فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲۵۶ مورد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش در حوضه های کوهستانی نیمه خشک، با استفاده از روش های آماری و مدل وزنی شاهد (مطالعه موردی: حوضه زهکشی سعیدآباد چای – شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارزیابی و ترسیم نقشه حساسیت زمین لغزش در یکی از حوضه های کوهستانی مناطق نیمه خشک شمال غرب کشور؛ یعنی حوضه زهکشی سعیدآباد چای در دامنه شمالی توده آتشفشانی سهند است. برای این منظور، از روش آماری دو متغیره (BSA)، مدل وزنی شاهد (WEO)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارArc/View استفاده شد. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که در کل، از بین عوامل علتی مورد نظر، عامل شیب با 965/3 =fW∑ ، کاربری اراضی 759/0 =fW∑ ، فاصله از جاده 498/1 =fW∑ ، سنگ شناسی 424/0 =fW∑ ، بارش388/0 =fW∑ و فاصله از روستا 161/0 =fW∑ با وقوع زمین لغزش ها همبستگی مثبت دارند و عوامل فاصله از گسل و فاصله از آبراهه به ترتیب با وزن های 006/0-=fW∑ و 325/0-=fW∑ دارای رابطه معکوس با ناپایداری دامنه های حوضه مورد مطالعه هستند. براساس مدل وزنی شاهد، 116/43 درصد مساحت حوضه زهکشی سعیدآباد چای از نظر حساسیت به زمین لغزش در پهنه های متوسط تا بسیار زیاد قرار دارد. شاخص (Li) مناسب بودن مدل برازش داده را نشان می دهد. برمبنای این شاخص، در حدود 92 درصد زمین لغزش ها در محدوده های با حساسیت متوسط تا خیلی زیاد اتفاق افتاده اند.
بهنگام سازی آزموده هایی دیر سال برای اکنونیان، بررسی کتاب: «شناخت شناسی و مبانی جغرافیایی انسانی»
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی فلسفی دانش جغرافیا (درنگی در پژوهش های شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
wاین نوشتار تلاش می کند، دانش جغرافیا را آسیب شناسی کند، تحلیلِ محتوای صد مقاله اخیر مجلات جغرافیایی نشان می دهد که هستی شناسی، شناخت شناسی و روش شناسی جغرافیا به ترتیب دچار سه آسیب شده است: 1. فضای جغرافیایی به فضای عینی فروکاسته شده است و فضای ذهنی و فضای زندگی نادیده گرفته شده اند؛ 2. جغرافیا تنها بر فلسفه تحلیلی تکیه زده، در شناخت فضا تنها به حس تجربه و خِرَد استدلال بسنده کرده است، از فلسفه هرمنوتیک و از زبان که نقش کارایی در شناخت «فضای زندگی» دارد، تهی دست مانده است؛ 3. جغرافیا تنها بر روش تجربی تحلیلی پافشاری کرده و از روش هرمنوتیکی که در آن انسان ها به سانِ سوژه درنظرگرفته می شوند نه ابژه بی بهره مانده است. فضای جغرافیایی را تنها، فضای عینی دانستن، عدم احساس نیاز به «زبان» را به دنبال می آورد که پیامدش، بی بهره ماندن جغرافیا از روش شناسی هرمنوتیکی است .
جایگاه و رسالت دانش جغرافیا در ادبیّات نوین برنامه ریزی شهری و منطقه ای با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات برنامه ریزی شهری و منطقه ای به گونه ی قابل توجّهی تغییر یافته است و لازم است رشته های مرتبط با آن جایگاه منطبق با این تحوّلات را مشخّص کنند. پژوهش پیش رو با به کارگیری رهیافت جغرافیا به عنوان علم ناحیه ای، شبکه ای از مفاهیم مرتبط را برای تشریح نقش جغرافیا در برنامه ریزی با تأکید بر ایران پیشنهاد می کند. این نوشتار با بهره گیری از منابع کتابخانه ای موجود و روش نظری در سه بخش اصلی شامل فلسفه و هدف دانش جغرافیا به عنوان علم ناحیه ای، نگرش های نوین در برنامه ریزی و ارتباط بین جغرافیا و برنامه ریزی شهری و منطقه ای با تأکید بر ایران، سازماندهی شد. پژوهش حاضر با این فرض که در ادبیّات برنامه ریزی به روش شناسی عملی مشارکت در برنامه ریزی توجّه اندکی شده است، رویکرد پژوهش در هنگام عمل را به عنوان یک روش کارا در کشور مورد تأکید قرار می دهد که در آن نقش فرایندهای یادگیری با تجربه های فردی و جمعی درباره ی ناحیه ای معیّن و استفاده از برنامه های آموزشی در هنگام عمل مورد تأکید است تا از این راه ظرفیت فردی و جمعی برای مشارکت و تولید دانش جمعی افزایش یابد. جغرافیای ناحیه ای با این فرض که تقلیل کره ی زمین به بخش های گاز، مایع و جامد انتزاعی است، جایگاه ویژه ی جغرافیا را مطالعه ی واقعیّت درهم تنیده ی عناصر ناهمسان می داند و بر این باور است، هیچ کس حق ندارد بدون تخصّص یابی در درک روابط میان عناصر ناهمسان یک ناحیه خود را جغرافی دان بنامد. با این سنّت، جغرافی دان بیش از هر رشته ی مرتبط با برنامه ریزی دارای درک جامع از روابط میان عناصر متعدّد تا بدانجا است که برای انسان ساکن در یک ناحیه اهمّیّت دارد و با افزایش درک جامع مردم از محیط و ایجاد تفاهم بر سر منافع جمعی، دارای نقش اصلی در عملی ساختن رویکرد پژوهش در هنگام عمل و برنامه ریزی مشارکتی از راه آموزش و یادگیری برپایه ی تجربه است.
جهانی شدن و تحول مفهوم جغرافیا
حوزه های تخصصی:
«روش های تحقیق در جغرافیای انسانی»
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمین با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه دیالکتیک توسعه با فضای جغرافیای منشاء مباحث نظری متفاوتی در علوم جغرافیا شده است. کشور ایران جامعه متنوعی از حیث انسانی و طبیعی دارد، لذا توجه به توسعه ملی با این بافت جغرافیایی موضوعی قابل تامل است. مقاله حاضر سعی در تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمینی با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی ایران دارد. منظور از سازه های انسانی، اقوام حاضر در ایران است. بحث نظری در قالب «رویکردی انتقادی به مقوله توسعه» - با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا – همراه با توجه به «نظریه نوسازی» است. وضعیت توسعه یافتگی اقوام در ایران در هر سه بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سوال پژوهش حاضر است. تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ایی است؛ استفاده از منابع کتابخانه ایی، مقالات، اطلاعات و داده های ثانویه مورد توجه قرار گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مشارکت اقوام در قالب استان های پیرامونِ جغرافیایی در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با استان های مرکزی از میزان کمتری برخوردار است؛ لکن این وضعیت در هر دوره رو به بهبودی می رود. حضور اقوام در مدیریت سیاسی کشور، در سطح هیات دولت، بیانگر آن است که به غیر از آذربایجانی ها، بقیه اقوام حضور کم رنگی در مدیریت سیاسی کشور در سطح ملی دارند. وضعیت نهادهای مدنی در سطح محلی و منطقه ایی از وضعیت خوبی برخوردار نیست و باید تشکل ها و نهادهای مدنی در مقام مولفه ایی از توسعه سیاسی مورد توجه بیشتری قرار گیرند. در زمینه توزیع امکانات رفاهی و مادی در سطح استان های کشور و مناطق مرزی اقدامات خوبی انجام یافته است؛ لکن وضعیت توسعه مرکز- پیرامون همچنان در کشور باقی است. بودجه ریزی و برنامه ریزی به دلیل تک ساخت بودن نظام سیاسی ایران، بطور متمرکز برای تمامی واحدهای فروملی انجام می گیرد و این رویه برای توسعه اقتصادی کشور ضعف اساسی است. گسترش شبکه ارتباطی در کشور به شکل شعاعی است و این نوع شبکه ارتباطی، پیوند و ارتباط مناطق پیرامونی را با هم ضعیف می کند. در زمینه توسعه فرهنگی و اجتماعی، متغیرهایی چون ارزش ها و هنجارهای قومی، تعامل و روابط بین قومی مورد تحلیل قرار گرفته است، یافته ها نشان می دهد، این بعد توسعه هم با وضعیت مطلوب فاصله دارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش محیط زیست بر اساس مدل ADDIE در پارک جنگلی سرخه حصار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش این است که با ارائه الگوی طراحی آموزشی محیط زیست بر اساس مدل ADDIE ، تأثیر اجرای برنامه های آموزش محیط زیست را بر رفتارهای زیست محیطی گردشگران در پارک جنگلی سرخه حصار بسنجد. مسئله اصلی این تحقیق رفتارهای اجتماعی زیست محیطی گردشگران در محدوده پارک جنگلی سرخه حصار است. این پارک دارای تنوع زیستی غنی و منابع طبیعی است اما به دلیل عدم بهره مندی آگاهانه با مشکل مواجه است. بر این اساس جامعه تحلیلی مورد مطالعه، شهروندان منطقه 13 تهران با جمعیتی بالغ بر 284074 نفر، در نظر گرفته شد که نهایتاً با توجه به داده های موجود و فرمول کوکران حجم نمونه برابر 308 نفر می باشد. مناسب بودن و اثرگذاری الگوی طراحی آموزشی سیستمی در پارک جنگلی سرخه حصار توسط آزمون مقایسه میانگین با عدد ثابت و داده های مربوط به اثرگذاری دوره از طریق پیش آزمون پس آزمون گردآوری شد، به منظور مقایسه میانگین آزمون پیش آزمون پس آزمون، از آزمون ناپارامتری من ویتنی استفاده شده است. نتایج نشان داد که میزان رضایت افراد از دوره مطلوب می باشد که خود مشخص کننده مناسب بودن الگوی طراحی است و به دلیل یکسان نبودن میانگین متغیرها در پس آزمون و پیش آزمون، نشان دهنده تأثیرگذاری دوره بر متغیرهای مورد بررسی می باشد.
رادیکالیسم در جغرافیا
حوزه های تخصصی:
اصل یکنواختی
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوای مقالات فصلنامه پژوهش های روستایی بین سال های 1389 تا 1394(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از بررسی مقالات فصلنامه پژوهش های روستایی، دستیابی به وضعیت کلی فصلنامه طی شش دوره انتشار است. بدین منظور تمامی مقالات منتشرشده در این دوره ها از نظر موضوعی، جنسیت، تعداد نویسندگان، تخصص نویسندگان و محدوده های مطالعه شده بررسی شده است. جامعه آماری مطالعه شده، تمامی مقالات انتشاریافته طی سال های 1389 تا 1394 بوده که شامل شش دوره چهار شماره ای و 207 مقاله است. روش استفاده شده در مقاله حاضر، تحلیل محتوا بوده و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. داده ها توسط نرم افزار Excel محاسبه و نتایج به شکل شماتیک نمایش داده شده اند. نتایج به دست آمده نشان داده است که از میان 207 مقاله انتشار یافته طی شش دوره چهار شماره ای،حدود دوسوم نویسندگان را مردان و یک سوم را زنان تشکیل می دهند. همچنین دانشگاه های دولتی و به خصوص دانشگاه تهران، بیشترین میزان وابستگی سازمانی را در اختیار داشته اند. در میان موضوعات مورد توجه نویسندگان گردشگری روستایی و توسعه پایدار روستایی بیشترین تعداد مقالات را به خود اختصاص دادند.
تحلیلی بر نگرش دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی (مطالعه موردی: دانشجویان استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل شناخت دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیمی و عوامل اجتماعی موثر بر آن می باشد. برای انجام این پژوهش، از روش پیمایش استفاده شده و در آن، تعداد 187 نفر از دانشجویان دانشگاه های دولتی استان مازندران، با روش نمونه گیری طبقه ای، برای تحقیق انتخاب گردیدند. داده های لازم، از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS پردازش شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح دانش نظری و کاربردی دانشجویان نسبت به تغییرات اقلیم بالا بوده و بین منابع اطلاعاتی و کارایی شخصی و دانش تغییر اقلیم دانشجویان رابطه وجود داشته است. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین سطح شناخت و جنسیت و محل سکونت دانشجویان وجود نداشته و دانش تغییر اقلیم دانشجویان برحسب دانشکده نیز متفاوت بوده است. بدین ترتیب، یافته های تحقیق بیانگر ضرورت ارایه آموزش زیست محیطی با تأکید بر تغییرات اقلیم) به دانشجویان بوده و بر این اساس، پیشنهاد شده است تا در برنامه درسی کلیه رشته های غیرمرتبط نیز، مسائل مربوط به تغییر اقلیم و شیوه های مقابله با آن گنجانده شود.
شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی – ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی در شهرستان آمل است تا درنتیجة بهبود سطح مشارکت آنان، بتوان درجهت تسهیل و تسریع فرایند توسعة کشاورزی و روستایی گام مثبتی برداشت.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- همبستگی دارد. برای گردآوری اطلاعات، از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرهای متخصصان و آزمون آلفای کرونباخ (86/0>α>78/0) موردتأیید قرار گرفت. 67488 نفر از زنان روستایی شهرستان آمل در استان مازندران، جامعة آماری تحقیق حاضر را شکل می دهند (67488N=) که براساس فرمول کوکران، 384 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی انتخاب شدند (384n=). برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار 16SPSS استفاده گردید.
یافته ها: نتایج توصیفی تحقیق نشان داد که میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی در سطح خوبی قرار دارد. نتایج یافته های تحلیلی نیز نشان داد که بین سن، سطح تحصیلات، درآمد ماهیانه، میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، ویژگی های اجتماعی، ویژگی های نگرشی و ویژگی های اقتصادی زنان روستایی با میزان مشارکت آن ها در برنامه-های آموزشی- ترویجی، رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که ویژگی-های اقتصادی، سطح تحصیلات، میزان درآمد، عوامل نگرشی، سن و میزان استفاده از منابع اطلاعاتی، 10/37% از تغییرات میزان مشارکت زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی را تبیین می کنند.
محدودیت ها/ راهبردها: دسترسی به زنان روستایی و کسب اطلاعات موردنیاز، عمده ترین چالش تحقیق حاضر هستند.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق، انجام تجزیه وتحلیل جنسیتی با هدف ارائة اطلاعاتی درجهت روشن نمودن نقش و اهمیت آموزش زنان روستایی در توسعة پایدار کشاورزی و روستایی، ارتقای سطح تحصیلات زنان روستایی، بهبود نگرش زنان، و غیره می تواند درجهت مشارکت فزایندة زنان روستایی در برنامه های آموزشی- ترویجی مؤثر باشد.
اصالت و ارزش: با توجه به سهم و نقش بنیادی زنان روستایی در توسعة کشاورزی و روستایی، به ویژه در مناطق شمالی کشور، شناسایی عواملی که بر میزان مشارکت آنان در برنامه های آموزشی- ترویجی مراکز خدمات جهاد کشاورزی که تسهیل کنندة فرایند توسعة بخش کشاورزی و روستایی می باشند، الزامی است.