در این تصاویر چگونه است ؟ روش این تحقیق از نوع تحلیلی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است. نتایج یافته ها حاکی از آن است که زنان به مثابه عنصری پویا در نقاشی های قوللرآقاسی حضور داشته و با پوشش اسلامی ایرانی در ترکیب بندی آثار از جایگاه والایی برخوردار بوده اند. در آثار قوللرآقاسی، زن بیشتر در گونه های حماسی مورد توجه قرار گرفته است. زنان در آثار او به شکل پهلوانی و مردانه و با حفظ هویت زنانه به تصویر کشیده شده اند. زنان در داستان های شاهنامه کمتر نقش های اصلی را برعهده دارند و بیشتر نقش مکمل مردان را ایفا می کنند، اما این بدین معنا نیست که آن ها هیچ گاه تأثیری اساسی بر روند داستان ها نمی گذارند. درواقع، آن ها در تکمیل قهرمان پروری نقش مردان به کار رفته اند. مهم ترین ویژگی های این زنان خردمندی، فرزانگی و حکمت است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود که قوللرآقاسی با استفاده از نشانه های تصویری برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب در آثاری که شخصیت اصلی آن را زنان تشکیل داده اند تلاش کرده است با استفاده از این نشانه ها نگاه گفتمانی متفاوتی را در معنای تصویری آثار خود در نقش این زنان به تصور بکشد.
پژوهشی در فناوری های هنریِ ساخت زیورآلات نقره ای زنان در سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
131 - 153
حوزه های تخصصی:
زیورآلات فلزی سنتی و بومی بانوان در سیستان و بلوچستان از آثار زینتی مهم بوده که تا چند دهه پیش استفاده می شده است. این آثار که در طرح ها و مدل های گوناگون ساخته می شده از شاخص ترین دست ساخته های هنری جنوب شرق است که امروزه رو به فراموشی رفته و به مطالعه و تحقیق در این زمینه نیاز دارد. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است با مطالعه زیورآلات سنتی بانوان بلوچ به بررسی روش های ساخت، ساختار و چیستی مواد مورد استفاده آن ها پرداخته شود. ازاین رو، در مطالعه حاضر 9 نمونه از زیورآلات مرسوم زنان بلوچی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته اند و روی آن ها آزمایش هایی همچون متالوگرافی (OM)، رادیوگرافی، سی تی اسکن (CT-Scan)، آنالیز پراش پرتوی ایکس (XRD) و آنالیز فلورسانس اشعه ایکس (XRF) انجام گرفته است. بررسی ها و آزمایش های ساختارشناسی زیورآلات فلزی نشان داد پایه فلزی اصلی آثار تماماً از آلیاژ نقره مس است و با ساختار یوتکتیک و با روش های ریخته گری ساخته شده اند. به طوری که آزمایش های عنصری و ترکیبی دو عنصر نقره و مس را به ترتیب با بیشترین میزان در ترکیب نوع آلیاژ شناسایی کرده است. همچنین، نوع اتصالات، لحیم کاری و مغز فلزی زیورآلات توسط بررسی های رادیوگرافی و سی تی اسکن بررسی شده است.
جستاری بر معناشناسی خالکوبی زنان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
587 - 621
حوزه های تخصصی:
یکی از کنش های فرهنگی و اجتماعی رایج در میان مردم جهان ایجاد نقش روی بدن یا همان خالکوبی است. از کارکردهای خالکوبی، بازنمایی باورها و اعتقادات فردی و اجتماعی است. این نوشتار تلاش دارد با نگاهی بر خالکوبی های زنان لرستان، به شناسایی نقوش و انگیزه ایجادشان در میان زنان لرستان بپردازد. هدف از این تحقیق نشان دادن انگیزه اصلی خالکوبی های زنان لرستان است. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی با جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی کوشیده به اشکال رایج در ترسیم خالکوبی ها دست یابد. اهمیت پرداختن به این موضوع در این است که از یک سو رواج خالکوبی به عنوان یک کنش در جامعه ایران انکارناپذیر است و از سوی دیگر پژوهش درباره خالکوبی مطابق منابع موجود بیشتر در حوزه مطالعات غرب قرار گرفته است. در حالی که این هنر نیز مانند بسیاری از هنرهای دیگر دارای ویژگی های منطقه ای و فرهنگی خاص هر اجتماع است. جامعه آماری زنان لر بین 50 تا 60 ساله است که روی اعضای بدنشان بیش از 4 بار به خالکوبی اقدام کرده اند. بنا بر پژوهش حاضر، نقوش خالکوبی و ایجاد آن ها بر بدن علاوه بر ارزش زیبایی شناختی، دارای انگیزه های معناداری نیز هست که در تمایلات فردی، آیینی، اسطوره ها، بافت فرهنگی و تاریخی همان جامعه ریشه دارد.
پی جویی نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 17
حوزه های تخصصی:
بومی سروده ها به سبب بیرون ماندن از دایره ادبیات فاخر و رسمی کمتر در حوزه مطالعات ادبی مورد پژوهش نظام مند قرار می گیرند. همچنین زنان اغلب به عنوان آفرینشگران اثر ادبی نادیده انگاشته شده اند و این کاستی جست وجوی فردیت زن در چارچوب گفتمان های ادبی را دشوار کرده است. بدین سبب، به سهم زنان در شکل دهی به مجموعه ادبیات کرمانجی نیز تاکنون پرداخته نشده است. این نوشتار یک موردکاوی در حوزه نقد ادبی فمنیستی، با رویکرد تحلیلی تفسیری و با هدف توسعه ای است که تلاش دارد با کشف نشانه های نوشتار زنانه در سه خشتی های کرمانجی، بسامد صدای زنان را در این آثار آشکار کند. در جست وجوی این نشانه ها، نگارندگان هزار و 386 سه خشتی را بررسی کردند که از این شمار، 269 سروده (یک چهارم از اشعار دارای شناسه جنسیتی) را می توان بارور از نشانه های بیان زنانه دانست. سه خشتی های سروده شده از سوی زنان، از دید موضوع در پنج گروه قابل بخش بندی اند: عشق و دلدادگی؛ ازدواج؛ مهاجرت، کوچ و جنگ؛ نقش پذیری اجتماعی؛ و اندرز، نفرین، معرفی خود و...؛ شناسه های بیان زنانه در این ترانه ها را می توان در دو گروه شناسه های صریح و شناسه های ضمنی بخش بندی کرد که هریک به چهار شیوه متفاوت به کار رفته اند. در این سروده ها روح زن کرمانج بدون پرده و نقاب آشکار می شود و با شنونده به گفت وگو در می آید. او دیگر زنی نیست که نویسندگان مرد گاه ستودنی همچون یک معشوق یا مادر و گاه نفرت بار همچون یک وسوسه گر یا ساحره برای ما وصف کرده باشند. به یاری نوشتار زنانه، او جهان پیرامون را با همه رخدادها و پدیده های شگفت آورش از دریچه چشم خود برای خوانشگرانش ترسیم می کند.