فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
رساله درباره عقل انسانی
جایگاه امر حسی در پدیدارشناسی هنر دوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میکل دوفرن، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، در رشته ای از آثار خویش، به ویژه مهم ترین اثرش به نام پدیدارشناسی تجربه زیبایی شناسانه، توصیفی منظومه وار از تجربه زیبایی شناسانه به دست داده است. این مقاله جهت گیری ای را بررسی می کند که به نظر می رسد مبنای پدیدارشناسی هنر او را تشکیل می دهد، و آن بر صدر نشاندن معنای اصیل و آغازین واژه استتیک/ زیبایی شناسی، یعنی ادراک حسی (aisthesis) به عنوان اصل لاینفک و جانشین ناپذیر تجربه زیبایی شناسانه است. دوفرن این کار را عمدتا با تفکیک میان اثر هنری و ابژه زیبایی شناسانه انجام می دهد. در این مقاله نشان داده شده است که این تفکیک نزد دوفرن چگونه به اصالت امر حسی در تجربه زیبایی شناسانه راه می برد. در عین حال، این نکته نیز شرح داده شده است که تاکید دوفرن بر حسیت و امر حسی در تجربه زیبایی شناسانه به معنای نفی یا دست کم گرفتن معنا یا عناصر شناختی در این تجربه نیست. با این حال، نزد دوفرن معنا یا عناصر شناختی تجربه زیبایی شناسانه در امر حسی درون ماندگارند و تنها در همین محمل آنی هستند که هستند. به عبارت دیگر، آنچه را ""در"" اثر هنری گفته می شود تنها ""با"" اثر هنری می توان گفت.
مبنای انسان شناختی تمایز عقل و ایمان نزد توماس آکویناس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در بحث رابطه عقل و ایمان به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه الهیات و فلسفه، توماس آکویناس یکى از متکلمان برجسته مسیحى در قرون وسطا بارویکرد عقل گرایى خود، عقل را مستقل از ایمان، بلکه حاکم بر آن مى داند. در عقل گرایی جدید نیز که دکارت مؤسس آن دانسته می شود، چیزی فراتر از عقل وجود ندارد؛ به عبارت دیگر هر آنچه با عقل قابل شناسایی نباشد، در حوزه معرفت قرار نمی گیرد. هرچند دکارت و توماس آشکارا دو روش کسب معرفت، یعنی عقل و ایمان را از هم جدا می کنند ، اما بین آنها تناقضی نمی بینند، بلکه بین آن دو به هماهنگی بنیادی قائل اند.
در این مقاله با توجه به تفوق و برتری اراده بر عقل که در انسان شناسی دکارت و آکویناس دیده می شود، به تبیین نسبت بین ایمان و عقل براساس بینش آنان از انسان پرداخته می شود.
تأملی بر نفی مابعدالطبیعه متعالی در فلسفه کانت بر پایه اثبات ایدئالیسم استعلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاهیم پیشینی که هم در فیزیک نیوتنی برای توصیف اشیاء تجربه پذیر و هم در مابعدالطبیعه متعالی برای توصیف اشیاء تجربه ناپذیر به کار گرفته می شوند، از نظر کانت فقط بر اشیاء تجربه پذیر (=پدیدارها) قابل اطلاق هستند و اطلاق آن ها بر آن سوی حوزه تجربه ممکن(=اشیاء فی نفسه)، روا نیست. کانت از این دیدگاه خود به ایدئالیسم استعلایی تعبیر می کند و آن را موجد انقلابی در فلسفه که با انقلاب کپرنیکی در علم هیأت قابل مقایسه است می داند. کانت می کوشد در چارچوب فلسفه انتقادی، برای انقلاب معرفتی خود در فلسفه استدلال کند. در این نوشتار کوشش ما بر آن است نشان دهیم که اولاً، از مقدمات استدلال کانت (بر فرض صحت آن ها) نمی توان ایدئالیسم استعلایی را نتیجه گرفت و ثانیاً، انقلاب کپرنیکی کانت، دیدگاهی در چارچوب فلسفه انتقادی نیست بلکه نوعی مابعدالطبیعه متعالی به شمار می رود.
پنج نکته درباره تحولات تکنولوژیک
منبع:
سروش اندیشه ۱۳۸۲ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی سه نظریه حکومت اسلامی
منبع:
کیان ۱۳۷۱ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
روش تفکر سیاسى بر اساس فیلسوفان مشاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مشایى با طبقه بندى علوم به دانشهاى حِکَمى و غیرحِکَمى، بخشى از دانش سیاسى را در زمره دانشهاى حِکَمى تحت عنوان «سیاست مدن» قرار دادهاند و بخش دیگر آن را که ذیل دانش فقه قرار مىگرفت با نام «سیاسیات» جزو دانشهاى غیرحِکَمى جاى دادند. هر چند هر دو دسته دانشهاى فوق براى «رئیس اول» و «رؤساى افاضل» بیانگر یک حقیقت به دو شکل متفاوت بود ولى «رؤساى سنت» حقایق سیاسى را نه براساس قواعد عقل که به وسیله قواعد زبانشناسى به دست مىآوردند؛ از این رو فرآیند سیاسى در مدینههاى رئیس اول و رؤساى افاضل با آنچه در مدینههاى سنت جارى بود تفاوت مىیافت، هر چند همه این مدینهها فاضله تلقى مىشدند.
فیلسوفان مشایى با تأسیس اصل «سعادت» زندگى سیاسى را بر اساس آن و نه «اصالت فرد» یا «اصالت جمع» یا «اصالت گروه» تحلیل مىکردند. طبقه بندى جوامع به فاضله و غیرفاضله و دسته بندىهاى درونى هر یک از آنها بر همین اساس انجام مىگرفت. «اصالت سعادت» براى آنها زوج مفهومى «سعادت حقیقى» و «سعادت پندارى» را فراهم مىآورد. این اصل همچنین در کاربردى تجویزى، آرمانشهر حیات سیاسى را ترسیم مىکرد.
جنبش های نوپدید معنوی: دین یا عرفان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
برای یافتن گویاترین تعبیر معنویت گرا یی های نوپدید، ابتدا باید معنای دین و عرفان را به درستی بررسی کنیم. به نظر می رسد «دین»، تجربة مواجهه با امر قدسی است و لزوم هماهنگی انسان با آن و این مواجهه و هماهنگی، در مجموعة منسجمی شامل ابعاد نظری، عملی و اجتماعی خود را آشکار می سازد. «عرفان» نیز رویکردی شهودی، باطن گرا و غالباً وحدت وجودی است که در بافت دین خاصی قرارمی گیرد و انسان های عارف را به عمق آموزه های رهایی بخش و تعالی آفرین آن دین رهنمون می سازد. با این تعاریف، جنبش های نوپدید معنوی، بیشتر به تعریف و خصوصیات «دین» نزدیک اند تا «عرفان». توضیح آنکه درون مایة اصلی این جنبش ها، «معنویت»، آن هم از نوع «معنویت نوین» است. «معنویت نوین» اعتقاد و احساساتی عمیق نسبت به روح آدمی و ارزش های غیرمادی زندگی انسان است. این نوع معنویت، خود را از دین سنتی مستقل کرده و حتی با آن به رقابت پرداخته است؛ در نتیجه، به دو وجه، «دین» خوانده می شود: یکی با تسامح و مجاز (چرا که همچون دین سنتی، به ارضای نیازهای دینی انسان ها پرداخته است)؛ و دیگری به جهت اینکه کمابیش بر اجزای ذاتی و عرضی مفهوم «دین» مشتمل است.