فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۵۷ مورد.
نقش گرافیک محیطی در مراکز آموزشی
حوزه های تخصصی:
گستره اسطوره
بررسی تأثیر آموزش موسیقی بر خود باوری دانش آموزان (مروری بر ادبیات تحقیق)
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
هنر درمانی (2) رنگ، فرم و فضا و تاثیرات آن بر گرافیک محیطی بیمارستان کودکان
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
نقش فضاهای باز محله در رشد و خلاقیت کودکان
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۶ شماره ۸
حوزه های تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون شهرهای کوچک و بزرگ و فاقد فضاهای شهری مطلوب، سازگارسازی محلات مسکونی و فضاهای عمومی آنها با نیاز های ساکنان در کانون توجه کارشناسان قرار گرفته است. فضاهای باز (عمومی) محله ای، دربرآورده ساختن نیازهای اجتماعی و فردی کودکان و نوجوانان محله، نقش منحصر به فردی دارند. این فضاها بخش عمده ای از زمان و محیط زندگی روزمره ساکنان از جمله کودکان و نوجوانان را به خود اختصاص می دهند و از دیدگاه مهندسی عوامل انسانی، ارتقای کیفیت این فضاها می تواند در سلامت و رشد قوای جسمی، تقویت تعاملات اجتماعی و همبستگی گروهی، و حتی آموزش و رشد خلاقیت کودکان و نوجوانان موثر باشد. در این نوشتار، نقش فضاهای باز در رشد فیزیکی وخلاقیت کودکان و نوجوانان تبیین شده و بخشی از قابلیت فضاهای عمومی و بوستان های محلی معرفی شده است. در این راستا با استفاده از روش تحقیقی تحلیل محتوا، برخی از مطالعات سلامت، رشد و خلاقیت کودکان و نیز طراحی محیط های ویژه کودکان بررسی شده است. در پایان با تاکید بر نگرش انسان سنجی و مهندسی عوامل انسانی در طراحی متناسب با رشد و خلاقیت کودکان، معیارهای 1) دسترسی، 2) مقیاس، 3) جذابیت، 4) شایستگی و پاسخگویی، 5) آسایش و ایمنی و 6) مشارکت پذیری ارائه شده است. از بین معیار های پیش گفته، مشارکت کودکان در فرایند طراحی فضاهای همسایگی، بوستان های کودک و فضاهای بازی به عنوان یکی از راهکارهای فعال و پویای طراحی پیشنهاد شده و استنتاج می شود که مشارکت مستقیم کودکان در خلق فضای آنان، علاوه بر ایجاد تمایل بیشتر به حضور و تعامل در محیط، امکان رشد جسمی، ذهنی، اجتماعی، استعدادها و خلاقیت های محیطی آنان را نیز فراهم می سازد.
مقدمه ای بر هنر درمانی
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
روان شناسی رنگ ها در فضا سازی آموزشگاهها
حوزه های تخصصی:
نوروپسیکولوژی زیبایی شناسی
حوزه های تخصصی:
هنر درمانی (رنگ، فرم و فضا و تاثیرات آن بر گرافیک محیطی بیمارستان کودکان)
منبع:
رهپویه هنر ۱۳۸۵ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
هنرهای بصری در تعلیم و تربیت دوران خردسالی
منبع:
خیال ۱۳۸۴ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
هنرهای بصری ابزاری است که کودک با آن تجارب خود، واقعی و خیالی، را سامان و شکل و نظم میبخشد؛ و در نتیجه، خود و محیطش را بهتر میشناسد. در کل، فعالیت هنری توان آفرینش و درک معنی را در کودک افزایش میدهد. توجه جدی به هنر کودکان از اواخر قرن نوزدهم میلادی آغاز شد و شامل این گرایشها بود: بررسی مراحل رشد کودک؛ تساهل در روش تربیتی؛ مرتبط دانستن هنر با امیال ناخودآگاه؛ تبدیل نوآوری و بیان به ارزشهای مشخص هنری. در اواخر نیمة اول قرن بیستم، این گرایشها در اثر لونفلد جمع آمد. او خود در این اثر چند پیشنهاد داد: آزاد گذاشتن کودک در فعالیت هنری و مداخلهنکردن معلم در آن؛ در نظر گرفتن توالی مراحل رشد؛ هدف قراردادن سلامت ذهنی و خلاقیت در آموزش هنر در مدارس. امروزه یافتههای روانشناسی رشد ضعفهای آراءِ لونفلد را آشکار ساخته است. نمادسازی، که از روشهای خلق معناست، در هنر سه ویژگی مهم دارد: روش طراحی نماد به اندازة شیء یا واقعة مورد اشاره مهم است؛ مضمون عاطفی مورد توجه آگاهانة هنرمند و مخاطب اثر هنری است؛ مضمون عاطفی و قالب در اثر هنری یکی میشوند. از این رو، هنر کارکرد روانشناختی خاصی دارد؛ گرفتن معنا و شکلبخشیدن به آن، یعنی پیوندزدن فکر و احساس. در ساختن هر نماد سه دانش دخیل است: دانش نمادپرداز از مادّه و ابزار، از مدلول، از وجوه هماهنگی در بین آنها. پس لازمة درک هر نماد و چگونگی نمادسازی کودکان بررسی سه مؤلفة مذکور است. تحقیقات مربوط به مؤلفههای نمادسازی در آثار هنری کودکان را میتوان در چند دسته قرار داد: شناخت ویژگیهای مواد و ابزارها: خواص فیزیکی و دیداری؛ آفرینش نمادهای دیداری: وجوه تشابه بیانی و عینی؛ تصورات از مدلول؛ فرایندهای بنیادی، فرایندهای تولید، وضع عاطفی؛ واکنش کودکان به آثار هنری.
سیری در سلوک شاهزمان
حوزه های تخصصی:
تقابل اصالت و حس مکان
منبع:
خیال ۱۳۸۴ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
این مقاله در سال 1980 در مجلة علمی لندسکیپ به چاپ رسیده و از آن پس، مورد اشاره و بحثهای متعدد بوده و توجه بسیاری از صاحب نظران را به خود جلب کرده است. تُوان دربارة اصالت (ریشه داری) و احساس مکان از دیدگاهی بنیادین بحث کرده است. به نظر تُوان، اصالت (ریشه داری) به معنای احساس بودن در موطن به شکلی ناآگاهانه است. در چنین شرایطی، بین شخص و مکان فاصله ای نیست و شخص جزئی از مکان است؛ در حالی که حس مکان بیانگر نوعی فاصله بین شخص و مکان است و به شخص امکان می دهد تا مکان را درک و ارزیابی کند. به اعتقاد تُوان، احساس اصالت (ریشه داری) حتی در آغاز دهة 80 نیز برای امریکاییها حالتی دست نیافتنی بوده است. این وضع امروزه با وسعت ارتباطات و آگاهیهای انسان امروزی از دیگر مکانها، در همة سرزمینها و کشورها، کم و بیش حاکم شده است. مطالعة نظریات و راهکارهای توان در مواجهه با چنین وضعی برای ما نیز مفید است. درک تفاوت بین اصالت (ریشه داری) و حس مکان مسئلة اصلی در تدوین راهبرد مواجهه با این پدیده است. برای احساس ریشه دار بودن ضرورت سکونت درازمدت نسلهای متمادی در یک مکان مطرح نیست، بلکه صرفاً داشتن زندگی خوش و یک نواخت و بی علاقگی به جهان بیرونی لازمة امر است. چنین احساسی نه گذشته را خاص می کند و نه مکانهای گذشته را؛ و به همین سبب، حفظ و احیا هم اهمیتی کمتر می یابد و مفهوم خود را از دست می دهد. اما ایجاد حس مکان و حفظ آن نیازمند تقویت آگاهی تاریخی و حفظ مکانهای تاریخی است تا هویتی خاص را به وجود آورد. امروزه، که شناختهای ما آگاهانه است و دیدها وسعت یافته، گریزی از تلاش برای ایجاد حس مکان و در پی آن تعلق مکانی دیده نمی شود.