فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
137 - 152
حوزه های تخصصی:
کلیله و دمنه و مرزبان نامه از متون کلاسیک زبان فارسی می باشند. این دو که با نثری فنی و مزین به رشته ی تحریر درآمده اند به شیوه ی حکایت در حکایت نگاشته شده حاوی حکایات متعددی هستند. با توجه به این که رویکرد جامعه شناختی یکی از روش های تحلیل متون است. در این مقاله سعی شده است از این دیدگاه به این آثار نگریسته شود و رابطه ی بین طبقه ی اجتماعی و اخلاق زنان بررسی شود. در این مقاله نشان داده می شود که بین طبقه ی اجتماعی و فساد یا عصمت زنان رابطه ای مستقیم وجود دارد. زیرا در حکایات این کتب، اکثرا زنان از طبقه ی اجتماعی فرو دست و پایین، دارای اخلاقی پست هستند و به شوهران خویش خیانت می کنند. در مقابل زنان طبقه ی بالای جامعه که شوهرانشان از قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی بالایی بر خوردار هستند علاوه بر پاکیزگی صورت، از نیکویی سیرت و عصمت اخلاقی نیز برخوردار می باشند. به همین دلیل در این آثار اکثرا زنان افرادی همچون کفشگر، قصاب، جولاهه، نجار و... فاسد هستند. نمود این جهت گیری در متون قدیم می تواند نشأت گرفته از همان قدرت، ثروت و نفوذ اجتماعی طبقه بالا باشد. در واقع گقتمان قدرتمندان از جهات گوناگون بر ادبیات تاثیر گذاشته است و آنچه وفق مراد قدرتمندان بوده است بیان کرده و نمایش داده است.
فردوسی و شاهنامه در متون منثور عرفانی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 188
حوزه های تخصصی:
داستان های اساطیری و ملی، در متون ادبی و غیرادبی و عرفانی و جز آن، از وجوه متعددی مورد توجه بوده است. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ به بررسی چند موضوع اساسی خواهیم پرداخت: ارزیابی وثاقت ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه از سوی عرفا در روایات موجود در متون عرفانی و غیرعرفانی؛ تأثیر جریان های فکری حاکم بر عصر در ایجاد نگاه مثبت یا منفی در میراث عرفانی نسبت به شاهنامه و داستان های شاهنامه ای؛ بررسی دلایل ورود برخی ابیات شاهنامه یا منسوب به شاهنامه به متون عرفانی. بررسی انجام شده نشان می دهد که به دلیل اشتهار و رواج برخی ابیات شاهنامه در متون مختلف، این ابیات به احتمال و بر اساس شواهد به جا مانده در متون، از نیمه سده پنجم به بعد به منابع عرفانی راه یافته باشد. جز چند روایت، از خلال برخی آثار عرفانی که گواهی بر تمجید و تعظیم صریح عرفایی معدود از فردوسی و اثر سترگ اوست، می توان به جایگاه حماسه ملی نزد صوفیه و عرفا پی برد.
تحلیل مولفه های غزل ماکسی مال
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
259 - 291
حوزه های تخصصی:
غزل معاصر خصوصاً غزل پسا سیمین دچار تحولات فراوانی در دهه ی هفتاد شد . و پس از آن نیز با غزل پست مدرن در دهه ی هشتاد ادامه یافت . تا اینکه در دهه ی نود با ظهور جریان های متعدد غزل با غزل مرکب حرکت که نوعی ترکیب قالب ها است و در نهایت با غزل ماکسی مال( مطول) که توسط آرش آذرپیک که از شاگردان سیمین بهبهانی است _و در دهه ی هفتاد نیز با غزل مینیمال و گفتار یکی از پیشقراولان غزل محسوب می شود_سمت و سویی فراهنجارگریزانه پذیرفت. زیرا غزل کلاسیک با تعداد ابیات و موضوع مشخص برای قرن ها یک قالب نوشتاری پر طرفدار به حساب مس امد . انقلاب نیما اولین نگرش های نوآورانه را در روح شعر و خصوصا بعد ها غزل دمید که سیمین بهبهانی این نوآورها را آغاز و بعدها توسط شاگردانش بنا به زمان و مکان مناسب ادامه یافت. غزل ماکسی مال با ارتباط بی واسطه با روح غزل از آن قالب سنتی به سمت نگره ها و بستاره های نوینی فراروی کرده است. غزل کلاسیک که محمل تغزل و گفتمان های عاشقانه بین عاشق و معشوق بود. با انقلاب نیما سمت و سوی اجتماعی پذیرفت و با غزل ماکسی مال دریچه های گونانگونی به سمت محتواهای تازه، عواطف تازه تر، و در نهایت تحول در فرم و ساختار قالبیک گشوده است. در این نوشتار بر آن هستیم تا ضمن معرفی این ژانر مولفه های غزل ماکسی مال (مطول) را بر شمریم و آن را مورد بررسی قرار دهیم.
نوآوری، تجزیه و ترکیب اوزان در غزل معاصر با تکیه بر اشعار آرش آذرپیک
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
293 - 311
حوزه های تخصصی:
موسیقی و وزن یکی از ساحت های کلمه است که با تأکید بر جوهره ی گفتاری، نوشتاری و معنایی نمود و بروز یافته است هر چند تأکید اصلی بر جوهره آوایی_گفتاری است. وزن و موسیقی تا انقلاب نیما به تبعیت از غزل کلاسیک سروده می شد. اما با انقلاب نیما و جنبش سیمین بهبهانی در غزل معاصر، وزن عروضی و موسیقی غزل نیز دستخوش تغییراتی شد. مقاله ی حاضر، با هدف کلی بررسی میزان نوآوری، تجذیه و ترکیب اوزان عروضی در غزل معاصر با تکیه بر موسیقی شعر آرش آذرپیک گردآوری و تدوین شده است. با توجه به اینکه هیچ یک از شاعران پسا سیمینی در وزن عروضی و موسیقی نوآوری نداشته اند؛ و اغلب از اوزان جویباری بهره برده اند، آرش آذرپیک یکی از ادامه دهندگان راه سیمین است. که در اوزان ابداعی وی با بسامد فراوان غزل سروده و دست به نوآوری نیز زده است. در این مقاله اوزان پرکاربرد، نوآور و کلاسیک که مشخص گردیده و ذکر خواهد شد؛ مورد تحلیل واقع شده است. در پایان نیز با توجه به شواهد، به این نتیجه دست می یابیم که آذرپیک جزء معدود غزل سرایان پساسیمینی است که در ساحت وزن و موسیقیِ غزل مبدع و نوآور است.
پیری و جوانی در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
پیری و جوانی از جمله مفاهیم دارای اهمیت در فرهنگ و ادبیات هر قومی بوده و مطالب فراوانی در مورد آن ها نگاشته شده است. در شاهنامه نیز شخصیت پردازی در ارتباط با جوانان و پیران و ویژگی های شخصیتی آ ن ها به خوبی قابل مشاهده است. تحقیق حاضر که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته به دیدگاه فردوسی نسبت به شخصیت های مثبت و منفی، اعم از پیر و جوان در شاهنامه و تغییر و یا عدم تغییر این دیدگاه و ایستایی یا پویایی شخصیت های مثبت و منفی در شاهنامه پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق دیدگاه فردوسی نسبت به شخصیت های داستان اعم از پیر و جوان ثابت نیست و در طول داستان تغییر می کند. شخصیت هایی که به دلیل ابعاد مثبت و منفی، باورپذیرتر و جذاب ترند. به طورکلی می توان گفت که فردوسی ویژگی هایی هم چون میهن دوستی، دلاوری و بزرگی را بیشتر به جوانان نسبت می دهد و از سوی دیگر ویژگی هایی هم چون دانایی و خردمندی را بیشتر به پیران نسبت داده است.
مقایسه ساختاری حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
سنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را به اوج کمال رساند. در پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای، از طریق مطالعه کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط، با روش تحلیل متن و با رویکرد تطبیقی، به بررسی حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی پرداخته شده است تا حکایات با مضمون مشترک و ساختار متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوت ها برجسته سازی شود. بنابر مطالعات صورت گرفته، کاربرد شگردهای داستان پردازی در حکایات مولوی به صورت نمایان تری جلوه گر شده است، زیرا میزان استفاده او از عناصر روساختی داستان به ویژه زاویه دید، شخصیت و گفتگو بسیار بیشتر بوده و در مقابل، عنصر زمان و مکان دارای کمترین میزان می باشد، درحالیکه این دو عنصر در حدیقه به بالاترین حد خود رسیده است. از تصرفات اصلی مولوی در مآخذ، پویا کردن شخصیت های ایستا و نیز افزودن انواع گفتگو و اضافه کردن شخصیت های گوناگون می باشد.
پیشنهاد تصحیح قیاسی چند واژه در عتبه الکتبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
133 - 155
حوزه های تخصصی:
«روش قیاسی» از دشوارترین شیوه های تصحیح متون است که بیشتر برای آثاری که یک نسخه خطی از آن ها یافت شده است به کار می رود. یکی از آثار منشیانه ادبیات فارسی که تاکنون دو بار به این شیوه تصحیح شده، کتاب «عتبهالکتبه» اثر منتجب الدین بدیع جوینی است. بررسی عتبهالکتبه نشان می دهد که برخی واژه ها با ضبط های نادرست در متن این کتاب وجود دارد که از چشم مصححان محترم پنهان مانده است. در این مقاله، پانزده مورد از این ضبط های نادرست استخراج و صورت صحیح آن ها پیشنهاد شده است. روش کار در این پژوهش بر تصحیح این واژه ها و پیشنهاد ضبط اصیل و مناسب آن ها به شیوه قیاسی و با استناد به قرائن و شواهد موضوعی و زبانی از متن کتاب عتبه الکتبه و متون دیگر استوار است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اغلب این ضبط های نادرست از نوع تحریف و تصحیف است که در اثر تصرف کاتبان و بدخوانی مصححان به کتاب عتبه الکتبه راه یافته است.
شناسایی مؤلفه های همبستگی ملی در شعر اجتماعی-سیاسی دوره مشروطه (مورد مطالعه: فرخی یزدی و میرزاده عشقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مشروطه متعلق به زمانی است که گویندگان ایران ضمن آشنایی با مظاهر تمدن غربی، با فرهنگ و ادب کشورهای مختلف آشنا شده و دریافته اند که ادبیات می تواند گره گشای بسیاری از مسایل سیاسی و اجتماعی باشد. از این رو در ادبیات مشروطه شاهد مضامینی هستیم که گویندگان به واسطه آنها سعی در ایجاد همبستگی میان مردم کرده اند. در این پژوهش که به روش توصیفی –تحلیلی با هدف شناخت مولفه های همبستگی در شعر فرخی یزدی و میرزاده عشقی انجام شد. به این نتیجه رسیدیم که این دو شاعر با در نظر گرفتن عناصر مشترک میان همه ملت، در اشعار خود از این مضامین استفاده کرده اند تا مردم را ترغیب به اتحاد و وحدت کنند. این مضامین و مولفه های مشترک در ارتباط با هویت ملی، مذهبی قرار دارد که موجب تحریک حس ایران دوستی آنها می شود. این عاصر عبارتند از: سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، دین مشترک. فرخی و عشقی با یادآوری ویژگی های تاریخ باستانی ایران و دلاوری های گذشته، اهمیت وطن به عنوان نمادی از مادر، لزوم حفظ زبان و فرهنگ فارسی، دین اسلام و لزوم حفظ آن از شر بیگانگان، کوشیده اند، تا ملت را برای همبستگی در برابر اجانب و حکام بی دین آماده مبارزه کنند.
بررسی و تحلیل روابط بینامتنیت قرآنی دیوان ناصر خسرو بر اساس نظریه ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر در عرصه نقد ادبی و زبان شناسی، نظریه ای تحت عنوان نقد بینامتنی رواج پیدا کرده است که به ارتباط و تعامل بین متون پرداخته و به بررسی وجوه تشابه ، تفارق و تاثیرپذیری یک متن از متون دیگر می پردازد. این نظریه معتقد است که متون و گویندگان آنها از یکدیگر متأثر شده و آگاهانه یا ناآگاهانه، از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره مند می شوند. در گستره ادب فارسی، قرآن یکی از زیرمتن هایی است که از دیرباز نظرگاه های مختلف زیبایی شناسی صوری و معنایی آن، مرجع و منبع بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است که برای اعتبار و غنای سخن خویش، از مفاهیم و تعلیمات قرآنی بهره برده اند. یکی از این شاعران ناصرخسرو می باشد که اصلی ترین زیرمتن تشکیل دهنده اندیشه در دیوانش، قرآن کریم است. در این تحقیق سعی شده است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، ابعاد تاثیر پذیری ناصر خسرو از آیات قرآنی بر اساس نظریه بینامتنی ژنت مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از میان روابط سه گانه بینامتنی ژنت، بینامتنی صریح و شاخه های آن( واژه ها، عبارات و جمله های کوتاه، ترکیب های اضافی و وصفی) بیشترین نمود را در دیوان ناصر خسرو دارد و در بین شاخه های مختلف بینامتنی صریح، واژه ها، پرکاربردترین شیوه بینامتنی در این اشعار می باشند. بعد از بینامتنیت صریح، بینامتنیت ضمنی بر اساس بسامد، درمرتبه دوم قراردارد؛ و از بین شاخه های مختلف این بینامتنی، بینامتنیت مضمون، بیشتر و متنوع تر از نمونه های دیگر است.
بررسی زندگی شاه داعی شیرازی و معرفی سته او(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نظام الدّین محمود، ملقّب به داعی الی الله، متخلص به داعی (810-870ه .ق) از شاعران و عارفان سده نهم هجری بود که با نوزده واسطه نسبش به حسین بن علی بن ابی طالب می-رسید. او هم شخصیتی اهل دانش بود و هم اهل عرفان. آثاری که از او به یادگار مانده، دال بر دو بعد او دارد. در بررسی آثار او به خوبی تأثیر مولانا جلال الدین محمد بلخی و ابن عربی مشهود است. به علاوه کتابی با عنوان نسائم گلشن نوشته که شرح مفصلی بر گلشن راز شیخ محمود شبستری است. علاوه بر آثار نسبتاً فراوانی که از او به دست ما رسیده، دیوان شعری دارد که بالغ بر سیزده هزار بیت می شود. این دیوان را سید محمد دبیر سیاقی به سال 1339 و 1349 ه .ش در دو مجلد چاپ و منتشر کرده است. جلد اول این اثر مجموعه شش منظومه در قالب مثنوی است که اهم اندیشه های او را دربرگرفته است. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و از منابع کتابخانه ای بهره گرفته ایم، قصد داریم ضمن بررسی بررسی زندگی شاه داعی شیرازی به معرفی سته او بپردازیم. نتایجی که از این مقاله بع دست می آید نشان می دهد که شاه داعی از شاعران و عارفانی است که از ابن عربی تأثیر پذیرفته و سته او نیز که گاه با زبان سمبلیک و نمادین نوشته شده است ابداعات قابل توجهی دارد که قبل از او در مثنوی سرایی مرسوم نبوده است.
خاستگاه های قدرت در کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سطوح و لایه های ظاهری متن، سعدی در یک ساختاری هرمی، خاستگاه و منشأ قدرت را موهبت و فره ایزدی می داند که به انسان هایی خاص اعطا می گردد و از آن ها نیز به یکی از اعضای خانواده منتقل می شود، اما متن همچون زبان سرشتی مکالمه بنیاد دارد و همواره محل تجمع معانی و مفاهیم و صداهایی متعدد و متکثر است و علاوه بر نیت مؤلف و گفتمان غالب، صداهای متعدد دیگری را می توان در آن شنید، از این رو متن امکاناتی را بر روی خواننده و پژوهشگر گشوده می دارد، که فراتر از برداشت گفتمان غالب است. این مقاله در گام نخست تلاش می کند با استفاده از آراء اندیشمندانی چون میخائیل باختین و رولان بارت و پل ریکور نشان دهد که متون ترکیب و تلفیقِ آواها و نقل قول ها و ارجاعات و امکاناتی هستندکه از آگاهی مؤلفانه فراتر می روند و زمینه را برای خوانش ها و دریافت هایی تازه تر فراهم می آ ورند، سپس می کوشد جایگاه سعدی را در نظریه ایرانشهری قدرت سیاسی بررسی کند و در پایان در پی آن است که با دستاوردهای تبارشناسی میشل فوکو در مورد قدرت نشان دهد که قدرت در اندیشه و آثار سعدی نه در یک نهاد و جایگاهی خاص بلکه در سراسر روابط و شبکه های اجتماعی جریان دارد.
تبلور پسامدرنیستیِ نظریه مرگ مؤلف در رمانِ «نویسنده نمی میرد، ادا درمی آورد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
101 - 127
حوزه های تخصصی:
در پیِ نظریّه «مرگ مؤلّف» رولان بارت ( Roland Barthes )، اقتدار مؤلّف در نقد نو، با چالش جدّی و بی سابقه ای روبه رو شد. مرگ مؤلّف تأثیری آشکار در پسامدرنیسم داشته است، به طوری که برخی شگردهای پسامدرنیستی تبلوری از نظریّه مرگ مؤلّف اند که جایگاه مقتدرانه نویسنده را به مخاطره انداخته اند. بارت این دیدگاه سنّتی را که مؤلّف، منشأ متن، منبع معنا و تنها شخص صاحب صلاحیت برای تفسیر است، رد می کند. به باور او، «مرگ مؤلّف» برابر با تولّد خواننده است؛ چرا که معنا نه در مبدأ متن بلکه در مقصد متن است. پس، اگر مبدأ را «مؤلّف» و مقصد را «خواننده» بدانیم، معنا در مقصد شکل می گیرد و پدیدآورنده اثر، دیگر مرکز توجه و تأثیرگذار نیست و این، خود اثر است که در هربار خوانده یا دیده شدن از سوی مخاطب، تولید معنا می کند. در این مقاله، رمان «نویسنده نمی میرد؛ ادا درمی آورد» نوشته «حسن فرهنگی» بر اساس نظریّه «مرگ مؤلّف» بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلّف در این رمان پست مدرن، از شگرد هایی مانند قدرت اختیار و انتخاب دادن به خواننده (خواننده محوری)، اعتراض شخصیت به روند داستان و دخالت در نگارش آن، جدال شخصیت داستان با نویسنده و نافرمانی، تأکید بر داستان بودگی و عمل نوشتن، بینامتنیّت، و درآمیختن زندگی واقعی نویسنده با زندگی داستانی شخصیت ها استفاده کرده است. این شگردها از مؤلّف محوریِ متن، می کاهند و نقش خواننده را برجسته می کنند و رمان را به رمانی پست مدرن و مبتنی بر نظریّه مرگ مؤلّف بدل می سازند.
تحلیل تکنیک های ادبی و زبانی نیما در پرورش مفهوم اندوه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۲
169 - 203
حوزه های تخصصی:
نیما یوشیج شاعری است دردمند و دردآشنا که علاوه بر رنج و اندوه فردی و درونی، از دردهای جامعه نیز آگاه بوده است و آنها را در شعر خود، بازتاب می دهد. از سویی دیگر، در فضای شعر، بر زبان، ابزارها و تکنیک های شاعرانه نیز تسلّط دارد. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی-توصیفی به دنبال پاسخ به این پرسش است که نیما از کدام تکنیک ها و تمهیدات زبانی و ادبی برای انتقال اندوه و تأثیرگذاری بر مخاطب شعر خود، استفاده کرده است. این بررسی نشان می دهد که نیما توانسته است با کاربست ابزارهای ادبی و زبانی، زمینه انتقال رنج ها و تجربیات تلخ فردی، اجتماعی و فکری خود و جامعه اش را فراهم کند. او از منظر ادبی، تشبیهات، استعارات و به طور کلّی نظام ایماژی شعر خود را بیشتر بر تصاویر تیره و تلخ بنا نهاده است؛ چنانکه اجزای صور خیال در شعر او عموماً اندوه زده هستند. نیما علاوه بر بُعد ادبی و ساختن تصاویر تلخ و اندوه زده، با استفاده از برخی بازی های زبانی و زمینه سازی در بستر موسیقیایی سروده های خود، خواننده را به سمت فضایی اندوهناک سوق می دهد. شیوه بدیعی «تکرار» و گونه های آن، به کارگیری اوزان سنگین و آرام، استفاده از مصوّت های بلند و بهره گیری آگاهانه از ترکیبات و واژگان اندوه زا، از تکنیک های زبانی نیما در جهت ارائه و تجسّم مفهوم اندوه است.
تحلیل نقش و جایگاه بن مایه خیر و شر در روند تصویرسازی نگاره های خان هفتم رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
۲۰۳-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
نبرد خیر و شر یکی از بن مایه های اصلی شاهنامه است. بن مایه ها به سبب خاصیت تکرار شوندگی و تشخص یافتگی در شبکه های تصویری و رواییِ متن، نقش شاخص و پایه ای دارند، به همین جهت، در اضافه کردن لایه های معنایی به متن، یاری می رسانند. عرصه رویارویی خیر و شر در شاهنامه و ادب حماسی به زندگی اجتماعی انسان ها وارد شده و به شکل داستان های حماسی و پهلوانی و در قالب بن مایه ها در متن، پدیدار می شود. در فرایند تصویرسازی متن، بن مایه ها، دستمایه نگارگر، جهت تولید تصویر می شوند و عناصرِ تصویری، مطابق با بن مایه های به کار رفته در متن ادبی، در ترکیب بندی قرار می گیرند و کارکرد نماد و نشانه را می یابند. پرداختن به این مسئله که در فرایند تصویرسازی یک روایت حماسی، بن مایه های ادبی چه نقشی در شکل دهی به روایتِ تصویری دارند، از مسائل مطرح شده در این جستار است. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این سؤال است که نقشِ بن مایه هایِ ادبی خان هفتم رستم در تصویر سازی نگاره های مصور شده و تبدیل متن شاهنامه به متنِ تصویری چیست؟ و نگارگر از چه شگردهایی جهت ظهور و بروز این بن مایه ها در تصویر، بهره برده است؟ این پژوهش با ماهیت تحقیق کیفی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، انجام خواهد شد و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای خواهد بود. نتایج تحقیق نشان می دهد که نمادها و نشانه های تصویری در نگاره ها، هم راستا با ظهور و بروز بن مایه در متن آشکار می شوند. این ترجمان تصویری از متن ادبی سبب می شود که نگارگران در ترکیب بندی و پلان بندی اثر، براساس اولویت استفاده از بن مایه های به کار رفته در پی رنگ ادبی، از این عناصر استفاده کنند.
حرکت به سوی انتزاع در دو روایت کلامی و تصویری بررسی صحنه آغازین بوف کور و نقاشی انتزاعی کاندینسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مطالعه ای بینامتنی است که به بررسی وجوه همانندی بوف کور به عنوان آغازگر داستان مدرن فارسی و نقاشی انتزاعی/آبستره واسیلی کاندینسکی و چگونگی کارکرد لایه حسی- ادراکی در آن ها می پردازد. این مشابهت را بین صحنه آغازین بوف کور و شروع هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی (زاده 1866. مسکو) که خود او توصیف نموده، نشان می دهد؛ با هدف مطالعه بوف کور به عنوان یک «درون متن» یعنی متنی که حضور متون دیگر را منعکس می کند. کاندینسکی، که یکی از آغازگران هنر انتزاعی است، از معروف ترین و اثرگذارترین هنرمندان سده بیستم است و صادق هدایت نیز نویسنده ای مشهور در ادبیات ایران و جهان است. نتایج پژوهش مشابهتی را درشروع آفرینش هنر کلامی (داستان بوف کور) و خلق هنر دیداری (نقاشی کاندینسکی) نشان می دهد که حرکت به سوی انتزاع را رقم می زند. این حرکت در هر دو هنر با مکاشفه ای آغاز می شود که نور در آن نقش اساسی دارد و در هر دو، آنچه برای سوژه لذت بخش است، دور شدن از واقعیت است و این امر ریشه در وجه انتقادی بوف کور و هنر کاندینسکی دارد.
خوانش انتقادی مجموعه شعر «طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی با رویکرد هرمنوتیک میان فرهنگیِ مال، کیمرله و ویمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیایی که تعامل و مواجهه با دیگری و بیگانه و هم زیستی با وی، حقیقتی انکارناپذیر محسوب می گردد، ارائه راهکاری برای اجرای بی خطرترین و مسالمت آمیزترین شیوه های تعامل و هم زیستی منظور نظر تمامی اندیشمندان میان فرهنگی با رویکردهای گوناگونشان محسوب می شود. به باور اندیشمندان میان فرهنگی، این شیوه ها از مسیرِ چگونگی فهمِ- خود- از- دیگری- می گذرد. اهمیتِ شیوه های تعامل، گفت وگو و درک دیگری، گفتمان میان فرهنگی را به شیوه ای مبسوط، به مسأله فهم از دیدگاه هرمنوتیکِ میان فرهنگی متمرکز کرده است. بازتاب رفتارهای هر فرهنگ نسبت به فرهنگ های بیگانه، معیاری برای تحلیل جهان بینی فرهنگ ها نسبت به یکدیگر است که در زبان، عقاید، آداب و رسوم، قوانین و فرهنگ هر ملت جریان دارد. شعر و هنر را نیز از آن جهت که بازتابی از حقایق جهانند، می توان منبع مناسبی برای بررسیِ نوع فهم حقیقتِ ذاتِ دیگری در یک فرهنگ و تلقیِ-خود- در رویارویی با فرهنگ بیگانه دانست. در این پژوهش با بررسی مجموعه شعر « طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی، نگاه شاعر به دیگری، بیگانه، فهم و درک دیگری و شیوه های تعامل با آن از منظر هرمنوتیک آنالوژیکِ مال، دیالوگ چند سویه ی کیمرله و نیز پولی لوگ ویمر، مورد مداقه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهمیت حضور، درک هویت، تعامل و هم سخنیِ با دیگری ضمن پاسداشت هویت خودی در جامعه ای اسلامی و نیز درک تفاوت های میان خود و بیگانه، از درون مایه های برجسته مجموعه شعرِ «طفلی به نام شادی» و هم سو با آرمان های مدّ نظر اندیشمندان هرمنوتیک میان فرهنگی است.
تحلیل نظام مندی استعاره مفهومی زمان، در اشعار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام مفهومی ای که با آن می اندیشیم، ساختاری استعاری دارند که با عنوان استعاره های مفهومی در فرهنگ، هنر و آداب و رسوم انسانها ظاهر می شوند و این امر در بحث زبان شناسی شناختی قابل بحث و بررسی است. استعاره های مفهومی به عینی سازی امور ذهنی می پردازد و نگرش شاعران و نویسندگان را در حوزه های مختلف این مقوله، مورد ارزیابی قرار می-دهد. یکی از این مفاهیم انتزاعی، زمان است. پژوهش حاضر، در راستای این موضوع و با تکیه بر نظریه مذکور صورت گرفته که در آن به تحلیل مفهوم مورد بحث در آثار محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی پرداخته شده است. در آثار شاعران مذکور، زمان به صورت های مختلفی عینی می گردد، پرتو کرمانشاهی زمان را به صورت انسانی خون ریز و محمد جواد محبت، زمان را به صورت انسانی سخاوتمند می بیند، نگاه دو شاعر به مقوله زمان در بحث حیوان انگاری نیز بسیار به هم نزدیک است و با دیدی منفی به زمان می نگرند. گاهی زمان در اشعارشان به صورت پرده و حایل جلوه می کند و گاهی به صورت اشیاء قابل شمارش؛ آنان از زمان به عنوان مکانی محصور یاد می کنند که نگرش هر یک در این امر متفاوت است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده که در آن ضمن عینی سازی مفهوم زمان، اشتراکات و افتراق-های حوزه های مختلف آن را برای مخاطبان شرح و تفسیر نموده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگاه محمد جواد محبت و پرتو کرمانشاهی در عینی سازی مفهوم زمان با امور طبیعت نیز نمود بارزی دارد
اجتماعیات در آثار بهرام صادقی از منظر کارناوال گرایی باختینی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 32
حوزه های تخصصی:
ادبیات از همان زمان پیدایش اش، اجتماعیات را در خودش بازتاب می داده است. ولی اوج این تحقیقات به متفکرانی چون کارل مارکس در قرن نوزدهم و گئورگ لوکاچ و لوسین گلدمن و تری ایگلتون و فردریک جیمسون و پی یر ماشری و... در قرن بیستم برمی گردد که دنبال خوانشی جامعه شناختی از ادبیات در آثار ادبی بودند. و این تحقیقات وقتی اوج گرفت که در نیمه اول قرن بیستم ولادیمیر پراپ ریخت شناسی قصه ها را نوشت و نشان داد که این قصه ها تقریباً در تمام جهان به لحاظ ساختار خیلی شبیه هم هستند و بعد از او میخائیل باختین آمد روی تاریخ شفاهی و فولکلورها و سنت ها از جمله کار کرد که اوج تحقیقاتش کتابش راجع به فرانسوا رابله بود که نشان داده بود چطور رنسانس در اعتلای فرهنگ شفاهی نقش داشته و رابله چطور توانسته بود از این فرهنگ شفاهی موجود و فولکلورها در اجتماعیات تاریخ بشریت استفاده بهینه بکند تا آثار پنج گانه اش را خلق کند که همچنان یکی از بهترین آثار ادبی جهان باقی بماند، طوری که منتقدان و رمان نویسان بزرگی چون میلان کوندرا همچنان بر پیوند رئالیسم گرتسک و فرهنگ شفاهی در آثار او تأکید کرده اند. این خنده کارناوال در آثار بهرام صادقی به خنده ای تلخ و هجوآمیز تبدیل شده است و نه خنده ای از سر شادی و سرور. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد نشانه ها و شاخصه های کارناوال را در آثار صادقی و مخصوصاً داستان سراسر بررسی کنیم و پی ببریم علت این دگرگونی خنده شاد به خنده سیاه چیست؟
بررسی پارادایمی مناسبات جامعه، اندیشه و هنر مکتب اصفهان (با تکیه بر مفهوم حرکت در فلسفه، شعر، معماری و نقاشی)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
65 - 84
حوزه های تخصصی:
تغییرات اجتماعی – سیاسی ای که به واسطه تأسیس حکومت صفوی در ایران روی داده بود، با به قدرت رسیدن شاه عباس اول و انتخاب شهر اصفهان به عنوان پایتخت حکومت، سرعت بیشتری گرفت. در پی این تحولات، اندیشه و هنر این عصر، دستخوش دگرگونی هایی شد و مکتبی در این زمان شکل گرفت که بعدها مکتب اصفهان و یا سبک اصفهانی نامیده شد؛ مکتبی که برخلاف اندیشه ی آن جهانی و کل گرای عرفانی، دیدی زمینی و جزئی نگر داشت. جستار حاضر، در پی آن است تا با استفاده از نظریه ی تامس کوهن و تمرکز بر پارادایم حاکم بر این عصر، به بررسی این موضوع بپردازد که چگونه رویدادهایی که در عصر صفوی به وقوع پیوست، سبب شد حرکت، به عنوانی پیش فرضی مشترک، در اندیشه و هنر مکتب اصفهان نمود یابد. بر اساس یافته های این پژوهش، دگرگونی هایی که در جامعه عصر صفوی و شهر اصفهان در زمان شاه عباس اول روی داد، باعث گرایش به زمین و روی گردانی از عوالم دیگر شد و همین امر باعث شد، حرکت و متعلقات آن، که از جمله مؤلفه های گرایش به زمین هستند، نقشی اساسی در خلق شعر، نقاشی و معماری این دوره داشته باشند و همچنین فیلسوفان نیز با بهره گیری از این پیش فرض و تأکید بر آن به تبیین و حل مسائل فلسفی بپردازند.
La fonction paradoxale de l’habillement dans le roman Madame Bovary(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
.
Les études antérieures sur le chef-d'œuvre de Gustave Flaubert se sont penchées sur les personnages du récit, mais elles ont moins abordé la question de leur tenue et sa fonction contradictoire dans les rapports sociaux. Le roman de Madame Bovary montre que les gens sont fortement influencés par la classe aisée de la société dans leur apparence. En d'autres termes, les riches offrent une forme d'unité aux masses, et les privent de leur individualité. Cette recherche porte sur le processus de transformation de l'individu et les transformations que lui impose la consommation. En fait, le sujet de l’habillement est à la base d'un récit écrit pour critiquer une société consommatrice. Donc, la couture dans sa fonction contradictoire étant à l'origine de la créativité de l'ouvrage constituera le sujet de cet article. Si le but de Flaubert était d'écrire un "livre sur rien", son point de vue à l'égard de la contradiction y existant l’a fait atteindre ce but. L’article présent, en appuyant sur les idées de Pierre Bourdieu, examinera le rôle du vêtement dans le processus de socialisation des personnages. Il essayera d'en montrer la fonction inversée aussi bien que son influence sur l’héroïne du roman.