فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۳۶-۳۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر عزت نفس زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد مراکز کاهش آسیب شهر کرمانشاه در سال 1398 تشکیل دادند. از میان آن ها، یک مرکز به صورت در دسترس انتخاب و تعداد 75 نفر از زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد توسط پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ غربال شدند. سپس، 30 نفر از زنان که نمره پایین تری کسب کردند و نسبت به بقیه دارای سطح پایین تری از عزت نفس بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت نمودند و شرکت کنندگان گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه استاندارد عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی موجب بهبود سطح عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد شد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی در بهبود و ارتقاء عزت نفس در زنان مبتلا به اختلال مصرف مواد به کار رود.
نقش تشخیصی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
325-350
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی ابعاد چندگانه ی تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده در مصرف کنندگان مت آمفتامین، تریاک و الکل انجام شد. روش: این پژوهش به روش علی-مقایسه ای در شهر تهران در سال 1399 انجام گرفت. 135 نفر از افراد مصرف کننده مواد در سه گروه مت آمفتامین (45 نفر)، الکل (45 نفر) و تریاک (45 نفر) به صورت نمونه در دسترس دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس چندبعدی تحمل پریشانی، پرسش نامه ی باورهای فراشناختی، مقیاس هیجان خواهی و مقیاس بی نظمی اجتماعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل تابع تشخیصی استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل تابع تشخیصی با چهار متغیر تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده نشان داد که این تحلیل 2/62 درصد افراد گروه تریاک، 1/51 درصد افراد گروه مت آمفتامین و 2/42 درصد افراد گروه الکل را درست گروه بندی کرد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد که مصرف کنندگان تریاک از باورهای فراشناختی مثبت بالاتری نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل برخوردار بودند و مصرف کنندگان مت آمفتامین بالاترین میزان تجربه جویی را نسبت به مصرف کنندگان الکل و تریاک داشتند. همچنین، مصرف کنندگان تریاک تحمل پریشانی پایین تری را نسبت به مصرف کنندگان مت آمفتامین و الکل نشان دادند. علاوه بر این، هیچ یک از شاخص های بی نظمی اجتماعی ادراک شده نتوانستند مصرف کنندگان سه گروه مواد مخدر را از یکدیگر تمایز دهند . نتیجه گیری: در تفکیک و تشخیص سه گروه مصرف کننده مت آمفتامین، تریاک و الکل، متغیرهای تحمل پریشانی، فراشناخت، هیجان خواهی و بی نظمی اجتماعی ادراک شده سهم معناداری دارند. بنابراین، ارائه راهبردهایی در جهت تغییر باورهای مثبت افراد مصرف کننده، کاهش میزان تجربه جویی، کنترل هیجان و تحمل پریشانی این افراد می تواند در پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد سودمند باشد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۸۸-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد مبتلا به اختلال پرفشاری خون بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی افراد وابسته به مواد مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به شبکه بهداشت و درمان شهرستان جم در سال 1399 تشکیل دادند. فشارخون سرخرگی شرکت کنندگان بیشتر و مساوی 140 بر 90 میلی متر جیوه بود و بیماری آن ها توسط پزشک تائید شده بود. از میان آن ها 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی را دریافت نمودند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس شفقت خود، مقیاس بهزیستی ذهنی و دستگاه فشارسنج جیوه ای بود. داده ها پس از مرحله پیگیری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش معنی دار شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون سیستولیک و دیاستولیک افراد وابسته به مواد می شود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش رفتاردرمانی دیالکتیکی نقش مهمی در افزایش شفقت خود و بهزیستی ذهنی و کاهش فشارخون افراد وابسته به مواد دارد و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری شفقت خود، بهزیستی ذهنی و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک آنان را در شرایط ناسازگاری تبیین نماید.
تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی - روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97-116
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی و ارزیابی اثربخشی آن بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر ( گرایش به مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار ) در نوجوانان بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود که در سال تحصیلی 1397-1396 در شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. ابتدا 200 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و سپس30 دانش آموز دارای رفتارهای پرخطر بر اساس مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی، با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب گردید و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای گروه آزمایش، برنامه آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای برگزار گردید و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی به طور معناداری باعث کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان شد. نتیجه گیری: روان درمانی یکپارچه نگر مبتنی بر آموزه های دینی-روان شناختی با رویکرد اسلامی، مداخله ای موثر و کارآمد در کاهش گرایش نوجوانان به رفتارهای پرخطر شایع در این گروه سنی به ویژه مصرف الکل، مواد مخدر و سیگار است.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
251-274
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل جنسی و برانگیختگی جنسی در زنان با سوء مصرف مواد مخدر بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان با سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز درمانی اعتیاد مخصوص زنان شهر تهران در سال 1394 بود. از بین آن ها، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند . ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، پرسش نامه عملکرد جنسی زنان و مصاحبه تشخیصی تمایل جنسی زنان بود. بسته آموزشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت یک ماه و طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دوبار در هفته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثرات معناداری بر بهبود میل جنسی و برانگیختگی جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر داشت و این تاثیرات در مرحله پیگیری نیز پایدار بودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند در کنار سایر مداخلات مثل دارودرمانی و مداخلات پزشکی، در بهبود میل و تحریک جنسی زنان با سوء مصرف مواد مخدر موثر باشد.
پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس متغیرهای سرسختی روان شناختی و عدم تحمل ابهام در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۰۲-۲۸۳
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش عدم تحمل ابهام و سرسختی روان شناختی در پیش بینی گرایش به اعتیاد در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان بود. روش: روش این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوکان در سال تحصیلی 1397-1396 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 306 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پذیرش اعتیاد، آزمون عدم تحمل بلاتکلیفی و پرسش نامه سرسختی روان شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرسختی روان شناختی و گرایش به اعتیاد رابطه منفی معنادار وجود داشت و 18 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد به وسیله کنترل، تعهد و چالش تبیین شد. همچنین، بین متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی و گرایش به اعتیاد رابطه ی مثبت معناداری وجود داشت و 17 درصد از واریانس مربوط به گرایش به اعتیاد از طریق ناتوانی برای انجام عمل، استرس آمیز بودن بلاتکلیفی، منفی بودن رویدادهای غیرمنتظره و اجتناب از آن ها تبیین شد. نتیجه گیری: به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که برخی از صفات شخصیتی مانند تحمل ابهام و سرسختی روان شناختی سهم مهمی در گرایش به سوءمصرف مواد دارند.
اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
183-204
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر ارتقا سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان مطلقه 20 تا 45 ساله دارای همسر وابسته به مواد تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویر احمد در سال 1398 بود. از این بین، 40 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه مقیاس پاسخ های نشخوار فکری و مقیاس سلامت عمومی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش برنامه آموزش خودکارآمدی (هشت جلسه هفتگی) را دریافت کرد، در حالی که اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و صرفا به پرسش نامه ها پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تاثیر آموزش خودکارآمدی در گروه آزمایش بر سلامت روانی و نشخوار فکری معنی دار بود و این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث بهبود سلامت روان و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه دارای همسر وابسته به مواد شد. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، آموزش خودکارآمدی می تواند در کاهش آثار زیان بار اعتیاد بر سلامت روان زنان مطلقه دارای همسران وابسته به مواد سودمند واقع شود.
رابطه حالت بی حوصلگی با آمادگی اعتیاد در بین نوجوانان پسر: نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
65-84
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان نوجوان پسر منطقه 14 شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از بین آن ها، تعداد 379 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس بی حوصلگی، مقیاس استعداد اعتیاد و مقیاس بهزیستی معنوی را تکمیل کردند. داده ها با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد رابطه مثبت معنا داریو بین بهزیستی معنوی و آمادگی اعتیاد رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین، نتایج رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیل گر بهزیستی معنوی در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد را مورد تایید قرار داد. نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش تعدیل کنندگی بهزیستی معنوی به عنوان یک مکانیسم مهم در رابطه بین بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد تاکید دارد. بنابراین، گسترش و توسعه بهزیستی معنوی در بین نوجوانان می تواند روش خوبی برای حمایت از آن ها در برابر بی حوصلگی و آمادگی اعتیاد باشد.
مقایسه نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد با مصرف مواد و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۳۲۲-۳۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد مصرف کننده مواد و افراد عادی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر تبریز در سال ۱۳۹۸ و همچنین افراد عادی از بین ساکنین شهر تبریز بود. نمونه تحقیق شامل ۱۶۰ مرد (۸۰ نفر مصرف کننده مواد و۸۰ نفر افراد عادی) بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون خواندن ذهن از طریق چشم، مقیاس داستان های اخلاقی شخصی و غیر شخصی، آزمون حافظه فعال و پرسش نامه ی انعطاف پذیری شناختی بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر و افراد عادی در نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معنادار وجود داشت، به طوری که افراد گروه عادی نمرات بالاتری نسبت به افراد مصرف کننده مواد کسب نمودند. نتیجه گیری: به نظر می رسد که بدکارکردی در مولفه های نظریه ذهن عاطفی، قضاوت اخلاقی، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در افراد دارای اختلال مصرف مواد باعث نقص در فرایند شناخت اجتماعی و آسیب پذیری آن ها در تصمیم گیری و تعاملاتشان با جامعه و افراد می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
277-298
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی در افراد وابسته به مواد افیونی بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان اهواز در سال 1398 بود (60 نفر) که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جای گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک و چک لیست ویرایش شده نشانگان جسمانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و درمان فعال سازی رفتار به طور معناداری باعث کاهش ولع مصرف مواد شدند، اما بر روی نشانگان دردهای جسمانی تاثیر معناداری نداشتند. به علاوه، بین میزان اثر دو درمان تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم و برنامه فعال سازی رفتار بر ولع مصرف مواد و نشانگان دردهای جسمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: این دو درمان بر روی کاهش ولع موثرند. اگرچه این درمان ها به شیوه های متفاوتی اعمال می گردند، ولی مکانیسم گواه و اثرگذاری آنان مبتنی بر جایگزینی و جبران است. بنابراین، پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده از یک گروه آزمایش و در دو مقطع زمانی مختلف استفاده و هر دو تکنیک مذکور روی یک گروه آزمایش ثابت انجام و نتایج آن با هم مقایسه شود.
مطالعه تطبیقی مدل های قانونی سازی کانابیس (مسئله ها و تناقض ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۸۶-۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی چارچوب ها و مقررات حاکم بر قانونی سازی در کشورهای کانادا، اروگوئه و دو ایالت واشنگتن و کلرادو بود تا در پرتو این مطالعه تطبیقی درک عمیق تری از الگوهای قانونی سازی و مسئله های همبسته با آن به دست آید. روش: برای انجام تحقیق از روش توصیفی تحلیلی و در واقع تحلیل تطبیقی استفاده شد. نوع پژوهش کیفی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز مطالعه مقاله ها، گزارش ها و قوانین مرتبط با قانونی سازی بود. یافته ها: نتایج مطالعه بیانگر آن بود که دولت های مذکور تلاش کرده اند تا سازوکارهای مختلفی را در زمینه الگوهای عرضه کانابیس، قیمت گذاری، تعیین محدودیت سنی برای مصرف و غیره تدوین کنند. در این میان، اینکه دولت ها در چارچوب بهداشت عمومی به سلامت مصرف کنندگان اهمیت بیشتری داده اند یا کاهش میزان مصرف و یا اینکه به طورکلی درآمد زایی توجیه کننده اصلی اجرای قانونی سازی به شمار می رود یا خیر، مسائلی است که در این پژوهش به بحث گذاشته شد. نتیجه گیری: الگوی تجاری و الگوی دولتی به عنوان دو الگوی اصلی قانونی سازی کانابیس هر کدام مسئله های خاص خود را به همراه داشته و از این رو به نظر می رسد باید بر اساس انتظارات مشخص و همینطور با لحاظ مقررات گذاری های خاص این مدلها، اقدام کرد.
تحلیل جغرافیایی آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه (مورد مطالعه: شهرستان های استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۱۸-۸۷
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این تحقیق بررسی روند و چگونگی گسترش آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهرستان های استان تهران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیق کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع تحلیلی و توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از داده های مربوط به 42 آشپزخانه تولید ماده محرک شیشه کشف شده در استان تهران بود که طی سال های 1397-1395 توسط پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا انجام شده است. داده های بدست آمده با استفاده از شاخص های توصیفی آماری تفسیر و ارزیابی شد و با استفاده از نرم افزار های آماری و GIS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند. یافته ها: مرکز متوسط فضایی ایجاد آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه شهر تهران بود. همچنین، روند کلی بیضی انحراف معیار آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در محدوده شهر تهران، دماوند و اسلامشهر تقریبا در مرکز بیضی قرار داشتند. بیضی انحراف معیار مربوط به نقاط آشپزخانه ها نشان دهنده این بود که در امتداد غرب شهر تهران کشیده است و بر اساس نقشه تراکم کرنل، منحنی های موجود در حوالی شهر تهران، دماوند و اسلامشهرگرد هم آمده و متراکم شده اند که نشان دهنده تمرکز تولید کنندگان و آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در این دوایر متحدالمرکز هستند. بر اساس تابع K، عوارض در این فاصله بیشتر (تقریبا) خوشه بندی است تا اینکه پراکنده باشند. لذا آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه از یک الگوی خوشه ای معنی دار پیروی می کنند. روش رگرسیون وزن دار فضایی نشان داد هر چه از شهرستان های ورامین، فیروزکوه، و شهر ری به سمت تهران و شهرهای حاشیه ای شهر تهران حرکت کنیم، تعداد آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه افزایش می یابد. شاخص موران جهانی نشان داد که توزیع آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهرستان های استان تهران به طور کلی از الگوی توزیع تصادفی پیروی می کند اما این الگو دارای توزیع با نسبت برابر در شهرهای تهران، دماوند و اسلامشهر می باشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که روند کلی آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه در شهر تهران، دماوند و اسلامشهر قرار دارد و جهت آن توزیع جنوب غربی استان است و از یک الگوی خوشه ای معنی دار پیروی می کنند. در نتیجه، گسترش آشپزخانه های تولید ماده محرک شیشه به سمت غرب استان تهران است و گرایش به شهرستان های غربی استان تهران می باشد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۳۴۰-۳۲۳
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی (بازداری و تصمیم گیری) در افراد موفق و ناموفق در ترک اعتیاد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مردان و زنان موفق و ناموفق در ترک اعتیاد به مواد (مخدر و صنعتی) مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در منطقه شرق تهران تشکیل داد. از بین آن ها با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر (55 نفر موفق در ترک اعتیاد و 55 نفر ناموفق در اقدام به ترک) انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه صفات پنجگانه شخصیت- فُرم بلند، آزمون برو/نرو و آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، رعایت پیش فرض های آزمون های پارامتریک و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین افراد موفق و ناموفق در اقدام برای ترک اعتیاد در تصمیم گیری تفاوت معناداری وجود ندارد (0/05<p). همچنین، نتایج نشان داد که بین دو گروه موفق و ناموفق در اقدام برای ترک مواد از نظر بازداری شناختی و ویژگی های شخصیتی شامل وظیفه شناسی، مقبولیت، گشودگی در تجربه، روان نژندی و برون گرایی تفاوت معناداری وجود دارد (0/05>p). به این صورت که افراد موفق در ترک اعتیاد نسبت به افراد ناموفق در ویژگی های شخصیتی و بازداری شناختی، عملکرد و کارآمدی بهتری داشته اند اما بین توان تصمیم گیری در مواجهه با وسوسه مصرف دو گروه تفاوت وجود نداشته است. نتیجه گیری: کارکردهای اجرایی و ویژگی های شخصیتی در توانایی افراد برای ترک و مقابله با وسوسه مصرف نقش دارند. بنابراین، پیشنهاد می شود که مراکز ارائه دهنده خدمات در حوزه پیشگیری، درمان و توان بخشی افراد در مواجهه با مواد علاوه بر اقدامات متداول به ویژگی های شخصیتی و کارکردهای اجرایی افراد نیز توجه داشته باشند.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
205-226
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر انعطاف پذیری شناختی و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه افراد دارای سوءمصرف مواد بود که در سال 1398 به مرکز ترک اعتیاد آزادی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. از میان آن ها، 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، هر دو گروه به پرسش نامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس وسوسه مصرف مواد پس از ترک پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش یکی از مولفه های انعطاف پذیری شناختی (شامل مولفه ادراک گزینه های مختلف) گروه آزمایش شد، ولی تاثیر معناداری بر دیگر مولفه های انعطاف پذیری شناختی شامل ادراک کنترل پذیری و ادراک توجیه رفتار نداشت. همچنین، این مداخله موجب کاهش ولع مصرف در گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند منجر به افزایش انعطاف پذیری شاختی و همچنین کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان شود. همچنین، می توان از این شیوه درمانی در کنار سایر درمان های دارویی و غیر دارویی استفاده نمود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۸۴-۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی در افراد وابسته به مواد بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز کمپ ترک اعتیاد شهر دزفول در سال 1398 بود که از میان آن ها 50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) جای گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک بار در هفته درمان پذیرش و تعهد را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه عاطفه مثبت و عاطفه منفی و پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث کاهش عاطفه منفی و ابعاد آن و بهبودکیفیت زندگی و ابعاد آن شدند و این تفاوت در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پابرجا بود. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج، درمان پذیرش و تعهد می تواند در کاهش عواطف منفی و بهبود کیفیت زندگی افراد وابسته به مواد سودمند واقع شود و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری عواطف و کیفیت زندگی را در افراد وابسته به مواد تبیین نماید.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۹۸-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان نوجوان مشغول به تحصیل در سال 1399-1398 و دارای والد وابسته به مواد در شهر اهواز بود. از میان آن ها، 10 مدرسه پسرانه به صورت تصادفی انتخاب و دانش آموزان این مدارس توسط پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی غربال شدند. از این تعداد، 30 نفر از دانش آموزانی که نمره بالاتری از میانگین در پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی کسب نمودند، به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش آمادگی به اعتیاد و همچنین کاهش هیجان طلبی نوجوانان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان از این درمان در جهت کاهش آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره برد و از این راه به کاهش تنش در آن ها کمک نمود.
تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه: یک رویکرد کیفی با نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
85-110
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تدوین الگویی در جهت ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی شهر کرمانشاه انجام شد. روش: پژوهش حاضر با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه مورد مطالعه شامل همه زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی در شهر کرمانشاه بود. 37 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با روش کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس مدل پژوهش، علل اصلی پدیده مورد مطالعه شامل عوامل اقتصادی و خانوادگی؛ شرایط زمینه ای شامل عوامل فرهنگی و روان شناختی؛ عوامل مداخله گر شامل عوامل مدیریتی–قانونی و عوامل اجتماعی بود. نتیجه گیری: اقدامات ساماندهی زنان وابسته به مواد بی خانمان و خیابانی بصورت تک بعدی و صرفا محدود به مراکز حمایتی-اصلاحی است و پس از پاکی، متاسفانه این زنان با قطع حمایت ها در جامعه رها می گردند و از طرفی از آنجایی که این زنان نیز از سوی جامعه طرد شده اند، لذا پس از آزادسازی از مراکز حمایتی، جامعه پذیرای این زنان نیست. بنابراین، زمینه بازگشت آنان به حالت اولیه و در نهایت عدم اثربخشی اقدامات ساماندهی و هدر رفت هزینه ها را فراهم می کند. بنابراین، لازم است پیگیری فرآیندهای حمایتی تا بهبود کامل زنان، در سیاست گذاری ها مورد توجه قرار گیرد.
کاوش پیشایندها و پسایندهای مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
33-66
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کاوش پیشایندها و پسایندهای مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر از طریق رویکرد آمیخته انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر قیاسی-استقرایی (آمیخته) و از نوع کاربردی-اکتشافی بود . جامعه آماری پژوهش شامل همه فعالان حوزه مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر بود. 22 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات در بخش کیفی پژوهش، از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسش نامه استفاده شد. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی و روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. همچنین، در بخش کمی پژوهش، با استفاده از فن دلفی فازی پیشایندها و پسایندها استخراج شده تایید و اولویت بندی گردیدند. یافته ها: یافته ها حاکی از استخراج 10 پیشایند و 11 پسایند بود. از میان پیشایندها، به ترتیب عملکرد موثر تسهیل گران در جلب مشارکت اجتماع جهت مبارزه با مواد مخدر، جذب نخبگان جهت همراهی با مبارزات اجتماع محور و توسعه مفاهیم مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر در سطح اجتماع دارای بالاترین اولویت بودند. همچنین، از میان پسایندها، کنش حمایتی اجتماع، شناسایی مشارکتی معضلات مواد مخدر و همراهی اجتماع در درک معضلات مواد مخدر دارای بالاترین اولویت بودند . نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت توجه به پیشایند های موثر به خصوص مهم ترین آن ها می تواند در مبارزه اجتماع محور با مواد مخدر نقشی اساسی داشته باشد.
اثربخشی آموزش خودشفابخشی (کدهای شفابخش) بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۲۸۲-۲۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودشفابخشی بر حس انسجام در مردان وابسته به مواد مخدر در سال ۱۳۹۹ بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مخدر شهر اصفهان در سال 1399 بود. از میان آن ها، ۳۰ نفر که تمایل به شرکت در تحقیق را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. پرسش نامه حس انسجام برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفت. گروه آزمایش تحت ۱۴ جلسه (به صورت هفته ای یک جلسه ۹۰ دقیقه ای) آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند و پس از اتمام آموزش پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی در افزایش حس انسجام مردان وابسته به مواد تاثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: بنابر نتایج تحقیق می توان آموزش خودشفابخشی را به عنوان یکی از رویکردهای جدید مثبت نگرجهت افزایش سلامت روان شناختی افراد وابسته به مواد مخدر در مراکز درمانی مرتبط با ترک مواد مخدر با اثرات نسبتا پایدار برای افزایش مهارت های خود مراقبتی به کاربرد.