فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی مداخله درمانی مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال و سرعت پردازش دانش-آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود.
روش : روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی دارای اختلال یادگیری شهرستان تنکابن که در سال تحصیلی 99-98 به مرکز اختلال یادگیری سلامت آن شهرستان مراجعه کردند، بود. روش نمونه گیری این پژوهش در دسترس بود که بعد از انتخاب 30 نفر به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارش گشتند. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه بالینی و مقیاس هوشی وکسلر 4 (2003) بود. جهت تحلیل داده از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون های فوق با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که درمان مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال و سرعت پردازش دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص تاثیر مثبت و معنادار داشت.
نتیجه گیری : نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مداخلات درمانی مبتنی بر ژیمناستیک مغزی بر حافظه فعال دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص اثر بخش نیست.
واکاوی مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
پذیرش تفکر پیچیده و خلاق برای نشان دادن دانش از چند منظر در پرورش خرد در نظام آموزش عالی موثر است که زمینه ی ارتقای خرد پداگوژیکی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی انجام گرفته است. مطالعه ی پیش رو با بهره گیری از رویکرد کیفی و اتکا بر راهبرد نظریه ی داده بنیاد استراوس و کوربین(2007) و بکارگیری اسلوب کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار Maxqda برای تجزیه و تحلیل داده ها، به تدوین و ترسیم مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران پرداخته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با 1۶ نفر از سیاستگذاران و مدیران فعلی و اسبق آموزش عالی دارای تجارب زیسته ی مرتبط و بهره جویی از شیوه ی نمونه گیری هدفمند نظری و گلوله برفی(زنجیره ای) تا دستیابی به نقطه ی اشباع نظری گردآوری گردیده است. یافته های پژوهش به تدوین مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد شامل 6 مقوله، ۳۸ مفهوم و ۱۸۰ کد منجر گردید.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر استرس شغلی با تأکید بر مؤلفه های محیط سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
31 - 46
حوزه های تخصصی:
روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی، از نظر فرایند، توصیفی از نوع میدانی است.همچنین از روش کتابخانه ای نیز برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان و متخصصین آشنا به موضوع بودند و حجم نمونه در بخش کیفی براساس روش استراوس کوربین و اشباع نظری تعیین شد که 20 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه تعیین گردید. گردآوری داده ها در بخش کمّی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد، روایی آن توسط خبرگان و پایایی آن با آلفای کرونباخ 82/0 مورد تأیید قرار گرفت.جامعه آماری در این بخش شامل 600 نفر از کارکنان است که با توجه به جدول مورگان تعداد 234 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و روش نمونه گیری نیز به صورت تصادفی می باشد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمّی از آزمون های T و فریدمن استفاده شد و از نرم افزار SPSS نسخه 25 برای تحلیل های آماری بهره گرفته شد.سبک مدیریت با میانگین رتبه (03/51)،ساختار سازمانی (19/49)، تعارض کار-خانواده (62/45)،فرهنگ سازمانی (11/42)، ارتباطات درون سازمانی (76/38)، ویژگی های شخصیتی (05/32)،تحصیلات و تخصص (89/28)، رشد خودکارآمدی (17/20) و انگیزش (56/18)،در رتبه های اول تا نهم قرار گرفتند. طبق یافته های به دست آمده از پژوهش، می توان بیان داشت که توجه به سبک مدیریت،ساختار سازمانی و همچنین تعارض کار-خانواده جزء مهم ترین عوامل مؤثر بر استرس شغلی محسوب می شوند که باید به آن ها توجه ویژه شود. طبق یافته های به دست آمده از پژوهش، می توان بیان داشت که توجه به سبک مدیریت، ساختار سازمانی و همچنین تعارض کار-خانواده جزء مهم ترین عوامل مؤثر بر استرس شغلی محسوب می شوند که باید به آن ها توجه ویژه شود.
اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر افسردگی و رضایت جنسی در مبتلایان به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر افسردگی و رضایت جنسی در مبتلایان به دیابت نوع دو انجام شد. روش : این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آزمایشی تک موردی از نوع خطوط پایه چندگانه ناهمزمان بود. جامعه پژوهش مبتلایان به دیابت نوع دو شهر مشهد در سال 1398 بودند که از میان آنها 4 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. هر چهار نفر به صورت انفرادی تحت 6 جلسه 90 دقیقه ای درمان فعال سازی رفتاری قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش مقیاس های افسردگی بک (1967) و رضایت جنسی هادسون و همکاران (1981) بود. داده ها با استفاده از شاخص تغییر پایا (RCI) و ماکزیمم درصد بهبودی (MPI) تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری به طورمعناداری باعث کاهش افسردگی و افزایش رضایت جنسی در هر چهار نفر از مبتلایان به دیابت نوع دو شد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج، برنامه ریزی برای استفاده از این روش درمانی ضروری است. در نتیجه، مشاوران و درمانگران می توانند از روش درمان فعال سازی رفتاری در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی به ویژه کاهش افسردگی و افزایش رضایت جنسی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (CBT) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: ترک خانه توسط فرزندان و احساس کردن ناگهانی جای خالی آنها در خانه منجر به پدید آمدن برخی ناراحتی ها و استرس ها در سالمندان می گردد که برایشان بسیار وحشت آور است و به آن سندروم آشیانه خالی گفته می شود. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری (Cbt) با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Act) بر کاهش افسردگی و امید به زندگی در سالمندان با سندرم آشیانه خالی بوده است. روش: روش تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل سالمندان حاضر در خانه سالمندان پهنه کلای ساری می باشند. حجم نمونه آماری این بخش از پژوهش با توجه به ماهیت روش مطالعه 30 نفر بوده است. ابزاراهای پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر و همکاران، درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می باشد. یافته ها: مبتنی بر یافته های پژوهش حاضر مشخص گردید درمان شناختی رفتاری بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان شناختی رفتاری بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است.، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افسردگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر امید به زندگی سالمندان دچار سندروم آشیانه خالی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: مشخص گردید که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به درمان شناختی رفتاری اثربخش تر بوده است.
Effectiveness of Family-Centered Education Based on Islamic-Iranian Model on Adjustment of Excitement and Adaptability of Family in Wives of Addicted People
حوزه های تخصصی:
Objective: One of the psychosocial damages that can shake the social, cultural, and family foundations of any society and threaten human abilities is the phenomenon of addiction. Drug use by family members has a significant impact on their lives and those around them, and the most critical effect of addiction is on the addicted spouse. This study aimed to determine the effectiveness of family-based education based on the Islamic-Iranian model on emotion regulation and adaptability of addicts' Wives. Methods: The present study is quasi-experimental and is a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population includes all women with addicted Wives referred to the Imam Khomeini Relief Committee in Ardakan. A sample of 30 people was selected by the available sampling method and was divided into two experimental and control groups so that each group, there were 15 people. The samples were selected based on the criteria of interest to participate in the research, minimum primary education, age range between 22-50, family monogamy, and spouse addiction to drugs (not psychotropic substances). Each group underwent a pre-test, and then the experimental group received nine individual sessions (one and a half hours per week) of family-based training based on the Islamic-Iranian model. At the same time, the control group was not given any intervention. This study used emotion regulation questionnaires and Family adaptability and cohesion evaluation scale. Results: Analysis of covariance showed that family-centered education significantly affected the family adjustment of addicted Wives, while no significant effect was observed on emotion regulation. Conclusion: Family-oriented education based on the Islamic-Iranian model helps women to have less reactive behavior by modulating emotions and to be more adaptable to critical situations such as husband's addiction.
نقش میانجیگر خودهای ممکن در رابطه بین چشم انداز زمان با اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
29 - 11
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگر خودهای ممکن در رابطه بین چشم انداز زمان با اضطراب امتحان دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بودند که از میان آن ها 255 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل اضطراب امتحان ساراسون و همکاران (1958)؛ توازن خودهای ممکن زادشیر و همکاران (1399) و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید (1999) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر غیرمستقیم بین چشم اندازهای آینده (01/0>p، 176/0-=β)، حال لذت گرا (01/0>p، 179/0-=β) و گذشته مثبت (01/0>p، 076/0-=β) با اضطراب امتحان منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین چشم انداز گذشته منفی با اضطراب امتحان (01/0>p، 053/0=β) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد چشم انداز زمان موجب می شود فرد برای اهداف بلند مدت خود برنامه ریزی کند، این طرح ریزی موجب افزایش تفکر امیدوارانه، داشتن منابع مقابله ای کافی و کارآمد برای تفکر هدفمند و آشنایی با مسیرهای لازم برای رسیدن به اهداف، می شود که در نهایت موجب شده دانش آموز اضطراب امتحان را تجربه نکند.
ساخت و رواسازی مقیاس نیازهای هیجانی اولیه مبتنی بر نظریه طرحواره درمانی یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
112 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر، ساخت و رواسازی مقیاس نیازهای هیجانی اولیه مبتنی بر نظریه طرحواره درمانی یانگ بود. روش : این پژوهش با روش ترکیبی کیفی-کمی انجام شد. مرحله اول (کیفی) با روش مثلث سازی داده ها انجام شد. داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه، متون موجود، دریافت نظر متخصصان جمع آوری شد و با استفاده از روش نظریه زمینه ای مراحل کدگذاری، مقوله بندی، پیگیری تا حد اشباع را طی کرد. در مرحله دوم (کمی) جامعه آماری دانشجویان منتخب تهران در سال 1399 بود، از میان دانشگاه های آزاد اسلامی تهران از 5 منطقه ی شهر تهران دانشگاه ها انتخاب شدند و 15دانشکده به صورت تصادفی جهت سنجش پرسشنامه ها انتخاب و پرسشنامه ها بر روی 376 نفر از دانشجویان مقاطع مختلف و هر دو جنس اجرا گردیدند. از روش تحلیل عاملی تأییدی و برآورد بیشینه احتمال (ML) برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها : شش نیاز و گویه های مربوط به آنها استخراج شدند، تحلیل بارهای عاملی استاندارد شده همه مؤلفه ها بر عامل کلی ، ضریب آلفای کرونباخ همه نیازهای اولیه بزرگتر از 7/0 بود. همه ی نیازهای هیجانی اولیه پرسشنامه محقق ساخته به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 با حوزه های پنج گانه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ همبسته بودند. نتیجه گیری : براساس یافته ها توان گویه ها در سنجش مؤلفه های شش گانه نیازهای اولیه تأیید شد و گویه های هر یک از نیازها از همسانی درونی مطلوب برخوردار بود، همچنین مقیاس نیازهای اولیه از روایی همگرا برخوردار بود.
تأثیر آموزش مثبت نگری گروهی بر کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
134 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری گروهی بر کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان دختر صورت گرفت. روش: روش تحقیق شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم دبیرستان های دولتی و نمونه دولتی شهر زاهدان بود از میان آن ها 45 نفر به مطالعه وارد شدند بودند، که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مقیاس کفایت اجتماعی فلنر و همکاران (1990) و پرسشنامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) استفاده شد. گروه آزمایش آموزش مثبت نگری در طی 8 هفته متوالی در دو ماه دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، داده ها توسط نرم افزار اس پی اس اس از طریق آزمون اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شده اند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر نشان داد که آموزش مثبت نگری گروهی در کفایت اجتماعی و تاب آوری تحصیلی تأثیر معنی داری داشته اند، و میانگین نمره مهارت های شناختی و آمایه های انگیزشی گروه آزمایشی مثبت نگر تفاوت معناداری (05/0>p) گزارش شده است و همچنین مداخله مثبت نگر در افزایش نمره کلی تاب آوری تحصیلی و خرده مقیاس های مهارت های ارتباطی، جهت گیری آینده و مسئله محوری اثربخشی موثری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین، می توان نتیجه گرفت که آموزش مثبت نگری گروهی در کفایت اجتماعی و تاب آوری نوجوانان دختر و کارآمدی تحصیلی آنها تاثیر چشمگیری می تواند داشته باشد.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
181 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه در رابطه میان سبک های دلبستگی و اضطراب کرونا صورت گرفت. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی از طریق الگویابی مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهشی شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 400-1399 بودند که برای انتخاب گروه نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای آزمون مدل با توجه به نظر کلاین (2015) در ازای هر متغیر 20 نفر نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری با توجه به جدی شدن خطر کرونا به صورت غیراحتمالی و پرسشنامه آنلاین بود. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، پرسشنامه طرح واره های ناسازگار یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) و مقیاس دلبستگی بزرگسالان (AAS) استفاده شد. برای انجام تحلیل آماری از نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که با توجه به شاخص های نیکویی برازش، مدل تدوین شده از برازش مطلوبی برخوردار است (08/0=RMSEA، 90/0=GFI، 91/0=AGFI). سبک دلبستگی اجتنابی (23/0= β) و طرح واره های ناسازگار (78/0= β) اثر مستقیم و معناداری بر اضطراب کرونا دارند. همچنین نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که دلبستگی ایمن با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد؛ اما سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با واسطه گری طرح واره های ناسازگار می توانند بر اضطراب کرونای دانشجویان بیفزایند. نتیجه گیری: مطالعه نشان داد با افزایش سبک دلبستگی اجتنابی میزان اضطراب کرونا کاهش یافت و طرح واره های ناسازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی با اضطراب کرونا نقش واسطه ای داشت و موجب افزایش این اثر شد.
مدل سازی معادله ساختاری تعیین گرهای خردمندی بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
193 - 218
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خردمندی، بر اساس ادراک از والدگری پدر با نقش میانجی قدرت ایگو در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل ساختاری بود. جامعه آماری، شامل 24000 دانشجوی دانشگاه تبریز بود. حجم نمونه پژوهش 190 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسشنامه های مقیاس سه بعدی خردمندی آردلت (2003) (3D-WS)، مقیاس پدری دیک (2004) (FS) و پرسشنامه روان شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران (1997) (PIES) را تکمیل کردند. کلیه محاسبات مدل ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS-24 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد قدرت ایگو نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین ادراک از والدگری پدر و خردمندی در دانشجویان دارد، ولی مستقیماً با خردمندی فرزندان ارتباط معنی داری ندارد. به صورت کلی می توان نتیجه گرفت که چگونگی رفتار پدر یکی از عواملی است که به طور غیرمستقیم با تقویت توانمندی ایگو، می تواند پیش بینی کند که فرزندانشان از چه میزان خردمندی برخوردار باشند. بر این اساس، پیشنهاد می شود فراوانی و حضور سالم پدر در تربیت فرزندان موردتوجه قرار گیرد.
هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
219 - 248
حوزه های تخصصی:
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه می کنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه کودکان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شمیم شهر کرمانشاه در سال 1398- 1399 بود. گروه نمونه، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بودند. انتخاب به صورت نمونه گیری هدفمند و جایگزینی به صورت تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه مهارت های اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983). برای هر سه گروه اجرا شد (پیش آزمون). سپس شرکت کنندگان یکی از گروه های مداخله، برنامه آموزش فلسفه برای کودک بازی درمانی گروهی را در 10 جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه مداخله دیگر بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری را در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند؛ درحالی که گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجدد با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرارگرفتند (پس آزمون). مرحله پیگیری نیز 2 ماه بعد از پس آزمون برگزار گردید. از تحلیل کوواریانس با رعایت پیش فرض ها برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش در گروه های مداخله، بر بالارفتن عملکرد اجتماعی تأثیر معناداری داشته اند. البته اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودک (فبک) از بازی درمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بیشتر بوده است. لذا لزوم استفاده از روش فبک در رابطه با این کودکان در مراکز مشاوره کودک، پیش دبستانی ها و مدارس مشخص می گردد.
در جستجوی کیفی پریشانی روانشناختی و استراتژیهای مقابله ای زنان پرستار خط مقدم کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
279 - 308
حوزه های تخصصی:
کارکنان مراقبت های بهداشتی به ویژه زنان پرستار، در طول مراقبت از بیماران کووید ۱۹، پریشانی روان شناختی زیادی را تجربه کردند. شناسایی مشکلات روان شناختی پرستاران که سلامت روانی آنان را در طول مراقبت از این بیماران بر هم می زنند و استراتژی های مقابله ای آنان، می تواند به کاهش پریشانی روان شناختی آن ها کمک کند. هدف از این پژوهش جستجوی کیفی پریشانی روان شناختی و استراتژی های مقابله ای زنان پرستار خط مقدم بیماری کووید 19 بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 20 زن پرستار (در دو طیف سابقه کاری حداقل 5 سال و 20 سال به بالا) با بهره گیری از نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه تلفنی تصویری استفاده شد. تجزیه وتحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون بر اساس مدل براون و کلارک (2006) صورت گرفت. یافته های حاصل از مصاحبه ها در شش مضمون اصلی اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه، ترس، مشکلات خواب و استراتژی های سازنده (آرام بخشی، خودسازگاری، استفاده از منابع حمایتی) استخراج و طبقه بندی شد. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که زنان پرستار خط مقدم تحت تأثیر بیماری کووید 19، انواع پریشانی روان شناختی را تجربه کرده اند و علاوه بر توجه به استراتژی های سازنده آنان می بایستی در این زمینه تمهیدات لازم به کار گرفته شود و همچنین توجه به تجربیات پرستاران در طول پاندمی کرونا ویروس می تواند یک پیش نیاز برای فراهم کردن برنامه سلامت روان و بهبود کیفیت آن ها باشد.
طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
31 - 76
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران استان سمنان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیان (گراندد تئوری) مبتنی بر مصاحبه با متخصصان مشاوره طلاق و متقاضیان طلاق توافقی پیرو درک تجربه زیسته آنان انجام شد. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند با 6 نفر از متخصصان حوزه مشاوره طلاق و 8 نفر از زوجین متقاضی طلاق بعد از شرکت در جلسات مشاوره طلاق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته به عمل آمد. پس از کدگذاری و تحلیل داده مصاحبه های متخصصین، 8 مضمون اصلی و 52 مضمون فرعی شناسایی شد. مضامین اصلی شامل صلاحیت های عمومی، ظاهری، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی، مداخلات انگیزشی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق است. از مصاحبه با متقاضیان طلاق نیز 6 مضمون اصلی (41 مضمون فرعی) با عنوان صلاحیت ظاهری، ارتباطی، اخلاقی، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق استخراج شد. درنهایت مدل صلاحیت حرفه ای مشاوران طلاق با محورهای ضرورت های پیش از آموزش مشاوران، آموزش صلاحیت های مهارتی، آموزش صلاحیت های مشاوره زوجی، تداوم تجارب آموزشی در ضمن کار و ارزیابی مداوم از صلاحیت حرفه ای تدوین شد. نظر به یافته های پژوهش و با توجه به اینکه اخیراً قوه قضائیه در حال جذب و اعطای پروانه اشتغال به مشاوران ویژه طلاق است تا نسبت به ارجاع پرونده های طلاق به آنان اقدام نماید، پیشنهاد می شود از این مدل به منظور جذب نیروهای متخصص و آموزش آن ها اقدام نماید.
مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین بود. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه تعداد 400 نفر از والدین بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (چندمرحله ای) انتخاب شدند و از این تعداد 382 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) (SSRS) ، سرمایه اجتماعی خانواده اکبری (1393) (FSCQ) و پرسشنامه منش های اخلاقی خرمائی و قائمی (1397) ( MCQ ) استفاده شد. جهت انجام معادلات ساختاری از PLS-SEM استفاده شد. یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به منش های اخلاقی معنی دار است (001/0> p ، 23/0= β ). مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (002/0= p، 26/0= β ). مسیر مستقیم منش های اخلاقی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (001/0> p ، 25/0= β ). مسیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی نیز معنی دار است (045/0= p ، 057/0= β ). شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی خانواده هم به صورت مستقیم و هم به واسطه منش های اخلاقی والدین می تواند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کند.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری افراد متأهل مبتلا به دلزدگی زناشویی شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی (SESQ) لیبمن و همکاران (2011) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ) گیبونز و بونک (1999). داده ها توسط نرم افزار SPSS24 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد مقایسه اجتماعی و سبک های تبادلِ پیگیری، فردگرایی و منفعت طلبی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارند، در حالی که سبک های تبادلِ انصاف و سرمایه گذاری افراطی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی داشتند (01/0p<)؛ 35% از کل واریانس دلزدگی زناشویی توسط سبک های تبادل زوجین و مقایسه اجتماعی را تبیین گردید (001/0>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مقایسه اجتماعی و سبک غیرانطباقی تبادل زوجین، موجبات دلزدگی زناشویی آن ها را فراهم می سازند.
نقش واسطه ای باورهای انگیزشی در رابطه خودراهبری در یادگیری با کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمک طلبی تحصیلی به عنوان یک راهبرد یادگیری عمل می کند که توانایی های روان شناختی و انگیزشی دانش آموزان را ارتقاء می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای باورهای انگیزشی در رابطه خودراهبری در یادگیری با کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. همچنین 256 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود راهبری در یادگیری- (SDLQ) (فیشر و همکاران، 2001)، باورهای انگیزشی- (MSLQ) (پینتریچ و دی گروث، 1990) و کمک طلبی تحصیلی- (HSQ) (ریان و پینتریچ، 1997) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Spss 22 و Lisrel 8.8 استفاده شد. شاخص های برازش نشان دهنده برازش قابل قبول داده ها با مدل اصلاح شده بود. نتایج نشان داد که خودراهبری در یادگیری به صورت مستقیم توانست کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر را پیش بینی کند (01/0 p<)، همچنین خودراهبری در یادگیری به صورت غیرمستقیم و باز طریق باورهای انگیزشی نیز توانست کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر را پیش بینی نماید (01/0 p<). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای خودراهبری در یادگیری و باورهای انگیزشی می توانند نقش مهمی در به کارگیری مهارت کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان داشته باشند. همچنین توجه به برنامه ریزی آموزشی با هدف ارتقاء این راهبردها در راستای درک و کنترل یادگیری، کسب تصمیمات کارآمد در مواجهه با مشکلات تحصیلی و پیشرفت در فرایند یادگیری دانش آموزان حائز اهمیت است.
بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی بر روی اضطراب و افسردگی در زمان پاندمی کووید 19: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطوح افسردگی و اضطراب هم در بازماندگان بیماری و هم در جمعیت عمومی در طول همه گیری ویروس کووید-19 به طور قابل توجهی افزایش پیداکرده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی و جمع بندی روش های درمانی مؤثر بود تا بتواند عاملی جهت تصمیم گیری های آگاهانه از طرف دولت و سازمان های مربوطه با بیماری و راهنمایی برای کاربرد بالینی درمان اضطراب و افسردگی شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش کتابخانه ای (از نوع مروری) بود. به منظور بررسی منابع متعددی در حوزه اضطراب و افسردگی و با استفاده از کلیدواژه های: (درمان، اضطراب، افسردگی، کووید 19) تعدادی مقاله و پایان نامه داخلی و خارجی از سال های (2019 تا ۲۰۲۱) به وسیله موتورهای جستجوگر (پایگاه جهاد دانشگاهی، مگیران، نورمگز، اسپرینگر ، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار ) یافت شد. درنهایت از تعداد 124 مورد مقاله بدست آمده، 35 مقاله مورد تحلیل و بررسی نهایی قرار گرفتند. درمانگران در سراسر دنیا برای درمان آسیب های روانی ذکرشده مداخلات روان شناختی مختلفی مانند درمان شناختی رفتاری به ویژه به صورت آنلاین، تکنیک های رهایی هیجانی، ذهن آگاهی، تکنیک های تنظیم هیجان و نوروفیدبک استفاده کردند. یافته های دیگر در این بررسی نشان دادند که ویژگی های روان شناختی مثبت مانند سلامت معنوی و مقابله مذهبی بالا، انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری بالا، هوش معنوی بالا، خود مراقبتی و وظیفه شناسی می توانند در مقابله با بیماری کرونا و مشکلات آن به افراد کمک کنند. بر طبق مرور مطالعات انجام شده، مشخص شد که به طورکلی در زمان پاندمی کووید-19 با افزایش شیوع اضطراب و افسردگی لازم است مداخلات روان شناختی به خصوص خدمات تلفنی و آنلاین صورت گیرد و ویژگی های روان شناختی مثبت برای مقابله با بیماری کرونا تقویت گردد.
مقایسه اثربخشی روش های آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۰۶-۱۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: بررسی پیشینه نشان می دهد که آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی مؤثر بوده است، اما هنوز مشخص نیست که کدام یک از این مداخلات در طول زمان اثربخشی بیشتر و پایدارتری را دارند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی روش های آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار - خانواده و رواندرستی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کابردی و از نظر ماهیت از نوع طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و یک مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه مورد مطالعه، کارکنان شرکت سازه گستر سایپا بودند و نمونه های آماری شامل 90 نفر از کارکنان بود که به روش دردسترس انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش (آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی) و گواه قرار گرفتند. ابزارهای سنجش شامل؛ پرسشنامه تنیدگی شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان (1993)، پرسشنامه تعارض کار - خانواده کارلسون و همکاران (2000) و پرسشنامه رواندرستی ریف (1989) بود. یکی از گروه های آزمایش مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر مدل کابات - زین (2015) و گروه دیگر آزمایش، بسته آموزش هوش هیجانی مبتنی بر مدل سالوی و همکاران (2016) را هر کدام در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش توانش ذهن آگاهی و هوش هیجانی بر تنیدگی شغلی، تعارض کار خانواده رواندرستی کارکنان مؤثر بوده است (0/05>P). آموزش ذهن آگاهی در مقایسه با آموزش هوش هیجانی، تأثیر بیشتری بر تنیدگی شغلی و رواندرستی کارکنان داشته است (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد روش آموزش ذهن آگاهی و هوش هیجانی می تواند به عنوان یک امر پیشگیرانه و بهبودگر در حیطه سلامت روانی افراد جامعه مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و زوج درمانی به شیوه گاتمن بر صمیمیت زناشویی زوج های دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
۳۰۴-۲۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: صمیمیت به تعاملی میان زوج ه ا اش اره دارد که منج ر ب ه احس اس نزدیک ی، عش ق و توج ه می شود و تحقیقات نشان داده که عاملی مهم در ایجاد رضایت زناشویی است. با وجود انتشار نتایج پژوهش های طولی گاتمن و همکارانش که کارایی آن در بهبود متغیرهای زوجی تأیید شده است، اما در جامعه مورد مطالعه و همچنین مقایسه این درمان با درمان پذیرش و تعهد شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی زوج درمانگری به شیوه گاتمن و زوج درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت) بر صمیمیت زناشویی زوج های دارای تعارض زناشویی انجام شد. روش: بر اساس طرح آزمایشی "پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری" 18 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر سردشت، با استفاده از پرسشنامه صمیمیت زناشویی تامپسون و واکر (1983) و اعمال ملاک های ورود و خروج، به عنوان نمونه انتخاب شده و به شیوه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه اول در جلسات زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و موران، 2008) و گروه دوم در جلسات زوج درمانی به شیوه گاتمن (برگرفته از گاتمن و گاتمن، 2017) شرکت داده شد. در مقابل، گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر وجود تفاوت معنادار در متغیر نزدیکی عاطفی، رضایت زناشویی، و صمیمیت زناشویی زوجین هر دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه بود (0/05< p)، اما در متغیر از خودگذشتگی، تفاوت معنی داری بین میانگین گروه اکت با گروه گواه مشاهده نشد (0/05 <p). نتیجه گیری: هر دو مداخله، موجب افزایش صمیمیت زناشویی در زوجین می گردد، اما زوج درمانی گاتمن در مقایسه با روش اکت درمان مؤثرتری برای افزایش صمیمیت زناشویی در زوجین می باشد. می توان از این دو شیوه درمانی در جهت غنی سازی روابط زوجین دارای تعارض استفاده نمود.