فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۸)
139 - 162
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقد و بررسی یک نمونه از متن های سیاه می پردازد که هم عرض با فیلم سینمایی «رقص در غبار» سروده شده و از خلال آن به این پرسش پاسخ می دهد که متن سیاه مهدی خبّازی کناری را می توان جزو کدام یک از جریان ها و گونه های شعری معاصر در نظر گرفت. بنیادهای فلسفی متن سیاه ریشه در اگزیستانسیالیسم و پساساخت گرایی دارد و چنان که می دانیم، پست مدرنیسم تحت تأثیر پساساخت گرایی دریدا شکل گرفته؛ پس فرض اوّلیّه بر آن است که متن سیاه جزو جریان شعر پست مدرن باشد؛ چون در چنین متن هایی بین رویدادهای روایی شعر حذف و شکاف یا ناپیوستگی ایجاد و پیوستگی بیناجمله ای مختل می شود و ناپیوستگی کاهش متنیّت و تولید پادمتن را به دنبال دارد؛ به همین دلیل بهترست به جای متن سیاه از اصطلاح پادمتن سیاه استفاده شود. روایات موازی، تکثّر معنایی، چندصدایی، تعیّن ناپذیری و تلاش برای دستیابی به زبان ناخودآگاه، پادمتن سیاه را به شعر زبان که یکی از گونه های شعر پست مدرن است، نزدیک می کند و کاربرد نمادها فرمی معمّا گونه به شعر می دهد که حاکی از پنهان سازی آگاهانه ی واقعیّت است. این ویژگی ها از مختصّات شعر هرمسی است که مبانی اگزیستانسیالیستی دارد؛ بنابراین پادمتن سیاه، گونه ای جدید با دغدغه های فلسفی است که ویژگی های شعر زبان و هرمسی را دربردارد و بیانگر تجربه های زیسته ی شاعر در مواجهه با سؤالات هستی شناختی و معرفت شناختی است و سیاهی آن بر ابهام در شناخت دلالت دارد.
متن شناسی دست نویس نسخه منحصر به فرد دیوان بلبل گیلانی (سده نهم ه. ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
107 - 131
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی و متن شناسی تک نسخه ای دست نویس با نام دیوان بلبل گیلانی می پردازد که در قرن نهم ه. ق سروده شده. این دست نویس به شماره 86 در کتابخانه دانشگاه استانبول نگهداری می شود و تا کنون مورد معرفی یا تصحیح قرار نگرفته است. هدف اصلی پژوهش پیش رو، معرفی و بررسی این نسخه و بیان عمده ویژگی های زبانی، ادبی و فکری آن می باشد. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- میدانی و شواهد درون متنی است. در منابع ادبی و تاریخی اطلاعاتی از این شاعر در دسترس نیست و بلبل حتی در بین گیلانیان نیز ناشناخته مانده است. او شاعری از طبقه متوسط و فاقد سبک است که در قالب های مثنوی، قصیده، غزل و قطعه طبع آزمایی کرده است. بلبل در قصیده از سبک خراسانی و در غزل از شیوه عراقی پیروی می نماید. دست نویس مذکور مشتمل بر 107 برگ و 3078 بیت است و ترقیمه ای ندارد و نام و نشانی از کاتب و زمان کتابت آن به دست نیامد اما از مطاوی متن چنین برمی آید که کاتب دقت کافی را در استنساخ نداشته و چندین اشکال کتابتی و نگارشی در دست نویس وی دیده می شود. عمده ترین مضامین دیوان، مدح حکام محلی گیلان و توصیف سرزمین گیلان و زیبایی های آن است.
واکاوی زیبایی شناختی، درونمایگانی و مفهومی عنوان ها در متون منثور فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۳
269 - 293
حوزه های تخصصی:
عنوان های متون ادبی در هر دوره تاریخی داده های ارزشمندی را درباره مؤلفان آنها، شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه آن دوره و دیگر مسائل به دست می دهند. در این میان، عنوان های متون منثور فنی با توجه به ماهیت هنری و ادبی شان، علاوه بر به دست دادن داده های تاریخی یا اجتماعی، می توانند آشکارساز رویکردهای فرهنگی و ادبی ادوار مختلف در سنت ادبی پارسی باشند. مطالعه پیش رو با این انگاره و با اتخاذ رویکردی استنادی تاریخی در گردآوری داده ها می کوشد ضمن درنگ در عنوان های 38 متن منثور فنی، آنها را از منظر ارزش های زیبایی شناختی، درونمایگانی و استعاره های مفهومی واکاوی نماید. مطالعه حاضر ضمن شناسایی دو کلان گروه ادبی و غیرادبی از عنوان ها از منظری زیبایی شناختی، دو زیرگروه مسجع و استعاری را در ذیل کلان گروه ادبی قرار می دهد. در این میان، هرچه محتوای متن به سوی امر عینی میل یابد، عنوان نیز به سوی سجع گرایش می یابد و در مقابل، گرایش محتوای متن به امر انتزاعی، عنوان را به سوی استعاره شدگی سوق می دهد. عنوان های غیرادبی و کارکردگرا نیز ضمن تهی شدگی از ارزش های زیبایی شناختی، بیشترین همگرایی با محتوای متن را نشان می دهند. همچنین، براساس این مطالعه، گسترده ترین دایره موضوعی عنوان ها به موضوعات تاریخی تعلق دارد که در تمام گونه ها و زیرگونه های عنوان ها دیده می شود. این گستردگی برونداد پارادایم فکری حاکم بر طبقات سیاسی حاکم و نشانگر رابطه دوسویه حاکم فرهیخته از یک سو و بیانگر نوعی گسست میان آن طبقات و توده جامعه آن روزگار ایران از سوی دیگر است. از منظر هدف گزینش عنوان هم، برخی از عنوان ها ماهیتی انگیزشی، بخشی ماهیتی کارکردگرایانه و شماری هم ماهیتی ترکیبی و درآمیخته دارند. در بخش دیگری از پژوهش با بهره گیری از اندیشه استعاره های مفهومی، مشخص شده است که حوزه معنایی جهت و حرکت و نیز گیاهان بنا به دلایل تبیین شده در پژوهش، بیشترین کاربرد را داشته اند.
اریک شویار: این سو یا آن سوی نوشتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
369 - 387
حوزه های تخصصی:
اریک شویار متولد 1964 در لاروش-سور-یون، نویسنده ای فرانسوی است که خود را تماماً وقف ادبیات کرده است. به گفته اولیویه بسار-بانکی و پیر ژوردر "نویسندگان کمی هستند که زندگی شان اینگونه آمیخته در ادبیات باشد"(2016،ص 7). ما در این مقاله با بررسی دو اثر وی، خویش داستان نویس و خیاط کوچولوی شجاع ، به مطالعه نوشتار شویار و مطالعه طنز در آثارش می پردازیم اما سوال اینجاست که شویار چه مقوله ایی از طنز را به مخاطب نشان می دهد؟ و با چه هدفی؟ براساس نظر منتقدان، آثار شویار ویژگی های رمان تفننی را شامل می شود که در این پژوهش سه ویژگی آن را بررسی می کنیم. در بخش اول قطعه نویسی را مطالعه می کنیم ، در بخش دوم نیز با بررسی رمان خیاط کوچولوی شجاع ، هنر شویار را در مرتبط کردن حاشیه روی و هنر زبان نشان خواهیم داد و در بخش نهایی شاهد تخریب داستان ها برای تبدیل شدن به یک رمان تفننی خواهیم بود.
مضامین مشترک در رباعیات خیام نیشابوری و آثار کریستین بوبن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
171 - 188
حوزه های تخصصی:
کریستین بوبن نویسنده ء معاصر فرانسوی با تاثیرپذیری از خیام نیشابوری، بازتاب دهنده ء مضامین اساسی رباعیات این شاعر در آثار خود بوده است. از آن جا که مطالعات تاثیر و تاثر به عنوان یکی از شاخه های مطالعات تطبیقی با بررسی شباهت ها و تفاوت های میان آثار و نویسندگان مختلف اطلاعاتی از میزان تاثیرپذیری آن ها از یک دیگر در اختیار تطبیقگر قرار می دهد، در این جستار با تاکید بر مضامین مشترک میان آثار دو شاعر و نویسنده، به بررسی میزان تاثیرپذیری بوبن از خیام می پردازیم و از خلال روشی تطبیقی-تحلیلی به مطالعه و بررسی کتب ترجمه شده از این چهره ء معاصر ادبیات فرانسه در ایران و رباعیات خیام می پردازیم و بدین ترتیب درصدد پاسخ به پرسش موردنظر برمی آییم : 1-وجود مضامین مشترک در آثار این دو چهره ء ادبی تا چه اندازه خبر از تاثیرپذیری بوبن از شاعر ایرانی می دهد؟ و2- این مضامین چگونه نزد دو شاعر نمود پیدا می کند؟ در حقیقت صحبت از گذر زمان و ناپایداری، غنیمت شمردن حال و اهمیت وجود شادی در زندگی، مرگ، ابهام افکنی فلسفی و اهمیت وجود خدا که عناصر تشکیل دهندهء نظام فکری خیام و مضامین اصلی رباعیات هستند، تاثیرپذیری نویسندهء فرانسوی از خیام را به خوبی نشان می دهند که در اقبال ادبی بوبن در ایران نقش بسزایی نیز داشته است.
پویایی عاشق و معشوق در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
189 - 210
حوزه های تخصصی:
منظور از پویایی (Dyamics)، تحول در نگرش (Attitude) و کنش (Activity) شخصیّت هاست. عواملی از قبیل: عیّاری، سفر، ابزارهای مادی و معنوی، پریان و قوای مافوق بشری و... نمودهای مختلف پویایی عاشق و معشوق هستندکه نگارندگان به شرح، تبیین عوامل یاد شده در دوازده داستان عاشقانه هزار ویک شب پرداختند تا از این رهگذر اهمیّتِ شخصیت پردازی پویا در اثرگذاری آن مشخص گردد. در آغاز چنین تصور می شد که معشوق کنش های پویایی کمتری نسبت به عاشق دارد امّا وی در «بزنگاه» و «زیرساخت»، از تمامی تضادها برای دست یابی به عاشق بهره می گیرد بنابراین پژوهش حاضر که به روش تحلیلی –توصیفی، با نگاهی به زیرساخت فکر اثر انجام گرفته است؛ پاسخی به این است: چرا راوی برای شکل گیری شخصیت ها گاه رویکرد جامعه شناختی و معنی انگارانه (نگرشی) داشته وگاهی رو به ساخت وکارکردها و کنش های عیّاررانه آن هامی پردازد؟ این رویکرد بدان جهت صورت می گیرد تا شهرزاد بتواند با بیان جذاب و شیوا به شکل دهی روان شهریار بپردازد و با طرح رفتارها و منش های انسانی با شیوه تجسم نمایشی، به الگوگیری از انسان کامل ترغیبش سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد در هزار ویک شب هر جا عاشق به ایستایی می رسد، معشوق با طرح عیّارانه او را به پویایی وکنش وا می دارد. همچنین هر گاه وی در زنجیره نحوی کلام معشوق را از دست داده در محور همنشینی یک یاریگر مانند پری با تشویق و ایجاد انگیزه عاشق را به سفر ترغیبش کرده و حلقه گمشد خود را باز می یابد. از «فردیت» می گسلد، درونش شکوفا می گردد.
نقدی بر کتاب متنبی و سعدی؛ ردپای یک اندیشه ایرانی در اشعار سعدی و ادب عربی (بوسیدن پنجه شیر)
حوزه های تخصصی:
تأمّل در منابع عربی مؤیّد این نکته است که بوسیدن دست دشمن قوی قبل از آنکه به ذهن شاعر عرب برسد، در آثار ثعالبی (قرن چهارم هجری) از پرویز نقل شده است: ادّعای ما این است که این مضمون و شیوه بیانی قبل از اسلام در ایران شناخته شده بوده است؛ زیرا با نگاهی به گنجینههای کهن ایرانی و دست سایهبان ساختن بر چشم، میتوان این اندیشه را در میان حکمتهای ایرانی یافت. آنجا که پرویز میگوید: قال ابرویز: «یَدٌ لَا یُمْکِنُکَ قَطْعُهَا قَبِّلْهَا.» (ثعالبی، بیتا: 664) (دستی را که نمیتوانی ببری ببوس.)
بررسی مقابله ای استعاره مفهومی جهتی در رمان های «شوهر آهو خانم» افغانی و «هرگز رهایم مکن» ایشی گورو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
183 - 204
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، دانش زبانی را وابسته اندیشه و شناخت می داند و استعاره مفهومی را به عنوان ابزاری برای چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرفی می کند که از طریق بررسی آن می توان شباهت و تفاوت فرهنگ ها را به دست آورد. استعاره جهتی از گونه های استعاره مفهومی است که در آن مفاهیم انتزاعی در زبان جهت دار می شوند. در استعاره جهتی، کل یک نظام از مفاهیم در ارتباط با نظامی دیگر سازمان بندی می شود و از آنجا که با جهت های فضایی مانند بالا، پایین، درون، بیرون در ارتباطند، استعاره جهتی نامیده می شوند. این استعاره ها ریشه در تجربه فیزیکی و فرهنگی انسان ها دارند و با وجود اینکه تقابل های قطبی بالا، پایین و اجزای آن به لحاظ ماهیت، فیزیکی محسوب می شوند، اما استعاره های جهتی که بر مبنای آن ها ساخته می شوند، می توانند از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشند. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی و تطبیق این استعاره در دو رمان «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی و «هرگز رهایم مکن» اثر ایشی گورو به روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. برای این منظور داده های تحقیق با تعداد 36 مورد استعاره مفهومی جهتی (16 مورد در اثر افغانی و 20 مورد در اثر ایشی گورو) استخراج و تفاوت و تشابه آن ها در حوزه های مبدأ و اسم نگاشت آن ها بررسی شد. نتایج بررسی نشان داد که شباهت ها میان استعاره های مفهومی مبتنی بر درک انسان از مقوله «جهت» در دو زبان بیشتر از تفاوت هاست که در نگاه کلی، نمایانگر یکسان بودن توجه دو نویسنده به این استعاره است. با توجه به تفاوت های اندک استعاری در دو زبان به این نتیجه می رسیم که گرچه هر دو نویسنده از الگوی فرهنگی واحدی برای تولید استعاره های جهتی استفاده کرده اند، تفاوت های فرهنگی و جغرافیایی سبب تولید نگاشت های متفاوتی شده است.
تحلیل روابط بینامتنی ملفوظات شبه قاره و مجالس (مطالعه موردی مجالس سبعه و فواید الفؤاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
69 - 99
حوزه های تخصصی:
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آث ار فراوان ی در شبه قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزه ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت تأثیر مجالس نگارش یافته اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام الدین اولیا نمونه های شناخته شده ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن ها و ویژگی های مشابه و متمایز هریک می پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریه بینامتنیّت انجام می شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوه تقسیم بندی نشست ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونه ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبه تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
تاثیر نگارگران مهاجر مکتب تبریز دوم بر نگارگری دربار گورکانیان هند (با تاکید بر دوران شاه تهماسب صفوی و همایون شاه و اکبر شاه گورکانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
181 - 194
حوزه های تخصصی:
در دوران سلطنت شاه تهماسب صفوی، بحث توبه شاه مطرح می شود؛ ازاین رو عدم توانایی پیروی از شاه توسط هنرمندان، موجب کم توجهی او نسبت به آنان می شود. در این دوران همایون در ایران با میرمصور آشنا و درصدد راه اندازی کارگاه نقاشی مغول برمی آید. توجه همایون شاه به ایشان فرصتی را فراهم آورد تا برخی هنرمندانِ ناراضی از دربار، به هندوستان مهاجرت کنند. هنرمندان مهاجر که هریک نامی بلندآوازه در مکتب نگارگری ایران داشته اند، تحت حمایت همایون شاه و سپس فرزندش اکبر شاه، نقشی بی بدیل در بنیان نهادن سبک هندی-ایرانی ایفا کرده اند. این پژوهش به دنبال پاسخ بدین پرسش است که نگارگران مهاجر ایرانی مکتب تبریز دوم چه تأثیراتی بر نگارگری گورکانیان هند گذاشته اند؟ هدف از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر این هنرمندان ایرانی بر هنر و فرهنگ هند در مقطع تاریخی گورکانیان و تداوم آن در قالب سبک تلفیقی هندی–ایرانی در دوره های بعد است که با استفاده از روش توصیفی-تاریخی و بهره مندی از اسناد و منابع موجود و مشاهدات میدانی در موزه ها صورت گرفت. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که هنرمندان مکتب دوم تبریز مهاجرت کرده به هند، زمینه های تعامل هنری بین ایران و هند را فراهم ساخته و سبک هندی-ایرانی را به وجود آوردند. در سبک نگارگری هندی-ایرانی تأثیر نوع قلم گیری، رنگ آمیزی و ترکیب بندی خاص هنرمندان ایرانی به خوبی مشهود است.
حلّ چند ابهام در نفثهالمصدور زیدری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهاب الدّین محمد زَیدَری نَسَوی (فوت: 647؟) نفثهالمصدور را چهار سال پس از مرگ جلال الدّین خوارزمشاه در سال 632 ق. به نثر مصنوع و متکلّف در شهر میافارقین به رشته تحریر درآورد؛ تا شکایتِ آوارگی خود و ممدوحش را بر صفحات کاغذ بنگارد. با وجود شرح ارزشمند و دقت نظر و تلاش کم نظیر استاد امیرحسن یزدگردی بر این کتاب و توضیح و شرح دیگر محقّقان محترم، با توجّه به دیریاب بودنِ معنا در نثر فنّی و متکلّف و وجود عبارات مغلق و ابهام در مرجع برخی ضمیرها، هنوز هم عبارت های مشکل باقی مانده است. در این جستار به روش استنادی به شرح و حلّ و تکمیلِ مراد و معنای برخی کلمه ها و تعبیرها و عبارت های نفثهالمصدور پرداخته شد گاه نیز علائم نگارشی و حرکاتِ کلمه ها اصلاح گردید. پژوهش حاضر بر اساس شرح دکتر یزدگردی و به ترتیب صفحه های آن با هدف اصلاح و رفع ابهامات متن در حد مقدور انجام گرفت. سپس اگر سایر شارحان محترم در موارد مورد اشاره توضیحی داشته اند، آن نیز نقل گردید و آن گاه با توجه به سبک و سیاق عبارت و متن و با استناد به منابع معتبر تاریخی و لغوی به شرح و رفع ابهام پرداخته شد.
بررسی تحلیلی₋تطبیقی دو سفر رستم با آیین های شمنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
291 - 310
حوزه های تخصصی:
خاندان رستم در حماسه های ایرانی پیوند بسیاری با جادو₋درمان گری و شمنیسم دارد. احتمال می رود این خاندان یکی از «انجمن های اخوت آریایی» پر نفوذ در ایران بوده باشد. در این انجمن ها فرد پیش از شمن یا پهلوان شدن تشرف می یافته و علاوه بر جنگ جویی، توانایی ارتباط با جهان زیرین یا جهان مردگان را برای ارتباط با ارواح مردگان و درمان بیماری به دست می آورد. دو داستان درباره رستم در حماسه های ملی ایران با دو مفهوم تشرف و سفر به جهان زیرین یا جهان مردگان در رابطه است. نخست داستان «ببر بیان» که مقام تشرف رستم به انجمن های شمنی₋جنگ جویی است و دیگر هفت خان رستم که نمودی از سفر به جهان زیرین است. در این مقاله به بررسی نشانه های آیین های شمنی در این دو داستان پرداخته شده و در نهایت مشخص می شود که هفت خان رستم بر خلاف هفت خان اسفندیار مقام تشرف او نیست؛ بلکه روایتی از سفر شمن به جهان ارواح برای بازگرداندن روح بیمار است.
بررسی تطبیقی «عشق» در داستان «از خم چنبر» دولت آبادی و داستان «هرگز رهایم مکن» ایشیگورو بر اساس نظریه «مثلث عشق استرنبرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
317 - 346
حوزه های تخصصی:
این مقاله در زمینه ادبیات تطبیقی با استفاده از نظریه روانشناختی «مثلث عشق» استرنبرگ، به بررسی «عشق»، یکی از رایج ترین مضامین ادبیات داستانی، در دو رمان داخلی و خارجی معاصر پرداخته است. از نظر استرنبرگ، عشق دارای سه مؤلفه شامل «صمیمیت»، «هوس» و «تعهد» است. بر اساس چگونگی ترکیب این مؤلفه ها با یکدیگر هشت نوع عشق به وجود می آید؛که عبارتند از: «فقدان عشق»، «دوست داشتن»، «شیفتگی»، «عشق پوچ»، «عشق رمانتیک»، «عشق رفاقتی»، «عشق ابلهانه» و «عشق کامل». این پژوهش، مؤلفه های مذکور را در دو داستان «از خم چنبر» اثر «محمود دولت آبادی» نویسنده معاصر ایرانی، و داستان «هرگز رهایم مکن» اثر «کازئوو ایشیگورو»، نویسنده معاصر ژاپنی- بریتانیایی، شناسایی و انواع عشق را مشخص کرده است؛ تا دیدگاه دو نویسنده را در چگونگی بیان «عشق» به دست دهد و با یکدیگر مقایسه کند. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای انجام شده است. براساس یافته های این تحقیق، مؤلفه «صمیمیت» و «عشق دوستانه یا رفاقتی» در رمان «ایشیگورو»، بیشتر به تصویر کشیده شده است. در رمان دولت آبادی، هر سه مؤلفه ، به صورت متنوع تری روایت می شود؛ در هیچکدام از رمان ها عشق آرمانی یا عشق کامل وجود ندارد بلکه عشق از نوع «پوچ و ابلهانه» بیشتر به چشم می خورد.
نقد و بررسی کتاب خاطرات شفاهی«از کوه ها بپرسید» از دریچه اصالت متن و گویاسازی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
93 - 107
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های نوینی که به کمک تاریخ آمده، خاطرات شفاهی است. خاطره قرن هاست در ایران و جهان نگاشته می شود، اما در خاطرات شفاهی، یک مصاحبه گر آگاه در تولید و بازروایی آن نقش ایفا می کند و ناگفته های راوی را با پرسش هایش پیش روی مخاطب می گذارد. به همین سبب اغلب خاطرات شفاهی، اهمیت بیشتری نسبت به نگارش خاطره به شکل سنتی دارد، اما ورود مصاحبه گر و نویسنده در روایت، ممکن است آسیب هایی نیز داشته باشد. یکی از این آسیب ها دخل و تصرف نویسنده در متن است، به گونه ای که برخی از خاطرات دست کم در بخش هایی وارد حیطه نثر ادبی می شود و یا از منابع تاریخی به جای داده های روایی استفاده می شود. در این مقاله نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش هستند که آیا در کتاب از کوه ها بپرسید اصالت روایت دچار خدشه شده است. همچنین با گویاسازی های روایت، خواننده ارتباط بهتری با متن برقرار می کند یا خیر؟ علاوه براین، چالش های گویاسازی کتاب «از کوه ها بپرسید» از جمله گویاسازی بدون متر و معیار و ارجاع به منابع نامعتبر، عدم ارجاع متن به اسناد و داده ها و دیگر روایت ها و عدم تکمیل مصاحبه نشان داده می شود تا مشخص شود نویسنده تا چه اندازه در گویاسازی متن موفق بوده است، و آیا میزان دخل و تصرف نویسنده، به اصالت روایتِ راوی آسیب زده است یا خیر؟ روش تحقیق در این پژوهش، روش تاریخی به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
از رنج دنیوی تا رنج مقدس مسئله رنج در گفتمان کربلا با تأکید بر کتاب روضهالشهداء
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
11 - 40
حوزه های تخصصی:
مساله رنج در دین زیسته یکی از مسائل مهمی است که در مطالعات اجتماعی تشیع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله تلاش شده است به مکانیسم ها و الگوهای حل مساله رنج در تشیع با تاکید بر یکی از مهمترین منابع شیعی یعنی کتاب روضه الشهدا پرداخته شود. هرچند این کتاب در سنت روحانیت فقهی و اصولی چندان معتبر نیست، اما پرسش انسانشناختی از وضعیت زیسته و تجلی عینی این کتاب در آیین های مذهبی مردم میتواند همچنان اهیمت داشته باشد. در این مقاله تلاش شده از منظر نظری و روشی انسانشناسی نمادین و با تکیه بر آرای کلیفورد گیرتز به این مساله پرداخته شود. نتیجه تحلیل محتوای این کتاب نشان میدهد که نمی توان این تحلیل ساده را پذیرفت که رنج اولیا مایه بخشش مؤمنان است؛ بلکه نکته اصلی در این است که رنج اولیا صورتی مثالی و نمادین از رنج مردم است. به عبارت دیگر، مؤمنان و ذهنیت عبادی آن ها در گفتمان های دینی، با استعلابخشیدن به رنج اولیا و تقدیس آن ازسویی، ایجاد تشابه ضمنی و صریح میان رنج خودِ مردم با رنج اولیا به واسطه برقراری نوعی اتصال نمادین میان موقعیت رنج آلود اولیا با موقعیت رنج آلود مؤمنان پیرو آن ها، به تعالی بخشیدن خودشان می پردازند.
پژوهشی در انواع ادبی منظومه فارغ گیلانی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴
41 - 68
حوزه های تخصصی:
نوآوری های شعر شیعی در گستره ادبیات فارسی از حیث محتوا و انواع ادبی قابل توجه است تا جایی که در تشخیص گونه ادبی یک اثر در این حوزه، باید اشراف نسبی به تاریخ ادبیات شعر شیعی داشت. پژوهشگران منظومه فارغ گیلانی را در زمره ادبیات حماسی عصر صفوی می دانند در این مجال کوشش شد تا با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین خطای برخی از پژوهشگران در تشخیص نوع ادبی منظومه ای از فارغ گیلانی به این پرسشها پاسخ دهیم: برای تشخیص نوع ادبی یک اثر چه ملاحظاتی را باید درنظر داشت؟ مبتنی بر این ملاحظات منظومه فارغ گیلانی در ذیل کدام یک از انواع ادبی قرار می گیرد؟ بر اساس نتایج به دست آمده جهت تشخیص نوع ادبی یک اثر باید به این موارد توجه داشت: بررسی هم زمان ساختار و محتوای اثر، متمایز کردن گونه ادبی و وجه ادبی یک اثر، توجه داشتن به تحولات و دگردیسی ژانرها و گونه های ادبی در طول زمان. با در نظر گرفتن این موارد، بعد از پژوهش و بررسی بر روی اثر فارغ گیلانی مشخص گردید که این اثر در امتداد نوع ادبی «ولایت نامه» و البته با وجه حماسی است. ازاین رو منظومه فارغ گیلانی را می توان ولایت نامه ای حماسی نامید که ازنظر ساختار، محتوا و درون مایه با ولایت نامه های قبل از عصر صفوی شباهت دارد.
نگارش خودکار، جلوه ای از سوررئالیسم در آثار منظوم عرفانی (مورد مطالعه: سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر و دفتر سوّم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 74
حوزه های تخصصی:
نگارش خودکار به عنوان یکی از اصول اساسی سوررئالیست ها، در آثار عرفانی که حاصل تجربه های شخصی و شهودی و لحظه های شور و هیجان شدید عاطفی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در چنین نگارشی، نویسنده مغلوب احوال خویش است و به جهت غلبه عواطف و هیجان های ناشی از تجربه عرفانی بر فرآیند خلق سخن تسلط ندارد. این شیوه نگارش در آثار کسانی چون سنایی، عطّار و مولوی که سخن آ ن ها معمولاً حاصل لحظات شور و جذبه و جنون عاشقانه است، نمود بارزی یافته است. لذا در این پژوهش، تلاش می شود تا به شیوه توصیفی - تحلیلی، مهم ترین اصل سوررئالیست ها یعنی نگارش خودکار در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطّیر عطّار و دفتر سوّم مثنوی مولوی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چنین می نماید که هر سه شاعر در لحظه های شور و جذبه و هیجان های تند عاطفی خویش، تحت تأثیر عشق و جذبه و الهام به بیان عواطف پرداخته اند که بیانگر تجربه هایی از نوع سوررئالیسم ناب به شمار می آید و گواه نبوغ راستین و عاطفه و نگرش عمیق آ ن هاست که با تمام گسستگی ها و آشفتگی هایشان، از روحی واحد و یگانه سرچشمه می گیرد.
وضعیت فضای حضور در برساخت هنری مؤلف-راوی غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
75 - 96
حوزه های تخصصی:
در عرفان عاشقانه مسأله مواجهه با نظام نشانه ها و کنش نشانه ورزی به نحو خاصی موجب بازنمایی و سامان بخشی به دالِ کلان جهان وحدت یا وضعیت حضور گردیده است؛ به طوری که کارکرد ارجاعی و قراردادی زبان به غیاب درآورده می شود و نشانه ها کارکرد رمزی و لایه های معنایی عمیق تری می یابند. وجوه دلالی تمثیل ها و استعاره های برسازنده فضای حضور به جهان پیش از هبوط به مرحله پیشازبان بازمی گردد؛ بر همین اساس تجربه حضور در بعد زمان بر محور زمان زیسته تجربه کننده و شکستن زمان و در بعد مکان با روساختی متفاوت و گذر از مکانی کنشی و فیزیکی به فضایی در ساحت تجربه شهودی نمود می یابد. از میان نوشتارهای عرفانی غزل های مولوی از منظر نشانه شناسی تمثیل ها و استعاره های برسازنده فضای حضور یا وحدت متنوع و چند لایه است. سؤال اصلی این نوشتار این است که برساخت هنری مؤلف- راوی غزلیات شمس در بازنمایی فضای حضور در رمزگان زبانی-روایی متن غزلیات شمس چگونه سامان یافته است؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی تحلیلی و متناسب با معرفت شناسی حاکم بر متن است. نتیجه نشان می دهد که مؤلف- راوی غزلیات شمس با روایت پردازی مبتنی بر حضور هر کدام از تمثیل ها و استعاره های خرد و کلان را با ذیل وجوهی از دال های حوزه های زیستی و معرفتی در جهت تبیین ماهیت فضای رازناک، ابهام آمیز، غیرشفاف، بلعنده، نامتعین، تفکیک ناپذیر، بیکران و منبسط جهان وحدت به کار گرفته است
جستاری کمّی و کیفی در مقالات روانشناسی شعر نظامی (1394- 1300ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
113 - 134
حوزه های تخصصی:
در آثار نظامی گنجوی، شاعر بلندآوازه سده ششم هجری، به روان شناسی شخصیّت های داستان ها توجّه ویژه شده است. جستار حاضر بر اساس منابع کتابخانه ای و روش توصیف، تحلیل و مقایسه، به این پرسش ها پاسخ داده که از1300تا1394(ش.)بسامد مقالات نظامی پژوهی روان شناسی چه روندی را طی کرده، پژوهشگران به کدام آثار نظامی بیش تر اقبال کرده اند و چرا و کدام حوزه های روان شناسی بیش تر مورد توجّه بوده و چرا؟ یافته ها نشان می دهد هرچه زمان پیش می رود، اقبال محقّقان به نقد روان شناسی آثار نظامی افزونتر شده است؛ هفت پیکر بیش از سایر آثار وی نقد شده که حاکی از عملکرد عامدانه یا غیرعامدانه نظامی در توجّه دادن مخاطبان به خصوصیّات روانی شخصیّتهای هفت پیکر است و آرای یونگ بیش از سایر نظریّات به کار رفته که به دلیل تناسب بیشتر این روش برای پژوهش در منظومه های نظامی است. گاهی نویسندگان شبه روان شناسی هایی را به عنوان تحلیل روان شناسانه آثار نظامی مطرح کرده اند که فاقد ارزش پژوهشی است.
ریشه های اساطیری و آیینی پیکرگردانی در افسانه های خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسانه ها و روایات شفاهی، از منابع مهم تجلی اساطیر و فرهنگ گذشته ایران است. یکی از مولفه های مهم این روایات، اعمال جادو و خارق العاده است که از تخیل بشر دیرین نشات می گرفته است. پیکرگردانی یکی از جلوه های مهم و خیال انگیز افسانه های محلی است. افسانه های خراسان جنوبی نیز با توجه به شرایط اقلیمی و فرهنگی، خاستگاه آرزو و خیال و فرهنگ و آیین های مختلف اساطیری است. در این جستار سعی شده تا با شیوه تحلیلی - توصیفی به بررسی افسانه های منطقه بپردازد تا به این پرسش ها پاسخ دهد که پیکرگردانی در این افسانه ها چگونه است و چه انواعی دارد و ریشه های اساطیری آن کدامند . با بررسی های انجام شده این نتایج حاصل آمد که پیکرگردانی در اغلب افسانه ها وجود دارد و می توان انواع پیکرگردانی را در آن ها دید ازجمله تبدیل انسان به حیوان و حیوان به انسان و انسان به گیاه. این نوع از پیکرگردانی ها بیشترین تکرارشوندگی را داشته اند و همه این پیکرگردانی ها به ریشه های اساطیری همچون ایزد گیاهی یا ایزد تباری و نقش های مهم حیوانات در زندگی بشر به عنوان یاریگران ایزدان بر می گردد.