پژوهش حاضر برگرفته از رساله کارشناسی ارشد طراحی شهری است که با موضوع ارتقای هویت کالبدی سیما و منظر شهر اسلامشهر در دانشگاه شهید رجایی ارایه شده است. دیدگاه های موجود در مورد چیستی هویت شهر و علل1 ایجادی آن متفاوت و بعضاً پراکنده هستند. عده ای از پژوهشگران هویت را صرفاً معنای ذهنی2 نهفته در تاریخ شهر دانسته اند و عده ای دیگر آن را در انسجام و تداوم ویژگی های کالبدی و کیفیت محیط جستجو می کنند. این پژوهش با عنایت به تفاوت ریشه ای مفهوم هویت در فلسفه غرب و فلسفه صدرایی سعی بر آن دارد تا با بررسی وجودی و اصالت هویت شهر، رابطه ذات و اعراض، مقدمه و مؤخره تقریر هویت شهر را اثبات کند. دو فرضیه وجود ذهنی و حقیقی برای هویت و قائل شدن صغرا و کبرا (مقدمه و مؤخره) برای وجود هویت راهبرد تحقیق را مشخص می کنند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی و توصیفی با استفاده از نظریه های موجود در اسناد مکتوب و استدلال منطقی و تطبیقی نظریه های فلسفی موجود از جمله اصالت وجود، هستی شناسی، پدیدارشناسی و حرکت جوهری3 به صورت استنتاج عقلی- فلسفی است. از نتایج حاصل از پژوهش در حوزه وجودی و اشتمالی هویت شهر، می توان در تبیین ریشه و منشاء هویت شهر در غرب و فلسفه اسلامی، فهم رابطه وجود و ماهیت برای ادراک هویت بهره برد. نهایتاً این فرض که هویت شهر وابسته به جسم شهر است (مانند روح که در جسم حلول می یابد). و هویت با مفهوم ذهنی و حقیقی به مناسبات انسانی مربوط می شود به اثبات خواهد رسید. شهر بدون زمینه های هویتی، مانند جسم بدون روح است. و روح نیز قابل تقریر نخواهد بود مگر در قالب جسم و تجسم در ظاهری هم سنخ که همان ماهیت یا کیفیت شهر است.
تزیینات بناهای تاریخی که در طول معماری دوران اسلامی به اشکال مختلف و با مصالح متنوع در مساجد و یا سایر اماکن متبرکه که نمود پیدا کرده است از طرف محققان مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفته است . این تزیینات که در سطوح فضاهای داخلی و نمای خارجی مساجد به کار رفته سهم عمده ای از معماری مساجد را به خود اختصاص داده است ، به طوری که هنرمندان در این بخش تمامی عناصر تزیینی کاربردی را به بهترین وجهی به کار گرفته اند . عنایتی که توسط هنرمندان به این بخش معماری مسجد شده است ، همواره این سؤال را در ذهن بینندگان متبادر می سازد که ...
در طرح مشکلات محیطی شهرها و منطقههای شهری، اکثر برنامههای توسعه محیط که به دنبال تخریب وسیع ساختارهای طبیعی اعمال میشوند، تداخلی بین اصول ساختاری و اصول بهرهوری قلمروهای فضایی پدید میآورند که در نهایت هدایت و کنترل عملکردی ساختهای فضایی-اجتماعی در تولید و بازتولید سامانههای پایدار محیطی را عقیم میسازند. با طرح این مسأله که شبکهبندی نوین شهرها و منطقههای شهری نوع جدیدی از پراکندگی سیمایسرزمینها را در رابطه با تبدیل محلهای اسکان طبیعی به اشکالی مختلفی از پایداری سامانههای بومی-انسانی محیط میطلبد، هدف این مطالعه، ضمن تأکید بر پیوند دانشهای طبیعی با دانشهای اجتماعی و دانشهای مسئول مدیریت منابع سیمایسرزمین، اشاره به حضور دانشهای بومی در شناسایی ارجعیتهای محلی پاسخگو به مشکلات سیمایسرزمین و تعیین نقش اجتماعی گروههای ذینفع در تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط میباشد. روش انجام این مطالعه، برگرفته از نتایج بررسیهای توصیفی-استنتاجی، کتابخانهای طرحریزی شده و روش تحلیلی آن استنتاجی-مدلسازی سازماندهی گردیده است. فرضیه تحلیلی آن در راستای "اتحاد بین علم و سیاست محیطی" و بر مبنای "همبستگی بین علوم مختلف محیطی"، درصدد است چارچوبی عِلمی در ارائه یک برنامه عَملی معرفی نماید تا ضمن مشخص نمودن طبیعت میاندانشی-تبادلدانشی مطالعات تغییر بومشناختی-انسانشناختی سیمایسرزمینها، مفهوم نوین "تعالیخواهی عملکرد شبکهسامانههای بومی-انسانی محیط" در چارچوب مفهومی "برنامهریزی پایداری محیط" را معرفی نماید.
کودک علاقه به فضایی دارد که علاوه بر شرایط سنی و روحیات در آن به بازی بپردازد، بازی فعالیت آزادی که به شدت نیاز زیستی کودکان است. در گذشته، با وجود حیاط ها و باغچه ها بسیاری از نیازهای بازی کودکان در داخل فضاهای خصوصی یا نیمه خصوصی خانه ها بر طرف می شد اما امروزه و از سرناچاری، با تغییر الگوی سکونت به روش آپارتمان نشینی، حیاط ها کمتر می توانند پاسخگوی نیاز کودکان باشند. فضاهای بازی در مجتمع های مسکونی حتما" می بایست شرایط مناسب را برای تجربه کردن محیط دراختیار کودکان قرار دهد تا آنان برای ورود و زندگی آینده درشهر در سنین بالاتر آمادگی پیدا کنند. درک محیط، حفظ سلامت، امنیت جسمی وگسترش مهارت های بدنی و فضای آرامش بخش که در فضاهای شهری باز محله و کوچه و... حتی برخی فضاهای بازی مختص آنان، از سوی مدیریت شهری کم اهمیت انگاشته می شود، در فضای بازی کودکان وسایل باید به گونه ای انتخاب شود که علاوه بر سرگرمی جنبه تفکر و خیال پردازی را تقویت کند. پژوهش حاضر از نوع مطالعات کتابخا نه ای جهت شناسایی، گردآوری، در جهت ارتقای سلامت کودک در مجتمع های مسکونی و شرایط جسمی وروانی کودکان می باشد. درمقاله حاضر پژوهش های گذشته مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق، شامل ایده های معمارانه ای برای طراحی فضاهای کودک درجهت ارتقاء خلاقیت و سلامت کودکان است، ازجمله: ایجاد فضای پویا وتغییرپذیری در اجزای آن، به کارگیری طبیعت، تداخل فضاهای باز و بسته، تنوع پذیری و غیره.
در مقاله حاضر محور اصلی سخن زیبایی است. در جستجوی آنیم که قوانین حاکم بر این احساس را کشف کنیم. چه می شود که پدیده ای در نظر ما زیبا و پدیده دیگر زشت جلوه گر می شود؟ با توجه به اینکه زیبایی در همه پدیده های زندگی وجود دارد، مقاله حاضر به بررسی زیبایی در معماری و فضاهای ساخته شده برای زندگی انسان اختصاص خواهد داشت.
محراب های گچ بری چه از نظر فن و چه از حیث ترکیب بندی، نقش و کتیبه ها، ازجمله آثار ارزشمند معماری ایران است که در یک بازه زمانی طولانی تولید می شده اند و گنجینه درخور توجهی از طرح ها و نقوش به ارث رسیده از دوران قبل یا ابداع شده دوره خویش هستند. اوج این آثار، محدوده دوران سلجوقی تا آغاز تیموری است که به دلیل تداوم سنت ها یا بطئی بودن روند تحول، تاریخ گذاری دقیق آن ها، کاری دشوار بوده است. ازجمله آن ها، دو محراب مسجد تاریخی کوچه میر در نطنز است. ازآنجایی که کتیبه های تاریخ ساخت این دو محراب، مخدوش شده و مشخص نیست، نظریات مختلف و متعددی در باره تاریخ احتمالی ساخت محراب ها مطرح شده است که جای تأمل دارند. این پژوهش در پی آن است که ضمن معرفی و بازشناسی این مسجد و محراب های آن، از طریق مطالعه تطبیقی و بررسی برخی جزئیات، تاریخ قابل قبول تری را برای این محراب ها ارائه دهد. به دلیل وجود امضای کرمانی، «عمل حیدر کرمانی» در محراب طبقه اول، مبنای مطالعه تطبیقی را محراب های گچ بری ای قرار دادیم که دارای امضایِ کرمانی هستند. پس از آنالیز ساختار، نقوش و کتیبه های محراب ها با محراب های تاریخ دار و بدون تاریخی که دارای امضای کرمانی هستند و همچنین با درنظرگرفتن امضای هنرمندی کرمانی بر روی برخی از آثار چوبیِ متعلق به نیمه دوم قرن هشتم هجری در روستاهای نطنز، این محراب ها را به اواسط قرن هشتم هجری منسوب کردیم. روش یافته اندوزی، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و رویکرد پژوهش، تاریخی تطبیقی است.