فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۵٬۳۸۹ مورد.
بررسی چیستی مرگ از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
انسانی را بررسی کند تا به وجوه تشابه و تمایز آنها راه یابد. مرگ در اندیشه افلاطون اشتیاق و تمنای موت در افلاطون و ملاصدرا وجود دارد. این نوشتار میکوشد با تحلیل محتوای علم النفس معطوف به مرگ افلاطون و ملاصدرا، ویژگیهای مرگ با اسطوره پیوند خورده است. همچنین او به وجود پیشین نفس معتقد است که در وجود پیش از بدن مشاهده حقایق کرده است. در صدرالمتألهین نیز مفهومی به نام مرگ طبیعی برخاسته از حرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس وجود دارد. در پایان بیان میشود افزون بر پیش فهمهای زمانهای، تفاوت مبانی نفس شناسی نیز سبب شده است که بهرغم شباهتها، افلاطون و ملاصدرا فهم متفاوتی از مرگ داشته باشند. افلاطون مرگ را بازگشتی به عالم حقایق میداند؛ چون مرگ جدایی از عالم شدنهاست و فیلسوف مشتاق آن است؛ حال آنکه در اندیشه ملاصدرا مرگ، مرحلهای از تکامل است که پیشتر با حرکت جوهری آغاز شده است و عالم ماده زمینه ساز معرفت حقیقی است.
تکامل داروینی و فلسفه علم قرن نوزدهم بریتانیا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
همراه بی همرهان (دیدگاه هستی شناسانه درباره تلفن همراه)
حوزه های تخصصی:
بیرون از تاریخ/ الهیات دیالکتیک و تاریخ
حوزه های تخصصی:
اتانازی: تأملی فلسفی در مفهومی پزشکی
حوزه های تخصصی:
کنکاش در مبانی فلسفی پژوهش کمی و کیفی در علوم رفتاری
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه روانشناسی
- حوزههای تخصصی روانشناسی ارزیابی، سنجش وآمار
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری فلسفه علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روشهای تحقیق(ابزارها و فنون) در علوم انسانی و علوم طبیعی
نسبت نظریه مثل افلاطون با فلسفه سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسی افلاطون، آشکارا نتیجه آرای فلسفی اوست. در این میان، نظریه مُثُل افلاطون بیش از همه در نظریات سیاسی او تاثیر داشته است؛ به طوری که فلسفه سیاسی افلاطون را بدون فهم معنی مُثُل نمی توان درست دریافت. اندیشه های سیاسی مانند حکومت فیلسوفان، دولت ثابت و به دور از هرگونه تغییر، عدالت به معنای پرداختن هرکس به کار خود، طرح مدینه فاضله و انواع حکومت و نیز مخالفت با حکومت دموکراسی، در واقع برپایه متافیزیک افلاطون و به طور خاص نظریه مُثُل استوار است.
بنابراین، در تحلیل اندیشه های سیاسی افلاطون باید همیشه نسبت آن را با نظریه مُثُل مدنظر قرار داد. نظریه مُثُل به عنوان محور کل نظام فلسفی افلاطون، مبنای فلسفه سیاسی اوست. افلاطون به قصد ساماندهی نابسامانیهای سیاسی با توسل به نظریه مُثُل می کوشد تا با رد شکاکیت در مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی، اصولی استوار برای اخلاق و سیاست فراهم آورد. از نظر افلاطون، اگر بناست دولت از ثبات و استواری برخوردار باشد، باید نسخه صحیحی از صورت یا مثال دولت باشد.
مساله اصلی این مقاله، تحلیل و تبیین چگونگی ارتباط نظریه مُثُل و فلسفه سیاسی افلاطون است. به عبارت دیگر، محقق می کوشد نشان دهد چگونه نظریه مُثُل به عنوان محور کل فلسفه افلاطون، این نوع فلسفه سیاسی خاص را ایجاب کرده است. بررسی تفسیر ها و انتقادهای مختلف به فلسفه سیاسی افلاطون در پرتو نسبت فوق نشان می دهد که موضع برخی از منتقدان وی، از جمله کارل پوپر در پرتو نسبت فوق قابل تردید است.
آیا افلاطون مرتبه عالم محسوس را پایین آورده است(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افلاطون را معمولاً سرسلسله کسانی می شمارند که عالم محسوس و اشیای طبیعی را در برابر عالمی معقول و موجوداتی ماورای طبیعی قربانی کرده اند. این سخن تا اندازه ای درست است. در آثار افلاطون به شواهد فراوانی برمی خوریم که از پایین تر بودن مرتبه عالم محسوس نسبت به مرتبه عالم معقول، و پایین تر بودن مرتبه ادراک حسی نسبت به مرتبه معرفت عقلی، حکایت می کند. اما اولاً، کسانی جلوتر از او بوده اند که حس و محسوسات را بی اعتبار خوانده اند؛ ثانیاً، شکاکیت نظری و آشفتگی عملی ناشی از حس گرایی باعث شده است که افلاطون در عالمی معقول به دنبال یقین نظری و ثبات عملی بگردد؛ و ثالثاً، عالم محسوس در نظر او بهره مند از واقعیت است و همین بهره مندی باعث می شود که نتوانیم آن را توهم محض بشماریم. وجود عالم محسوس و ادارک حسی آن مقدمه ای ضروری برای رسیدن به معرفت عالم معقول است. از منظر هستی شناختی نیز فرض عالم معقول چیزی از واقعیت عالم محسوس نمی کاهد.
خود فروشی بر بساط نکته دانان
حوزه های تخصصی:
کتاب آبی
واقع گرایی و عدالت
حوزه های تخصصی:
نظریه لیبرال عدالت (عدالت از دیدگاه جان راولز)
حوزه های تخصصی:
عدالت آمرانه (در باب تعریف عدالت اجتماعی)
حوزه های تخصصی: