فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۱٬۸۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش می کوشد با شناخت دیدگاه دو تن از مورّخان عصر ایلخانی در موضوع اندیشه مشیّت الهی، بازتاب آن را در محتوا و روش تاریخ نگاری آنان بازجوید. از این رو، برای تحقّق این هدف، پرسش های زیر مطرح است:
از دیدگاه مورّخان یادشده، محرک تاریخ و راه برندهآن چیست؟ این تفکّر تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفته است؟ دیدگاه های یادشده چه اثری در روش تاریخ نگاری آنان داشته است؟
در پاسخ به این پرسش ها، فرضیه زیر ارائه شده است:
اعتقادات عمیق شریعتمدارانه جوینی در مسئله مشیّت الهی و شرایط نامطلوب سیاسی اجتماعی حاکم بر زمانه وی، سبب نوعی نگاه مشیّتی از سوی او به تاریخ شده است ؛ بدین جهت، او در روش تاریخ نگاری خویش، به رغم به کار گیری دیدگاه های انتقادی (در برخی رویدادها) و گاه انصاف تاریخی، از اصل تعلیل و تحلیل بهره چندانی نبرده است. در مقابل، دیدگاه های معرفت شناسانه وصاف درباره مبانی علم تاریخ، آشنایی او با بسیاری از علوم، الگوپذیری از مورّخان و اندیشمندان بزرگ، تأثیرپذیری از اخوان الصفا و بهبود نسبی شرایط سیاسی اجتماعی، سبب نوعی نگاه فرازمینی مطلق از سوی وی به تاریخ نشده است. بر این اساس، روش تاریخ نگاری وی بیشتر بر دو اصل تعلیل و انتقاد بر پایه انصاف تاریخی استوار بوده و به روش تحلیلی نزدیک است.
بازتاب مذهب گیلان عصر صفوی در اسناد خان احمد گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد و مکتوبات پیوسته در ردیف منابع اصیل و مستند در پژوهش های تاریخی به شمار می روند و اطلاعات قابل توجهی در عرصة تاریخ و فرهنگ در اختیار پژوهشگران قرار می دهند. در پژوهش هایی که به عصر صفویه اختصاص یافته است، تاریخ نگاری مبتنی بر مکتوبات از پشتوانه های مهم اطلاعات این دوره به شمار می روند؛ اسناد و منشاتی که از حاکمان محلی این مناطق باقی مانده است در شمار گنجینه های مهم تاریخی و فکری این دوره است. در بین این مجموعه ها؛ نامه های خان احمد خان گیلانی به عنوان مدارکی اصیل و مستند از حوادث گیلانِ عصر صفویه محسوب شده و حاوی اطلاعات سودمندی درباره ی تاریخ صفویه و گیلان، بویژه در نیمه ی دوم قرن دهم ﻫ.ق به شمار می رود. خان احمد خان گیلانی از حاکمان حکومت محلی آل کیا در گیلان مقارن با پادشاهی شاه عباس اول صفوی بود.
در پژوهش حاضر این پرسش مطرح است، با توجه به شواهد و قراین موجود، اندیشة مذهبی حاکم بر ایران دوران صفویه چه تأثیری در رویکرد مذهبی خان احمد خان گیلانی و مذهب رایج در گیلان داشت؟ با توجه به شواهد موجود که در پژوهش حاضر اساس قرار گرفته است، می توان گفت رویکرد مذهبی خان احمد خان نیز در راستای سیاست مذهبی صفویه بوده و حاکم مورد نظر در زدودن آثار زیدی گری و جایگزین ساختن شیعة امامی در گیلان تلاش زیادی نمود. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی، تحلیلی و با تکیه بر اسناد خان احمد گیلانی در منشات وی صورت می پذیرد. نگارنده قصد دارد تا با رویکردی تحلیلی دگرگونی های مذهبی حاکمان و مردم گیلان را در این دوره مورد پژوهش قرار دهد.
نقش و جایگاه خاندان جابری در دیوانسالاری عصر صفویه، با تاکید بر میرزا سلمان خان جابری (985 تا 1135ق)
حوزه های تخصصی:
تشکیل دولت های متعدد در تاریخ ایران اسلامی و دوام حاکمیت آن ها، به عوامل مختلفی بستگی داشته که تشکیلات اداری و دیوانسالاری، مهم ترین آن ها بوده است. در این تشکیلات، ایرانیان و خاندان های معتبر و مشهور دیوانی نقش پررنگی داشته اند. تشکیل دولت صفوی موجب شد تا بار دیگر، ایرانیان در تشکیلات اداری حضور یابند؛ به دنبال آن، خاندان های جدیدی نیز وارد عرصه دیوانی شدند که شایستگی و توانمندی چشمگیری را از خود به نمایش گذاشتند. جابری ها نمونه مشخصی از این خاندان ها بودند. جابری ها از خاندان های سرشناس و تأثیرگذار، در تشکیلات و نظام دیوانی و حتی ساختار سیاسی دولت صفوی بودند. تعدادی از آنان توانستند به عنوان کارگزاران نظام دیوانی، در دوره هایی از دولت صفویه، مسئولیت های مهمی را بر عهده گیرند. مهم ترین آن ها، میرزاسلمان خان جابری انصاری بود. نظر به اهمیت حضور و عملکرد میرزاسلمان و خاندان جابری در دیوانسالاری صفویه، این پژوهش با هدف بررسی نقش و جایگاه آن ها در دوره صفویه، درپی پاسخ گویی به این سؤال است که خاندان جابری در تشکیلات اداری و دیوانی دولت صفویه چه نقش و جایگاهی داشته اند؟ برای پاسخ گویی به سؤال فوق، این فرضیه را به آزمون گذاشته ایم که خاندان جابری با تصدّّی مناصب و مسئولیت های مهم در تشکیلات دیوانی صفویه، حضوری فعال و مؤثر در مدیریت این تشکیلات و اداره قلمرو صفوی داشته اند. جمع آوری اطلاعات و داده های تاریخی این پژوهش، به روش مطالعه کتابخانه ای و بررسی موضوع به شیوه توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل ضمن اثبات فرضیه فوق، اطلاعات دقیقی از چگونگی ورود و عملکرد مشهورترین فرد این خاندان، یعنی میرزاسلمان خان، در نظام دیوانی صفویان و نیز چرایی برافتادن او بیان می کند. همچنین نشان می دهد که جابری ها حتی پس از قتل میرزاسلمان خان و تا زمان آخرین شاه صفوی، مسئولیت های مختلفی بر عهده داشته اند.
رباط های ماوراءالنهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رباط ها پادگان هایی مرزی بودند که غازیان و مجاهدان اسلام در پناه آنها در برابر حملات دشمنان و کفار ایستادگی می کردند. ماوراءالنهر، یکی از مهم ترین ثغور شرقی جهان اسلام در برابر ترکان محسوب می شد و این امر سبب بنای رباط های فراوانی در این منطقه گردید. از اواسط سده چهارم هجری با گرایش ترکان به دین اسلام، رباط های منطقه ماوراءالنهر، کاربری نظامی خود را از دست دادند و به مکانی برای استراحت قافله های تجاری تبدیل شدند. این نوشتار، پس از توضیحی کوتاه درباره رباط، به بررسی رباط های ماوراءالنهر و چگونگی تغییر کاربری آنها می پردازد و نمونه هایی از این رباط ها را معرفی می کند.
بررسی و تحلیل مناسبات سیاسی- نظامی شیوخ صفوی با شَروان شاهان (900-864 هـ .ق./1495-1460م.)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل مناسبات سیاسی- نظامی شیوخ صفوی(جنید، حیدر و علی) با شروان شاهان می پردازد و در صدد ارائه رهیافت هایی به پرسش هایی است که در ذهن پژوهش گر درباره این موضوع نقش می بندد. به عبارتی بر آن است که روشن سازد چه عاملی در شکل گیری این مناسبات نقش عمده دارد و علل و انگیزه های شیوخ صفوی از تکاپوی نظامی در منطقه قفقاز و درافتادن با شروان شاهان چه بوده است؟ چرا که شروان شاهان بر ایالت شروان حکمرانی داشتند که به منزله دروازه ورود به سرزمین های مسیحی نشین قفقاز محسوب می شد. این سرزمین ها از دیرباز مورد توجه حکام مسلمان در انجام سنّت غزا و جهاد در «بلاد کفر» قرار داشت. شیوخ صفوی نیز با توسل به این شعار، دست اندازی به این سرزمین ها را در کانون عملیات جهادی خویش قرار دادند. طبیعی است که در مسیر خود باشروان شاهان برخورد پیدا کردند که مناسبات پر تنش و ستیزه جویانه آن دو رقم خورد و شیوخ صفوی از نیل به قدرت سیاسی و تشکیل دولت که هدف نهایی و مکنون آن ها بود، بازماندند اما این فصل پرماجرا از تاریخ صفویان، که با ظهور اسماعیل و غلبه بر فرخ یسار شروان شاه شکلی دیگر به خود گرفت، در مرحله پس از تشکیل دولت نیز تا آن گاه که شروان به طور قطعی به قلمرو صفویه ملحق شد، ادامه یافت. یافته اصلی این پژوهش آن است که عامل سیاسی، دست یابی به قدرت و تشکیل حکومت، نقش محوری در ایجاد مناسبات شیوخ صفوی با شروان شاهان داشته است.
پژوهشی در «جایگاه شیلات شمال در مناسبات ایران و روسیه» با تکیه بر اسناد آرشیوی (1828-1953 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت مناسب دریای خزر محیط مساعدی را برای رشد انواع آبزیان، به ویژه ماهیان خاویاری، فراهم کرده است. این مسئله همواره جلب توجه مستأجران شیلات روس را در پی داشته است. حضور فعال روس ها در شیلات شمال ایران، ناشی از میزان بالای پرداخت اجاره و تجهیز به وسایل صیادی بوده است. علاوه بر این، شرکت های معروف حمل و نقل دریایی به روس ها تعلّق داشت و منبع درآمد خوبی برای صاحبان امتیاز بود؛ اما به دلیل نقش حیاتی شیلات در اقتصاد و معیشت مردم نواحی شمال ایران، درگیری هایی با صاحبان امتیاز پیش می آمد. هدف اصلی این تحقیق، تبیین جایگاه شیلات شمال در مناسبات ایران و روسیه (تزاری و کمونیستی) از 1828 تا 1953 م است. در این تحقیق با تکیه بر اسناد آرشیوی و منابع به جا مانده از دوره زمانی تحقیق و اطلاعات آماری موجود از آن، شیلات شمال و وضعیت آن پیش از واگذاری آن به لیانازوف ها، چگونگی واگذاری امتیاز به آن ها، سرمایه گذاری آن ها در شیلات شمال و پیامدهای آن، برخورد صیادان شمال، نقش و موضع دولت روسیه در این زمینه، خاتمه امتیاز و واگذاری آن به دولت کمونیستی شوروی، ملی شدن شیلات در زمان نخست وزیری مصدق بررسی و تحلیل شده است.
علل و عوامل قحطی های فارس در فاصله سال های 1324-1293ش/1945-1914م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای 1293-1324ش/1945-1914م که دنیا دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشت، عواقب وخیم و مخربی، بر بیشتر کشورهای دور از صحنه جنگ علاوه بر کشورهای محور، قابل مشاهده بود. ایران آن موقع صحنه کشمکش و رقابتهای دو کشور روسیه در بخش شمالی و انگلیس در بخش جنوبی بود، هر یک از آن دو به دنبال تأمین منافع خود دم از حمایت ایران میزدند. در این شرایط ایران چیزی جز ضرر و زیان عایدش نشد. قحطی هم یکی از مصائبی بود که نصیب کشور ما شد، فارس و جنوب هم گرفتار این مشکل گردید. مردم ایران گرچه قحطی را بارها تجربه کرده بودند، اما این بار، خشکسالیهای متوالی و حضور نیروهای متفقین این مسئله را تشدید میکرد. فارس در معرض عبور و حمل و نقل متفقین قرار داشت که در پی آن آسیب شدیدتری بر اقتصاد منطقه وارد شد و قحطی این ایالت را از سایر ایالات متمایز ساخت. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا به علل و عوامل قحطیهای فارس در طول سی سال از آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم بپردازد.
جغرافیای تاریخی منطقه قفقاز
حوزه های تخصصی:
یکی از سرزمینهای مهمی که از تاریخ کهن و ژئوپلتیک حساس برخوردار است منطقه قفقاز واقع در میان دریای خزر و دریای سیاه است، که در ادوار مختلف تاریخی بر فلات ایران تأثیر گذاشته و تأثر پذیرفته است. با توجه به مطالب فوق ذکر، این نوشتار بر آن است تا به بررسی جغرافیای تاریخی منطقه قفقاز با نگاه همه جانبه تاریخی، جغرافیایی و ژئوپولوتیکی بپردازد. بر همین اساس پس از بررسی موقعیت جغرافیایی و وضعیت انسانی این منطقه در متون جغرافیایی اسلامی و نیز گذری مختصر بر تاریخ سیاسی آن، به جغرافیای قومیتی- جمعیتی و نیز اهمیت ژئوپولتیکی و بحران های ناشی از آن در دهه های اخیر پرداخته خواهد شد.
عوامل تضعیف دیوانسالاری آل بویه و نقش آن در انحطاط حکومت
حوزه های تخصصی:
حاکمان آل بویه پس از تسلط بر ایران مرکزی و بغداد، برای حفظ و استقرار حکومت، خود را مجبور به داشتن یک دستگاه دیوانسالاری گسترده و قدرتمند یافتند. از این رو، برای تحکیم ساختارهای حکومتی خویش به اقتباس تشکیلات دیوانسالاری از خلفای عباسی و برخی حکومتهای ایرانی که متأثر از ایران پیش از اسلام بودند، روی آوردند ولی بر اساس نیازها و شرایط حاکم به تغییرات و ابداعاتی در فروعات آن پرداختند که این تغییرات از سویی اقتدار و استمرار حکومت آنان را در پی داشت و از سوی دیگر باعث انحطاط و سقوط آن ها گردید. این پژوهش با استفاده از داده های کتابخانه ای و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی به تبیین عملکرد مهمترین دیوان های آل بویه پرداخته تا با بررسی تغییرات و تحولات صورت گرفته در هر یک، نقش آنان در اقتدار و تضعیف حکومت آل بویه مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از این است که انحطاط دیوانسالاری آل بویه بیشتر به تعارضات ساختاری دیوان ها باز می گردد تا عوامل بیرونی و صوری و تعارضات ساختاری بود که تشکیلات درونی آل بویه را متلاشی ساخت.
بررسی تبعید مهاجرین از شوروی به ایران1305-1320ش.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی کار آمدن نظام کمونیستی در شوروی، باعث تغییر قوانین این کشور شد. یکی از این قوانین، قانون تابعیت بود که دولت شوروی با استناد به آن دست به تبعید گسترده ایرانی ها از این کشور زد. این افراد، در صنایع شوروی کار میکردند. دولت ایران، در ابتدا، سعی کرد که از نیروی کار این افراد متخصص و فنی در نوسازی دوره رضاشاه استفاده کند؛ اما در دوره بعد، بهدلیل فعالیت های تبلیغی و جاسوسی شوروی در ایران، که برخی از این افراد هم در آن دخیل بودند، رویکرد حکومت نسبت به استفاده از این افراد تغییر کرد. بااطلاع دولت ایران از عمق فعالیت های شوروی در ایران و نقش افراد تبعید شده، نوع تعامل دولت ایران با این افراد از اقتصادی( استفاده از آنها بهعنوان نیروی کار) به امنیتی(تحت نظر و کنترل دائم) تغییر یافت. این پژوهش، بهدنبال بررسی تبعید ایرانیان در فاصله سالهای 1305-1320 است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر، با روش تحلیلی -تاریخی با تکیه بر اسناد و مدارک تاریخی پایگاه های آرشیوی و متون اصلی انجام شده است.
فرضیه پژوهش: استفاده دولت شوروی از تبعیدیان بهعنوان جاسوس و مبلّغ افکار کمونیستی بر نحوه تعامل دولت ایران با این افراد و استفاده از نیروی کار آنان تأثیر داشته است.
یافته های پژوهش: دیدگاه حکومت نسبت به استفاده از تبعیدی ها بهعنوان نیروی کار مؤثر و اقتصادی در نوسازی دوره رضاشاه به عناصر نفوذی و جاسوسان بیگانه تغییر یافت.
گونه شناسی و کارکرد شناسی موسسات آموزشی دختران مشهد در عصر رضا شاه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم توجه به آموزش دختران، یکی از خواسته های زنان از انقلاب مشروطه به بعد بود. به دنبال تحرکات این گروه در عرصه فرهنگی و ایجاد آمادگی نسبی در جامعه به منظور باسواد شدن دختران؛ در مشهد نیز مانند دیگر شهرهای بزرگ، گامهایی در این راستا برداشته شد. بررسی روند فعالیت های آموزشی دختران در مشهد از نظر ویژگیهای مذهبی و سنتی ویژه این شهر، اهمیت زیادی دارد. به طوری که اولین مدارس دخترانه، سالها پس از مدارس پسرانه تأسیس گردید. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال تبیین و تحلیل تحولات چگونگی شکل گیری فعالیت های آموزشی زنان مشهد پیش از رضاشاه و روند آن در عصر رضاشاه با تکیه بر اسناد و روزنامه ها است و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که زنان مشهد، چگونه و در چه مدارس و مؤسساتی تحصیل کردند؟ یافته ها نشان می دهد که علاوه بر فعالان زن و خیریین و حامیان تحصیل زنان که داوطلبانه و با هزینه شخصی به تأسیس مدارس می پرداختند؛ دولت نیز، مدارس تخصصی و غیر تخصصی را در این شهر برای باسواد شدن زنان و استفاده از خدمات آنها در اجتماع راه اندازی نموده و به جذب زنان علاقمند در این زمینه می کوشید.
بررسی و تحلیل روند شکل گیری نخست شهری در سطح استان خوزستان طی سال های 1335-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
بر اساس اطلاعات به دست آمده از نتایج سرشماری های اخیر در استان خوزستان، شهر اهواز نسبت به دیگر شهرهای این استان برتری و حاکمیت مطلقی را داراست. هدف کلی این پژوهش ارزیابی وضعیت نخست شهری در کانون های شهری استان خوزستان در طی سال های 1335 تا 1390 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعة توصیفی ـ تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات، ضمن مطالعه آثار کتابخانه ای و استفاده از آمارنامه ها (سالنامه آماری و سرشماری نفوس و مسکن در همه دوره های سرشماری)، از بانک های اطلاعاتی واقع در استانداری نیز استفاده شده است. در ادامه، با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرم افزار Excel، در تبیین مناسب داده ها تلاش شده است. برای پی بردن به وضعیت نخست شهری در استان خوزستان، از مدل های مرتبه- اندازه و مدل های رایج نخست شهری شامل شاخص های نخست شهر، دو شهر، کینزبرگ، موما و الوصابی و مهتا استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد توزیع فضایی جمعیت در سطح شبکه شهری استان خوزستان در طی این سال ها به سمت تمرکز بیشتر در شهر اهواز و کاهش جمعیت در دیگر شهرهای متوسط و کوچک استان در حرکت بوده است. سرانجام، با توجه به ارزیابی های صورت گرفته از وضعیت نخست شهری در استان خوزستان، برای بهبود وضعیت، نسبت به ارائه راهکارهای مناسب تلاش شده است.
همسانی های نظری و عملی دو روحانی عصر مشروطه: شیخ ابراهیم زنجانی و میرزا یحیی دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تطبیقی یکی از روش های مهم در پژوهش های تاریخی است که در پرتو آن ابعاد گوناگونی از پدیدهای تاریخی آشکار می گردد و امکان شناخت بهتر فراهم می آید. بر همین اساس، مقاله حاضر می کوشد پاره ای از همسانی های نظری و عملی دو شخصیت روحانی عهد مشروطه یعنی شیخ ابراهیم زنجانی و یحیی دولت آبادی را با روش تطبیقی مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، شناخت این همسانی ها مسئله اصلی این مقاله است.
دقت در متن اندیشه و عملِ این دو روحانی نشان دهنده وجود انبوهی از همسانی هاست که با مقایسه آنها می توان هم جنبه های ناشناخته تر اندیشه و عمل آنها را برجسته ساخت و هم روند تحول فکری آنها را به سوی اندیشه های متفاوت تبیین نمود. آن دو روحانی در یک دوره زمانی متولد شدند، اما با وجود پایگاه طبقاتی متفاوتشان، تحصیلات دینی مشابهی کردند؛ هر دو به محافل روشفکری راه یافتند؛ هر دو به صف مشروطه خواهان پیوستند؛ دغدغه های یکسانی پیدا کردند؛ به فعالیت های مشابهی دست یازیدند؛ آثار مشابهی نوشتند؛ هر دو در سلک روحانیان نواندیش و مدافع تعلیم و تربیت نوین درآمدند و به نقد وجوهی از رویه های رایج پرداختند. این مسائل بیانگر تأثیر فضا و شرایط آن عصر بر شکل گیری و تکوین شخصیت فکری و سیاسی آنان است.
انقلاب مشروطه و بازتعریف قدرت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه را می توان نوعی کنش جمعی برای بازسازی الگوی کسب و اعمال قدرت سیاسی از طریق رسمیت و اعتبار بخشیدن به تعریف جدیدی از قدرت سیاسی دانست. به منظور توجیه و تأسیس الگوی جدیدی برای کسب و اعمال قدرت سیاسی، می بایست تعریف تازه ای از قدرت سیاسی بیان و توجیه می شد. این مهم در قالب تدوین و تصویب (متمم)قانون اساسی مشروطه انجام شد. فصول و اصول مختلف (متمم)قانون اساسی مشروطه به نوعی دربرگیرند ه ی تعریف جدیدی از چیستی و اهمیت یا کارویژه ی قدرت سیاسی است. در این چارچوب، قدرت سیاسییا «قوای مملکت»به عنوان دارایی مشترک اعضای جامعه تعریف می شود که باید در خدمت بقا و ارتقای زندگی اجتماعی قرار گیرد.برای انجام این مهم نیز الگوی جدیدی از کسب و اعمال قدرت سیاسی تعریف می شود که در چارچوب آن، قدرت سیاسی دراختیار نهادی به نام دولت قرارمی گیرد تا مطابق خواست و اراده ی اعضای جامعه- که در قالب قانون تجلی می یابد- اعمال کند. به این ترتیب، در جریان انقلاب مشروطه، پاسخ های جدیدی به پرسش از چیستی و کارویژه ی قدرت سیاسی داده شد تا الگوی جدیدی ازچگونگی کسب و اعمال قدرت سیاسی توجیه شود و رسمیت یابد؛ الگویی که بنیاد تأسیس نوعی نظم سیاسی دموکراتیک بود.
همه گیری وبا در ایران(1904م) : برخی از ابعاد جامعه قاجاری
حوزه های تخصصی:
وبا در طول تاریخ 7 بار در جهان همه گیری جهان گستر داشته است. تا قبل از قرن 19 محدود به شبه قاره هند بود و در سال 1817 تجارت خارجی عامل انتشار این بیماری به سرزمین های دیگر شد و تلفات عظیمی به بار آورد. در قرن 19 چندین بار در اروپا همه گیر شد و عنوان مخوف ترین بیماری قرن را به خود اختصاص داد. همین ویژگی باعث نخستین تلاش ها جهت انجام قراردادهای بهداشتی بین المللی شد. وبا نخستین بار در سال 1821 وارد ایران شد اما دامنه و ابعاد وبای 1904 و نتایج زیان بار آن از قبیل نقصان در تجارت، فقدان نیروی انسانی ناشی از تلفات، افزایش قیمت غلات، کاهش امنیت عمومی، دزدی در قیاس با همه گیری های دیگر، بسیار گسترده بود. اما عامل مهمی که مانع همکاری مردم و مقامات دولتی با نیروهای خارجی برای مقابله با بیماری می شد، سوءظن نسبت به اقدامات نیروهای خارجی و تحریک احساسات مذهبی مردم توسط رهبران مذهبی از جمله آقا حسن ممقانی بود. این مقاله توسط آر. ام. بورل انگلیسی با تکیه بر اسناد و منابع دست اول عصر قاجار به تبیین همه گیری 1904 پرداخته است. در این مقاله تلاش بر آن بوده تا عوامل مؤثر بر گسترش وبا در ایران از جمله آب آشامیدنی آلوده، نحوه دفن مبتلایان و عدم امکانات پزشکی برای مقابله با شیوع آن مورد بررسی قرار گیرد.
جنبش ضد استعماری در کردستان در اواخر دوره قاجار
حوزه های تخصصی:
کردستان از دیرباز کانون جنبش های ضد استعماری و اشغالگری بوده است. بر همین اساس تعداد حرکت های اصلاح خواهانه علیه رژیم های قاجار و پهلوی و جنبش های استعمار ستیزی علیه کشورهای اشغالگر خارجی در یکصد سال اخیر (از مشروطه تا دوره ی انقلاب اسلامی) در این دیار قابل توّجه است. یکی از جنبش های مهمی که در این منطقه در اواخر حکومت قاجار، علیه حضور بیگانگان به ویژه روس ها روی داد، قیام سنجرخان وزیری بود. در این مقاله کوتاه سعی بر آنست تا این جنبش که نه تنها به لحاظ محلی اهمیت دارد بلکه از نظر ملّی نیز، شایان مداقه بیشتر است را با نام قیام سنجرخان وزیری علیه نفوذ روس ها در ایران خاصه کردستان، بر اساس منابع قابل دسترس و موثق و بر اسلوب تحقیق تلفیقی (کتابخانه ای و میدانی) بررسی نماید. یافته های تحقیق حاکی از آنست که شورش سنجرخان نه به خاطر منافع شخصی، بلکه از روی احساسات میهن پرستانه و رهایی مردم کردستان و شهر های همجوار از یوغ اشغالگرها بوده است.
منصب مدرسی در عصر صفوی
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس اختلافات سرزمینی وجود دارد؛ امّا موضوع دعاوی در قبال جزایر سه گانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی به یکی از جنجال برانگیزترین این اختلافات تبدیل شده است. پیگیری های بسیار جدی و مستمر امارات متحده عربی در این دعاوی و حمایت-های غیرمسئولانه کشورهای عربی-خصوصاً اعضای شورای همکاری خلیج فارس- و شیطنت های قدرت های فرا منطقه ای،همچون انگلیس که در طول تاریخ معاصر ما نقش قیّم را برای شیوخ عرب بازی می کرد، بارها مورد اعتراض دولت ایران قرار گرفته است. ادعایی که از اویل قرن بیستم از سوی بریتانیا، با عنوان حمایت از حقوق شیوخ شارجه و رأس الخیمه، آغاز گشت و همواره نیز با مواضع قاطع دولتهای ایران مواجه شد. به طوریکه حاصل اعتراضات مستدل ایران به این دعاوی، واگذاری این جزایر در سال 1971م به ایران بود. این مقاله درصدد است با تکیه بر مناقشات صورت گرفته بین ایران و انگلیس- به عنوان قیّم شیوخ عرب منطقه- مواضع دولت های ایران را در قبال حاکمیت بر جزایر سه گانه، در دوران حکومت های پهلوی اول و دوم با روش توصیفی- تحلیلی مورد کنکاش قرار دهد.