ظهور تمدن جدید در اروپا و انتشار آن به ماورای اروپا از مجرای استعمار، به اجبار نوسازی را بر جوامع شرقی و از جمله ایران، تحمیل کرد. اما نوسازی اجباری به جای تاسیس تمدن جدید به دوگانگی و التقاط تمدنی منجر شد. رفع این نقیصه جز با نوسازی اختیاری و انتقال کامل تمدن جدید ممکن نبود. اما، انتقال تمدن جدید بدون الگو و طرح معین نظری و عملی ممکن نمیشد. یافته های این تحقیق نشان میدهد که امیرکبیر از کلیت تمدن جدید درک و تصویر ذهنی مشخصی داشت و اقدامات نوسازانه او براساس الگو و طرح معینی در نظر و عمل آغاز و هدف اصلی او تاسیس تمدن جدید بود. اما، شکست اقدامات او نه به دلیل مشکلات و نقائص شناختی و ادراکی از تمدن جدید، بلکه، به علت غلبه مدافعان شرایط و مناسبات جاری و مخالفت آنان با اصلاحات و نوسازی همه جانبه بود.
شکل گیری حکومت فراگیر شیعه مذهب صفوی در ایران، زمینه ساز تحول در مناسبات دین و دولت در تشیع گردید. روحانیان به عنوان بخش مهمی از نهاد مذهب در شرایط ویژه و تاریخی ای قرار گرفتند. پادشاهان صفوی نیز در برقراری رابطه با نهاد مذهب با چالش و دشواری روبرو بودند، چرا که آموزه های تشیع می توانست تردیدهای جدی در مشروعیت آنان ایجاد کند. نویسندگان این پژوهش تلاش می کنند تا با تکیه بر منابع، تعامل بین پادشاهان صفوی و روحانیون را بازشناسی کرده و نگاهی جدید را برای تحلیل این پدیده تاریخی معرفی کنند. در این نوشتار نوعی چالش و ناهمسازی در تعامل بین روحانیان و پادشاهان صفوی، علی رغم ظاهر آرام و سازگار آنان با محوریت مشروعیت سلطنت و اختیارات فقیه جامع الشرایط نشان داده می شود.
پس از وقایع شهریور1320ش/1942م، به علت مواجهه دولت ایران با مشکلات فراوان اقتصادی دولتمردان ایران تصمیم گرفتند، آرتور میلسپو را مجدداً استخدام کنند؛ بنابراین مجلس دوره سیزدهم شورای ملی، در تاریخ 21آبان1321ش/1943م، قانون استخدامی میلسپو را با سمت رئیس کل دارایی ایران تصویب کرد. میلسپو در راه انجام وظایف اقتصادی خود در ایران، با مخالفان فراوانی روبه رو بود؛ اما در این میان دولت شوروی و حزب توده و نیز مصدق و ابتهاج، مخالفان اصلی وی به شمار می رفتند. اتحاد شوروی و حزب توده، به هرگونه تلاش آمریکا، برای کسب نفوذ بیشتر در ایران مشکوک بودند؛ همچنین برخی از سیاستمداران ناسیونالیست، مانند مصدق، با نظارت افراد خارجی بر امور ایران مخالف بودند. ابتهاج نیز از مخالفان اصلی میلسپو به شمار می رفت. مقاله پیش رو را با استفاده از اسناد مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه ایران، روزنامه اطلاعات سال های 1322 و 1323ش/1944و 1945م، مذاکرات مجلس دوره سیزدهم و چهاردهم شورای ملی ایران و همچنین روش توصیف و تحلیل اطلاعات تاریخی تنظیم و سعی کرده ایم، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که مخالفان اصلی میلسپو چه کسانی بوده و چه اقداماتی علیه او انجام داده اند؟
همدان به عنوان یکی از کهن ترین شهرهای ایران، و مرکز حکومت مادها، که بی شک از دوران هخامنشیان بر حسب وضع جغرافیایی، در اندیشه مردم، مقام «دل ایران» احراز کرده بود. در اواخر عهد ساسانیان به آسانی در معرض تاخت و تاز قرار گرفته و با فتح آن به دست مسلمانان، کانونی برای لشکر کشی به مناطق دیگر از جمله آذربایجان و اصفهان و... شد. گسترش اسلام در ایران و منطقه مورد مطالعه همدان، روندی نسبتاً آرام و تدریجی و مبتنی بر علل مشخص را طی کرد. یکی از مسائل دخیل در این روند، که از دوره خلفای راشدین آغاز شد، مهاجرت و سکونت دسته جمعی قبایل عرب بود، که در شهرهای جبال و منطقه همدان شاهد سکونتِ شماری از طوایف مانند «ربیعه» و «بنی عجل» هستیم. در ادامه، گروه های زیادی از تیره های عرب به دلیل فرار از ظلم و ستم خلفا و حاکمان محلی، بدین مناطق مهاجرت می کردند. حضور علویان و سادات در همدان و حتی خاندان امارت پیشه عجلیان، که به پاداش خدمات خویش در زمان خلیفه مأمون بر جبال استیلاء یافتند، از جمله موارد قابل ذکر می باشد.