فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش، به بررسی تأثیر دوره های برخط آزاد انبوه(موک ها) بر توسعه حرفه ای دانشجومعلّمان در برنامه آموزش ابتداییِ دانشگاه ِفرهنگیان می پردازد. موک ها به عنوان ابزاری نوین در یادگیری، ظرفیّت قابل توجّهی برای ارتقای مهارت ها و دانش معلّمان آینده دارند. روش ها: این پژوهش، از نوع کاربردی و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. داده ها، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 نفر از متخصّصان و استادان آموزش عالی جمع آوری و نمونه گیری به صورت هدفمند و با کمک تکنیک گلوله برفی انجام گرفت و فرایند جمع آوری داده ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. یافته ها: یافته ها نشان داد، پیشایندهای مؤثّر بر موفقیّت دوره های موک شامل عوامل محیطی، سیستم های یادگیری، مدیریّت محتوا، استانداردسازی و تعامل هستند. همچنین، چهار پیامد اصلی برای بهبود آموزش شناسایی شد: افزایش ارتباطات بین المللی، برنامه ریزی مؤثّر درسی، تقویّت زیرساخت های اجتماعی_فرهنگی و توسعه برنامه ریزی استراتژیک. نتیجه گیری: دوره های موک، نقش حیاتی در توسعه حرفه ای دانشجومعلّمان دارند و می توانند، فرصتی برای بهبود روش های تدریس، تبادل دانش و آگاهی فرهنگی فراهم آورند. با رعایت استانداردهای مناسب در محتوا، تعامل و پشتیبانی، این دوره ها می توانند، به طور مؤثّر کیفیّت آموزش دانشجومعلّمان را ارتقا دهند.
آزمون مدل ساختاری عمر ازدواج و ادراک حمایت اجتماعی با انسجام خود مادران کودکان معلول جسمی حرکتی شهر سبزوار: نقش میانجی باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گرانه باورهای مذهبی در رابطه عمر ازدواج و حمایت اجتماعی با ان سجام خود در مادران دارای کودک معلول ج سمی حرکتی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی در تیرماه 1401 بود که از بین آنها 200 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، فرم کوتاه پرسشنامه انسجام آنتونووسکی ) 1993 (، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت، دالم، زیمت و فارلی ) 1988 (، مقیاس باورهای مذهبی خدایاری فرد، فقیهی، غباری بناب، شکوهی یکتا و به پژوه ) 1388 ( و اطلاعات جمعیت شناختی عمر ازدواج بود. نتایج: نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه های حمایت اجتماعی با انسجام خود رابطه معنا داری دارند p-value>0/05( (؛ ولیکن رابطه عمر ازدواج با انسجام خود مادران کودکان معلول معنا دار نبود ) 05 / p-value<0 (؛ نتایج آزمون معادلات ساختاری نشان داد، باورهای مذهبی در رابطه حمایت اجتماعی با انسجام خود نقش میانجی گرانه دارد p-value>0/01( (؛ ولیکن باورهای مذهبی در رابطه عمر ازدواج با انسجام خود نقش میانجی گرانه ندارد ) 05 / .)p-value<0 نتیجه گیری: با استفاده از نتایج پژوهش حاضر اینگونه نتیجه گیری می شود که استفاده از رویکردهای درمانی همچون معنویت درما نی، باور های مذه بی مادران را تقو یت و به بود بخش یده و در نها یت ان سجام خود آ نان ن یز به بود می یا بد.
چالش ها و فرصت های استفاده از هوش مصنوعی در آموزش ابتدایی: از نگاه نو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر که شاهد تحولات چشمگیری در عرصه فناوری هستیم، هوش مصنوعی به عنوان یکی از نوین ترین دستاوردهای بشر، توجه بسیاری از حوزه ها را به خود جلب کرده است. آموزش وپرورش به عنوان یکی از ارکان اصلی توسعه جوامع، از این تحولات بی نصیب نمانده است. هوش مصنوعی به عنوان ابزاری نوین، فرصت های جدیدی را برای ارتقای کیفیت آموزش در سطوح مختلف، به ویژه در آموزش ابتدائی که پایه یادگیری و شکوفایی استعدادها است، فراهم می کند . مقاله حاضر به بررسی چالش ها و فرصت های استفاده از هوش مصنوعی در آموزش ابتدایی از دیدگاه نومعلمان می پردازد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه مدنظر، نومعلمان ورودی سال 98 دانشگاه فرهنگیان تبریز به تعداد 260 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 155 نفر تعیین شد. از پرسشنامه محقق ساخته 32 سؤالی جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار 4افزار4 PLS و مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که نومعلمان باوجود آگاهی از مزایای بالقوه هوش مصنوعی در آموزش، چالش های متعددی را در استفاده از آن در کلاس درس مشاهده می کنند. این چالش ها شامل از دست دادن تفکر مستقل و خلاق، محدود بودن هوش مصنوعی در درک و پاسخ به نیازها، از دست دادن تعامل با انسان ها، چالش در تشخیص تقلب، نیاز به آموزش و توسعه حرفه ای مناسب، نیاز به دانش و تخصص در هوش مصنوعی و تولید محتوای نادرست و گمراه کننده است. بااین حال، نومعلمان همچنین فرصت های متعددی را برای استفاده از هوش مصنوعی در جهت ارتقای کیفیت آموزش ابتدائی قائل هستند. درنهایت، مقاله حاضر پیشنهاد هایی را برای غلبه بر چالش ها و استفاده مؤثر از هوش مصنوعی در آموزش ابتدایی ارائه می دهد.
Conceptions of Pedagogical Content Knowledge: Insights from CLIL Teachers in an Iranian International School
حوزههای تخصصی:
The rise of international education and Content and Language Integrated Learning (CLIL) has created new demands for teacher education and the development of pedagogical content knowledge. This exploratory qualitative study investigated teachers’ conceptualizations of pedagogical content knowledge in an English-medium, international, Content-and-Language Integrated Learning context, addressing instructional challenges, contextual influences on teaching practices, and the role of English proficiency in Pedagogical content knowledge development. Using a case-study approach, data were collected through classroom observations and in-depth interviews with eight participants selected via convenience sampling from an international school in Mashhad, Iran. The interview transcripts were analyzed using MAXQDA 12 and conducting open, axial, and selective coding procedures. Findings revealed six core pedagogical content knowledge domains, with knowledge of technology, culture, context, and language emerging as critical additions to traditional pedagogical content knowledge frameworks. The study highlights how technological advancements necessitate digital competence; internationalization of education demands intercultural competence; and English-medium instruction requires linguistic awareness or advanced language proficiency in the context. The results underscore the evolving nature of pedagogical content knowledge in a Content-and-Language Integrated Learning environment, emphasizing the role of Englishization and multiculturalism in shaping pedagogy. This study may serve as an effort in teacher education, advocating for more investigations in search of a more comprehensive model of pedagogical content knowledge within the context of international education.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
185 - 196
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب نقش موثری در افت ویژگی های هیجانی و روانشناختی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت نگری بر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب بود. روش پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر اجرا، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب پایه ششم مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ارومیه در فصل بهار سال 1402 بودند. نمونه مطالعه، 40 کودک بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای با مهارت های مثبت نگری آموزش دید و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس فراهیجان های مثبت و منفی (میتمانسگروبر و همکاران، 2009)، سیاهه سازگاری (سینگ و سینها، 1993) و سیاهه اضطراب (بک و همکاران، 1988) بودند. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر فراهیجان های مثبت و منفی و سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی تفاوت معناداری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش مهارت های مثبت نگری باعث افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب شد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برنامه ریزی برای استفاده از آموزش مهارت های مثبت نگری جهت افزایش فراهیجان های مثبت، کاهش فراهیجان های منفی و بهبود سازگاری هیجانی، اجتماعی و آموزشی در دانش آموزان دختر ابتدایی مضطرب می تواند مفید و موثر باشد.
Impacts of Interventionist and Interactionist Dynamic Assessment Models on EFL Learners’ Willingness to Communicate(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
35-50
حوزههای تخصصی:
In recent years, the importance of willingness to communicate (WTC) in second language acquisition has gained considerable attention, as it is a crucial factor influencing learners' language use and overall communicative competence. Understanding how various instructional methods can enhance WTC is vital for improving EFL education. This study investigated the comparative impacts of interventionist and interactionist dynamic assessment models on the WTC among 75 Iranian intermediate EFL learners. Participants were divided into two experimental groups (EG1 and EG2) and one control group (CG), with a total of 16 treatment sessions delivered over a semester. Both experimental groups received dynamic assessment interventions, with EG1 utilizing the interventionist model and EG2 employing the interactionist model. The results revealed that both EGs significantly outperformed the CG in enhancing WTC; however, no statistically significant differences were found between the two experimental groups. This study contributes to the understanding of how different dynamic assessment approaches can effectively foster learners' WTC in English. The findings suggest that educators can adopt either dynamic assessment model to improve WTC among EFL learners, emphasizing the need for ongoing research into optimal assessment strategies in language education.
نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران (وضعیت موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
113 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل و نقشه راه و نگاشت-نهاد آموزش عالی با رویکرد بین المللی شدن در نظام علم و فناوری ایران در وضعیت موجود انجام شده است. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر چگونگی به دست آوری اطلاعات از نوع مطالعه موردی است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از صاحب نظران و استادان و پژوهشگران حوزه آموزش عالی می باشند که به روش هدفمند نمونه گیری و سپس به صورت نیمه ساختاریافته مصاحبه شده اند. داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA v2020 کدگذاری شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین نهادهای تأثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی 5 دسته یعنی نهادهای سیاست گذار کلان ، نهادهای واسطه پیاده سازی سیاست ها، نهادهای اجرایی ، نهادهای سیاست گذار اجرایی و نهادهای سیاست گذار می باشند. همچنین مهم ترین کارکردهای این نهادها در جهت بین المللی سازی آموزش عالی شامل کارکردهای سیاست گذاری، تنظیم گری، تسهیل گری، ارائه دهنده خدمات می باشد. نتیجه گیری و پیشنهادها: پژوهش نشان داد که نظام آموزش عالی ایران دارای ظرفیت های بالقوه قابل توجهی برای بین المللی شدن است؛ اما این ظرفیت ها به دلیل پراکندگی وظایف، نبود هماهنگی نهادی، ضعف در تنظیم گری و کم توجهی به نقش کلیدی دانشگاه ها و ساختارهای علمی بین المللی به فعلیت نرسیده اند. همچنین مشخص شد که اقدامات صورت گرفته عمدتاً نمادین، محدود به امضای تفاهم نامه و برگزاری کنفرانس بوده و با الزامات یک دانشگاه بین المللی فاصله دارد. طراحی نگاشت نهادی می تواند به عنوان ابزاری استراتژیک برای شناخت بازیگران، تعیین نقش آن ها، رفع موازی کاری و ایجاد هماهنگی نهادی عمل کند و مسیر سیاست گذاری هدفمند و اثربخش را هموار سازد. نوآوری و اصالت: این مقاله با رویکردی نو تلاش دارد مهمترین نهادهای تاثیرگذار بر بین المللی سازی آموزش عالی ایران در وضعیت موجود را شناسایی و آنها را دسته بندی نماید.
رابطۀ اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی استادان دانشگاه فرهنگیان با کیفیت آموزشی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف، ارتباط اخلاق حرفه ای و تعهد سازمانی اساتید با کیفیت آموزشی دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش ها : روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری به صورت مطالعه موردی استادان و دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود که 300 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسش نامه اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی بود. روایی پرسش نامه ها بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن ها با استناد به ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با آزمون های T تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چندگانه صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی اساتید دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه بالاتر از حد متوسط است. همچنین بین اخلاق حرفه ای، تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی اساتید دانشگاه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: باتوجه به این که اخلاق حرفه ای اساتید و مؤلّفه های آن نقش معنی داری در پیش بینی تعهد سازمانی و کیفیت آموزشی دانشگاه دارند؛ لذا اساتید دانشگاه با ارتقای اخلاق حرفه ای، خود را متعهد می دانند که در راستای اهداف سازمان عمل کنند و این امر منجر به ارتقای کیفیت آموزش خواهد شد.
سنتزپژوهی مؤلفه های پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستانی: داده های مفهومی با رویکرد پاسخ به مداخله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۴۰-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
رویکرد سنتی «شکاف میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی» در شناسایی مشکلات یادگیری، به دلیل پیامدهای منفی روان شناختی، با انتقادهای فراوانی روبه رو شده است. در واکنش به این چالش، بسیاری از نظامهای آموزشی به بهره گیری از الگوی «پاسخ به مداخله» روی آورده اند که بر مداخله زودهنگام، تشخیص پیش دستانه و طراحی برنامه های آموزشی هدفمند تأکید دارد. این رویکرد با استفاده از داده های شناختی دوران پیش دبستان، امکان پیش بینی مشکلات یادگیری را فراهم می سازد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های شناختی پیش بینی کننده مشکلات یادگیری در دوره پیش دبستان انجام شده است. روش این پژوهش سنتزپژوهی یا فراترکیب کیفی بود که در سه مرحله تعیین سؤال پژوهش، شناسایی و نقد نظام مند مطالعات و تحلیل عمیق یافته ها انجام شده است. پس از جستجوی گسترده در پایگاههای علمی و غربالگری 48 پژوهش منتشرشده بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، تعداد ۱۳ مطالعه مرتبط انتخاب و با روش تحلیل مضمون بررسی شدند. نتایج تحلیلها به استخراج شش مؤلفه کلیدی شامل پردازش دیداری، پردازش شنیداری، آگاهی واج شناختی، حافظه فعال دیداری-فضایی، کارکردهای اجرایی و مهارتهای حرکتی ظریف منجر شد که در پیش بینی و پیشگیری از مشکلات یادگیری نقشی اساسی دارند. بهره گیری از این مؤلفه ها در طراحی برنامه های غربالگری، آموزشی و توان بخشی در دوره پیش از دبستان می تواند از بروز یا تشدید اختلالات یادگیری در دوران دبستان جلوگیری کند. این یافته ها بر اهمیت شناسایی زودهنگام، مداخله هدفمند و اصلاح رویکردهای تشخیصی موجود در حوزه اختلال یادگیری تأکید دارند و می توانند مبنایی برای تدوین سیاستهای آموزشی و حمایتی پیشگیرانه و مؤثر در دوره پیش دبستان باشند.
On the Effect of Text-based Concept Maps vs. Image-based Concept Maps on Developing Iranian Intermediate EFL Learners’ Reading Comprehension
حوزههای تخصصی:
The study aims to investigate the influence of image-based and text-based concept maps on the reading comprehension abilities of Iranian Intermediate EFL learners. A total of 90 learners participated in the study, consisting of 55 females and 35 males, all between the ages of 18 and 32. Participants were selected from intact classes at three English language schools in Sabzevar, Iran. This research was organized as a quasi-experimental study, in which the participants were segmented into two experimental groups and one control group. The intervention lasted for five weeks, with two sessions each week, each session running for one hour and thirty minutes. The outcomes from the assessments were analyzed using an independent sample t-test and ANOVA test, revealing that the image-based concept map instructional approach improved learners' reading comprehension. In terms of cognitive understanding and creativity, students who utilized image-based concept mapping outperformed their peers in the text-based mapping group. Additionally, the findings indicated that the image-based concept map teaching strategy could assist students in obtaining a more profound understanding of reading materials. Teachers might consider integrating visual mapping techniques to encourage deeper comprehension and facilitate more meaningful learning experiences, which could ultimately lead to better academic performance in language learning contexts.
واکاوی دیدگاه نوجوانان از معنای زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
128 - 167
حوزههای تخصصی:
یافتن معنا در زندگی از مهمترین نیازهایی است که برای همه انسان ها و در هر سطحی می تواند مطرح باشد. اما، ظهور و بروز آن در مرحله نوجوانی، اهمیت آن را در این دوره دو چندان می کند. نسل جوان سرمایه های عظیم هر کشوری محسوب می شوند و زمانی می توانند نقش خویش را در توسعه و پیشرفت کشور بهتر ایفا کنند که در رویارویی با بحران های زندگی و واقعیت های جامعه آمادگی لازم را دارا باشند. لذا، آگاهی از نگرش های آنان به منظور اتخاذ تصمیمات و راهکارهای مناسب و هم تجهیز آنان به مهارت های لازم در مواجهه با بحران های جهان معاصر از جمله بحران معنا امری ضروری است. هدف این پژوهش بررسی دیدگاه دانش آموزان نوجوان از معنای زندگی می باشد. با توجه به این هدف، با مصاحبه با نوجوانان، دیدگاه آنها در ارتباط با مؤلفه های معنای زندگی مورد واکاوی قرار گرفت. این پژوهش در پارادایم کیفی انجام گرفته است. بدین صورت که ابتدا با 35 نفر از دانش آموزان سال یازدهم و دوازدهم دوره متوسطه، مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد و داده ها، با روش پدیدارشناسی ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با استخراج درون مایه ها و مقایسه آنها، 22 مقوله فرعی و 10 مقوله اصلی استخراج شد که در نهایت در زیر 4 تم اصلی تحت عنوان «معنای زندگی در ارتباط باخود» معنای زندگی در ارتباط با دیگران «معنای زندگی در ارتباط با خدا» و «معنای زندگی در ارتباط با طبیعت» قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد از میان این چهار حیطه، نوجوانان معنای زندگی را بیشتر در «ارتباط با خود» سپس «ارتباط با دیگران» تفسیر می کنند و «ارتباط با خدا و طبیعت» نسبت به دو حیطه دیگر برای آنها اهمیت کمتری دارد.
Phenomenology of virtual education culture in the Iranian higher education(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۶, Issue ۲ , ۲۰۲۵
137 - 164
حوزههای تخصصی:
This qualitative phenomenological study explored the culture of virtual education in Iranian higher education, focusing on the lived experiences of 31 professors and students. Employing structured interviews and thematic analysis, the research identified one overarching theme and six primary subcultures: interaction and communication, scientific and academic processes, emotional dynamics, exclusion, acceptance, and neutrality. The findings revealed that virtual education reshapes traditional academic norms by enabling wider scientific communication, reducing knowledge monopolies, and increasing collaboration across institutions. However, challenges such as diminished emotional connections, weakened academic commitment, increased superficial learning, and reduced in-person engagement also emerge. Students' and professors' attitudes toward virtual education varied, ranging from full acceptance to indifference. These orientations are influenced by personal values, learning styles, technological familiarity, and institutional support. While virtual education fosters academic freedom and access, it simultaneously disrupts emotional and spatial dimensions of learning environments. The study concludes that understanding the cultural dimensions of virtual education is crucial for policymakers and educators to enhance its effectiveness. Tailoring educational planning to account for emotional, structural, and communicative factors will be essential in ensuring the long-term sustainability and equity of virtual education in higher education contexts.
The Effect of Mapping Note-taking Method on Iranian Intermediate EFL Learners’ Reading Comprehension Ability
حوزههای تخصصی:
This study was an attempt to enlighten the wave of teaching English reading comprehension in Iranian EFL classrooms. Thus, the current study aimed to explore the effect of using the mapping note-taking method on the reading comprehension ability of Iranian intermediate EFL learners, as well as gender differences. To do so, a quantitative design was tested in a quasi-experimental study. To collect data, two intact classes consisting of 15 learners in each class of a language institute in Shiraz were selected through convenience sampling. The instruments used to collect data were two parallel tests: a pre-test and a post-test. The data collection procedures lasted approximately three months, comprising 22 sessions. Besides, the data were analyzed through the use of the 26th version of SPSS software, and by running descriptive statistics, tests of homogeneity of variances (Levene’s test), tests of normality, and T-tests (Independent Samples T-test and Paired-Sample T-test). The results revealed that the learners who were exposed to the mapping note-taking method (experimental group) differed significantly from the control group who were taught through the conventional method, taking notes just in the learners’ own way, and writing the words and their meaning without using any specific method of note-taking. In other words, the learners who were in the experimental group outperformed those in the control group concerning their reading comprehension ability, but the learners’ gender made no difference.
Hope and Emotion Regulation as Predictors of Perceived Discrimination in Individuals with Physical Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۱ (۲۰۲۵) : Serial Number ۹
43-51
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the predictive role of hope and emotion regulation in perceived discrimination among adults with physical disabilities. The study employed a correlational descriptive design with a sample of 390 adults with physical disabilities, selected based on the Morgan and Krejcie table. Participants completed validated measures assessing perceived discrimination, hope, and emotion regulation, including the Perceived Discrimination Scale, the Adult Hope Scale, and the Emotion Regulation Questionnaire. Data analysis was conducted using Pearson correlation to examine associations between variables and multiple linear regression to determine the predictive effect of hope and emotion regulation on perceived discrimination. Statistical analyses were performed using SPSS-27, with significance set at p < 0.01. The results indicated a significant negative correlation between hope and perceived discrimination (r = -0.45, p < 0.01) and between cognitive reappraisal and perceived discrimination (r = -0.38, p < 0.01), while expressive suppression was positively correlated with perceived discrimination (r = 0.41, p < 0.01). The regression model was statistically significant (F(2, 387) = 53.04, p < 0.01) with an R² value of 0.27, indicating that hope and emotion regulation explained 27% of the variance in perceived discrimination. Hope (B = -0.39, p < 0.01) and cognitive reappraisal (B = -0.28, p < 0.01) negatively predicted perceived discrimination, whereas expressive suppression (B = 0.31, p < 0.01) was a positive predictor. The findings suggest that hope and adaptive emotion regulation strategies, particularly cognitive reappraisal, serve as protective factors against perceived discrimination, whereas expressive suppression exacerbates discriminatory perceptions. These results highlight the importance of psychological interventions aimed at fostering hope and teaching adaptive emotion regulation strategies to mitigate the impact of discrimination in individuals with physical disabilities.
تبیین پدیدارشناسی چالش های دوران بلوغ دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ورود به دوران بلوغ و تحولات در پی آن برای دانش آموزان کم توان ذهنی که دارای محدودیت هایی در یادگیری هستند، می تواند برای خود و خانواده آنان سخت و طاقت فرسا باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین پدیدارشناسی چالش های دوران بلوغ دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. روش: روش بررسی براساس رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دخترکم توان ذهنی در مدارس استثنایی در شهر قم بود. نمونه مورد پژوهش شامل 13 نفر از مادران دانش آموزان دختر کم توان ذهنی که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند و رعایت اصول اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حا کی از استخراج 3 مضمون اصلی و 8 مضمون فرعی بود. مضمون های اصلی عبارت بودند از: چالش فردمحور )مقاومت در برابر تغییرات بلوغ، تغییرات خلقی در دوران بلوغ، تغییرات جسمانی دوران بلوغ، تقید به مسائل مذهبی، استقلال یا وابستگی به والدین(؛ چالش خانواده محور )فرسودگی والدین، نحوه آ گاهی دادن به دانش آموز درخصوص بلوغ(؛ و چالش تحصیلی )اختلال در فرایند درسی( بودند که در پژوهش به تفصیل مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج مشخص شد که رسیدگی به مشکلات و چالش های دانش آموزان دختر کم توانی ذهنی و خانواده آنان در دوران بلوغ ضروری می باشد و از این رو ارائه خدمات حمایتی و آموزشی برای آنان می تواند از مشکلاتشان بکاهد.
اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کند و کاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جهت حرکت به سوی آموزش و پرورش تفکر محور، استفاده از روشهای یادگیری مبتنی بر کندوکاو ضروری است. این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام گردید. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل با اندازه گیریهای مکرر در یک هفته و شش هفته پس از مداخله انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مدارس متوسطه دوم منطقه شش شهر تهران می باشد در این مطالعه، روش نمونه گیری به صورت تصادفی-خوشه ای چند مرحله ای بود. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه های هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) وپرسش نامه شادکامی آکسفورد آرگیل و لو (1990) را تکمیل کردند. فرضیه های مربوط به اثربخشی مداخله پژوهش با استفاده از روش اندازه گیریهای مکرر و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار 24SPSS تحلیل شدند . نتایج: یافته های نشان داد که تفاوت میانگین پیش آزمون با پس آزمون هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی در گروه آزمایش قبل و بعد از مداخله در فواصل زمانی یک و شش هفته در سطح 001/0 معنی دار می باشد. بنابراین می توان گفت که یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی بر هوش اخلاقی و شادکامی دانش آموزان دوره ابتدایی تأثیرگذار است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن یادگیری مبتنی بر حلقه کندوکاو فلسفی، این روش در آموزش و یادگیری در اولویت قرار داده شود.
ویژگی های روان سنجی ابزار طرح سنجش اولیه کودکان برای ورود به دبستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
121 - 146
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین ویژگی های روان سنجی مقیاس سنجش اولیه کودکان بدو ورود به دبستان صورت پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش نو آموزان بدو ورود به دبستان در سطح شهر شیراز می باشد. در راستای انجام این تحقیق 200 دانش آموز اول دبستانی دختر و پسر از چهار ناحیه شیراز که سنجش بدو ورود به دبستان را طی نموده اند به صورت تصادفی(خوشه ای) انتخاب و در دو مرحله به فاصله زمانی سه ماه با آزمون هوشی وکسلر ارزیابی گردیده اند. ابزار گرداوری اطلاعات آزمون هوش وکسلر برای کودکان (WISC-R)و مقیاس سنجش اولیه کودکان بوده است. روش تحقیق پیمایشی و مطالعه شاخص های مختلف اعتبار و روایی است. ضریب همبستگی پیرسون برای مطالعه روایی همگرا ، واگرا و بازآزمایی، آزمون همبستگی پیرسون برای مطالعه قدرت تفکیک ابزارهای سنجش اولیه ، تحلیل افتراقی برای بررسی قدرت تمیز ابزارهای سنج ش اولی ه از شی وه های تحلیل اطلاعات این پژوهش است که با نرم افزار spss نسخه 23 انجام گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از رابطه به شدت قوی و معنادار بین ابزار سنجش و آزمون هوشی وکسلر ( 98/0 r=) می باشد، همچنین تحلیل نتایج نشان داد این ابزار از اعتبار کافی، قدرت روایی همگرا و واگرای لازم و قدرت روایی تفکیکی بالایی نیز برخوردار است، که نشان از کفایت بالای ابزار سنجش در غربالگری میزان آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان دارد.
استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده (SRS ) در تحلیل روانسنجی کلاسیک آزمون روی داده های بزرگ با تاکید بر صرفه جویی در زمان پردازش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
83 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: یافتن یک روش جدید برای کاهش زمان پردازش داده ها و محاسبه شاخص آسانی و شاخص تمیز سوالات در آزمون های بزرگ. روش پژوهش: استفاده از روش آماری نمونه گیری تصادفی ساده در محاسبه شاخص آسانی و شاخص تمیز با روش تحلیل کلاسیک آزمون و تولید برنامه کامپیوتری برای اجرای نمونه آزمایشی با داده های بزرگ. یافته ها: نتایج نشان داد که استفاده از این روش باعث کاهش زمان برآورد پارامترها می شود. برای مثال، سوالی که با صرف 7393 دقیقه (بیش از 133 ساعت – 5 شبانه روز) مقدار شاخص P را برابر 0.50 بدست آورده بود، با 10 بار تکرار و صرف زمان متوسط 129.2 دقیقه، مقدار متوسط این شاخص را برابر 0.503 محاسبه کرد. نتیجه گیری: ترکیب روش آماری نمونه گیری تصادفی ساده با روش تحلیل کلاسیک آزمون، باعث کاهش چشمگیر زمان پردازش داده ها شده و لذا استفاده از این روش به سازمان های بزرگ مانند سازمان هایی که آزمون هایی را در سطح ملی برگزار می کنند قویاً توصیه می شود.
واکاوی ادراک معلمان از فرصت ها و چالش های تحقق رویکرد یادگیری زمینه محور در درس علوم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
130 - 152
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: با توجه به پیشرفت دانش بشری و پیشرفت های علمی، جوامع نیازمند آموزش و رویکردهای متناسب با زندگی هستند. هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب معلمان از چالش ها و فرصت های تحقق رویکرد یادگیری زمینه محور در درس علوم دوره ابتدایی است. روش ها در این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. به منظور احصای تجارب، 14 نفر از معلمان که تجربه تدریس و فعالیت با رویکرد یادگیری زمینه محور را داشتند، با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و به روش ون منن تحلیل شد. یافته ها: چالش های اجرای رویکرد یادگیری زمینه محور در قالب 7 مضمون اصلی و 22 مضمون فرعی و فرصت های اجرای رویکرد در قالب 5 مضمون اصلی و 13 مضمون فرعی تلخیص شدند. یافته ها نشان داد ضعف حرفه ای معلمان، نگرش غیر حرفه ای معلمان، مدرسه، عوامل مدیریتی، دانش آموز، والدین و کتاب های درسی چالش های اجرای رویکرد و رشد حرفه ای معلمان، رشد مهارت های شناختی، رشد مهارت های عاطفی، بهبود مهارت های بین فردی و رشد مهارت های خودمدیریتی دانش آموزان از فرصت های اجرای رویکرد یادگیری زمینه محور می باشد. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان گفت چالش ها و مشکلات زیادی در مقام اجرا وجود دارد، و نیز آگاهی اکثر معلمان از این رویکرد به شکل نظری است و در عمل ادراک درستی از نحوه اجرای آن ندارند. بنابراین لازم است در خصوص آموزش معلمان در این زمینه تلاش بیشتری صورت گیرد.
A Qualitative Account of Iraqi EFL Teachers' Perspectives of English as a Medium of Instruction at Secondary Schools(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
87 - 101
حوزههای تخصصی:
Internationalization and globalization have gained popularity during the past 20 years in a variety of educational settings. English-Medium Instruction (EMI) has been one of the primary strategies for addressing these developments. Iraqi secondary schools appear to be falling behind in the face of these worldwide trends. Secondary schools are using Arabic as their practically universal language of teaching. Still, only a few numbers of studies have investigated the possible use of EMI and instructors' perspectives regarding its usage. This study adopted a mixed-methods approach to examine the current state of EMI in the Iraqi setting, providing more insight into the rising application of EMI. To learn more about the attitudes of 150 teachers concerning EMI, pertinent questionnaires and semi-structured interviews were used to gather the required data. The quantitative results demonstrated that educators' opinions of EMI were overwhelmingly favorable. Most instructors supported both bilingual education and EMI, despite being aware of the detrimental effects of EMI on common official languages and the opposition to its implementation. The participants' views about and preferences for EMI were significantly influenced by their educational background, English ability, and their academic degree. The qualitative analysis's findings showed that although EMI classes provided participants with many benefits, they also faced significant difficulties, the primary reason of which was their poor English ability. The findings also indicated that most of participants blamed administrators for the difficulties in the EMI courses..