فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۹۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر گروه های سنی مختلف و نوع پروتکل تمرینی بر عملکرد تنفسی مردان، متعاقب اجرای پروتکل هوازی پیش رونده بود. از بین مردان سالم با میانگین سنی 7/1±7/12، 9/4±3/34 و 7/5±52 سال، که داوطلب شرکت در این پژوهش بودند، 37 نفر انتخاب شدند. ابتدا کارسنج پایی با تعداد دور ثابت پنجاه دور در دقیقه و با شدت اولیه حدود پنجاه وات شروع و هر 2 دقیقه، 25 وات به آن اضافه شد. پس از یک ساعت استراحت،آزمون کارسنج دستی هم با همان شدت کارسنج پایی انجام و ظرفیت حیاتی اجباری و حجم بازدمی با فشار با روش اسپیرومتری در قبل و بلافاصله پس از اجرای کارسنج ها اندازه گیری شد.
داده ها با استفاده از روش های آماری آنالیز دوطرفه، ANOVA، t زوجی و آزمون تعقیبی توکی در معنی داری (05/0p<) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که سن و نوع پروتکل بر FVC و FEV1 اثر معنی داری دارد، طوری که سطح FVC متعاقب اجرای کارسنج پایی و دستی، در افراد نابالغ به طور معناداری از سالمند و میان سال کمتر(05/0p<) و میان سال از سالمند بیشتر بود (05/0p<). به علاوه، FEV1 متعاقب اجرای کارسنج ها به طور معنی دار در گروه میان سال از سالمند (05/0p<) بیشتر و نابالغ از سالمند و میان سال کمتر بود(05/0p<). اثر تعاملی هم سن و نوع پروتکل های تمرینی بر روی شاخص های ریوی مشخص شد. به علاوه، روشن شد که اجرای پروتکل کارسنج پایی بر گروه سنی نابالغ، FVC را افزایش و FEV1 را در هر سه گروه سنی بهبود داده است؛ اما در پروتکل کارسنج دستی، تنها FEV1 درگروه های سنی نابالغ و میانسال بهبود پیدا کرده بود.
طراحی برنامه تمرین شبیه سازشده مسابقات تکوا ندو بر پایه نیمرخ تغییرات تواتر ضربان قلب، سطح لاکتات خون و درک فشار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع آسیب های ورزشی در مسابقات تکواندو اغلب ناشی از برخوردهای فیزیکی هنگام مبارزه است. ازاین رو طراحی برنامه تمرین همسطح با فشار فیزیولوژیک یک مسابقه واقعی بر پایه تغییرات ,RPE, HR,LA انجام گرفت تا ورزشکار به جای مبارزه با حریف، فنون را با «میت» اجرا کند. به این منظور دوازده تکواندوکار زبده تیم ملی با میانگین سن 3±22 سال به صورت هدفمند در این پژوهش شرکت کردند. مشخصات آنتروپومتریک و ظرفیت عملی با استفاده از تست درمانده ساز هوازی روی تردمیل و توان بی هوازی به روش RAST تعیین شد. آزمودنی ها به سبک وزنی المپیک برنامه مبارزه شبیه ساز را اجرا کردند. سطح لاکتات خون و ضربان قلب با تله متری پولار و مقیاس 10RPE بورگ پیش از مسابقه، بین هر یک از 3 راند مبارزه و در پایان راند سوم مسابقه و برنامه شبیه ساز با میت اندازه گیری شدند. برای مقایسه میانگین داده ها از تحلیل واریانس یکسویه استفاده شد. بین شاخص های سه گانه شدت کار هنگام مسابقه و تمرین ویژه اختلاف معناداری به دست نیامد (05/0P>). برنامه شبیه سازشده، فشار سایکوفیزیولوژیک همسطح با مسابقه واقعی بر عملکرد تکواندوکاران وارد می کند که احتمالاً بتوان جایگزین مسابقات تدارکاتی در پیش فصل مسابقات که امکان رخداد آسیب وجود دارد، کرد.
مقایسه پاسخ های هورمونی به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه پاسخ های هورمونی به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بود. به این منظور چهارده دانشجوی دختر در یک طرح تحقیق متقاطع شرکت کردند. آزمودنی ها در سه هفته متوالی و به طور تصادفی، در سه حالت کنترل، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون شرکت کردند. تمرین شامل سه حرکت باز شدن زانو، پرس پا و هاک پا در چهار ست بود. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت پس از تمرین گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. سطح معنا داری 05/0 P< در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین موجب افزایش معنا دار لاکتات بلافاصله پس از ورزش شد؛ اما در مقادیر تستوسترون، هورمون رشد، کورتیزول و انسولین تفاوت معنا داری بین گروه ها وجود نداشت. این مطالعه تا حدودی از سودمندی و اثربخشی تمرینات مقاومتی همراه با انسداد جریان خون حمایت می کند.
مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری-های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر یک دوره تمرین ورزشی هوازی با دو حجم متفاوت بر برخی فاکتور های خطر بیماری های قلبی-عروقی در دختران کم توان ذهنی بود. 24 دختر کم توان ذهنی به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین هوازی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه؛ 2. تمرین هوازی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه؛ 3. کنترل. گروه های تجربی تمرینات هوازی شامل 10 دقیقه گرم کردن، 30 دقیقه راه رفتن، دویدن و بازی های آزاد و 5 دقیقه سرد کردن را به مدت هشت هفته با شدت 75-65 درصد ضربان قلب ذخیره انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه در سطح 05/0 > α تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سه گروه در شاخص های نیمرخ های لیپیدی، ضربان قلب و برخی از متغیرهای ترکیب بدن (درصد چربی، BMI و WC) تفاوت معنا داری وجود ندارد (05/0 < P). دختران کم توان ذهنی برای بهبود استقامت قلبی- عروقی می توانند از حجم تمرینی چهار بار در هفته به مدت 40 دقیقه استفاده کنند و برای کاهش WHR از حجم تمرینی سه بار در هفته به مدت 45 دقیقه بهره ببرند. در مورد شاخص های وزن و VO2max می توان از هر دو حجم تمرینی استفاده کرد.
تغییرپذیری فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آنها با نیمرخ چربی های بدن در افراد فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات فشار خون، ضربان و شاخص اکسیژن مصرفی قلب و ارتباط آن با نیمرخ چربی های بدن در دانشجویان فعال و غیرفعال است. به این منظور ده دانشجوی فعال (میانگین سن 21 سال، وزن 1/68 کیلوگرم و قد 1/174 سانتی متر) و ده دانشجوی غیرفعال (میانگین سن 5/21 سال، وزن 07/73 کیلوگرم و قد 177 سانتی متر) به صورت تصادفی از بین دانشجویان پسر دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی که برای شرکت در پژوهش داوطلب شده بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان تست کانینگهام فالکنر را شامل دویدن روی نوار گردان با شیب20 درصد و سرعت km/hr9/12 تا رسیدن به واماندگی انجام دادند. ابتدا فشار خون سیستولی (SBP) و دیاستولی (DBP) و ضربان قلب (HR) در حالت نشسته، حاصل ضرب دوگانه (DP)، شاخص های چربی خون و احشایی، نسبت چربی و نمایه توده بدن پیش از فعالیت اندازه گیری شد. در ادامه نیز BP و HR در حالت نشسته و DP هر شرکت کننده بلافاصله پس از تست و 3 دقیقه بعد دوباره سنجیده شد. برای تحلیل آماری از آزمون های تحلیل واریانس و کواریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد بازیافت HR (006/0=P و 012/6=F)، SBP (02/0=P و 353/4=F) و DP (004/0=P و 38/6=F) در افراد فعال بهتر صورت می گیرد. اصلاح نتایج با شاخص های اضافه وزن و چربی های خون، ارتباط بین برخی از این عوامل با بازیافت نامناسب در افراد غیرفعال را تأیید کرد. ازاین رو نظر به این یافته ها می توان گفت آمادگی و فعالیت بدنی بر بازیافت بهتر شاخص های همودینامیک بعد از فعالیت ورزشی تأثیر مثبت دارد، هرچند تفاوتی در مقادیر استراحت و فعالیت مشاهده نشد. اضافه وزن و دیس لپیدمیا می تواند بخشی از تفاوت های بین افراد فعال و غیرفعال را در این زمینه توضیح دهد. ازاین رو کنترل این عوامل با فعالیت ورزشی و رژیم غذایی مناسب توصیه می شود.
تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α بافت ریه موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های صحرایی نر است. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 97/26±29/279 گرم به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) تمرین هوازی، ج) آلودگی و د) آلودگی+ تمرین قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از 10 میکروناستفاده شد. پروتکل تمرین هوازی با 50 درصد بیشینه سرعت هر گروه به مدت 4 هفته انجام گرفت و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و قرارگیری در معرض ذرات کربن سیاه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از تکنیک Real time-Pcr بیان ژن TLR4 و TNF-α در بافت ریه موش ها ارزیابی شد. به منظور تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروه ها از تحلیل واریانس چندسویه و آزمون تعقیبی LSD و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. تمرین هوازی، به کاهش بیان ژن TLR4 و TNF-α در موش های در معرض ذرات کربن سیاه منجر شد. همچنین، تمرین با کاهش معنا دار توده بدن در گروه های در معرض ذرات کربن سیاه همراه شد. چهار هفته تمرین هوازی در هوای آلوده به ذرات کربن سیاه به تعدیل عوامل التهابی TLR4 و TNF-α و توده بدن منجر می شود. به نظر می رسد این تغییرات در بخشی با کاهش خطر ابتلا به بیماری های ریوی همراه باشد.
تأثیر تمرینات مقاومتی بر شاخص های ریوی و ترکیب بدنی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر عملکرد ریوی زنان چاق و دچار اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دو است. 24 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو با دامنه سنی 55-40 سال، میانگین شاخص توده بدنی (BMI) 26/3±16/30 کیلوگرم بر متر مربع و قند خون ناشتای بیشتر از 126 میلی گرم در دسی لیتر به طور هدفمند انتخاب شدند. پس از اندازه گیری های آنتروپومتریک و شاخص های ریوی، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 روز و هر روز به مدت60 تا 75 دقیقه و با شدت 40 تا 80 درصد 1RM انجام گرفت. شاخص های ریوی از طریق اسپیرومتری ارزیابی شدند. برای مقایسه تفاوت ها در پایان تمرین بین دو گروه از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. در پایان تحقیق بین وزن بدن (001/0 P=)، BMI (01/0 P=)، WC(001/0 P=)، WHR (004/0 P=)، FVC (001/0 P=)، FEV1 (001/0 P=)، FEV1/FVC (04/0 P=) و گلوکز ناشتای خون (001/0 P=) گروه ها تفاوت معنا داری مشاهده شد. براساس نتایج این تحقیق، برنامه تمرین ورزشی که موجب کاهش قند خون در افراد دیابتی شود، مداخله درمانی مؤثری برای بهبود عملکرد ریوی به شمار می رود.
اثر تخلیه گلیکوژنی و افزایش مجازی سطوح لاکتات بر پاسخ CGRP سرم به تمرین استقامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تخلیه گلیکوژنی بر پاسخ CGRP در حین تمرین استقامتی و اثر احتمالی لاکتات بر آزاد سازی آن در شرایط استراحت بود. 10 نفر دانشجوی مرد فعال تربیت بدنی با میانگین سن 67/1±4/22، وزن 56/5 ± 28/71 و شاخص توده بدنی 07/1 ± 31/23 به صورت هدفمند انتخاب و در 4 وهله مجزا با حداقل فاصله زمانی یک هفته 4 آزمون جهت سنجش Pmax، انجام فعالیت استقامتی حاد پس از تخلیه گلیکوژن (کوشش تخلیه)، فعالیت استقامتی حاد (کوشش کنترل) و کلمپ لاکتات انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از پایان سه کوشش اخیر، نمونه خونی جهت اندازه گیری غلظت لاکتات پلاسما، CGRP و تری گلیسرید سرم جمع آوری گردید. اندازه گیری لاکتات و CGRP به ترتیب با روش های RIA و ELISA انجام و جهت تعیین تفاوت متغیرها بین دو کوشش کنترل و تخلیه از آزمون آماری t وابسته استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از افزایش معنادار غلظتCGRP بعد از انجام کوشش تخلیه (0.001>P)، کوشش کنترل (0.001>P) و کوشش کلمپ لاکتات (0.001>P) نسبت به مقادیر اولیه آن بود. هم چنین مقادیر CGRP سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت (0.01>P). ارتباط معناداری بین سطوح لاکتات پلاسما و غلظت های CGRP سرم یافت شد (0.01>P). ضمن این که مقادیر تری گلیسرید سرم بلافاصله بعد از تمرین، بین کوشش های کنترل و تخلیه تفاوت معنادار داشت(0.01> P). به طور خلاصه، نتایج پژوهش نشان داد تمرین استقامتی حاد موجب افزایش معنادار در غلظت CGRP سرم می شود و احتمالا دلیل این افزایش، شرکت CGRP در راه اندازی مسیر اکسیداسیون چربی است. هم چنین با توجه به نتایج کلمپ نیز می توان از لاکتات به عنوان عامل احتمالی افزایش CGRP در حین تمرین استقامتی نام برد.
اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد علمی، حاکی از تاثیر تمرین هوازی و مکمل امگا 3 -هر دو- بر بهبود دستگاه قلبی-عروقی است. هدف این پژوهش، بررسی اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی در مردان سالمند بود. در این مطالعه 36 مرد سالمند غیر ورزشکار در دامنه سنی 50 تا 70 سال از بین مردان سالمند به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 9 نفره به ترتیب، گروه اول: تمرین + مکمل امگا 3، گروه دوم: تمرین + دارونما، گروه سوم: مکمل امگا3 و گروه چهارم: دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص(55 تا 70 درصد HRmax) اجرا شد. مقدار مصرف مکمل امگا 3 روزانه 2 عدد کپسول 1000 میلی گرمی بود. خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکطرفه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0≥α تحلیل شد. یافته ها نشان داد پس از 8 هفته، تنها در گروه مکمل امگا 3 مقادیر hs-CRP با کاهش معناداری همراه بود(05/0≥p). در گروه تمرین هوازی+مکمل امگا3، گروه تمرین هوازی+دارونما و گروه مکمل امگا3 مقادیر شاخص های التهابی کاهش محسوسی یافت که از نظر آماری معنادار نبود(05/0≤p). همچنین، در مقایسه بین گروه های پژوهش پس از 8 هفته تفاوت معناداری در متغیرهای پژوهش مشاهده نگردید(05/0 ≤p ). بنابراین، می توان گفت مکمل دهی امگا 3 باعث کاهش معنادار شاخص التهابی hs-CRP در گروه مکمل امگا 3 شد. اما اثر تعاملی 8 هفته مکمل دهی امگا 3 و تمرین هوازی، تاثیر معناداری بر مقادیر hs-CRP و IL-6 نداشت. به نظر می رسد برای تغییرات معنادار در مقادیر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی باید به عواملی چون، شدت، طول دوره تمرین و مقدار دوز مصرفی مکمل امگا 3 توجه داشت که خود لزوم مطالعات بیشتر را فراهم می کند.
تأثیر شش هفته تمرینات مقاومتی بر شاخص های مورفولوژیکی قلب زنان تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر شش هفته تمرینات مقاومتی بر شاخص های ریخت شناسی سلامت قلب زنان تمرین نکرده است. به همین منظور 20 زن کم تحرک با میانگین سنی 8/1±6/22 سال، قد 5/6±3/162سانتی متر، وزن 1/5±58 کیلوگرم، درصد چربی2/5±3/18درصد و سطح رویه بدن 15/0±62/1 متر مربع برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. قبل از شروع پروتکل تمرینی، ابتدا از بازیکنان آزمون های آنتروپومتریک، ترکیب بدن و اکوکاردیوگرام به عمل آمد. پس از آن گروه های تمرینی وارد دوره شش هفته ای تمرین مقاومتی شدند. پروتکل تمرینی شامل شش حرکت کار با وزنه به صورت 3 دوره 10 تکراری با 70-60 درصد یک تکرار بیشینه بود. نتایج نشان داد که پس از انجام پروتکل تمرینی ضخامت دیواره بین دو بطن 10 درصد افزایش و اندازه پایان سیستولی بطن چپ 10 درصد کاهش در مقایسه با گروه کنترل داشت (05/0P≤). ولی شاخص های دیگر شامل ضخامت دیواره خلفی، اندازه پایان دیاستولی، جرم بطن چپ، حجم دهلیز چپ، حجم کل قلب، حجم پایان سیستولی بطن چپ، حجم پایان دیاستولی بطن چپ و اندازه دهانه آئورت تغییرات معناداری را نشان ندادند. نتایج این پژوهش نشان داد که شش هفته تمرینات مقاومتی با وزنه با توجه به تأثیر معنادار بر برخی شاخص های مورد آزمون، می تواند موجب افزایش عملکرد و سلامت قلب زنان کم تحرک شود.
گوش دادن به موسیقی موجب کاهش کارایی قلبی تنفسی در دوره سریع بازگشت به حالت اولیه پس از واماندگی می شود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ضرباهنگ هایمختلف موسیقی (موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ کند) بر برخی پاسخ های قلبی - تنفسی مردان جوان سالم در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه پس از یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده ساز بود. روش ها: در این تحقیق نیمه تجربی 17 مرد جوان سالم، با میانگین و انحراف استاندارد سن 97/0±76/19 سال، قد 72/6±176 سانتی متر، وزن 95/5±5/68 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها در 3 جلسه متوالی با فاصله زمانی بین هر مرحله 72 ساعت با استفاده از آزمون بروس تا حد واماندگی به فعالیت پرداختند. شرکت کنندگان به روش تعادل مقابل بلافاصله پس از واماندگی در 3 جلسه، بدون موسیقی و با گوش دادن به موسیقی با ضرباهنگ کند و موسیقی با ضرباهنگ تند، ریکاوری شدند. متغیرها (ضربان قلب، برون ده قلبی، حجم ضربه ای، تهویه دقیقه ای، حجم جاری، تعداد تنفس در دقیقه، اکسیژن مصرفی و فشار خون) در ثانیه های 30، 60، 90 و120 دوره بازگشت به حالت اولیه اندازه گیری شدند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، گوش دادن به موسیقی در نخستین دقایق دوره بازگشت به حالت اولیه، موجب کاهش معنا دار برون ده قلبی، حجم ضربه ای، فشار خون، تهویه دقیقه ای، حجم جاری و اکسیژن مصرفی (05/0>P)، و افزایش معنا دار تعداد تنفس در دقیقه و ضربان قلب می شود (05/0>P). نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد، گوش دادن به موسیقی در دوره بازگشت به حالت اولیه بلافاصله پس از پایان فعالیت ورزشی شدید، موجب کاهش کارایی دستگاه قلبی- تنفسی از طریق کاهش حجم ضربه ای و حجم جاری و افزایش تعداد تنفس و ضربان قلب می شود.
مقایسه تاثیر 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم بر سطوح آنزیم های کبدی مبتلا به کبد چرب غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه آثار 12 هفته مصرف ویتامینE و فعالیت بدنی منظم برسطوح آنزیم های کبدی بیماران مبتلا به کبد چرب غیر الکلی به عمل آمد. بیست نفر افراد بالغ مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سنی 1/8±8/41سال در این پژوهش به طور داوطلبانه شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه ده نفره تقسیم شدند.گروه A شامل بیمارانی بود که روزانه دو عدد قرص ویتامین E، 400 میلی گرم صبح و شب به مدت 12 هفته دریافت می کردند و گروه B شامل بیمارانی بود که فعالیت بدنی برنامه ریزی شده و منظم انجام می دادند. آنزیم های آلانین آمینوترانسفراز (ALT)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST)، آلکالین فسفاتاز (ALP) سرم خونی و سونوگرافی کبد برای ارزیابی میزان چربی کبدی، قبل و بعد از مداخله درمانی مورد اندازه گیری قرار گرفت. در هر دو گروه درمانی مقادیر آنزیم های کبدی پس از درمان کاهش قابل توجهی نشان دادندP<0.05) )، اما تفاوت بین گروهی معناداری بین سطح آنزیم های کبدی دو گروه وجود نداشت (P>0.05). در سونوگرافی انجام شده پس از مداخله درمانی در هر دو گروه کاهش معناداری بین درجه چربی کبدی ملاحظه گردیدP<0.05) )، اگرچه در بین گروه های مورد بررسی تفاوت آماری معناداری وجود نداشت (P>0.05(. به نظر می رسد انجام فعالیت بدنی منظم بدون در نظر گرفتن نوع رژیم غذایی و یا کاهش وزن می تواند باعث کاهش آنزیم های کبدی و شواهد سونوگرافیک کبد چرب شود که با توجه به اثرات جانبی مصرف دراز مدت ویتامین E می تواند جایگزین مناسبی برای این دارو باشد.
تأثیر تمرینات توأم هوازی و مقاومتی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و شاخص های سرمی عملکرد کلیوی در مردان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تأثیر تمرینات توأم مقاومتی و هوازی بر میزان فیلتراسیون گلومرولی و سطوح خونی فاکتورهای بیوشیمیایی مرتبط با عملکرد کلیوی در بیماران دیابت نوع دو بود. تعداد 20 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو (میانگین سن 73/52 سال، میانگین وزن 82 کیلوگرم، میانگین نمایه توده بدن 51/30 کیلوگرم بر مجذور متر، میانگین قند ناشتا 92/155 میلی گرم در دسی لیتر) به طور تصادفی در دو گروه تجربی (N=10) و گروه کنترل (N=10) تقسیم شدند. گروه تجربی تمرینات هوازی و مقاومتی را سه بار در هفته و برای مدت 10 هفته انجام دادند و گروه کنترل فعالیت های معمول خودشان را انجام دادند. نمونه های خونی برای اندازه گیری سطوح سرمی فاکتورهای اوره، کراتینین و اسید اوریک و میزان فیلتراسیون گلومرولی در ابتدا و پایان پروتکل تمرینی از آزمودنی ها گرفته شد. از آزمون های t وابسته و t مستقل برای ارزیابی تفاوت معناداری در قبل و بعد از دوره تمرینی بین گروه کنترل و گروه تجربی استفاده شد. سطح معناداری P≤0.05 در نظر گرفته شد. میزان فاکتورهای اوره و کراتینین و میزان فیلتراسیون گلومرولی در گروه تجربی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری پیدا کرده بود (0.05≥P) درحالی که در گروه کنترل تغییر معناداری نداشت. سطح فاکتور بیوشیمیایی اسید اوریک در هیچ کدام از گروه ها تغییر معناداری پیدا نکرد. نتایج این پژوهش ها نشان می دهد که تمرینات توأم هوازی و مقاومتی می تواند میزان فیلتراسیون کلیوی و سطوح سرمی اوره و کراتینین را در بیماران دیابتی نوع دو بهبود دهد.
پاسخ برخی از شاخص های فشار اکسایشی و التهابی به یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در اثر سازگاری ناشی از هشت هفته تمرین تداومی دویدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تداومی دویدن بر میزان ترشح برخی از آنزیم های اکسایشی و سطوح پروتئنی فاز حاد به دنبال یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت بود. در این پژوهش 20 مرد سالم غیر فعال (سن: 50/2±95/23 سال ، وزن: 46/6±85/73 کیلوگرم و قد: 75/4±174 سانتی متر) شرکت کردند که به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره تجربی و کنترلتقسیم شدند. در ابتدا ، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت نمونه گیری خون به منظور تعیین میزان هاپتوگلوبین آزاد سرم (HP) ، کراتین فسفو کیناز (CPK) و لاکتات دی هیدروژناز (LDH) سرم انجام شد و سپس آزمودنی های گروه تجربی برای مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات تداومی دویدن پرداختند. در ابتدا ، تمرینات با شدت 60 – 65 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 20 دقیقه آغاز و در مراحل پایانی دوره به شدت 85 درصد ضربان قلب ذخیره بیشینه و مدت 30 دقیقه رسید. بعد از هشت هفته ، مجدداً نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها ، از روش آنالیز واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر و t مستقل استفاده شد. سطح معناداری 0.05≥P در نظر گرفته شد. تفاوت معناداری در سطوح HP سرم (P=0.035) و LDH سرم (P=0.001) در گروه تجربی در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم مشاهده شد. سطوح HP سرم ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین تداومی دویدن کاهش معناداری نشان داد (P=0.031). هم چنین ، تفاوت معناداری بین اختلاف میانگین های سطوح LDH سرم در جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت دوم بین دو گروه مشاهده شد (P=0.012). به طور کلی می توان گفت که هشت هفته فعالیت تداومی دویدن باعث ایجاد سازگاری و کاهش فشار اکسایشی و التهابی ناشی از یک جلسه فعالیت ورزشی کوتاه مدت در مردان سالم غیر فعال می گردد.
تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درمانده ساز در ورزشکاران نخبه کاراته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بهره گیری از علوم ورزشی مختلف با هدف استفاده صحیح از تغذیه و مکمل های غذایی مجاز از جمله ضروریات ورزش مدرن محسوب می شود. بدین منظور، عمده ورزشکاران حرفه ای برای به حداکثر رساندن اجرای خود از این مواد استفاده می کنند. کراتین به عنوان یک مکمل نیروزای مؤثر در بین ورزشکاران شناخته شده است. بنابراین با توجه به مصرف گسترده آن در بین ورزشکاران مطالعه تأثیر احتمالی مثبت و یا منفی آن بر بدن یک ضرورت می باشد. لذا محقق در این پژوهش به بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی عروقی پس از یک نوبت فعالیت ورزشی درمانده ساز در ورزشکاران نخبه کاراته پرداخت. بدین منظور 7 ورزشکار کاراته کا (میانگین سن6/2±4/19، میانگین وزن8/8±7/70، میانگین قد4±7/179) پس از احراز شرایط بصورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. پژوهش بصورت دوسوکور انجام شد. آزمودنی ها در آزمون فزاینده بر روی نوار گردان شرکت کردند. قبل، بعد و 30 دقیقه پس از آزمون نمونه خون از آزمودنی ها گرفته شد. آزمودنی ها به مدت 5 روز و هر روز 20 گرم کراتین یا دارونما در 4 مرحله دریافت و قبل و بعد از آن در آزمون فزاینده شرکت کردند. بین دو مرحله مصرف کراتین یا دارونما 10 روز فاصله برای پاک سازی در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر نشانگرهای آسیب قلبی اثرات مطلوبی دارد اما در نشانگرهای آسیب عروقی تغییری مشاهده نشد. بنابراین مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین احتمالاً دارای نقش محافظتی در برابر آسیب قلبی می باشد.
مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مقایسه ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه استقامتی و بی هوازی کار و ارتباط آن با شاخصهای هوازی و بی هوازی بود. 8 دوچرخه سوار استقامتی و 6 دوچرخه سوار نخبه بی هوازی کار در دو جلسه مجزا با فاصله زمانی یک هفته یک آزمون فزاینده استاندارد و یک آزمون فرابیشینه یکنواخت را انجام دادند. در خلال آزمون فزاینده گازهای و نمونه خونی جهت اندازه گیری لاکتات، بی کربنات و pH جمع آوری شد. مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا به عنوان فاصله بین آستانه لاکتات و آستانه تنفسی جبرانی تعیین گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی از طریق فرمول [pH] Δ . Δ [HCO3] و ظرفیت غیر بی کربناتی از طریق Δ PH] ] [Δ [LA] . Δ [PH] ] – [Δ [HCO3] . [ بدست آمد. همبستگی بین متغیرها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تعیین و معنی دار بودن تفاوت بین متغیر ها با آزمونt استیودنت مشخص گردید. ظرفیت بافرینگ بی کربناتی (001/0 >p ) و مدت زمان مرحله بافرینگ (05/0 >p ) و تغییرات لاکتات در مرحله بافرینگ ( 01/0 >p ) در گروه استقامتی بطور معنی دار نسبت به گروه بی هوازی کار بالاتر بود. همبستگی معنی دار بین ظرفیت بافرینگ بی کربناتی با VO2max ( 05/0 >P ) وظرفیت بافرینگ بی کربناتی و کسر اکسیژن ( 01/0 >P ) بدست آمد. به طور خلاصه نتایج نشان داد که ظرفیت های بافرینگ در مرحله بافرینگ ایزوکاپنیا بین ورزشکاران نخبه متفاوت و با ظرفیت های هوازی و بی هوازی در رابطه است.
تاثیر 6 هفته تمرین اینتروال بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر6 هفته تمرین اینتروال فزاینده بر سطوح HIF-1α ریه رت های در حال بالیدگی بود. در پژوهش حاضر، برای بررسی اثر یک دوره تمرین اینتروال فزاینده بر پروتئین HIF-1α ریه، 30 سر موش صحرائی ویستار نر سه هفته ای با میانگین وزنی 9±68 گرم، بعد از دو هفته آشنایی به طور تصادفی به سه گرو ه پایه، تمرین اینتروال فزاینده و کنترل تقسیم شدند. برنامه ی تمرینی برای گروه تمرین اینتروال فزاینده به مدت 6 هفته به صورت تناوبی با 10 تکرار 1 دقیقه ای و استراحت فعال 2 دقیقه ای انجام شد. اندازه گیری HIF-1α با استفاده از کیت به روش ELISA انجام شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرین اینتروال فزاینده سبب کاهش معنادار وزن بدنی و وزن تر ریه رت ها به ترتیب 8/17 و 02/42 درصد نسبت به گروه کنترل شد. هم چنین بین سطوح HIF-1α گروه تمرین اینتروال فزاینده در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معناداری (P
اثر تمرینات منظم استقامتی و مکمل گالبانوم بر عملکرد عروقی طی پرفشار خونی مزمن موش های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
التهاب مزمن به عنوان بخش جدایی ناپذیر بیماری های قلبی - عروقی و پرفشارخونی با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است.هدف از این پژوهش، بررسی اثر تمرینات استقامتی و مکمل گالبانوم بر شاخص های مرتبط با عملکرد عروقی شامل سلکتین اندوتلیال (E-Selectin) و مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (ACE-I) به عنوان عوامل التهابی و انقباضی عروق و نیتریک اکساید (NO) به عنوان عامل اتساع عروقی در پرفشارخونی مزمن ناشی از القای نیترو ال- آرژنین متیل استر (L-NAME) در موش های نر نژاد ویستار بود. 48سر موش نر نژاد ویستار به طور تصادفی به شش گروه پایه، شم، L-NAME، تمرین استقامتی، گالبانوم و تمرین+گالبانوم تقسیم شدند. گروه های3 تا 6 پنج جلسه در هفته و به مدت هشت هفته، ١۰ میلی گرم/کیلوگرم محلول L-NAME را به صورت زیر صفاقی دریافت کردند. همچنین به گروه 2، با شرایط مشابه سالین تزریق شد. گروه های4 و 6 پروتکل تمرین دویدن استقامتی را روی نوارگردان با سرعت١٥ تا ٢۰ متر در دقیقه و به مدت ٢٥ تا ۶٤ دقیقه ٥ جلسه در هفته به مدت ۸ هفته اجرا کردند. گروه های 5 و 6، 90میلی گرم/کیلوگرم محلول گالبانوم را 5 جلسه در هفته به صورت گاواژ به مدت ۸ هفته دریافت کردند. تزریق L-NAME به پرفشارخونی منجر شد که از طریق کاهش معنادار ACE-I )00/0>P) مشخص شد. به علاوه، پرفشارخونی با افزایشE-Selectin و کاهشNO همراه بود. اجرای پروتکل های تمرین موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادار NO (04/0>P) در گروه4 و مصرف گیاه گالبانوم نیز موجب کاهش معنادار E-Selectin )00/0>P) در گروه5 و ترکیب تمرین و گالبانوم سبب کاهش معنادارE-Selectin )00/0>P) و افزایش معنادارNO (03/0>P) در گروه6 نسبت به گروه L-NAME در سطح معناداری 05/0P≤ شد. پرفشارخونی مزمن با بد عمل کردن اندوتلیال همراه است و به کارگیری راهبرد های غیردارویی مانند تمرین استقامتی و مکمل آنتی اکسیدانی گالبانوم احتمالا با بهبود عملکرد اندوتلیال عروقی موجب کنترل پرفشارخونی می شود.
بررسی ارتباط بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بعد از کشش ایستا و پویا در زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات بسیاری اثر مثبت و منفی حرکات کششی را بر کارآیی حرکتی مطالعه کردهاند و اکثر این مطالعات، سازوکارهای عصبی را مسئول این تغییرات معرفی
کردهاند، اما به نظر میرسد عوامل سوختوسازی و قلبی و تنفسی نیز با تغییرات کارایی حرکتی ارتباط داشته باشند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط
بین تغییرات برخی متغیرهای قلبی تنفسی طی فعالیت زیربیشینه با مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی به دنبال کشش ایستا و پویا در 61 دانشجوی زن رشته
66/67±2/ 62 درصد و حداکثر اکسیژن مصرفی 66 /61±6/ 78 کیلوگرم، چربی 82 /62±8/ 612 سانتیمتر، وزن 76 /61±1/ 62 ، قد 62 /78±6/ تربیتبدنی با سن 16
میلیلیتر بر کیلوگرم بر دقیقه بود. آزمودنیها در سهجلسه جداگانه )در یک طرح متقاطع(، دو پروتکل کشش )ایستا و پویا( و بدون کشش را قبل از فعالیت
زیربیشینه ) 1 دقیقه دویدن روی نوارگردان با شدت 82 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی(، انجام دادند. تمام متغیرها بهوسیله گازانالایزر جمعآوری و نمودار پویایی
2(، تواتر تنفسی / اکسیژن مصرفی ثبت شد. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره، همبستگی مثبت بین اکسیژن مصرفی مؤلفه آهسته با تغییرات تهویه ریوی ) 81
2( نشان داد که تهویه ریوی بالاترین /61( 2( و ثابت زمانی 2 /76( 2(، ثابت زمانی 6 /66( 2(، ثابت زمانی 6 / 2(، ضربان قلب ) 66 / 2/67 (، حجم جاری ) 18 (
همبستگی را داشت. بهطورکلی، نتایج این پژوهش نشان داد که بخشی از تغییرات در مؤلفه آهسته اکسیژن مصرفی بهدنبال حرکات کششی به عوامل
سوختوسازی و قلبی تنفسی وابسته است
مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه مقایسه تمرینات ترکیبی با و بدون انسداد عروق بر عوامل منتخب آمادگی جسمانی زنان یائسه غیر ورزشکار بود. روش ها: برای این منظور تعداد 28 زن یائسه غیر ورزشکار (سن بالاتر از 50 سال) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه کنترل (9 نفر) ، تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) با انسداد عروق (10 نفر) و تمرینات ترکیبی (قدرتی - هوازی) بدون انسداد عروق (9 نفر) تقسیم شدند. بخش قدرتی تمرینات ترکیبی با انسداد عروق و تمرینات بدون انسداد به ترتیب با شدت 1RM 30-20% و 1RM 80-65% و بخش هوازی تمرینات ترکیبی با شدت 70-50% ضربان قلب بیشینه انجام شد. همچنین برنامه تمرین هشت هفته و هر هفته سه جلسه بود. قبل و بعد از تمرینات، آزمون های قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی به عمل آمد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس چندگانه (MANOVA) بر تفاضل نمرات، به وسیله نرم افزار SPSS (نسخه 16) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری 05/0 P ≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: افزایش معنی دار قدرت عضلانی، استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی در دو گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد، اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی با شدت پایین همراه با انسداد عروق اثری مشابه تمرینات ترکیبی سنتی با شدت بالا بر قدرت و استقامت عضلانی و استقامت قلبی تنفسی زنان یائسه دارد. بنابراین تمرینات ترکیبی همراه با انسداد با شدت پایین می تواند جایگزین تمرینات ترکیبی با شدت بالا در زنان یائسه گردد