فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
ایماژیسم یا تصویرگرایی مدرن مجموعه ای از تصاویر با صورت های پررنگ ذهنی و ظاهراً بی ربط و منطق است که همانند مونتاژ های سینمایی کنار هم قرار می گیرند. شاعران ایماژیسم از نوعی شعر غنایی و کوتاه ژاپنی، هفده هجایی به نام «هایکو» تأثیر گرفته اند. زبان این شاعران به زبان گفتاری و روزمره بسیار نزدیک است. آنها معتقدند برای ارایه مقصود به جای بیان مستقیم باید از عنصر «خیال» بهره گرفت. ایماژیسم با صور خیال سنتی (تشبیه و استعاره) تفاوت های آشکاری دارد. تی. اس. الیوت از بنیان گذاران این مکتب ادبی است. در ایران برخی شاعران معاصر، متاثر از این مکتب بوده اند. در این نوشتار ضمن شرحی بر مکتب ادبی ایماژیسم و روش آن، نمونه ای از اشعار احمدرضا احمدی از مجموعه « من فقط سپیدی اسب را گریستم» تحلیل و گره گشایی می شود. بررسی اشعار او نشان می دهد، تصاویر با گریز از معنا و محتوا، موجب پیدایش فرم در شعر او شده اند. اصالت تصویر، آزادی در انتخاب وزن و موضوع، به کارگیری زبان گفتاری و ابهام از ویژگی های ایماژیستی شعر احمدرضا احمدی است.
قصیده شافیه ابوفراس حمدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنی عباس در سال 132 ه با شعار حکومت خاندان پیامبر(ص) قدرت را در سرزمینهای اسلامی به دست گرفتند . اما پس از تحکیم پایه های حکومت خود ‘ دست به کشتار نوادگان پیامبراکرم (ص) در گستره زمین و درازای زمان زدند . ابوفراس شاعر‘ گوشه ای از این جنایات بنی عباس را فهرست وار در لابه لای قصیده ای 60 بیتی گنجانده است و بدین گونه دلهای دردمند شیعیان اهل بیت پیامبر(ص) را شفا بخشیده است که این قصیده را از همین روی ((قصیده شافیه )) نامیده اند . در این مقاله ‘ به ترجمه کامل و شرح لازم و مناسب اشعار ‘ و ذکر حوادث تاریخی آن ‘ پرداخته شده است
تحلیل درونمایه های « سووشون » از نظر مکتبهای ادبی و گفتمان های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در این جستار رمان های سیمین دانشور، به ویژه سووشون که پرفروشترین رمان فارسی است، تجزیه و تحلیل شده است . زاویه ورود مقاله حاضر، تحلیل این اثر از نظر مکتب های ادبی است . اما از آنجا که آثار ادبی فارسی چندان با مبانی و ویژگی های مکاتب ادبی غربی انطباق ندارند، کوشش شده است نوآوری ها و وجوه ممیزه آثار دانشور بازشناسی شود .همچنین، از زاویه نگاه گفتمان های اجتماعی نیز درونمایه های آثار وی تحلیل شده و دیدگاه های نویسنده در مصاحبه ها و گفتگوهای سال های اخیر مورد توجه قرا ر گرفته است . به نظر می رسد راز اقبال عمومی خوانندگان نسبت به آثار دانشور در این است که او با اتکا بر توانایی ممتاز ادبی، دانش زیبایی شناسی، فراست در اندیشه ورزی و صداقت در آفرینش ادبی، آثاری ممتاز آفریده و ضمن بهره گیری از میراث های اسطوره ای و گنجینه های عناصر فرهنگی اسلامی ایرانی، از قدرت بازآفرینی هنری و ادبی خوبی نیز برخوردار بوده است . ظریف تر آنکه او در کنار درگیری با چالش های اجتماعی و سیاسی، در بیان حقایق مربوط به مصالح ملی و انسانی، برنامه های استعماری و اشغالگری پنهان و آشکار به نحوی جامع، ابتکاری و نوآورانه گفتمان های روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبیات داستانی معاصر را با جنبه های بومی آشتی دهد . در حالی که تا زمان او این گفتمان ها عمدتاً تقلیدی از مسلک های وارداتی مادی و مارکسیستی بود و یا از ناحیه ادبیات پوچگرای ناشی از سرگردانی مدرنیسم، به ادبیات معاصر داستانی فارسی راه پیدا کرده بود . بنابراین، راه نوینی که دانشور گشوده است، مبتنی بر گفتمان مقاومت با تکیه بر مبانی و میراثهای اسطوره ای ایرانی و اسلامی است.
نقد فمینیستی رمان سگ و زمستان بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظهور جنبش فمینیسم، چه در عرصة سیاست و اجتماع و چه در حوزة ادبیات، نتیجة کم اهمیت تلقی شدن زنان در جامعة مردسالار بود. این جنبش با اندیشة برابری طلبی، آزادی خواهی و احقاق حقوق زنان، از اواخر دهة 1960 به این سو، به صورت جدی در ادبیات و نقد ادبی رایج شد و تأثیر قابل توجهی بر جهت گیری تفکر انتقادی در برخورد با ادبیات گذشته و نیز خلق آثار ادبی جدید به ویژه از سوی زنان نهاد. بررسی تصاویر زنان در آثار ادبی و نیز بازتاب تجربه ها و عواطف زنانه در نوشته های زنان، از موضوعات مهمِ نقد فمینیستی است. از داستان نویسانِ زنِ ایرانی، شهرنوش پارسی پور در داستان هایش، به ویژه در رمان سگ و زمستان بلند، توجه عمده ای به مسائل زنان دارد. اعتراض نویسنده به وضع زنان در جامعه، توجه به تجربه ها و احساسات زنانه و ستیز با مردسالاری، از ویژگی های برجستة این رمان است. نگارندگان در این مقاله به نقد این رمان از منظر نظریه های ادبی فمینیسم پرداخته اند.
سبک شناسی تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی آثار گذشتگان موجب به دست آوردن درک بهتری از آن آثار و زبان به کاررفته در آن خواهد شد. تاریخ بلعمی یکی از قدیمی ترین کتاب ها به زبان دری است که تا امروز از دستبرد حوادث مصون مانده است. این کتاب بیشتر در زمینه استفاده های تاریخی کانون توجه بوده است. از این رو ، در این مقاله ، واکاوی زبان نویسنده هدف اصلی قرار گرفته و بدین منظور ، ابتدا به سبک دوره و سپس به سبک بلعمی پرداخته شده است. نتیجه این کار نشان می دهد که نویسنده حتی الامکان سعی در بهره گیری از واژگان فارسی داشته و در ترجمه تا جایی که توانسته تلاش کرده تا ترجمه او تحت تأثیر نحو عربی قرار نگیرد و معیار های زیبایی نثر در آن روزگار را نیز به خوبی رعایت کرده است. همچنین این اثر پژوهشی می تواند مقدمه ای برای سبک شناسی نخستین کتاب های منثور کهن باشد.
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از تصحیح دیوان فرخی سیستانیشصت سال می گذرد. تصحیح این دیواندر آن روزگار با امکانات و نسخه های در دسترس، کوششی ستودنی است؛ اما ابیات بسیاری در چاپ دبیرسیاقی وجود دارد که به سبب روش تصحیح و دسترسی نداشتن ایشان به نسخه های بهتر و بیشتر، معنای مناسبی ندارد. نویسندگان این جستار به بیش از هفتاد نسخه از دیواناین شاعر بزرگ دسترسی یافتند؛ از میان آنها ده نسخة مهم تر تهیه شد و سرانجام شش نسخه باارزش برای تصحیح دیوانگزینش شد؛ یک نسخه نیز اساس نسبی قرار گرفت. باتوجه به نسخه های به دست آمده و مقابله نسخه ها، دیوان فرخیدوباره تصحیح شد. در این مقاله که نتیجة تصحیح دوبارة دیواناست، نمونه هایی از نادرستی ها و بدخوانی ها و گزینش و گزارش های نادرست دیوان فرخی سیستانیبیان می شود. هم چنین به نکاتی اشاره می گردد که به خوانندگان کمک می کند به شعر اصیل و حقیقی فرخی دست یابند.
ساخت اطلاع و بازنمایی آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقل قول هنری در شعر حافظ
حوزه های تخصصی:
"با همه کوشش های اهل بلاغت در شناخت شگردهای ادبی، هنوز برخی از آنها ناشناخته مانده است. مقاله حاضر به معرفی یک شگرد ادبی از این دست با نام «نقل قول هنری» می پردازد و چند و چون آن را در شعر حافظ بررسی می کند. نقل قول هنری چیست، هنری بودن آن چگونه رخ می نماید و گونه های آن کدام اند؟ این مقاله پاسخ گویی به این پرسش ها را بر عهده دارد. روش ما برای این منظور، روش توصیفی با رویکرد ساخت گرایانه بوده است.
از مجموع این بررسی چنین نتیجه می گیریم که نقل قول های هنری حافظ به تبع اعتدال گرایی او عموما در دو سویه روایی و شعری سیری معتدل را پشت سر گذاشته اند و در این دو سویه، به اقتضای حال، با عناصر راوی، فضا، زمان، مکان، توصیف، شخصیت، گفتمان، رویداد و تعلیق و آرایه های مجاز، تشبیه، اسلوب معادله، استعاره، تشخیص، متناقض نما، کنایه، جناس، واج آرایی، تنسیق الصفات، ایهام، استخدام، مراعات النظیر، تضاد، تلمیح، ارسال المثل، تضمین، تلمیع، اغراق، طنز، اسلوب الحکیم، دلیل عکس، حسن مطلع، ردالمطلع و حسن مقطع پیوند خورده اند. همچنین نمونه های این شگرد در دیوان وی، به اعتبارهای مختلف، تقسیمات متفاوتی مانند بی واسطه/ با واسطه، گفتاری/ نوشتاری، مستقیم/ غیر مستقیم، به عبارت/ به مضمون، یک مصراعی/ یک بیتی/ دو بیتی/ سه بیتی/ چهار بیتی/ پنج بیتی و واحد/ متعدد را برمی تابند.
"
تأثیر گریه در سیر و سلوک از منظر مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
گریه نمودی از عواطف و احساسات انسان است که ریشه در حالات روحی او دارد. مولانا غم و گریه را موجب حیات جاوید می داند و از همین رهگذر معتقد است سالک باید در سیر و سلوکش از چنین گریه ای شاد شود. به اعتقاد او خداوند را می توان در قلب های شکسته انسان ها یافت. مولانا مناسب روحیه هر سالکی، با تکیه بر گریه او را تشویق می کند تا به سوی کمال و سعادت رهسپار شود. او تعادل روحی انسان را در خدادوستی و ترک خوددوستی و دوری از تمایلات نفسانی می داند. به همین دلیل، گریه را مثل اسلحه ای برای سالک در این راه به کار می گیرد. از نظر او گریه نشان این است که سالک به خدا عشق می ورزد. مولانا گریه را از ویژگی های انسان خوشبخت می داند، چه اشک گناهان سالک را شستشو می دهد، منتها اشک و گریه ای که از صدق دل باشد. این طرز تفکر در نهج البلاغه هم آمده است؛ آن جا هم از صفات متقین این است که قلب هاشان محزون است. به اعتقاد مولانا گریه نوعی اظهار نیاز است و به همین دلیل انسان را به یاد خدا می اندازد. خداوند در برابر گریه و سوز و گداز سالک به او حوض کوثر خواهد بخشید و همین گریه است که حتی آسمان را هم به ناله و فغان وا خواهد داشت. گریه عامل تسلط سالک بر نفس امّاره است که تمام بدبختی های انسان از اوست. در این مقاله تأثیر گریه بر چگونگی سلوک از منظر مثنوی بررسی شده است.
ارزش های اخلاقی و نقش آنها در داستان کودکان؛ داستان های کامل الکیلانی جهت نمونه (اصل مقاله به زبان عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان آینه جامعه و طرح آینده ملت هستند؛ بنا بر این، جهت تعمیق ریشه های اخلاقی و تربیتی در آنها، بای د بدانان اهتمام ورزید و برای آنها و ادبیاتشان برنامه ریزی کرد . داستان کودکان یکی از بهترین روش ها برای انتقال مفاهیم اخلاقی و تربیتی به شمار می رود. در این میان، این مقاله گامی کوچک در زمینه توجه به ارزش های اخلاقی موجود در کتاب های کودکان، خصوصاً آثار کامل الکیلانی ـ نویسنده مصری ـ برداشته است.
مقاله پس از مقدمه ای درباره اهداف تربیتی در ادبیات کودک و ارزش های اخلاقی متناسب با کودکان، براساس روش وصفی ـ تحلیلی به تحلیل نقش ارزش های اخلاقی در داستان های کامل الکیلانی می پردازد؛ و پس از بررسی به این نتیجه می رسد که کامل الکیلانی به بیان ارزش های اخلاقی و نکات تربیتی از طریق داستان توجهی ویژه دارد؛ و بیش از همه، بیان نکات دینی و ارزش های معنوی و اخلاقی را مهم می شمارد. وی در سطر سطر داستان هایش کودکان را به این ارزش ها دعوت می کند.
تحلیل ساختار روایی منظومه های عطّار (الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارگرایی با طرح ایدة نظام، به بسط چشم اندازی فراگیر در تحلیل متون می پردازد که در طی آن همة اجزای درونی متن به یکدیگر مرتبط و کارکرد هر جزء، وابسته به نظام تلقی می شود. روایت به سبب بنیان علّی و معلولی، انسجام و ظرفیت بالایی که در تحلیل ساختاری دارد، توجّه بسیاری از روایت شناسان را به خود جلب کرده است. در این مقاله تلاش شده است تا با استفاده از آرای روایت شناسان ساختگرا، ساختار روایی سه منظومة الهی نامه، منطق الطّیر و مصیبت نامه ـ که دارای فُرم روایی مشابهی هستند ـ با روش توصیفی ـ تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد و قراردادها و قواعد حاکم بر روایت های عطّار کشف و معرّفی شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت صُوری روایت، «سفر» عنصر مرکزی و انسجام بخش منظومه هاست. از این رو، کارکردها و کُنشگران حول این عنصر پردازش می شوند. با انطباق این عنصر در مفهوم عرفانی منظومه ها، مشخّص می شود که ساحت عرفانی و به تَبَع آن، مفهوم صیرورت و «شدن»، به نحو چشمگیری ساختار روایت منظومه ها را تحت تأثیر قرار داده است. ساختار روایی منظومه ها، ساختاری لایه لایه است که ساحت زبانی و صوری روایت، ارتباطی دیالکتیک با ساحت بطنی و تأویلی دارد و همین امر به روایت، جنبه ای ذهنی و درونی داده است.
ویژگی های روایات و طومارهای نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طومار، مجموعه ی منثورِ مدونی است که ماخذ اصلی نقالان برای داستان گویی آن ها به شمار می آید. حدودِ داستانیِ این متون غالباً از آغاز کار گیومرث تا پایان شهریاری بهمن، همای یا داراب است و نقالانِ پیش کسوت برای تدوین آن ها، افزون بر روایات شاهنامه، از اخبار منظومه های پهلوانیِ پس از فردوسی، بعضی منابع تاریخی، طومارهای کهن تر و نیز اندوخته ها و برساخته های ذهنی خویش هم بهره گرفته اند. طومارهای نقالی و داستان های متعدد و پر شاخ و برگ آن ها از نظر ساختاری و موضوعی، ویژگی هایی دارد که مهم ترین آن ها عبـارت است از: 1.ساختن داستان های تازه و تغییر و تصرف در روایات منابع پیشین؛ 2.الگوبرداری از داستان های شاهنامه، منظومه های پهلوانی و منابع تاریخی برای ساختن روایات جدید؛ 3. تکمیل نواقص و روشن کردن مبهمات داستانیِ ادب پهلوانی ایران؛ 4.عناصر سامی و اسلامی؛ 5. تاثیر زمان و مکان نقل و نگارش بر آن ها؛ 6. آشفتگی ترتیب و نظم روایی داستان ها؛ 7. جابه جایی اشخاص و داستان ها؛ 8. کم دقتی، نادرستی و تناقض داستانی؛ 9. تغییر و تفاوت نام ها؛ 10. شخصیت های نوظهور؛ 11. کسر/ پراکندگی شخصیت؛ 12. تکرار یک بن مایه در روایات گوناگون؛ 13.تکرار یک داستان؛ 14. بازگویی یک موضوع در داستانی واحد؛ 15. وجه تسمیه سازی و ریشه تراشی برای نام ها؛ 16. انتساب گفتار کسان شاهنامه به اشخاص دیگر. در این مقاله هریک از موارد یاد شده با آوردن نمونه هایی از متون مختلف نقالی، بررسی شده است.
حماسه های رستم و خاندانش
حوزه های تخصصی:
آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسه های رستم و خاندان اوست.
یافته های تحقیق نشان می دهد که داستان رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت می شود.
این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیخته ای از فرهنگ «دولت شهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آورده اند، فرهنگی که ملهم از بن مایه های ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود.
فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسان ها (خنیاگران) آن را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد.
فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستان های شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است.
سلسله نسب های به دست آمده از منظومه های حماسی دیگر (بهمن نامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت می کند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفته اند.
بیشتر نام های به دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومه بهمن نامه است. همچنین تعداد نام های به دست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.
ویژگی های شعر عاشورایی از آغاز قرن چهارم تا پایان قرن نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهادت امام حسین(ع) و ماجرای عاشورا حادثه ای است که امروز به عنوان یک فرهنگ به آن نگریسته می شود و تاثیر شگفت این حادثه در طول تاریخ در قالب آثار متعدد هنری، از جمله شعر بازتاب داشته است.شعر عاشورا همزاد شعر فارسی است اما تا قبل از صفویه حجم و گستردگی ندارد، گرچه حضور آن در قرن های چهارم تا نهم هجری اثبات شده است و این مقاله ویژگی های این عصر را برمی شمارد.از ویژگی های شعر عاشورایی در این دوره استفاده از عناصر ماجرای عاشورا به صورت تلویح و تلمیح است. کاربرد لحن حماسی و کلام فخیم، پرهیز از ضجه و زنجموره، پاسخ به شبهات اعتقادی در باب عاشورا، از قبیل صحت لعنت بر قاتلان امام حسین از دیگر ویژگی های آن است. نگاه عاشقانه و عرفانی به واقعه کربلا نیز از دیگر برجستگی های آن است.
حماسه گیلگمش و روایت هاى مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسهء گیلگمش که اصل سومرى اما روایت بابلى دارد از ترجمهء زبانهاى اروپایى از لوحه هاى سنگى آن به زبان فارسى برگردانده شده است و در قالب چند ترجمهءکامل یا تلخیص به دست ما رسیده است. هر چند سیر اصلى داستان یک روایت دارد اما در بسیارى موارد مطالبى متفاوت در بعضى از روایات بیان شده است. در این تحقیق به تمام جزییات نمى پردازیم زیرا توضیحات برخى موارد تأثیرى عمده در فهم اصل داستان ندارد اما در مواردى دیگر بر تفسیر آن تأثیرى مستقیم مى گذارد. مثلأ وجود یک آیین مانندکشتى یا قربانى و نحوه آن کاملا بر باورهاى صاحبان آن اساطیر مبتنى است. در این مقاله سعى شده است تا ضمن بیان شواهد تعدد روایت و دلایل آنها، دربارهء صحت و سقم آنها داورى شود و ارزش کار در آن است که محققان حماسه گیلگمش را از داورى یک جانبه برحذر مى دارد. مبناى تحقیق کتاب (ANCIENT NEAR EASTERN TEXT’S BY JAMES B.PRINCHARD) متون شرق نزدیک باستان از جیمز. ب پیچارد) مى باشد، علاوه بر آن از چند ترجمهءکامل و ملخص استفاده شده است.
تحلیل عناصر داستانی در قصه های مقالات شمس تبریزی
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (پیوسته)، یکی از الگوهای نحوی موسیقی آفرین در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از شگرف ترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جمله های همسانی، جمله های مرکبی است که جمله واره هایشان با هم، رابطة همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جمله واره ها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن می شود که روش موازنه و ترصیع، جمله های همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاری واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جمله ها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه می شود. مولانا به نحو شگفت انگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار می گیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جمله ها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکته ای دستوری را تبیین و توصیف می نماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیبا شناختی نیز می پردازد که به سبک شناسی منجر می شود.