فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
انواع تصویرگری در کتاب های کودکان
حوزه های تخصصی:
نمای نزدیک: نقد و بررسی آثار مصطفی رحماندوست (نویسنده و شاعر)
حوزه های تخصصی:
زن ستایی و زن ستیزی در شعر معاصر ایران و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تاکید بر اینکه یکی از گفتمان های پرقدرت در ادبیات، گفتمان جنسیّت است و با فرض این که زبان و ادب فارسی و عربی از زبان هایی است که در چارچوب گفتمان مردسالاری شکل گرفته، به بررسی ریشه ها و جلوه های زن ستیزی در شعر معاصر ایران و عرب پرداخته است و همچنین، نشان می دهد تغییر نگرش نسبی شاعران معاصر ایران و عرب نسبت به زن و در پی آن، ایجاد جایگاه جدید و طرح و ترسیم هویّت انسانی تری از زن، توان و قدرت مقابله با آن کلیشه های جنسیّتی راکه جز به تضعیف و تحقیر زنان نمی اندیشد، ندارد و علی رغم تحوّلاتی که در ذهنیّت و اندیشه شاعران معاصر نسبت به زن صورت گرفته، این نگرش جدید، در سطح کلان نتوانسته مانع از رشد و گسترش باورها و قالب های سنّتی ای شود که به برتری مرد و فرودستی زنان تاکید دارد. از این رهگذر، زن ستیزی آشکار و پنهان نه به شدّت شعر کهن، ولی همچنان در شعر معاصر ایران و عرب به قوّت خود باقی است.
تهران یا طهران آیا کدام یک از این دو املاء درست تر است؟
حوزه های تخصصی:
مقایسه تحلیلی سلامان و ابسال جامی و شاه و کنیزک مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامان و ابسال دومین منظومه از هفت اورنگ جامی و قصه ای رمزی، تمثیل گونه و اسطوره ای است. این قصه از روزگاران دور شهرت داشته است و حنین بن اسحاق، ابن سینا، ابن طفیل، خواجه نصیر طوسی و ... آن را روایت کرده اند. از این قصه تاویل هایی صورت گرفته که غالباً جنبه ی فلسفی دارد. هدف از نگارش این مقاله ارائه ی تحلیلی تازه از مفاهیم رمزی سلامان و ابسال جامی از طریق مقایسه آن با حکایت شاه و کنیزک مثنوی مولوی است زیرا جامی که با آثار مهم ادب فارسی و عرفان اسلامی پیش از خود آشنایی داشت، از آثار و مشرب عرفانی مولوی تاثیر بسیار پذیرفته بود و بهره گیری او از داستان شاه و کنیزک در سرودن سلامان و ابسال، نمونه ای از این تاثیرپذیری است. این مقاله بر آن است تا با بیان مطالب ضروری این موضوع را تحلیل و بررسی کند.
بررسی ساختار روایی دو روایت از داستان غنایی «یوسف و زلیخا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از جمله داستان هایی است که در ادبیات فارسی بازنمودی گسترده داشته است. افزون بر تلمیحات و مضمون پردازی های فراوانی که با توجه به اشخاص و رویدادهای این داستان در متون ادبی دیده می شود، روایت یادشده با شاخ و برگ ها و رنگ آمیزی های گوناگون، گاه به صورت منظومه ای مستقل، به رشته نظم درآمده است. واکاوی این منظومه ها نشان می دهد که با وجود یکسان بودن شخصیت ها و رویدادهای اصلی، میان این روایت ها، از دید ساختاری و از دید محتوا و درون مایه تفاوت های چشم گیری وجود دارد. در این پژوهش تلاش شده تا دو روایت از داستان یوسف و زلیخا، یکی منسوب به ابوالقاسم فردوسی و دیگری متعلق به نورالدین عبدالرحمان جامی، از نظر چارچوب روایی و ساختار با هم سنجیده و موارد اشتراک و اختلاف آن ها از نظر گذرانده شود. از آن جا که منظومه یوسف و زلیخای جامی حوادث زاید، واقعه ها متناقض، تصادف و وقایع مبهم کم تری را که از عوامل ضعف پیرنگ شمرده می شوند، دربر دارد، در مقایسه با منظومه منسوب به فردوسی که بسامد عناصر یادشده در آن بیشتر است، از طرحی منسجم تر و سالم تر برخوردارست و علاقه خواننده را برای دنبال کردن حوادث داستان تا پایان، بیشتر برمی انگیزد.
مقایسه داستان پیر چنگی مولانا و سه تار آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
در ادبیات تطبیقی هرچند اغلب، آثار ادبی دو فرهنگ مختلف مقایسه میشوند، در پرتو این نقد میتوان آثار ادبی آفریده شده در فرهنگ واحد را نیز با هم مقایسه کرد و به نتایج ارزشمندی رسید. اگر این آثار به دوره های متفاوت فرهنگی متعلق باشند، نتایج به دست آمده از جهات متعدد حائز اهمیت خواهد بود. می دانیم که یکی از مشخصه های اصلی دوران پیشامدرن، حضور ملموس دین و امر قدسی در عرصة حیات سیاسی و اجتماعی انسان آن دوره بود که در پرتو چنین نوری تمامی ابعاد زندگی وی روشن و گرم میشد, ولی در دورة مدرنیسم و پس از آن، اعتقاد به امر قدسی بسیار کمرنگ شده است. بنابراین، آثار ادبی اصیل دو دورة کاملاً متفاوت، به عنوان تجلیگاه ذهنیت دو انسان مختلف نیز الزاماً باید از هم متمایز باشند. در مقالة حاضر، با مقایسة شکلی و به ویژه محتوایی داستان پیر چنگی مولانا، به عنوان اثری کلاسیک و داستان سه تار آل احمد، به عنوان اثری مدرن، تفاوت های ماهوی دو جهان کلاسیک و مدرن و به تبع آن، اختلاف ذهنیت انسان سنتی و مدرن تبیین خواهد شد. از آنجا که داستان های مذکور شباهت های حداقلی ساختاری و مضمونی دارند، امکان چنین مقایسه ای را تسهیل میبخشند. به نظر میرسد که داستان پیر چنگی با توجه به پارادایم های حاکم بر جامعة عصر مولانا و نیز ذهنیت عارفانة او، اثری دینی است و داستان سه تار آل احمد به علت تثبیت انگاره های فلسفی دوران جدید، علیرغم خواست و ارادة نویسنده اش، اثری غیردینی است. جلال آل احمد درمیان نویسندگان دوران جدید به علت پیشینة خانوادگی و نیز تحولات فکری خود او ،گرایش مذهبی قویتری داشت. اما روح زمان، آشکارا ارادة او را در خلاقیت های ادبی درهم میشکند و تلاش وی را در آفرینش اثری دینی عقیم میسازد. ازنظر ارزش های هنری نیز آثار فوق قابل مقایسه هستند و در این مقاله طرح و ساختار، شخصیت پردازی، توصیف و فضاسازی آنها با یکدیگر مقایسه شده است.
قاعده افزایی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده افزایی یکی از شیوه های آشناییزدایی در مکتب فرمالیسم روس است. در این شگرد قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده میشود که موجب برجسته سازی در متن ادبی میگردد. لیچ (Leech)، برجسته سازی را به دو شکل انحراف از قواعد حاکم بر زبان (هنجارگریزی) و افزودن قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان (قاعده افزایی) امکان پذیر میداند. یاکوبسن معتقد است که فرآیند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیع ترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» (Verbal Repetitoion) حاصل میآید. صناعاتی که از طریق توازن حاصل میشوند، از ماهیتی یکسان برخوردار نیستند، به همین دلیل گونه های توازن را باید در سطوح تحلیلی متفاوتی بررسی کرد. استفاده از قاعده افزایی، دلالت بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیت های زبانی، جهت ناآشنا ساختن و برجستگی زبان است که صورت گرایان روس آن را عامل شکل گیری اثر ادبی میدانند. «کوله ریج» (Coleridge) شاعر و منتقد انگلیسی بر آن بود که شاعر به واسطه قوه مخیله ـ خود خاصه با استفاده از قاعده افزایی حجاب عادت را از برابر دیدگان میزداید و واقعیت اشیا را به گونه ای تازه تر بر خوانندگان عرضه میدارد. در این پژوهش سعی بر آن است که غزلیات شمس را از طریق قاعده افزایی به عنوان یکی از شیوه هایی آشناییزدایی در سطوح تحلیل آوایی و واژگانی مورد بررسی قرار داده تا گوشه هایی از زیبایی و برجستگی اشعار مولانا از این رهگذر بر ما آشکار گردد.
زمینه اجتماعی شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
پربسامدترین روابط مفهومی میان واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی روابط مفهومی میان واژگان زبان می پردازد. روابط مفهومی انواع روابطی را تشکیل می دهند که در نظام معنایی زبان میان واژگانی یافت می شوند که چه بسا در ابتدا مستقل از هم به نظر برسند اما در عمل و در حقیقت ارتباط تنگاتنگی میان آن ها وجود دارد. در مورد تعداد این روابط و گستردگی آن ها تحقیقات قابل توجهی انجام شده است. در این تحقیق، سعی شده است تا با کمک آزمون روانشناختی تداعی معنایی به تشخیص پربسامدترین روابط مفهومی میان پاره ای واژگان زبان فارسی نایل شویم. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روابط سلسله مراتبی (شمول معنایی)، روابط نقشی، تقابل معنایی، با هم آیی و هم معنایی بیشترین درصد انواع پیوندهای واژگانی را در میان داده های تحقیق حاضر به خود اختصاص داده اند.
با آهوی کوهی در هزاره روم (معرفی و نقد مجموعه اشعار شفیعی کدکنی «هزار دوم آهوی کوهی»)
منبع:
شعر بهار ۱۳۷۸ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مسیح (ع) در شعر ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پیامبران، بیان معجزات و سرگذشتِ پر ماجرا و آموزندة آنان از دیر باز به عنوان عناصری مؤثر به صفحات شعر و ادب راه یافته و اسباب زیبایی اثر و توجه خواننده را موجب شده است. یکی از زیباترین، مؤثرترین و مورد توجه ترین این داستان ها، داستان عیسی مسیح (ع) است.
در ادبیات گذشته، بیشتر برداشت های شاعرانه از ایشان، برگرفته از نگرش اسلامی به این شخصیت الهی بوده و نگرش مسیحی که در موارد مهمی با نگرش اسلامی در تضاد و تقابل است کمتر بروز یافته است. اما در ادبیات جدید و به ویژه شعر معاصر عربی و فارسی، این تلقی از مسیح (ع) با چرخشی قابل ملاحظه، سویه ای مسیحی به خود گرفته و مفاهیمی هم چون رنج های مسیح (ع)، مصلوب شدن ایشان، قربانی شدن ایشان برای پرداخت کفارة گناهان بشر و رستاخیز مسیح (ع) پس از مرگ، از انجیل به ابیات شاعران راه یافته است. این مفاهیم که امروزه به مفاهیمی اسطوره ای و نمادین در هنر مسیحی تبدیل شده اند، شاعران را در بیان آنچه از اضطراب های درونی، رنج ملت های ستمدیده، جور حاکمان و حکومت های بیدادگر و... می بینند، بسیار یاری می رسانند.
ادونیس و احمد شاملو از شاعران نوپرداز و متجددی هستند که بخشی از اشعار خود را به ترسیمی نمادین و اسطوره ای از مسیح (ع) اختصاص داده اند.
این پژوهش تطبیقی می کوشد با تکیه بر مکتب آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به تحلیل و بررسی تطبیقی اشعار ادونیس و شاملو، با موضوع مسیح (ع) بپردازد و جلوه های مسیحی یا اسلامی این شخصیت دینی در شعر دو شاعر، نوع اسلوب دو شاعر در این گونه شعرها، نقاط اختلاف و اشتراک میان آن دو در برداشت های نمادین از مسیح (ع) میزان موفقیت یا ناکامی هر یک در استخدام این نماد را به بوته تحلیل و بررسی بسپارد.
غم و شادی در مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
نمایش شخصیت ها (شخصیت پردازی نمایشی) در سووشون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سووشونِ سیمین دانشور، از جمله رمان هایی است که حضور شخصیت، در آن بسیار پر رنگ است و نویسنده، از شخصیت پردازی- به ویژه شخصیت پردازی نمایشی- برای تقویت ساختار اثر و انتقال بهتر معنا، بسیار سود برده است.
شخصیت پردازی به دو شیوه ی گزارشی و نمایشی انجام می شود. شخصیت پردازی گزارشی به وسیله ی توصیف مستقیم و شخصیت پردازی نمایشی به کمک برخی از تکنیک های ویژه (از جمله گفتگو، عمل، صحنه پردازی، نام، لحن و شیوه بیان) صورت می پذیرد. کاربرد هریک از این تکنیک ها به نوبه ی خود به زیبایی اثر و تواناساختن مخاطب در درک معنا و شناخت شخصیت ها کمک می کند. درحالی که در شخصیت پردازی گزارشی، نویسنده خود به توصیف مستقیم خصلت ها و مشخصات ظاهری، رفتاری و روحی شخصیت می پردازد، در روش نمایشی، تنها شخصیت را وادار به ""عمل"" و ""صحبت"" می کند و به خواننده اجازه می دهد که خود استنباط کند و با درنگ دریابد که چه انگیزه و خلق وخویی در پشت آنچه شخصیت انجام می دهد، پنهان است؛ در واقع نویسنده تنها حرکات و گفتار را به نمایش می گذارد.
از هر دو تکنیک نمایشی و گزارشی، در سووشون استفاده شده است، اما شخصیت پردازی نمایشی، در این اثر کاربرد بیشتری دارد. البته از بین تکنیک های شخصیت پردازی نمایشی، گفتگو و انتخاب هوشمندانه ی نام شخصیت ها، به خلق شخصیت های سووشون بسیار کمک کرده است.
جستاری در منظومه ظهر روز دهم
منبع:
شعر زمستان ۱۳۸۱ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
کلمات بی معنی
حوزه های تخصصی:
نقد کتاب: ماجرای پایان ناپذیر حافظ
منبع:
کلک شهریور ۱۳۷۱ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
بررسی مفهوم عرفانی « درد » در شعر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی است درباره مفهوم عرفانی درد و اقسام آن از دیدگاه عطار که در سرتاسر آثار منظوم وی به چشم می خورد. وی یکی از چهره های درخشان عرفان و ادب فارسی است که در این فرهنگ جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است. در میان عرفای بزرگ جهان اسلام، کمتر شاعری را می توان یافت که به اندازه عطار، دارای آثار متعدد و متنوع منظوم عرفانی باشد. مجموعه آثار منظوم وی در بردارنده عالی ترین معانی و مضامین عرفانی است که هر کدام به لحاظ پختگی فکر و تنوع اندیشه در کمال اهمیت است. یکی از موضوعاتی که جای برجسته ای را در قلمرو اندیشه و نظر عطار به خود اختصاص داده است، «دردمندی و احساس درد داشتن» است. آن گونه که وی شعر خود را «شعر درد» می داند. این درد فردی و جسمانی نیست بلکه عرفانی و معنوی است که انسان سطحی نگر وتنک مایه نمی تواند حقیقت آن را درک کند. البته عطار این درد را خود «نه با پای سیر بلکه با بال طیر» در عوالم معنوی و عرفانی با تمام وجود احساس کرده و حاصل و نتیجه تجربیات روحی و معنوی خود را بابیانی رسا و شیوا در اختیار مشتاقان و دردمندان راه حق قرار داده است. عطار چون خود عاشق بی قرار و مشتاق چشم انتظار وصال حق و معشوق لم یزلی است از «دردعشق » سخن می گوید، و چون متدینی بی ریاست و جوهره شریعت محمدی (ص) را از اعماق جان و دل درک کرده است: درد دین داشته و از حقیقت دین در برابر مدعیان دروغین متظاهر دفاع می کند. و چون خود را بسان قطره ای دربرابرعظمت خداوند می داند که توانایی معرفت و شناخت حق را ندارد و در برابر بیکرانگی شناخت او حیرت زده و مبهوت مانده است، از «درد بی درمان حیرت» حرف می زند.