شناخت ما از دوره های تاریخی ایران در مقایسه با یکدیگر نه تنها به یک اندازه نیست بلکه گاه تفاوت های بسیاری نیز با یکدیگر دارند. از جمله اطلاعات ما از منابع دوره خوارزمشاهیان نشان می دهد که دوره تاریخی خوارزمشاهیان از نظر وجود اطلاعات از جایگاه مناسبی در مقایسه با دیگر دوره های تاریخی ایران برخوردار نیست. متون به جای مانده از دوره های تاریخی ایران بویژه سده های میانه ی تاریخ ایران، یعنی حکومت های ترک غزنوی، سلجوقی و خوارزمشاهی، نشان می دهد که جایگاه خوارزمشاهیان از نظر وجود منابع و مآخذ و همچنین پژوهش های صورت گرفته بسیار فروتر است.هدف این مقاله باز شناسی آثار رشیدالدین وطواط رئیس دیوان انشای اتسز خوارزمشاه به منظور ارزیابی اطلاعات ارائه شده در آثار او در مطالعات تاریخی سلسله خوارزمشاهیان است.
بعد از اعتراض شدید مردم ایران به انحصار تنباکوی ایران به وسیله شرکت انگلیسی تالبوت و لغو امتیاز یاد شده در سال 1892م/1309ق، تنباکوی ایران به توسط دو شرکت خارجی خریداری و به خارج از کشور صادر می گشت. بخش عمده تنباکوی ایران توسط «کمپانی انحصار ادخال تنباکو در خاک عثمانی» به کشور عثمانی صادر می شد. در سال 1894 میلادی/1312 قمری دولت ایران انحصار صادرات تنباکو به مصر را به یک تبعه این کشور به نام خلیل پاشا خیاط واگذار نمود. قرار بر این شد، خلیل خیاط فعالیت تجاری خود را از سال 1897 شروع نماید. به این ترتیب بخش دیگری از تنباکوی ایران برای مدت بیست و دو سال (1919-1897) به کشور مصر صادر گردید. در حالیکه ده سال نخست (1906-1897) این تجارت در طی یک مقاله مستقل مورد تحقیق قرار گرفت، در ضمن مقاله پیشرو به بخش دوم صادرات تنباکوی ایران به مصر در سال های بعد از پیروزی انقلاب مشروطه تا سال 1919/1337 می پردازد. پرسش اصلی پژوهش حاضر مربوط می شود به میزان کارآمدی وزارت خانه ها و نهادهای دولت های عصر مشروطیت در اداره و نیز تأمین منافع عمومی جامعه که می بایست از پرتوی این تجارت نصیب دولت ایران می شد. در تجارت یاد شده اگرچه طرف مصری از سود بیشتری بهره می برد و سهم دولت ایران را با اکراه و در واقع تحت فشار تشکیلات قضایی در مصر می پرداخت، دولت های عصر مشروطه، در مقایسه با دولت های پیشین، در برخورد با خلیل خیاط جدی تر و با کفایت بیشتری عمل کردند.
امیربهادر (سپهسالار بعدی) از کسانی بود که ــ از روی ایمان، و نه وابستگی به سیاست خارجی ــ با مشروطه وارداتی مخالف بود. شهامت و ثبات عقیده و وفاداری او ــ به قول مورخ الدوله سپهر ــ حتی مورد تصدیق دشمنانش، قرارداشت.1 دکتر قاسم غنی «راجع به مرحوم امیر بهادر جنگ، مکرر شنیده» است «که مرحوم کمال الملک او را به صفات پسندیده صدق، صفا، صمیمیت، وفا، حفظ قول و عهد میستود و میفرمود مردی بود که رنگ خارجی نگرفته بود. پایبند به سنن و آداب بود، عقیده و صدق و صفا داشت؛ و او را بر بسیاری از معاصرین خود برتری میداد.»2 پس از ترور شیخ فضلالله (شب 16 ذیحجه 1326) در بازجویی از ضارب وی (عبدالکریم دواتگر) معلوم شد نام امیر بهادر نیز در لیست ترور بوده است.3 معالوصف، امیر بهادر «با وجود آنکه» میدانست «در کمین او هستند و در استنطاق عبدالکریم [دواتگر] هم محقّق شد، باز چهل و یک منبر [عزای سالار شهیدان را] پیاده و پای برهنه به رسم همه ساله خود، رفت.»4
در گستره آشنایی اولیه گروهی از اندیشهگران ایرانی عصر قاجار و روشنفکران عصر مشروطه با برخی از مفاهیم فلسفه سیاسی جدید به وجود آمده در جوامع غربی، ناسیونالیسم در مفهوم جدید آن، یکی از مهمترین مفاهیمی بود که قدم به گفتمان جدید سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران نهاده و گروههای مختلفی از جامعه ایرانی و بویژه روشنفکران و نخبگان فکری را با درجات مختلف و تفاوتهایی چند تحت تأثیر قرار داد.