مطالب مرتبط با کلیدواژه

جغرافیای انتقادی


۱.

جغرافیای رادیکال؛ رویکرد میان رشته ای در جغرافیای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فمینیسم مارکسیسم اقتصاد سیاسی مکتب فرانکفورت آنارشیسم جغرافیای انسانی جغرافیای رادیکال جغرافیای انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا گروه های ویژه بحث های نظری و روش شناسانه
تعداد بازدید : ۲۱۴۶ تعداد دانلود : ۹۲۵
ظهور علوم میان رشته ای و تخصص طلبی بعد از تحولات علمی در قرن 19 محصول شرایط تاریخی بود. فقدان نظریه های عام و فراگیر، زمینه ساز تجزیه علوم اجتماعی و به تبع آن جغرافیا گردید. علم جغرافیا نیز در گذر زمان به دو رشته جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شد. هرکدام از این رشته ها از علوم مشابه و همجوار به منظور غنی سازی مبانی نظری و توسعه قلمرو مطالعاتی خود استفاده کردند. جغرافیای انسانی در قرن نوزدهم بیشتر از انسان شناسی تأثیر پذیرفت و در اول قرن نوزدهم و اول قرن بیستم تحت تأثیر جامعه شناسی بود و از نیمه قرن بیستم تاکنون متأثر از علوم زیستی، روانشناسی، اقتصاد سیاسی و نظریه های اجتماعی بوده است. یکی از زیرشاخه های جغرافیای انسانی که عمدتاً تحت تأثیر اقتصاد سیاسی و ایدئولوژی های چپ قرار گرفت جغرافیای رادیکال بود. جغرافیای رادیکال با رویکردی بنیادستیز، بر عدالت اجتماعی تأکید می ورزد و با بررسی کیفیت زندگی انسان ها در فضاهای مختلف سعی در تغییر مناسبات اجتماعی و اقتصادی و فضایی دارد. بنابراین پویایی و برخورد انتقادی از ویژگی های جغرافیای رادیکال است.
۲.

تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمین با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه اقوام جغرافیای انتقادی توسعه یافتگی سرزمین سازه انسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۸ تعداد دانلود : ۶۱۱
تبیین رابطه دیالکتیک توسعه با فضای جغرافیای منشاء مباحث نظری متفاوتی در علوم جغرافیا شده است. کشور ایران جامعه متنوعی از حیث انسانی و طبیعی دارد، لذا توجه به توسعه ملی با این بافت جغرافیایی موضوعی قابل تامل است. مقاله حاضر سعی در تبیین رابطه بین توسعه یافتگی سرزمینی با سازه های انسانی مستقر در فضای جغرافیایی ایران دارد. منظور از سازه های انسانی، اقوام حاضر در ایران است. بحث نظری در قالب «رویکردی انتقادی به مقوله توسعه» - با تاکید بر جغرافیای انتقادی و انسان گرا – همراه با توجه به «نظریه نوسازی» است. وضعیت توسعه یافتگی اقوام در ایران در هر سه بعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی سوال پژوهش حاضر است. تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و به لحاظ ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ایی است؛ استفاده از منابع کتابخانه ایی، مقالات، اطلاعات و داده های ثانویه مورد توجه قرار گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مشارکت اقوام در قالب استان های پیرامونِ جغرافیایی در انتخابات ریاست جمهوری در مقایسه با استان های مرکزی از میزان کمتری برخوردار است؛ لکن این وضعیت در هر دوره رو به بهبودی می رود. حضور اقوام در مدیریت سیاسی کشور، در سطح هیات دولت، بیانگر آن است که به غیر از آذربایجانی ها، بقیه اقوام حضور کم رنگی در مدیریت سیاسی کشور در سطح ملی دارند. وضعیت نهادهای مدنی در سطح محلی و منطقه ایی از وضعیت خوبی برخوردار نیست و باید تشکل ها و نهادهای مدنی در مقام مولفه ایی از توسعه سیاسی مورد توجه بیشتری قرار گیرند. در زمینه توزیع امکانات رفاهی و مادی در سطح استان های کشور و مناطق مرزی اقدامات خوبی انجام یافته است؛ لکن وضعیت توسعه مرکز- پیرامون همچنان در کشور باقی است. بودجه ریزی و برنامه ریزی به دلیل تک ساخت بودن نظام سیاسی ایران، بطور متمرکز برای تمامی واحدهای فروملی انجام می گیرد و این رویه برای توسعه اقتصادی کشور ضعف اساسی است. گسترش شبکه ارتباطی در کشور به شکل شعاعی است و این نوع شبکه ارتباطی، پیوند و ارتباط مناطق پیرامونی را با هم ضعیف می کند. در زمینه توسعه فرهنگی و اجتماعی، متغیرهایی چون ارزش ها و هنجارهای قومی، تعامل و روابط بین قومی مورد تحلیل قرار گرفته است، یافته ها نشان می دهد، این بعد توسعه هم با وضعیت مطلوب فاصله دارد.
۳.

تحلیل روش شناسی مطالعات جغرافیا در ایران،نقدی بر کمی گرایی افراطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش شناسی مطالعات جغرافیا کمی گرایی جغرافیای مدرن جغرافیای انتقادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۱۸۸
نقد نشانگر پویایی در عرصه های علمی است و علم جغرافیا نیز به عنوان یک علم ریشه دار به ویژه بعد از سال 1923 با نقد انس گرفته است و وجود بسترهای انتقادی را الهام بخش پیشرفت نظریه های علمی و دگرگونی در روش های موجود می داند. اگر صف بندی روش های علمی در جغرافیا را متأثر از دیدگاه های هارتشورن و شیفر و در قالب استثناگرایی و مکتب علم فضایی بدانیم، گرایش های موجود در روش های تحلیل در این علم را نیز می بایست در دو مقوله کمی و کیفی دنبال نماییم. دغدغه جغرافیدانان در به کارگیری کمیت رسیدن به چارچوبی است که بر مبنای آن مطالعات جغرافیایی به قوانینی علمی برسد که بدین منظور به کارگیری استدلال های کمی، علوم جغرافیایی را در رسیدن به این هدف یاری می رساند. براین اساس رویکرد غالب در جغرافیای کشور ما نیز به این طیف فکری گرایش داشته و ابعاد این روش علمی به ویژه دهه اخیر در پایگاه های علمی کشور رشد شتابانی پیدا کرد که مصادیق آن نگارش پایان نامه ها و مقالات فراوان با تحلیل کمی است. این پژوهش به آسیب شناسی روش های کمی در جغرافیای معاصر ایران می پردازد و برای مصادیق این آسیب ها تحلیل محتوای مقالات را در سه مجله علمی - پژوهشی داخلی را دستمایه این بررسی قرار داده است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با استفاده از منابع اسنادی و بهره گیری از محتوای مقالات فصلنامه های «پژوهش های جغرافیای انسانی»، «مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی» و «فضای جغرافیایی» به دست آمده است. داده ها با استفاده از اطلاعات مستخرج از این مجلات و تطبیق محتوای این پژوهش ها با مفاهیم، محورها و رسالت های جغرافیدانان مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که در 6/92 درصد از تحقیقات شیوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و در 7/64 درصد از آن ها تکنیک پرسشنامه به عنوان شیوه غالب مورد استفاده قرار گرفته است. در بین سؤالات اساسی جغرافیا هنوز پیگیری چیستی و کجایی پدیده ها غلبه دارد و در 3/79 درصد مقالات شیوه کمی در تحلیل داشته که در بخشی از آنها جهت اثبات بین متغیرها نیازی به همبستگی و تحلیل رگرسیونی وجود نداشته است نتیجه بررسی مقالات در مجلات این پژوهش نشان داد که دغدغه های جغرافیای مدرن در اغلب نوشته های جغرافیایی دیده نمی شود، بطوریکه تنها 30 درصد از پژوهش ها به مسائلی چون «نظریه ای اجتماعی»، «اقتصاد سیاسی» و «نظریه های فرهنگی» پرداخته اند که تا حدی بر محافظه کار بودن پژوهش های جغرافیایی ایران گواهی می دهد.