فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۸۷ مورد.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب ذهنی یکی از عمده ترین و دشوارترین مسائل و مشکلات خانواده ها در دنیای امروزی است که فشارهای روانی زیادی بر کل خانواده به ویژه مادران تحمیل می کنند. کمبود دانش و آگاهی در مورد فرزندان آسیب دیده یکی از عوامل مهم در بروز واکنش های نامطلوب است. بنابراین آموزش های مناسب منجر به شادکامی مادران و خانواده های آنها می شود. زیرا افراد، نگرش خوش بینانه ای به وقایع و رویدادهای اطراف خود پیدا می کنند و به جای سوگیری منفی نسبت به اتفاقات پیرامون خود، سعی در استفاده بهینه از این رویدادها دارند. هدف از پژوهش حاضر مطالعه تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش آزمایشی بود. بدین منظور40 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی مراجعه کننده به موسسه مهر آفرینان امید قم در سال 91-90 به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی ساده در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه شادکامی آکسفورد بود. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و یافته ها نشان داد میانگین نمرات شادکامی مادران کودکان کم توان ذهنی در گروه آزمایش پس از آموزش مهارت های زندگی افزایش یافته است (14.48F= و 0.001> P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر شادکامی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی تأثیر داشته است و سطح آگاهی و پذیرش آنها را نسبت به پدیده کم توانی ذهنی افزایش داده است.
تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش تاب آوری خانواده بر سلامت روانی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی شهر شوش بود. این پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش مادران مراجعه کننده به مراکز توان بخ شی شهر شوش در سال 95-94 بود. نمونه پژوهش 30 نفر از این مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بود که از میان افراد داوطلب و در دسترس گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. مادران در گروه آزمایش برای زمانی برابر 9 جلسه تحت آموزش تاب آوری خانواده قرار گرفتند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه سلامت روانی گلدبرگ بود. برآمدها نشان داد که در هم سنجی با گروه گواه، آموزش تاب آوری خانواده، سلامت روانی و سه بعد از آن (اضطراب، اختلال در کارکرد بدنی و افسردگی) را کاهش داد ولی تأثیر قابل توجهی در کاهش اختلال در کارکرد اجتماعی نداشت. برآمدهای تحلیل کوواریانس چند متغ یره نشان داد که آموزش تاب آوری خانواده بر افزایش سلامت روانی این مادران تأثیر دارد (05/0p < ) و می تواند سلامت روانی آن ها را بهبود بخشد.
بررسی تاثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات ثبات مرکزی بر وضعیت تعادل پسران 16-10 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر و ماندگاری تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل ایستا، نیمه پویا و پویا در پسران کم توان ذهنی 10-16ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر است. روش:پژوهش از نوع کاربردی است و در آن از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. نمونه آماری 20 پسر کم توان ذهنی را شامل می شود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). پیش از اجرای برنامه تمرینی ثبات مرکزی، تعادل ایستای آزمودنی ها توسط تست رومبرگ، تعادل نیمه پویا با تست ستاره و تعادل پویا نیز با استفاده از تست راه رفتن پاشنه به پنجه مورد سنجش قرار گرفت. جهت انجام پژوهش، گروه تجربی تمرین ثبات مرکزی را به مدت هشت هفته انجام داد و تعادل ایستا، نیمه پویا و پویای آن ها اندازه گیری گردید. سپس، جهت پی گیری ماندگاری اثر تمرین، متغیرهای مورد نظر دوباره اندازه گیری شد. یافته ها:نایج تأثیر معنادار تمرین ثبات مرکزی را بر عملکرد تعادل در گروه آزمایشی نشان داد (P≤0.05). نتیجه گیری:این پژوهش با توجه به ضعف تعادل در کم توانان ذهنی و اهمیت تعادل در فعالیت روزانه و تأثیر تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل نشان می دهد که چنین تمریناتی باعث بهبودی تعادل در این افراد می شود. مربیان و معلمان نیز می توانند از تمرینات ثبات مرکزی برای افراد کم توان ذهنی استفاده کنند.
نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری اسکلروز مولتیپل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اسکلروز مولتیپل MS( (Multiple Sclerosisیک بیماری التهابی مزمن سیستم عصبی مرکزی است که در آن نشانه های اولیه در افراد جوان بین20 تا 40 سالگی بروز می کند. پژوهش های پیشین نشان می دهند که 20-15 درصد از افراد مبتلا به MS دچار اختلال کارکرد اجرایی هستند. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد برنامه ریزی به عنوان زیر مجموعه عملیات های کارکرد اجرایی در مبتلایان به بیماری MSنوع عودکننده بهبودیابنده می باشدمواد و روش ها: در این پژوهش پس رویدادی که در انجمنMS اصفهان انجام شد؛ 49 زن بیمار مبتلا بهMS نوع عودکننده- بهبودیابنده و 43 زن سالم با روش نمونه گیری در دسترس با همتاسازی سن، بهره هوشی و تحصیلات با آزمایه برج هانوی (هفت حرکتی) به منظور ارزیابی عملکرد برنامه ریزی مورد سنجش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان دهنده تفاوت معنی دار هر دو گروه در مسائل سه، چهار، پنج، شش و هفت حرکتی می باشد (p<0 001) .همچنین افراد گروه بیمار با توجه به عدم محدوده ی زمانی حرکات اضافی (خطا) بیشتری را نسبت به افراد گروه گواه نشان داده اند. میزان حساسیت و اختصاصی بودن تکالیف مختلف زمایه برج هانوی با بهره گیری از تحلیل منحنی راک نشان داد تمامی تکالیف این آزمایه بالاتر از خط ارجاع یا خط 50 درصد قرار گرفته اند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نقص در عملکرد برنامه ریزی افراد مبتلا به بیماری MS را نشان می دهد که ناشی از کاهش هوش عمومی نیست. همچنین یافته ها نشان داد مسائل شش وهفت حرکتی آزمایه برج هانوی از حساسیت و دقت بیشتری در ارزیابی عملکرد برنامه ریزی برخوردارند .
مقایسه مؤلفه های کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کم توان ذهنی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی پژوهش ها نشان داده اند والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی، کیفیت خواب ضعیفی دارند، بر همین اساس هدف پژوهش حاضر مقایسه کیفیت خواب در والدین کودکان اتیستیک، کم توان ذهنی و عادی شهر تبریز بود. 45 نفر از والدین سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. والدین کودکان عادی از طریق همتا سازی با گروه های بالینی انتخاب شدند. پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) جهت جمع آوری داده ها استفاده گردید و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد والدین کودکان اتیستیک بدترین کیفیت خواب را نسبت به دو گروه دیگر دارند، بعد از آن ها والدین کودکان کم توان ذهنی کیفیت خواب ضعیف تری نسبت به والدین کودکان عادی داشتند. در مؤلفه های اختلال خواب و مصرف دارو تفاوت دو گروه اتیستیک و کم توان ذهنی معنی دار نشد. والدین کودکان کم توان ذهنی و عادی در مؤلفه های کیفیت ذهنی خواب، مصرف دارو و کفایت خواب تفاوت معناداری باهم نداشتند. با توجه به این یافته ها، والدین کودکان اتیستیک و کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از کیفیت خواب پایین تری برخوردارند.
مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی است. روش این پژوهش علّی- مقایسه ای بود. به منظور انجام پژوهش 90 نفر از مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی (هر گروه 30 نفر) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس سنجش شیوه های مقابله با فشار روانی راجر بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه آماری تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد، بین شیوه های مقابله با فشار روانی مادران کودکان عقب مانده ذهنی، فلج مغزی و عادی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0> P ). مادران کودکان عقب مانده ذهنی نسبت به دو گروه دیگر از شیوه های منفی و ناکارآمد مقابله با فشار روانی به میزان بیشتری استفاده می کنند. این مادران با به کار بردن شیوه های منفی و ناکارآمد، فشار روانی را در خود افزایش می دهند. مادران کودکان عقب مانده ذهنی از شیوه های مرور هیجانی (نشخوار ذهنی)، بازداری هیجانی، مقابله ی انفصالی و مقابله اجتنابی، مادران کودکان فلج مغزی از شیوه موفقیت گرایی سمی و مادران کودکان عادی از شیوه های کنترل شخصی و انعطاف پذیری (که شیوه های مثبت و کارآمد است) به میزان بیشتری استفاده می کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه آموزش حل مسئله و ایفای نقش بر مهارت های اجتماعی افراد کم توان ذهنی خفیف بود. روش: روش این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. تعداد 21 فرد کم توان ذهنی خفیف پس از بررسی ملاک های ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (جمعاً سه گروه هفت نفره) قرار گرفتند. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) استفاده شد. ابتدا نمرات مهارت های اجتماعی از طریق پرسش نامه جمع آوری شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه های آزمایش به مدت 20 جلسه به صورت انفرادی آموزش دیدند. یکی از گروه های آزمایش آموزش حل مسئله و گروه دیگر آموزش ایفای نقش را دریافت نمود. پس از اجرای جلسات آموزشی پس آزمونی به منظور بررسی مهارت های اجتماعی در گروه های آزمایش و کنترل اجرا شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی باعث افزایش میانگین نمرات مهارت های اجتماعی در پس آزمون در هر دو گروه شده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نیست. با این وجود مقایسه میانگین ها نشان داد که روش ایفای نقش نسبت به روش حل مسئله تأثیر بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی داشته است. نتیجه گیری: با استناد به یافته های این پژوهش می توان گفت روش هایی که فرد را در آموزش درگیر نگه می دارند می توانند اثرگذاری بیشتری بر اکتساب مهارت های اجتماعی در افراد کم توان ذهنی داشته باشند.
بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی شهر شیراز بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 7 تا 12ساله شهر شیراز به همراه والدین شان تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شیراز، یک مدرسه انتخاب و از میان دانش آموزان آن 40نفر به همراه والدین شان (40مادر و 24پدر) به طور تصادفی انتخاب و به 2گروه آزمایش و گواه به طور مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش با حضور مادران و پدران دانش آموزان طی 12جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور قرار گرفت ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان ماتسون و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایش و گواه دست کم در یکی از خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (01/0 > P). نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان، کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری اثر مثبت داشته اما در مولفه برتری طلبی این تاثیر معنادار نبوده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور باعث بهبود مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان،کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی شد.
تأثیر جایگاه شغلی و تحصیلات بر کیفیت زندگی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه جایگاه شغلی و تحصیلات باکیفیت زندگی والدین دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف بود. تحقیق به صورت پیمایشی و از طریق پرسشنامه انجام گرفت. افراد شرکت کننده در این پژوهش مشتمل بر 290 نفر از والدین دانش آموزان کم توان ذهنی بودند که از طریق نمونه گیری خوشه ای از بین والدین دانش آموزان کم توان ذهنی مدارس آموزش پذیر مقطع ابتدایی شهر شیراز انتخاب گردیدند. برای اندازه گیری کیفیت زندگی از مقیاس بهزیستی ذهنی فرم بزرگسال استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین سطوح شغلی والدین و کیفیت زندگی آن ها در سطح 05/0 تفاوت معناداری با گروه شغلی بالا وجود دارد (02/0=P). درزمینه سطوح تحصیلی والدین نتایج تحلیل واریانس یک طرفه تفاوت معناداری بین سطوح تحصیلی و کیفیت زندگی والدین نشان نداد (مادران 08/0=P و پدران 44/0=p). با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر به نظر می رسد که جامعه باید در جهتی حرکت کند که فاصله بین میزان درآمد افراد در مشاغل مختلف به کمترین حد برسد.
گزارش دو مورد سندرم شیوگرن - لارسون از یک خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"سندرم شیوگرن – لارسون یک اختلال اتوزومال مغلوب می باشد که مشخصه بیماری به صورت ایکتیوز شدید منتشر، عقب ماندگی ذهنی، دی پلژی یا تتراپلژی اسپاستیک و تشنج می باشد.
این اختلال از سندرم های نادر بوده و در اثر جهش در ژن ALDH3A2 اتفاق می افتد. این ژن بر روی کروموزوم 17 p11.2 قرار داشته و عمل آن کد نمودن آنزیم «فتی آلدیید دهیدروژناز» است. این آنزیم اکسیداسیون آلدییدهای با زنجیره متوسط و بلند از الکل چرب را کاتالیز می نماید.
یافته های تصویر برداری مغز در این بیماران گویای تاخیر میلینیزاسیون و نقص میلین است که با ام.آر.آی قابل مشاهده است. در بررسی های به عمل آمده توسط ام.آر.اس (ماگنتیک رزونانس اسپکتروسکوپی) در بافت سفید مغزی پیک غالبی از تجمع لیپید که همان فتی آلدییدها و فتی الکل ها می باشد قابل مشاهده است.
بیماران معرفی شده دو خواهر و برادر از والدین منسوب نزدیک است که تنها فرزندان خانواده می باشند. برادر 6 ساله و خواهر 3 ساله و هر دو مبتلا به تاخیر تکاملی، عقب ماندگی ذهنی، اسپاستیسیتی شدید اندام های فوقانی و تحتانی و تشنج مقاوم به درمان هستند. مساله قابل توجه وجود ایکتیوز شدید منتشر پوستی در هر دو بیمار می باشد. در بررسی های به عمل آمده از لحاظ تصویر برداری مغزی در ام.آر.آی تغییر سیگنال بافت سفید مغزی و در ام.آر.اس پیک قابل ملاحظه لیپید مشاهده گردید که تشخیص سندرم «شیوگرن – لارسون» را تایید نمود.
"
بررسی تأثیر حرکات ریتمیک یوگا بر تعاملات اجتماعی کودکان کم توان ذهنی (پسر) مقطع ابتدایی شهر سنگان- خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط مهارت های حرکتی با سایر جنبه های شخصیت از قبیل خود پنداری، رفتار اجتماعی و...، لزوم پرداختن به مهارت ها و فعالیت های حرکتی را به عنوان یک ضرورت در روان شناسی مطرح می کند. مطالعه و تحقیق در حیطة مهارت های اجتماعی، برای افراد با نیازهای ویژه سودمند است. مسئولان با شناخت و آگاهی از این مهارت ها و تأثیرگذاری آن بر رفتار و فعالیت های تحصیلی و شغلی، به ضرورت اقدامات پشتیبانی کننده در این زمینه واقف می شوند و با ایجاد امکانات مناسب، زمینه را برای پیشرفت افراد مهیا می سازند. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر حرکات ریتمیک یوگا بر تعاملات اجتماعی کودکان کم توان ذهنی پرداخته است. به این منظور 12 نفر دانش آموز کم توان ذهنی، 6 نفر در گروه کنترل و 6 نفر در گروه آزمایش، به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. این گروه در ردة سنی 7 تا 10 سال و با بهرة هوشی 75 تا 85 مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامة رشد اجتماعی وایلند استفاده شده است. در این مطالعه، بهبودی معنی دار از نظر آماری در تمامی آبعاد 8 گانة مربوط به سنجش سلامت مهارت های اجتماعی موجود در پرسشنامة وایلند ملاحظه گردید.
بررسی مولفه های روان نژندی در والدین کودکان اتیسم، کم توان ذهنی و عادی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ی مولفه های روان نژندی در والدین کودکان اتیسم، کم توان ذهنی و عادی در شهر تبریز بود. طرح پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل والدین کودکان 4 تا 15 ساله بود که در شهرستان تبریز در سال 1390 سکونت داشتند. در پژوهش حاضر 45 نفر از والدین سه گروه کودکان اتیسم ، کم توان ذهنی و عادی (هر گروه 15 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. کودکان عادی از طریق همتاسازی با گروه های بالینی انتخاب شدند. پرسشنامه شخصیتی NEO- FFI برای تعیین مولفه های روان نژندی استفاده گردید. داده ها، با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. والدین کودکان اتیسم در زیر مولفه های روان نژندی بالاترین میانگین را داشتند. این تفاوت در مولفه های افسردگی و تکانشی بودن با والدین کودکان کم توان معنا دار نبود و در مولفه های اضطراب و تکانشی بودن با والدین کودکان عادی معنادار نبود. با توجه به نتایج مشاهده شده از سه گروه، والدین کودکان اتیسم و کم توان ذهنی نسبت به والدین کودکان عادی از روان نژندی بالاتری برخور دارند.