فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۴۱ تا ۴٬۸۶۰ مورد از کل ۲۷٬۴۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرقه کرامیه که از سده سوم هجری پدیدار شد، در دوره غزنویان، تحت تأثیر عواملی چند، رشد کرد و در حیات اجتماعی خراسان تأثیر گذاشت. در این مقاله ضمن بازکاوی دلایل و عوامل رشد کرامیه، پیامدهای اجتماعی حضور آنها در خراسان در دوره غزنویان بررسی شده است. پایگاه اجتماعی کرامیان و بحران مشروعیتِ حکومت غزنوی در ابتدای قدرت یابی آن سلسله، زمینه همکاری میان کرامیان و غزنویان را فراهم ساخت. پیشوایان کرامی با استفاده از نهادهای اجتماعی آموزشی نظیر مدرسه و خانقاه، به تبلیغ مذهب خود پرداختند و با انتشار عقاید خود در میان بازرگانان، پیشه وران و کارگزاران حکومتی، عملاً نظام قشربندی اجتماعیِ خراسان را در هم شکسته و برای تصاحب منابع اقتصادی و اجتماعی و دست یابی به مناصب اداری به رقابت با پیروان سایر مذاهب و گروه های متنفذ در خراسان پرداختند؛ این رقابت موجب شکل گیری نخستین محنه مذهبی در تاریخ خراسان شد.
نقش خاندان نوبخت در پیوند بخشیدن به اندیشه ایرانی و شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاندان نوبخت یکی از خاندان های دانش دوست ایرانی (از خطه خوزستان فعلی) بودند که در عصر اول عباسی تلاش زیادی در راه احیای فرهنگ ایران باستان و پیوند اندیشه های ایرانی با اندیشه های شیعه از خود نشان دادند. اگر چه با ورود اسلام به ایران ساختار طبقات اجتماعی، آن گونه که در سابق بود، در هم ریخت؛ اما بعضی از خاندان های دانش پژوه مانند خاندان نوبخت، با استخدام در کادر اداری و دیوانی، ضمن این که موقعیت سابق خود را حفظ کردند؛ حافظ و ترویج دهندة بسیاری از آداب و سنت های اصیل نیاکان خود در بین مسلمین شدند. خاندان نوبخت جدا از اینکه با ترجمة کتب پهلوی در انتقال و پیوند فرهنگ ایرانی به عالم اسلام نقش داشتند، همانند دیگر دبیران ایرانی عهد عباسی در مسائلی همچون آسمانی بودن مقام سلطنت و ارثی بودن آن در خاندان سلطنت، و مسئلة فره ایزدی، بین اندیشة ایرانی و اندیشة شیعی پیوند و تطبیق قابل تأملی ایجاد کردند. مقالة حاضر با استناد به منابع به دنبال شرح و بسط و تحلیل موارد فوق می باشد.
تحول سیاست خارجی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هند از 1947 تا اواخر دهه 1980، سیاست جهان سوم گرایی را در پیش گرفته بود که با مشخصه های کلیدی تلاش برای همبستگی جهان سوم، خودبسندگی اقتصادی و عدم تعهد تعریف می شد. از اواخر دهه 1980، سیاست خارجی جهان سوم گرایانه هند به سیاست عمل گرایی اقتصادی دگرگون شده است. این مقاله سعی دارد به جستجوی عوامل و چگونگی تغییر سیاست خارجی هند نسبت به حوزه دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس بپردازد. یافته ها نشان می دهد که سیاست خارجی هند در نسبت به دولت های حوزه شورای همکاری خلیج فارس از اوایل دهه 1990، بر اساس الزامات توسعه اقتصادی هند بازتعریف شده است و در این زمینه تقاضای فزاینده هند برای واردات نفت و گاز، جذب سرمایه گذاری های خارجی، گسترش بازارهای صادراتی در کنار رقابت ژئوپولیتیکی با پاکستان و چین مولفه های سازنده سیاست خارجی هند هستند. در تمایز با گذشته مولفه های اقتصادی به مراتب بیش از مساله ژئوپولیتیکی رقابت با پاکستان در تعریف رهیافت سیاست خارجی هند نسبت به دولت های حوزه شورای همکاری خلیج فارس تاثیرگذار بوده است، دگرگونی چین از دولتی با گرایشات انقلابی به دولتی توسعه گرا نیز بر تمرکز هند بر عمل گرایی اقتصادی در این حوزه نیز موثر بوده است. در این مقاله روش مورد استفاده روش تبیینی است و چشم انداز نظری در تجزیه و تحلیل داده ها نیز نظریه موازنه منافع است.
بازگشت غزالی به تدریس در عصر سنجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام محمد غزالی از شخصیت های برجسته علمی درتاریخ اسلام که افکار وآثار او علاوه بر تأثیر در علم و سیاست زمانه خویش، بر سده های پس از خود نیز موثر واقع شد و حیات فکری او داوری های گوناگونی را درطول تاریخ به خود دید. بااین حال برخی از جنبه های ورود غزالی به دستگاه سلطان سنجر سلجوقی و پذیرش تدریس نظامیه نیشابور هنوز جای بررسی دارد؛ این مطلب از اهمیت ویژه ای برخوردار است که بدانیم چرا پس از یک دوره گرایش به تصوف دوباره در سال 499ه.ق به دعوت سنجر سلجوقی و وزیرش فخرالملک پاسخ مثبت داد؟ مساله ی دیگر اینکه دلیل کناره گیری او پس از یکسال چه بوده و چه عواملی دیگر بار او را به بازگشت ترغیب کرد؟
پژوهش حاضر با رویکرد جامعه شناسی و زمینه شناسی تاریخی و بهره گیری از منابع تاریخی نشان داد که عوامل سیاسی قبل و بعد دوره حکمرانی سنجر از جمله مرگ برکیارق و قدرت گرفتن سنجر و خاندان نظام الملک تاثیر زیادی در گرایش غزالی به نظامیه نیشابور برای تبلیغ مذهب اهل سنّت در زمان پادشاهی نیرومند داشته است؛در حالی که ضعف دولت سلجوقی، قتل فخرالمُلک، حسادت و توطئه فقهای نیشابور از عوامل جدایی او از نظامیه نیشابور در فترت یکساله بوده است.
نقش وزرای مسلمان در وضعیت سادات در دوره ایلخانان
حوزه های تخصصی:
وزرات در کنار حکومت عمری دراز دارد و وزرا همواره از عناصر تأثیر گذار یک حکومت بوده اند. به گونه ای که از مهم ترین عوامل فراز یا نشیب یک حکومت به شمار رفته اند. دوره ایلخانان دوره حساسی برای وزرای ایرانی بود. زیرا با دست خالی وارد حکومتی شدند که از نظر دین و فرهنگ تفاوت عمده ای با مردم ایران داشتند و وزرار می بایست دین وفرهنگ مردم ایران را در این اوضاع بحرانی حفظ می کردند. سادات نیز به تدریج به عضو جدایی ناپذیر جامعه ایران تبدیل شده بودند که موقعیت و اعتبارشان مورد تهدید شرایط جدید قرار گرفته بود.
در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع دست اول و پژوهش های جدید می کوشد تا تلاش وزرای مسلمان در حفظ موقعیت سادات را نشان داده و تأثیر آن ها بر وضعیت ایران در دوره های بعد را بیان کند.
وزرای مسلمان در این دوره با استفاده از تسامح مذهبی باعث حفظ و ارتقای جایگاه سادات شدند و با این کار زمینه برای گرایش تعداد بیشتر مردم ایران به تشیع در دوره های بعد را نیز فراهم کردند.
مطالعه روند توسعه تزئینات آجرکاری در معماری مساجد ایران و چرایی عدم توسعه هنر کاشی کاری در معماری بعد از اسلام ایران تا دوران ایلخانی
حوزه های تخصصی:
بناهای مذهبی یکی از اصلی ترین عناصر شکل دهنده شهرهای اسلامی بوده و به عنوان شاخص ترین عنصر معماری، هویت شهر اسلامی را تعریف می کنند. این بناها با توجه به اهمیت مذهبی که دارند، جایگاه ویژه ای را در بافت تاریخی شهرهای اسلامی عهده دار می شوند، به همین خاطر غنی ترین طرح ها و فرم های تزئینی در پوشش تزئینات آجری در مساجد به کار رفته است. درباره روند توسعه هنرآجرکاری در معماری مساجد ایران، اطلاعات ناچیزی موجود است و هنوز آن طور که درخور این هنر گرانمایه است، به آن پرداخته نشده است. بنابراین ضروری است که در این زمینه با توجه به اهمیت آن در معماری ایران، تحقیق و پژوهش بیشتری صورت گیرد.
روش پژوهش در این مقاله از طریق منابع کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. هدف این پژوهش بررسی روند توسعه هنر آجرکاری در معماری مساجد ایران از آغاز دوران اسلامی تا پایان دوران ایلخانی با هدف معرفی تزئینات، شناسایی فرم های تزئینی و چگونگی تداوم یا متوقف شدن آن در ادوار بعدی است. همچنین بررسی چرایی عدم توسعه هنرکاشی کاری در معماری بعد از اسلام ایران تا دوره ایلخانان از دیگر محورهای این پژوهش است.
حیات اجتماعی اقلیت های دینی در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت آل بویه در سه حوزه جغرافیای متفاوت با تشکیلات درباری و دیوانی، فضای تساهل و تسامح، فرصتی را برای فعالیت تمام اقشار مختلف اجتماعی، از جمله سایر ادیان بزرگ الهی که تقریبا در اکثر مناطق ایران این دوره به صورت پراکنده بودند، فراهم آورد. حاکمان آل بویه از اقلیت های دینی به ویژه گروه نخبه و برگزیده حمایت کرده و از آنان با توجه به تخصص و کارایی شان در بخش های مختلف سیاسی- اجتماعی، در مناصب اجرایی در دربار و دیوان استفاده کردند. به طوری که، مسیحیان بیشترشان به فعالیت های علمی مانند کاتبی و طبابت، یهودیان به امور تجاری و صرافی، زرتشتیان در زمینه کشاورزی و دامداری و صابئیان اکثرا به حرفه های کارگاهی و علمی پرداختند. با وجود مشارکت اقلیت های دینی در عرصه های مختلف و تلاش حاکمان برای حمایت و احقاق حقوق آنها، در برخی مواقع، حقوق اقلیت ها به شکل های مختلف مانند غارت، مصادره اموال، ویران شدن خانه ها و مغازه های شان، پایمال می گردید. در نتیجه مانند ادوار قبل و بعد، بتدریج به حاشیه رانده شده و از بسیاری امتیازات سیاسی- اجتماعی به علل مختلف محروم می شدند. با عنایت به آنچه گفته شد، مساله این است که، واکنش و نحوه برخورد اقلیت های دینی در قبال تساهل و تسامح آل بویه به چه شکل بوده است؟ مقاله حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی نقش اجتماعی اقلیت های دینی در این دوره بپردازد.
سیمای جامعه در نامه تاریخی تنسر حکیم (عصرساسانیان)
حوزه های تخصصی:
تنسر پارسایی افلاطونی مذهب بود که سلطنت را رها کرده و گوشه نشینی اختیار کرده بود. او بنابر روایت های متون پهلوی از جمله کسانی است که نقش بسزایی در بر تخت نشستن اردشیر ساسانی داشت و با یاری نامه اندرزی خود، تدبیر خویش را به او عرضه کرد. این زاهد بی محابا آراء وعقایدِ مذهبی، جامعه شناسی، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و غیره خود را مطرح می ساخت. با مطالعه این نامه اندرزی می توان به میزان دانش وتسلط ِ این شخصیت به مسایل گوناگون دینی، اخلاقی و غیره پی برد. زبان تنسر در نامه اندرزی جسورانه است، و مخاطب هیچ شک، تردید و ناخالصی در گفته های وی نمی یابد. هرآن چه که روح بلند ِاو را آزارمی دهد برکاغذ روان می سازد و بدون ترس و نگرانی و باشور وحال مسایل ِ متعدد را مط رح می کند. در فحوای این نامه ان درزی، به وضوح م ی توان نویسنده ای روشنفک ر و اندیشمند را یافت که با پشتوانه غنی دینی و فرهنگی می نویسد. مطالعه این نامه تاریخی، حظی وصف ناپذیربه مخاطب می بخشد که می تواند راهنمای مسیر زندگی او باشد. ابن اسفندیارِکاتب، از نویسندگان اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم، نامه اندرزی تنسر را به پارسی ترجمه کرد. در ترجمه و روایت ابن اسفندیار، نامه اندرزی تنسر از سه بخش: عنوان آغازین، متن اصلی و ختمِ مکتوب تشکیل می شود، که هر کدام از این سه بخش، ارکان فرعی را نیز در بر می گیرند. هدف مقاله حاضر بررسی مضمون و درونمایه نامه اندرزی تنسر است.
تاثیر تمدن اسلامی در تحولات فکری اروپا در سده های میانه
حوزه های تخصصی:
مسلمانان به یمن دین اسلام در طول تاریخ ، تمدنی را در ممالک اسلامی به وجود آوردند که به تمدن اسلامی نام بردار شده است. این تمدن در برهه ای از تاریخ،و در طول مدتی کوتاه،ضمن تسلط بر پهنه ی وسیعی از ممالک جهان آن روز، مرزهای علم و فرهنگ را چنان توسعه داد که، تحولی شگرف در جهان بوجود آوردکه نمی توان عظمت وتاثیر آن را در تمدن های دیگر نادیده گرفت. این مقاله به دنبال آن است که اسباب و علل نقش آفرینی تمدن اسلامی در بیداری اروپا چه بود ؟ فلسفه اسلامی چه تاثیری بر فلسفه اروپا طی قرون وسطی گذارد و چگونه زمینه را برای رنسانس عقلی اروپا و گذار آن از سده های میانه به سوی عصر جدید فراهم کرد؟ سوال های فرعی تحقیق از این قرارند: - چه عواملی باعث رشد و شکوفایی تمدن اسلامی در آن دوران شد؟ - وضعیت علمی اروپا در سده های میانه چگونه بوده است ؟ - چگونه نهضت ترجمه در اروپا توانست آنان را با آثار و دستاوردهای متفکران اسلامی آشنا کند؟ به نظر می رسد و فرض بر این است که طی جنگ های صلیبی و سفرهای تجاری و علمی مسلمانان و اروپاییان زمینه تبادل فرهنگی و عرضه اطلاعات و دستاوردهای علمی میان این دو تمدن فراهم آمد. روش این تحقیق به اعتبار جمع آوری اطلاعات ، کتاب خانه ای و به اعتبار نوع هدف بنیادی و به اعتبار ماهیت و روش ، علی – تاریخی و نیز تحلیلی است.
بررسی تطبیقی فرهنگ مادی توسعه در ایران و اروپا در دوره صفویه (با تاکید بر تجارت)
حوزه های تخصصی:
مبحث توسعه همیشه نکته مورد توجه مردم به ویژه در تاریخ معاصر بوده است. نگاه تاریخی به مقوله توسعه یکی از رویکردهای صاحبان دغدغه در این خصوص بوده است. ما نیز در اینجا با این دغدغه و با این رویکرد و به روش توصیفی و تحلیلی بدان پرداخته و تلاش کرده ایم تا به گونه ای تطبیقی و مقایسه ای پاسخهائی برای سوالات مربوط به علل تاریخی توسعه نیافتگی در حوزه تجارت ارائه نمائیم. پیشرفت و توسعه در هرجائی ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ توسعه آنجا داشته است. صفویان همزمان باشروع توسعه در اروپا به قدرت رسیدند و تلاشهائی برای احیاء اقتدار کهن ایران از سوی آنها صورت گرفت. آنها به دلایل نظامی و سیاسی مَقدم اروپائیان را در ایران گرامی داشتند. اما هیچگاه آنها را در زمینه های مختلف توسعه به خصوص برخورداری از فرهنگ مادی توسعه مورد توجه قرار ندادند. ایرانیان در عرصه تجارت و لوازم آن نظیر راه های آبی و خشکی، پول، دریانوردی و آزادی تجاری و تشکیل شرکتهای بزرگ تجاری، اروپائیان را الگوی خود قرار ندادند. بی تردید ابتدا لازم بود فرهنگ توسعه از سوی حاکمیت صفوی مورد پذیرش قرار گیرد و سپس در جامعه ایجاد و تقویت گردد. اما این اتفاق هرگز نیفتاد و ایران صفوی هرگز گام در راه توسعه نگذاشت چراکه نه تنها این فرهنگ را در خود نداشت بلکه حتی علی رغم ارتباط گسترده ای که با اروپا و اروپائیان برقرار ساخته بود اقتباس صحیحی از آنها ننمود. در این مقاله سعی شده است تا فرهنگ مادی توسعه در اروپای معاصر صفویان بررسی و آن با وضعیت موجود در ایران عصر صفوی مقایسه گردد.
نظام زمین داری و کشاورزی در عصر بنی امیه
حوزه های تخصصی:
کشاورزی به عنوان مهم ترین راه تامین نیاز غذایی بشر همواره مورد توجه جوامع و حکومت ها بوده است. امویان نیز با توجه به فواید فراوانی که از طریق کشاورزی نصیب آنان می شد به این مهم توجه داشتند و در ساختار اقتصادی آنان، کشاورزی نقش مهمی ایفا می کرد. آنان پس از تثبیت قدرت و جایگاه خویش به اقداماتی در نظام زمین داری و کشاورزی دست زدند. این نوشتار برآن است تا به این پرسش پاسخ دهد که سیاست امویان در زمینه کشاورزی و نظام زمین داری چه بوده است؟ برای پاسخ به این مهم انواع زمین داری و اقدامات امویان در این باره و برای گسترش کشاورزی در عراق و شام را بررسی کرده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد امویان بواسطه درآمد هنگفت مالیات از زمین ها و محصولات کشاورزی، گونه های مختلف زمین داری را در پیش گرفته، به فراهم ساختن مقدمات توسعه کشاورزی، همچون توسعه سدها، حفر نهرها و قنات و مساحی زمینها و اقطاعات آن روی آوردند.
ریشه یابی تاریخی «سوختن» انسان کامل در فرهنگ صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اواخر سده سوم هجری، متون عرفان و تصوف اسلامی شاهد آفرینشِ بن مایه مشهوری به نام «شمع و پروانه» با مضمون «سوختن» و «ایثار» بود که به تدریج در دیوان شعرای صوفی به کار رفت و در فرهنگ و ادبیات ایران تا دوره ی معاصر، گسترش کم نظیری یافت و کلیشه شد. نظریه هایی درخصوص منشأ مضمون «سوختن» ارائه شده است، اما به نظر می رسد با توجه به اینکه سوختنِ «انسانِ کامل» در باورها و مناسک مسلمانان و همچنین ادیان ایران باستان جایگاهی ندارد، باید آن را با توجه به جغرافیای مشترک خراسان بزرگ با سرزمین های شرقی، نقش جاده ابریشم و هم نشینی معناییِ سنت سوختن انسان کامل در ادیان هندوبودایی و بن مایه های شمع و پروانه در اشعار صوفی شاعران به گفتمان فکری دیگری گره زد. هدف این مقاله تعیین امکان میزان تأثیرگذاری مناسک هندو بودایی و انتقال و استحاله مضمون «سوختن» در گفتمان تصوف اسلامی، درقالب بن مایه نمادین شمع و پروانه است.
بررسی تطبیقی جامعه شناسی دین کارل مارکس و ماکس وبر با تاکید بر جنبش بابک خرمدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی ابعاد مذهبی جنبش بابک خرم دین بر اساس جامعه شناسی دین کارل مارکس و ماکس وبر می باشد و ضمن برشمردن خاستگاه ها، مولفه ها و تفاوت های عقاید مارکس و وبر در این زمینه، در پی پاسخ به این پرسش است که تا چه میزان می توان نقش مذهب را در این جنبش، بر اساس نگاه های مذکور سنجید؟ این مقاله بر کاربست نوعی از جامعه شناسی ترکیبی دین تاکید دارد. نتایج این پژوهش که با روش مقایسه ای و تحلیل تاریخی صورت گرفته، نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، جامعه شناسی دین مارکس که برآمده از بینش ماتریالیسم تاریخی وی می باشد، می تواند در تحلیل بهتر ماهیت رابطه خلافت عباسی و دین به عنوان یکی از دلایل اصلی شکل گیری جنبش بابک خرم دین که جایگاه دین را به مفهوم ایدئولوژی مارکس نزدیک می سازد، کارآمد باشد. جامعه شناسی دین وبر نیز که تا حدی برآمده از سنت ایدئالیسم آلمانی و روش شناسی تفهمی وی می باشد، با توجه به تاکید بر تعامل دین و اقتصاد، به عنوان دو عامل مهم در شکل گیری جنبش بابک خرم دین، در درک بهتر ابعاد مذهبی جنبش مذکور کارساز می باشد.
مطالعه تطبیقی اجرای آیینی کَتَک و سماع مولویه از منظر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت، هیجان و اجراهای آیینی به اندازه تاریخ بشری قدمت دارند. چنین آیین مقدسی در تصوف نیز پدید آمده و در خانقاه های اغلب طریقت ها آن را به اجرا درمی آورند. این آیین در طریقت مولویه اغلب مشتمل بر چرخش های پیوسته و بدون توقف حول محور بدن است. اما اجرای آیینی مشابهی، به نام کتک، در معابد هندوئیسم نیز وجود دارد که مانند سماع مولویه ریشه در نیایش آفریدگار دارد و در برخی از ابعاد فرم و محتوا به سماع شبیه است. بنا بر آنچه بیان شد، پرسش اصلی مقاله این است که آیا اجرای کتک، که در دوران سلاطین دهلی (1526-1206 م) و امپراتوران گورکانی (1857-1526 م) در هند باب بوده است، از سماع مولویه، که به همراه تصوف از قرن سیزدهم میلادی وارد هند شده، و به صورت همزمان مورد حمایت دربار بوده و در مجامع رسمی حکومت به اجرا درمی آمده، تأثیر پذیرفته است؟ پرسش فرعی نیز این است که دلیل شباهت های ظاهری این دو اجرای آیینی، از جمله چرخش های پی درپی و حرکات دست، لباس و موسیقی قوالی، ناشی از تأثیراتی است که از هم گرفته اند؟ این مقاله، به منظور پاسخ به این پرسش ها، به کشف روابط زمانی و مکانیِ دو اجرا و دو فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخِ مورد اشاره و احتمال وام گیری کتک از سماع پرداخته است. نتایج پژوهش بنیادی حاضر، که به روش تاریخی و به کمک گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و نیز میدانی به دست آمده، بیانگر این است که اجرای آیینی کتک به واسطه همجواری هندوئیسم و صوفیسم در اجتماع و فرهنگ هند، در دوران سلاطین دهلی و سپس امپراتوران مغول، در بخش های بسیاری از جمله حرکات بدن، به ویژه چرخش های پی درپی و حرکات دست، موسیقی قوالی و لباس، از سماع مولویه تأثیر پذیرفته است.
واکاوی تغییرات مفهومی هنر اسلامی در مجموعه های موزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که نخستین مجموعه های هنر اسلامی از اواخر قرن هجدهم تا قرن بیستم در اروپا و سپس در آمریکا شکل گرفت، درک ما از هنر اسلامی متأثر از میراث و گفتمان های مسلط نمایشگاه های موقت و مجموعه های دائمی هنر اسلامی در غرب و رویکردهای این موزه ها است. در پژوهش حاضر، که با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای صورت گرفته است، تلاش شده تا چگونگی چرخش معنای هنر اسلامی را در سیر تاریخی موزه های نخستین آشکار شود. در این پژوهش، با تحلیل متون مرتبط با مجموعه های هنر اسلامی، سه گفتمان مسلط شرق شناسانه، تاریخ هنر در غرب و مطالعات بینافرهنگی در موزه ها معرفی می شوند و پیامدهای تسلط این سه گفتمان در بازتولید مفهوم هنر اسلامی بررسی خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که تسلط رویکردهای یادشده در سیر تاریخی موزه های هنر اسلامی به چرخش معنا و معرفی آثار اسلامی به عنوان «کالای مادی»، «هنر» و «کالای فرهنگی» و انتساب ارزش های متفاوت به هنر اسلامی منتهی شده است.
متفکران مسلمان و شناسایی تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن خلدون نخستین فردی است که در مقدمه به بحث درباره تمدن پرداخت، اما سخنی از تمدن اسلامی به میان نیاورد. به نظر می رسد نخستین بار متفکران اروپایی بودند که در دوره معاصر، پس از درک مفهوم تمدن و سخن گفتن از تمدن اروپایی، به بحث از تمدن اسلامی نیز پرداختند. در اینجا این مسئله مطرح می شود که متفکران مسلمان از چه زمانی به تمدن اسلامی توجه کردند و در پی شناسایی آن برآمدند؟ پژوهش حاضر با مطالعه آثار نگاشته شده متفکران مسلمان درباره تمدن و تمدن اسلامی، به این نتیجه رسیده است که متفکران مسلمان به موازات طرح مباحثی درباره تمدن و آغاز تاریخ نگاری تمدن در غرب از دهه چهارم تا دهه هفتم قرن نوزدهم به تمدن کهن اسلامی توجه و درک اجمالی از آن پیدا کرده اند و از دهه هشتم این قرن با نگارش آثاری جدی درباره تمدن اسلامی، به شناسایی گسترده آن پرداخته اند.
البدء و التاریخ؛ روایت/تفسیری از بافتار فکری جامعه اسلامی در قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد منابع تاریخی قرون متقدم اسلامی در تعین بخشی به تصور مسلمانان دوره های مختلف از سنت اسلامی و تعریف راست کیشی اسلامی موجبات اهمیت نقد تاریخی این متون می شود. مسئله مقاله حاضر بررسی این وضعیت در البدء و التاریخ به عنوان نمونه ای از این متون است که نه تنها مشمول این شکل از اهمیت قرار می گیرد بلکه متأثر از ساختار جدلی آن نقش و اهمیت ثانویه ای نیز دارد؛چراکه با تحلیل و بازشناسی ساختار استدلال های مطروحه در کتاب می توان به تصویری از ماهیت و عملکرد عقل اسلامی مستعمل میان جریان های کلامی حاضر در قرون نخستین اسلامی نیز دست یافت،درعین حال آشکارسازی ماهیت جدلی کاربرد گذشته در این متون را نیز ممکن می سازد.رویکرد نظری مقاله، پذیرش ایده ی تعین اجتماعی و فرهنگی معرفت است که به نظر می رسد راه پاسخ به مسئله ی مقاله را از طریق تفسیر عمیق معناکاوانه متن و نظام دلالت های آن هموارتر می کند.بررسی معنایی که مقدسی در روایت خود از وقایع تاریخی درصدد تلقین آن به مخاطبان بود، بیش از آنکه به قصد بازسازی واقعیت های تاریخی باشد،نمایشگر بافتار فکری جامعه اسلامی است که زیست جهان مؤلف را پدید آورده است.بنیان های این بافتار بدان شیوه که جوئل کرمر بیان می کند مبنای تفسیر این متن است.گسترش جهان وطنی، فردگرایی و دین گریزی، به مثابه ی جلوه های فرهنگی انسان گرایی اسلامی در قرن چهارم شرایط بافتار فکری است که به عنوان مشکله ای، انگیزه مقدسی برای بازنمایی گذشته به شکل فرآورده ای جدلی گردید تا راه هدایت را با نقد آن مولفه ها،در قالب بازگشت به اصول و حدود اسلام البته با محوریت مذهبی که وی به آن تعلق فرقه ای داشت بازنمایی کند
بازتاب تغییر دیدگاههای مذهبی در تواریخ عمومی دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله ادوار درخشان تاریخ ایران دوره صفویه است . در این برهه تاریخ ایران شاهد تحول بزرگی در عرصه های مختلف سیاسی و فرهنگی بود. در این دوره صفویان با اعلام رسمیت یافتن تشیع نه فقط از توان ایدئولوژی پویایی تشیع جهت سلطه سیاسی خود بهره گرفتند بلکه این واقعه چهره مذهبی ایران را نیز تحت تاثیر قرار داد . تاریخ نگاری این دوره از جمله عرصه های بودکه از این حادثه بزرگ متاثر گردید و به نوعی آیینه تمام نمای عصر خود شد. در واقع هدف اصلی این پژوهش که با روش توصیفی و تحلیلی و برپایه منابع کتابخانه ای تنطیم گردیده است پاسخ به این سوال مهم است که : تغییر دیدگاههای مذهبی در دوره صفویه چه تاثیری در تاریخ نگاری عمومی این دوره داشته است؟ بررسی های اولیه موید آن است که اگر چه تاریخ نگاری عمومی عصر صفوی در شیوه و اسلوب کلی استمرار تاریخ نگاری عصر تیموری بود اما تغییر ات مذهبی عصر صفوی چهره تاریخ نگاری عمومی این دوره را نیز متاثر کرد. چنانکه تواریخ عمومی این دوره نیزدر کنار نهادهای سیاسی و فرهنگی صفویه در جهت نهادینه کردن فرهنگ تشیع دراین دوره گام برداشتند.
بازخوانی ارتباط محمد بن مسلم بن شهاب زهری با خلفای اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد بن مسلم بن شهاب زهری از محدثان و راویان برجسته قرن اول و دوم هجری است. تصویری که از او در منابع کهن و در پی آن تحقیقات جدید، ارائه شده است غالباً رویکردی افراطی یا تفریطی دارد. منابع شیعی عموماً زهری را به عنوان دشمن اهل بیت و دست نشانده امویان و منابع اهلسنت او را به صورت چهره ای معتدل و ثقه معرفی می کنند. یکی از مسائل مطرح شده درباره زهری، رابطه او با خلفای اموی است که بررسی دقیق شواهد تاریخی، از فراز و نشیب این ارتباط حکایت دارد. منابع شیعی با استناد به همین ارتباط عموما زهری را از حیث رجالی شخصیتی غیرقابل اعتماد قلمداد می کنند، حال آن که برخی روایت های او درباره مقام والای اهل بیت و نیز برخی مواضع مخالفش با عقاید امویان، نشان می دهد که گزاره های مورد تأکید این منابع درباره سرسپردگی زهری به امویان، دست کم به طور مطلق قابل پذیرش نیست. به نظر می رسد صرف حضور زهری در دربار اموی، باعث تضعیف وی در بیشتر منابع و پژوهش های شیعی شده است؛ در حالی که در بسیاری از موارد، نمی توان تأثیر این ارتباط را در گرایش های زهری مشاهده کرد.
تحلیل قیاسی مناظرة «خسرو و ریدک» با«درخت آسوریک» بر اساس نظریة دیالوگیسم باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریة «دیالوگ» باختین، هر سخن در هر زمینه ای، خواه ناخواه «گفت وشنودی» است. این تئوری که در واقع واکنشی ضد فرمالیستی و ضداستالینی بوده است، توجه خود را به نثر، به ویژه به «رمان»(در معنای مدرن) معطوف ساخته است؛ امّا با اندکی توسّع می توان این نظریه را در تحلیل متون منظوم فارسی(حکایات، حماسه، مثنوی های عارفانه و عاشقانه)به کار گرفت. باختین «گفت وگو» را در مقابل مفهوم «تک گویی» قرار داد و آن را به انواعی چون: درونی و بیرونی، مستقیم و غیر مستقیم، اسکاز و جدل پنهانی تقسیم کرد. این مقاله، با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای، به بررسی قیاسی درخت آسوریک، مناظرة مفاخره آمیز بین بُز و درخت خرما با مناظرة خسرو و ریدک، گفت و گوی بین خسرو دوم با پسری به نام «وس پوهر» پرداخته است. هر دو اثر مربوط به ایران قبل از اسلام هستند که بر پایة «گفت و گو» ساخته شده اند، ولی نوع دیالوگ، محتوا و شکل آن ها با همدیگر تفاوت دارد. در مقاله سعی شده است ضمن معرّفی دو اثر، با بیان ویژگی های هر یک، وجوه تشابه و تمایز آن ها از منظر نظریة دیالوگیسم باختیین مورد بررسی قرار گیرد. مهم ترین نتایج این جستار این است که هر دو اثر بر اساس مکالمه ساخته شده اند امّا درخت آسوریک، جدل آشکار و خسرو و ریدک، گفت وگو برای آزمون و سنجش است؛ به عبارت دیگر، یکی از طرفین سخن(خسرو) سوال طرح می کند و طرف دیگر سخن(ریدک) بدان پاسخ می دهد تا به اثبات خود و آرمان های طبقه ای که به پدران تعلق دارد، بپردازد. در هر دو اثر، صدا و سخن تحکّم آمیز و مطلق جایگاهی ندارد؛ به زبانی دیگر، لحن کلام راوی اثر آمرانه نیست، حتی در جدل بز و درخت خرما، راوی هرگز از این نوع سخن گفتن بهره نمی جوید#,