دستاوردهای علمی جدید درعلوم مهندسی و در حوزه ی سامانه های پیچیده و تحلیل سامانه های غیرخطی می تواند علاوه بر علوم پایه و مهندسی، در علوم انسان، به ویژه در تحلیل مسائل اجتماعی و پژوهش های تاریخی نیز راه گشای مسائل مبهم گذشته باشد. در این مقاله، بر مبنای این دستاوردها روشی جدید در حوزه ی پژوهش در تاریخ، به مثابه ی تحولات حاکم بر یک سامانه ی باز، غیرخطی و متغیر با زمان، معرفی شده است؛ پس از تعریف کلی مفاهیم سامانه، سامانه های خطی و غیرخطی، سامانه های باز و بسته، قطعیت و عدم قطعیت، آشوب و اثر پروانه ای و پیچیدگی در سامانه ها، کارکرد و کاربرد این مفاهیم در حوزه ی تحقیق و تحلیل وقایع تاریخی بررسی شده و از هر یک مثال آورده شده است. با استفاده از این روش می توان با مطالعه ی جوامع انسانی به منزله ی سامانه های غیرخطی باز و متغیر با زمان، سیر تحولات آن ها را در طول زمان، که به نام «تاریخ» می شناسیم، تحلیل کرد.این نوع تحلیل می تواند راه گشای مسیر جدیدی در پژوهش های تاریخی باشد.
تاریخ بر اساس شواهد و رویدادهای واقعی زندگی انسانی شکل می گیرد و تاریخ نگار با مشاهده این رویدادها یا بر اساس نقل شاهدان سعی می کند توصیف ها و تحلیل هایی علمی از آنها ارائه دهد. این توصیف و تحلیل البته در مطالعه بعد فرهنگی یک جامعه سهم بسزایی دارد. آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود این است که سرانجام، این توصیف ها و تحلیل ها از وقایع تاریخی بیشتر به صورت متونی زبانی (کتب و مقالات) برای آیندگان باقی می مانند. به عبارت دیگر، حاصل تقریبا تمام این مشاهدات و تحلیل ها، به یک نظام ارتباطی زبانی یعنی «متن» (به ویژه کلامی) تغییر یا تقلیل می یابد. بنابراین اسناد و متون تاریخی تابع توان ها و محدودیتهای زبان هستند. سوال های این مقاله از این قرارند: آیا تاریخ نگاری مانند ادبیات داستانی تنها از طریق بازنمایی زبانی ممکن می شود؟ متون تاریخی چه محدودیت های زبانی دربردارند؟ تا چه اندازه متن تاریخی می تواند عینیت داشته باشد؟ آیا می توان سرشت تاریخ را متنی خواند؟ آیا روش های روایت پردازی تاریخ نگاری با روش های روایت پردازی داستان تفاوت ماهیتی دارد؟