واقعه تاریخی انقلاب مشروطیت ایران و شرایط پسا انقلابی آن که، به تحدید قدرت حاکمیت سیاسی پیشین انجامید، زمینه ساز شکل گیری کنش های سیاسی متعارض نزد افراد و گروه های مختلف سیاسی گردید.این کنش ها به عنوان یکی از موانع شکل گیری نظم سیاسی سامانمند و کارآمد، عاملی مؤثر در تشدید بی ثباتی سیاسی طولانی در کشور گردید.مقاله حاضر با الهام از الگوی نظری جامعه شناسی شناخت به ریشه یابی علل این کنش های سیاسی متفاوت و متعارض می پردازد و نشان می دهد مبانی اجتماعی و فکری متفاوت کنشگران سیاسی عامل اصلی کنش های متعارض آنان بوده است.بر این اساس، بنیادهای اجتماعی و فکری کنش سیاسی نزد سیدعبدالله بهبهانی از رهبران مشروطیت و شیخ ابراهیم زنجانی، عضو برجسته حزب دموکرات را در بستر مشروطه خواهی به منظور فهم کنش سیاسی متفاوت آنان واکاوی می کند
تضاد و تعارض میان سران و سرداران قزلباش با صاحب منصبان ایرانی ، فقط جلوه های خاصی بود که پس از فتح ایران توسط اعراب تا انقلاب مشروطه به صورت های گوناگون بروز یافت . همین تضاد هنگام به قدرت رسیدن شاه اسماعیل نیز وجود داشت. وی در پی تحکیم فرمان روایی خویش آگاهانه و در رویکردی توطئه گرانه ، از این تضاد در راستای حفظ و استحکام قدرت خود بهره جست . تنش های قبیله ای قزلباشان در عصر شاه تهماسب ادامه یافت و در عصر محمد خدابنده با قتل ملکه ، رویکردی نو به خود گرفت . عصر شاه عباس در واقع عصر تحدید قدرت قزلباشان و ایجاد مناصب جدید نظامی و جای گزینی نیروی سوم به جای قزلباشان بود . عصری که عنصر ترک و تاجیک در تقابل با گرجیان و ارامنه ظاهر گردید . گویی دشمنی این دو عنصر پایانی نداشت و تنش و تعارض در عصر شاه سلیمان و به خصوص شاه سلطان حسین ادامه یافت و با قتل لطفعلی خان و فتحعلی خان اعتمادالدوله ، طومار سلسله صفویه با هجوم افغان در اثر تزلزل در ساخت اداری ، در نوردید و عاملی شد برای انحطاط و فروپاشی دولت صفویه .
تحولات اقتصاد ایران در نیمه ی دومِ حکومت قاجاریه، حوزه های مختلف کشور را دستخوش تغییر کرد. کشاورزی نیز مانند دیگر عرصه های اقتصادی و اجتماعی، از این تغییرات متأثر شد. بررسی تأثیر تحولات اقتصادیِ قاینات در نیمه ی دوم حکومت قاجاریه بر کشاورزیِ این ولایت و پیامد های آن، مسئله پژوهش حاضر است. بنا بر یافته های این پژوهش، به دنبالِ توسعه ی دادوستد های خارجی و داخلی که ولایت دورافتاده و مرزیِ قاینات را به حلقه ای مهم در تجارت روسیه، هند بریتانیا و ایران در شرق کشور در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تبدیل کرد، کشاورزیِ این ولایت نیز به سوی تجاری شدن سوق یافت. افزایش تولید محصولات صادراتی مانند تریاک، زعفران و ابریشم و کاهش تولید اقلام ضروری مانند گندم و جو از مشخصه های این روند جدید بود.