فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات کاربری اراضی بر اساس تجزیه و تحلیل متریک های سیمای سرزمین با استفاده از سنجش از دور و GIS در منطقه خشک و نیمه خشک دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از فعالیتهای انسانی به دلیل عدم توجه به محدودیتهای محیط زیستی بر سیمای محیط تأثیرگذار بوده و اثرات زیست محیطی شدیدی بر اکوسیستمهای طبیعی دارد. این مطالعه به منظور بررسی روند تغییرات سیمای سرزمین در منطقه دهلران استان ایلام انجام شده است. به منظور تهیه نقشههای پوششسرزمین و تحلیل تغییرات، به ترتیب، از تصاویر ماهوارهای (1364) TMو (1386) ETM+و متریکهای مساحت طبقه، تراکم لکه، تعداد لکه، متوسط اندازه لکه، تراکم حاشیه و متوسط شاخص شکل استفاده شد. برای آنالیز گسستگی چشمانداز، متریکهای متنوع الگوی چشمانداز در سطح کلاس با استفاده از نرمافزار FRAGSTATS محاسبه شد. تجزیه و تحلیل متریکهای سیمای سرزمین بیانگر جایگزینی گسترده اراضی مرتعی متوسط توسط اراضی کشاورزی، مرتعیفقیر، مسکونی و بایر بوده است. بر طبق نتایج، افزایش تعداد لکهها و کاهش میانگین مساحت، شاخص مهم تجزیه بوده و روند تخریب و تجزیه سیمای سرزمین به صورت افزایشی بوده است و توجه به وضعیت کاربری و پوشش سرزمین در منطقه، به منظور بهرهبرداری مناسب و پایدار از منابع طبیعی الزامی است.
مطالعه شرایط اقلیمی برای توسعه توریسم با استفاده از شاخص TCI(نمونه موردی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از شاخص اقلیم توریستی میکزکوفسکی (TCI) ، به ارزیابی اقلیم توریستی استان آذربایجان شرقی پرداخته شده است. این شاخص به شکلی سیستماتیک شرایط اقلیمی را برای توریسم مورد ارزیابی قرار می دهد. برای محاسبهً این شاخص پارامترهای میانگین حداکثر ماهانهً دمای روزانه، حداقل رطوبت نسبی، میانگین رطوبت نسبی روزانه، بارش، کل ساعات آفتابی و سرعت باد مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش شاخص مورد نظر برای 9 ایستگاه سینوپتیک استان آذربایجان شرقی برای یک دورهً 20 ساله (2010- 1990) محاسبه و نتایج حاصله به محیط GIS وارد شد. سپس با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، پهنه بندی از شرایط اقلیم گردشگری استان در ماه های مختلف انجام گرفت. نقشه های حاصله نشان می دهد که اقلیم گردشگری استان آذربایجان شرقی دارای تنوع زیادی می باشد. به طوری که ماه های اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد و شهریور دارای بهترین شرایط از نظر آسایش اقلیمی گردشگران می باشد و ماه های آذر، دی، بهمن و اسفند دارای بدترین شرایط از این نظر هستند.
برنامه ریزی راهبردی اکوتوریسم با استفاده از مدل ترکیبیSWOT - TOPSIS مورد: پارک جنگلی بلوران کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی گردشگری در فضاهای جغرافیایی و به ویژه اکوتوریسم علاوه بر پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آثار زیست محیطی قابلتوجهی برجای می گذارد. این آثار در صورت عدم دقت نظر و تدوین و انجام اقدامات پیشگیرانه در قالب راهبردها، استانداردها و ارزیابی های مستمر و مشخص و روشن اثرات تخریبی بسیاری در ابعاد محیط انسانی و طبیعی در حوزه ی عمل اکوتوریسم بر جای خواهد گذاشت. بر این اساس هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی اکوتوریسم در پارک جنگلی شهید کونانی بلوران و ارائه ی استراتژی های مناسب در جهت توسعه ی اکوتوریسم پارک با دقت نظر و رعایت وجوه همه جانبه ی اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی آن است.
این پارک در بخشی از اراضی متعلق به قریه ابوالوفا و قریه بلوران شهرستان کوهدشت با مساحتی حدود 1100هکتار و در دامنه ی شمالی رشته کوه بلوران واقع شده است. روش انجام این تحقیق ترکیبی( روش های پیمایشی و توصیفی- تحلیلی) است. در این راستا یافتههای مقدماتی تحقیق تکنیک SWOTمورد بررسی قرار گرفت و در نهایت 8نقطه قوت،9 نقطه ضعف،7 تهدید و 7 فرصت بررسی شد و 25 استراتژی متناسب و کاربردی ارایه گردید و در نهایت با بهره گیری از تکنیکTOPSIS نقاط قوت، نقاط ضعف، تهدیدات و فرصت ها با شاخص های نظر مسؤولان، گردشگران و مردم روستاهای اطراف رتبه بندی شدند. نتایج تکنیک TOPSIS نشان می دهد که تهدیدات بیرونی تأثیر بیشتری در مقایسه با سایر عوامل در گردشگری پارک دارند از این رو برای توسعه ی اکوتوریسم در این منطقه استراتژی های تدافعی در اولویّت قرارمی گیرند.
تعیین محدوده های خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های فعال با روش تحلیل فضایی بربریان مطالعه موردی: مخروط افکنه گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های نئوتکتونیکی باعث ناپایداری لندفرم های متعددی ازجمله لندفرم های جریانی در ایران شده است. مخروط افکنة گرمسار از مناطقی است که در معرض خطر لرزه ای قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از داده های لرزه ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، روش حریم گذاری پهنه های خطر زمین لرزه ای در مخروط افکنة گرمسار مشخص و تحلیل شده است. همچنین، برای مشخص کردن توان لرزه زایی گسل های اطراف مخروط افکنة گرمسار از روابط پیشنهادی زارع، مهاجر- اشجعی و نوروزی، سلمونز، ملویل و اسمیت استفاده شده است. برای تحلیل فضایی هم از روش بربریان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گسل های گرمسار و سرخ کلوت بیشترین توان لرزه خیزی را در اطراف محدودة مورد مطالعه، و گسل های کوه لاله زار و پایین قلعه کمترین توان لرزه خیزی را دارایند. حدود 99 درصد جمعیت مستقر روی مخروط افکنه در محدودة با خطر نسبی بسیار زیاد قرار دارند. حدود 26/40 درصد از جمعیت مخروط افکنه در روستاها مستقرند؛ درحالی که 74/59 درصد از جمعیت فقط در شهر گرمسار متمرکز شده اند. با توجه به این داده ها، لازم است در برنامه های آمایش سرزمین، مقاوم سازی و بیمة خانه ها و تأسیسات انسانی در محدوده های خطر لرزه ای مورد توجه قرار گیرد.
تبیین نظری مبانی توسعة میان افزا و رویکردهای رویه ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دهة 70 میلادی، واکنش های شدیدی نسبت به رشد و گسترش بی رویة شهرها، بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد و راهبرد «توسعة درون زا» برای مقابله با این مشکل شکل گرفت. در این بین، «توسعة میان افزا» که زیرمجموعه ای از جنبش رشد هوشمند است، ساده ترین راهبرد برای تحقق توسعة درون زا محسوب می شود. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برمبنایِ مطالعة متون نظری و کاربستی انگاشت های مذکور در ادبیات جهانی، پیش می رود. در این پژوهش، ابتدا تعریفی اجمالی از مفهوم «توسعة درون زا» و «توسعة میان افزا» و رابطة آنها با هم ارائه خواهد شد. در ادامه، زمینه های تئوریکی که سببِ رشد و باروری مفهوم توسعة میان افزا شدند، به اختصار مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد؛ این زمینه ها عبارت اند از: «توسعة پایدار»، «نوشهرگرایی» و «رشد هوشمند». در این بخش سعی بر آن است که رابطة توسعة میان افزا با هریک از این جنبش ها تاحدّی تبیین شود. جمع بندی پژوهش با مرور فرایند عام توسعة میان افزا، مفاهیم کلیدی و اصلی رویه ای در این فرایند (مشارکت، ظرفیت سنجی و فازبندی) توضیح داده می شوند. دستاورد پژوهش، یافتن دو اصل اساسی حاکم بر مفاهیم رویه ای در توسعة میان افزاست که اساس به وجود آمدن مراحل مختلف فرایند هستند؛ این دو اصل عبارت اند از: «اصل بهبود و ارتقا» و «اصل زمینه گرایی».
مطالعه ی تطبیقی پایداری محلات سراب و سجاد مشهد با استفاده از روش های AHP و دلفی (با مشارکت شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه امروزه در اکثر کشورها به منظور رسیدن به توسعه ی پایدار شهری به برنامه ریزی در سطح کوچک ترین واحد شهری، یعنی محلات مسکونی، توجه بسیار می شود، در این پژوهش با هدف ارتقای سطح پایداری محلات مسکونی سراب و سجاد شهر مشهد، به شناخت مفهوم توسعه ی پایدار محله ای، بررسی و مطالعه ی ادبیات مربوط و تدوین شاخص های تأثیرگذار بر سطح پایداری محلات مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پیمایش و اطلاعات گردآوری شده درباره ی این شاخص ها در سطح محلات مورد بررسی، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ترکیب روش های تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و دلفی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که محله ی سجاد با وزن نهایی پایداری 794/0 نسبت به محله ی سراب با وزن نهایی 357/0 در شرایط پایدارتری به سر برده، اما از منظر سطح بندی ابعاد پایداری، با توجه به حاصل نظرات ساکنین محلات در باب شاخص های مورد مطالعه و وزن دهی گروه تصمیم ساز این پژوهش به این شاخص ها، محله ی سجاد از منظر اجتماعی، اقتصادی، نهادی و کالبدی و محله ی سراب از منظر شاخص های زیست محیطی در شرایط پایدارتری نسبت به دیگری قرار داشتند.
بررسی تنگناهای طبیعی و انسانی برای توسعه فیزیکی- کالبدی شهرها درشهرستان گرمی با استفاده ازGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی بی رویه و ناموزون شهری، آثار و پیامدهای متعددی را برجای گذاشته و شهرها را با مسایل و معضلات خاصی روبرو نموده است. ساخت و سازهای غیرمجاز، همجواری های نامناسب در کاربری ها، آلودگی های زیست محیطی و به هدر رفتن زمین های کشاورزی، تخریب اکوسیستم های طبیعی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر شهری از نظر مخاطرات محیطی از قبیل دره های سیلابی، دامنه های ناپایدار، حریم رودخانه ها و... نمونه ای از این مشکلات است که امروزه شاهد آنیم. شهرستان گرمی نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و قرارگیری بر روی پهنه های پرشیب و کوهستانی دارای محدودیت های متعددی است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده های مختلف طبیعی و عوامل انسانی منطقه و در نهایت ارائه راهکارهای کنترل و برخورد منطقی با این فرآیندها و محدودیتهای حاصل از آنها ضروری است. در همین زمینه، تحقیق حاضر با علم به اهمیت موضوع و با هدف بررسی مناطق مستعد برای توسعه شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تدوین گردیده است. برای تجزیه و تحلیل فضایی و ارزیابی چند معیاری از نرم افزار Edrisi، و برای استاندارد سازی ارزش ها (مقادیر) و یکسان سازی مقیاس ها در لایه های نقشه ای، از روش استانداردسازی بر مبنای درجه عضویت در تابع فازی استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها نیز روش Critic انتخاب شده و در تحلیل نهایی ارزیابی چند معیاری (برای مکان های مناسب توسعه شهر)، تکنیکTopsis مورد استفاده قرار گرفته و جهات مطلوب توسعه شهری تعیین شده است. نتایج نشان میدهد که توسعه شهر به سمت شمال شرق به علت برخورد با زمینهای مرغوب کشاورزی، بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و نزدیکی به خطوط گسل محدودیت دارد و جهت توسعه آن مناسب نیست و با توجه به سایر عوامل متناسب با شاخصهای توسعه، بخشهای شرقی و جنوبی شهر، بهترین جهات توسعه و گسترش شهری گرمی به حساب میآید
بررسی جهان هستی در ابعاد بالاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انقلاب های عظیم علمی، فکری و فلسفی عصر حاضردر مورد درک مان از جهان هستی به نام تئوری ابرفضا است که بیان می دارد، ابعادی افزون بر چهار بعد پذیرفته شده فضا - زمان وجود دارند و در واقع ممکن است جهان در فضایی فرا ابعادی وجود داشته باشد. این تئوری از نظر علمی با نام های تئوری کالوزا- کلین و یا ابر گرانش همراه است. اما پیشرفته ترین فرمول بندی آن، تئوری ابر ریسمان نامیده می شود که حتی عدد دقیق ابعاد (ده) را پیش بینی می کند. در این صورت، سه بعد متداول فضا (طول، عرض و ارتفاع) و یک بعد زمان با شش بعد فضایی دیگر فزونی یافته اند. بر این اساس در مقاله حاضر سعی شده تا با استفاده از تئوری ریسمان نشان داده شود، ابعاد بالاتر یکی از نیاز های حتمی علم برای توصیف درست و دقیق لایه های پنهان تری از قوانین طبیعت است به طوری که به عنوان یک اصل مهم حتی قوانین شناخته شده ی طبیعت موقع بیان در ابعاد بالاتر به نحو شگفت انگیزی ساده تر، متقارن تر و زیباتر می شوند و طبیعت جایگاه اصلی خود را در هندسه ای با ابعاد بالاتر پیدا خواهد کرد.
نقش مدرنیته (نوگرایی) در تغییرات فرهنگی مناطق روستایی با استفاده از مدل تشابه به حل ایدئال (TOPSIS) نمونة موردی: دهستان شهدا بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته، سیر تحول فرهنگ و تمدن جوامع با شتاب یکنواختی همراه بوده که گاهی رویدادهای طبیعی یا غیرطبیعی آن ها را دستخوش تغییر می کرده است. با گسترش جوامع و پیشرفت های تکنولوژیکی، ارتباط ها نیز گسترده تر شد. اکنون، انسان ها جهانی را پیش رو دارند که در آن معنای جدیدی از فرهنگ وجود دارد. امروزه، انسان ها با دهکدة جهانی روبه رویند؛ جهانی که به واسطة رشد و پیشرفت به جهانی کوچک تبدیل شده است. اما در این دهکدة وسیع جهانی افراد با یکدیگر مانند گذشته پیوندهای عمیق و آشنایی های دیرین ندارند. انقلاب صنعتی و نظام سرمایه داری به رشد سریع شهرها، حاکمیت بوروکراسی ، گسترش فناوری های مدرن و تشکیل دولت- ملت های وسیع منجر شده و با گام نهادن در مسیر نوسازی، نگرش ها و ارزش ها متناسب با احراز فرایند توسعه تحول یافته است. جریان نوگرایی از بطن جوامع غربی برخاسته و از شرایط ویژة اقتصادی این جوامع است. این مقوله در آغاز چندان به صورت شفاف و برجسته مورد توجه قرار نگرفت؛ ولی به مرور اهمیت و اولویت آن اثبات شد. هدف این پژوهش، بررسی نقش نوگرایی در تغییرات فرهنگی مناطق روستایی است. محدودة مورد مطالعه ده روستا از روستاهای دهستان شهدا بهشهر است. روش تحقیق پیمایشی و توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات نیز اسنادی و میدانی از طریق پرسش نامه در قالب طیف لیکرت است و سؤال تحقیق با نرم افزار SPSS تحلیل شده است. با توجه به نتایج تحقیق و مقدار SIG به دست آمده از متغیرها که پایین تر از سطح آلفا /05 بوده، درمی یابیم که بین نوگرایی و تغییرات فرهنگی در سطح جامعة نمونه رابطة معناداری وجود دارد و بیشترین تغییرات آن در روستاهای کلیا، گت چشمه و کمترین آن در روستاهای پیته نو و سرخ گریوه مشاهده شده است.
پست مدرنیسم و شهر با تاکید بر الگوها و طرح های برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی از مشخصه های بارز قرن بیستم محسوب می گردد که همواره تحت تاثیر نگرش های فلسفی و با ارائه طرح و برنامه های خاص در مقاطع زمانی مختلف به دنبال ایجاد رفاه و آسایش برای شهروندان و کاهش معضلات فراروی جوامع است. جنبش مدرنیسم متعاقب انقلاب صنعتی و بر پایه خرد و قدرت تکنولوژی شکل گرفت و شهر نیز به عنوان نماد تمدن مدرن تحولات بزرگی را از آن پذیرفت در همین راستا برنامه ریزی شهری با تکیه بر قدرت تکنولوژی به سمت شهرسازی ماشینی روی آورد اما شهر حاصله از تمدن مدرن در بستر حدود یک قرن دچار مشکلاتی گردید. متعاقب آن دهه های آخر قرن بیستم از طرفی شاهد نگرش فلسفی پست مدرنیسم و از طرف دیگر ظهور پارادایم توسعه پایدار هستیم که علوم مختلف و برنامه های آنها را تحت تاثیر خود قرار داده اند. شهرسازی و برنامه ریزی شهری نیز در انتقاد بر عملکرد مدرنیسم و در چارچوب پارادایم توسعه پایدار به ارائه الگوی توسعه پایدار شهری پرداخته و در طرح و برنامه های خود تحولاتی را داشته است. این تحقیق که با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر اسناد مکتوب انجام گرفت نشان می دهد که تغییر پارادایم مدرنیسم به پست مدرنیسم در شهرسازی سبب تغییر نگرش در دیدگاه های اقتصادی و اجتماعی در تهیه طرح ها شده است به گونه ای که شاهد جایگزینی طرح هایی مثل طرح های ساختاری – راهبردی و همچنین طرح های استراتژی توسعه شهری و سایر طرح ها به جای طرح های جامع مدرنیستی هستیم که اصل را بر منطقه بندی و تفکیک کاربری اراضی می گذاشت و برنامه ریزی فیزیکی و کالبدی بر ساختار طرح ها سنگینی می کرد و مردم و ویژگی های اجتماعی و اقتصادی و نیاز و خواسته آنها کمتر مورد توجه قرار می گرفت اما در چارچوب پارادایم پست مدرنیسم مطالعات و برنامه ریزی ها جنبه چندبعدی به خود گرفته و تاکید بیشتر بر مشارکت های مردمی است. در همین راستا الگوهای جدید برنامه ریزی شهری با تکیه بر مدیریت بین رشته ای به دنبال تحلیل و تلفیق شرایط اجتماعی – اقتصادی در کالبد شهرها در آینده دارد.