فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله، مقاله ای کاملاً تحقیقی است و به چگونگی بکارگیری طب جدید در مناطق روستایی با الگوگیری از تعاونی های سنتی روستایی خرده مالکی اشاره دارد. تحقیق اصلی این مقاله در دو ناحیه روستایی ایران انجام گرفته که عبارتند از:
1- مناطق روستایی فریدن، واقع در استان اصفهان که از پنج گروه جمعیتی لر، ترک، فارس، ارمنی و گرجی تشکیل شده است.
2- مناطق روستایی سلسله، واقع در استان لرستان که ساکنان آن را لک ها تشکیل می دهند.
بررسی جامعه شناختی درماندگی آموخته شده در نهادهای پزشکی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی جامعه شناختی درماندگی آموخته شده در نهادهای پزشکی، به مطالعه ی موردی بیمارستان های شهر تهران پرداخته است. درماندگی آموخته شده؛ حالتی است که موجود درمانده، رویدادها را از کنترل خویش خارج می بیند و این باور در او ایجاد می شود که رویدادها از حوزه ی پاسخ دهی او بیرون است. جامعه آماری تحقیق بیمارانِ بیمارستان های شهر تهران است که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به روش پیمایشی مورد بررسی قرار گرفته اند، ابزار گرد آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. همچنین تفاوت میزان درماندگی در دو جنس زن و مرد مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که درماندگی آموخته شده در نمونه با آلفای83/0و سطح اطمینان (p ≤ 0 /05) وجود دارد. بر اساس نتایج تحقیق رابطه ی بین احساس درماندگی آموخته شده در بیماران و عوامل اجتماعی، می تواند به سطح نسبتاً پایین عدم کنترل بر شرایط، ناکامی و تزلزل و بی ثباتی بین فعالیت فرد و دریافت پاسخ، نسبت داده شود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش میزان میانگین درماندگی آموخته شده در مردان برابر 051/3 و در زنان برابر 079/3 می باشد. که با سطح اطمینان (p≥ 0 /05 ) نشان می دهد بین درماندگی آموخته شده در زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
تبیین جامعه شناختی رابطة پزشک و بیمار (مطالعة کیفی در شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطة پزشک بیمار یکی از مسئله برانگیزترین انواع روابط اجتماعی است. باوجود اشتراک های جهانی دربارة این مفهوم، تفاوت های زیاد دراین زمینه جوامع را ازهم متمایز می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة پزشک و بیمار از دید بیماران و به روش ""نظریه پردازی داده محور"" انجام شده است. اطلاعات ازطریق مصاحبة نیمه ساخت یافته با 21 بیمار مراجعه کننده به مطب های خصوصی متخصصان زنان و زایمان شهر اهواز و مشاهدة جریان مشاوره های پزشکی در این مطب ها جمع آوری و به روش کدگذاری نظری تحلیل شده است.
براساس تحلیل کدگذاری باز و محوری پنج مقولة ""ویزیت گروهی""، ""محدودیت زمانی""، ""تعداد زیاد بیماران""، "" آماده نبودن بیماران"" و ""رفتار اجتنابی پزشکان"" به مثابة شرایط علّی ""رابطة غیرمشارکتی و درمان محور"" به دست آمد که الگوی ارتباطی غالب میان پزشک و بیمار در قلمرو تحقیق حاضر شناخته شد. شرایط میانجی نیز در محدوده ای وسیع تر درقالب فرهنگ، الگو های ذهنی، آگاهی و اقدامات حمایتی مادی تحت بررسی قرار گرفت ""که ازآن میان، ""تحصیلات"" نقش بسیار پررنگی را ایفا می کرد. بیماران دربرابر پدیدة محوری راهبردهای ""سازگاری""، ""تحمل""، ""خودیاری"" و ""ضدیت"" را اتخاذ می کنند که مهم ترین پیامد های آنها ""افزایش خطای پزشکی""، ""آسیب مادی و روانی""، ""دلسردی از همکاری"" و ""خوددرمانی"" است و اگر برای بهبود این رابطه تدبیری اندیشیده نشود، چرخة تولید و ""بازتولید رابطه ای نابرابر"" همچنان به حیات خود ادامه می دهد.
سلامت و عوامل اجتماعی تعیین کننده آن: مطالعه ای بر روی نابرابری های سطوح سلامت بین شهروندان تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت افراد در جامعه تحت تأثیر متغیرهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی قرار می گیرد. بر این مبنا، توجه به آگاهی های بهداشتی افراد، سواد سلامتی، حمایت های اجتماعی و سبک زندگی در کنار مؤلفه هایی، مانند: سواد، وضعیت اقتصادی، نوع اشتغال، شرایط محیطی زندگی و بسیاری مؤلفه های اقتصادی – اجتماعی دیگر در تبیین وضعیت سلامتی افراد جامعه مورد توجه قرار گرفته است و این مطالعه تلاشی در تداوم فعالیت های علمی جامعه شناسان در زمینه تبیین نابرابری های سطوح سلامت بین افراد با اتکا به عوامل اجتماعی است. مطالعه حاضر بر روی 650 نفر از والدین خانوارهای تبریزی صورت گرفته است که با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده اند. نتایج مطالعه نشان می دهد که مردان از سطح سلامتی بالاتری در مقایسه با زنان برخوردارند؛ به گونه ای که در یک مقیاس 100امتیاز نمره سلامت مردان 7/75 و زنان 5/71 به دست آمده است و افراد دارای سطح تحصیلات بالا، دارای نمرات سلامتی بالاتری در مقایسه با افرادی هستند که از نظر وضعیت تحصیلی پایین تر از آنها قرار دارند. همچنین، مطالعه به نتایج متقنی در زمینه تأثیر آگاهی های بهداشتی، سواد سلامتی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی بر سطح سلامت شهروندان دست یافت .
بررسی رابطه نگرش ها، حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی سالمندان (مورد مطالعه: سالمندان ساکن شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه هدف: کیفیت زندگی سالمندان متأثر از عوامل متعددی است که یکی از مهم ترین آن ها حمایت اجتماعی از سالمند است. با افزایش حمایت های اجتماعی، کیفیت زندگی هم بهبود می یابد؛ اما تحقیقات پیشین نشان می دهد که نگرش سالمندان نسبت به حمایت اجتماعی و توانایی ها، خود در تأثیرگذاری حمایت اجتماعی نقش دارد و اگر نگرش سالمند نسبت به حمایت اجتماعی دریافت شده، منفی باشد و آن را نشانه ناتوانی و درماندگی خود بداند یا آن را پرهزینه و تحقیر کننده بداند یا فرد احساس کند که خودش توانایی انجام کارهایش را دارد و نیازی به کمک دیگران ندارد، دریافت حمایت اجتماعی برای او ممکن است دارای تأثیر منفی باشد.
روش بررسی: این پژوهش به صورت پیمایش در بین 380 سالمند زن و مرد ساکن شهر کرمان انجام شده است. ابزار پژوهش پرسش نامه همراه با مصاحبه بوده است
یافته ها: میانگین سنی پاسخگویان 01/67 بوده و مهم ترین حمایت کنندگان ایشان در درجه اول همسر و سپس فرزند پسر و در درجه سوم، فرزند دختر بوده است. نتایج نشان داده که حمایت عاطفی، مالی، خدماتی، مشورتی و اطلاعاتی، نگرش به حمایت و نگرش نسبت به توانایی های خود و مدت رابطه از مهم-ترین متغیرهایی بودند که با کیفیت زندگی ارتباط معنی دار داشتند. از بین این متغیرها، نگرش به حمایت، بیشترین تأثیر را داشته است.
تأثیر سلامت اجتماعی بر رضایت شغلی (موردمطالعه، کارکنان شاغل بانک سپه در شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، نتایج پژوهشی است در زمینه بررسی تأثیر سلامت اجتماعی بر رضایت شغلی که به روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان شاغل شعب مدیریت های امور مناطق پنجگانه بانک سپه در سطح شهر تهران می باشد در این پژوهش روش سهمیه ای طبقه ای و تصادفی ساده مورد استفاده قرار گرفت و نمونه ای به تعداد 340 نفر در نظر گرفته شد. همچنین داده های پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری شد که از دو پرسشنامه استاندارد سلامت اجتماعی کییز و رضایت شغلی بری فیلد و روث استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که سلامت اجتماعی کارکنان تأثیر مستقیمی بر میزان رضایت شغلی آنان دارد و از بین ابعاد پنجگانه سلامت اجتماعی، بعد شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی بیشترین تأثیرگذاری را بر روی رضایت شغلی کارکنان شاغل بانک سپه داشته اند.
تجربه سقط جنین ارادی در زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقط جنین ارادی یکی از روش های ختم باداری های ناخواسته قلمداد می شود که اغلب غیرقانونی و غیربهداشتی صورت می گیرد. فرایند تصمیم گیری و اقدام به سقط پیچیده و دشوار است و زنان زیادی طی این فرایند از جنبه های جسمی، روحی و اجتماعی تحت تأثیر قرار می گیرند. هدف این پژوهش کسب شناخت بیشتر از تجربة سقط جنین عمدی و غیرقانونی در میان زنان بوده است. یافته ها با استفاده از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی و انجام مصاحبه های نیمه ساخت یافته از بین 28 خانم متأهل ساکن شهر تهران که دست کم یک بار سابقة اقدام به سقط جنین غیرقانونی داشته و به روش گلوله برفی جست وجو شده اند جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل یافته ها به کمک نظریة مبنایی و کدگذاری متون حاصل از مصاحبه ها صورت گرفته و نتایج حاصل از آن به سه بخش تصمیم گیری برای انجام سقط، اقدام به سقط و پیامدهای پس از سقط تقسیم شده است. یافته ها نشان می دهد که تصمیم گیری برای ادامه دادن یا ختم بارداری ناخواسته دشوارترین بخش فرایند اقدام به سقط محسوب می شود. در فرایند تصمیم گیری عوامل متعددی چون نظر همسر، دیدگاه مذهبی فرد و نظر دیگر اطرافیان ایفای نقش می کند. به علاوه، اقدام به سقط می تواند بر روابط زن با شوهر، اطرافیان، فرزندان دیگر و شغل فرد نیز تأثیر بگذارد که در زمرة پیامدهای اجتماعی سقط جنین قابل بررسی هستند. به طور کلی، سقط جنین غیرقانونی زنان پاسخگوی این تحقیق تجربه ای مهم و چالش برانگیز ارزیابی شده و علی رغم احساس رهایی اولیه پس از اقدام به سقط، پیامدهای جسمی، روحی و اجتماعی آن برای مدت های طوﻻنی زن و خانوادة او را درگیر می کند.
بررسی جامعه شناختی رفتار بیماری زنان نابارور (مورد مطالعه: مراجعه کنندگان به مراکز ناباروری استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتار بیماری به مثابه فرایندی مشتمل بر مراحل ادراک علائم، اسناد معنا، بیان، واکنش های مقابله ای و رفتار کمک جویی است. ناباروری یکی از بیماری هایی است که رفتار بیماری آن بیش از دیگر عوامل تابعی از متغیرهای اجتماعی و فرهنگی است. با علم به اهمیت مسئلة فرزندآوری، مقالة حاضر ازمنظر جامعه شناسی پزشکی به بررسی رفتار بیماری زنان نابارور استان مازندران می پردازد. برای تحلیل رفتار بیماری (ادراک بیماری و ابعاد آن) از مدل عقل سلیم لونتال، برای تبیین رفتار کمک جویی از مدل رفتار کمک جویی گونای و نیز برای بررسی تأثیر وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی بر هریک از ابعاد ادراک بیماری و رفتار کمک جویی از مدل درمان جویی لین وایت استفاده شده است. مطالعة حاضر به روش پیمایشی و به صورت مقطعی دربارة 95 زن نابارور مراجعه کننده به مراکز درمان ناباروری استان مازندران که به صورت تصادفی انتخاب شده اند اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه همراه با مصاحبه بود. از پرسش نامة اصلاح شدة ادراک بیماری (IPQ-R) و مقیاس مکان کنترل سلامت برای سنجش متغیرهای تحقیق بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد بیشتر افراد تحت بررسی (59 درصد) دارای کیفیت ادراک بیماری درحد متوسط هستند. درباب رفتار کمک جویی نیز نتایج بررسی نشان داده است 87 درصد افراد رفتار کمک جویی مدرن دارند. نتایج حاکی از رابطة معنی دار برخی ابعاد ادراک بیماری و وضعیت توانمندی و وضعیت آمادگی است.
انتخاب اهدای تخمک: راهی برای رسیدن به مادری (مطالعة پدیدارشناختی تجربة زنان نابارور مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از شیوة اهدای تخمک ازجمله فناوری های کمک باروری (ART) است که در سال های اخیر به دنبال موفقیت روزافزون آن به زنان ناباروری که به دلیل مشکلات تخمدان یا دیگر موضوع های پزشکی قادر به فرزندآوری با تخمک خود نیستند، امید بسیار زیادی برای رسیدن به آرزوی داشتن فرزند بخشیده است. شناخت تجربة زنان نابارور در دورة دشوار تصمیم گیری برای استفاده از اهدای تخمک و ترجیح این شیوة درمان به دیگر راه های جایگزین (فرزندپذیری یا ادامة زندگی بدون فرزند)، بسیار بااهمیت می نماید و پژوهش های انگشت شماری در سطح داخلی با توجه به موضوعات اجتماعی و فرهنگی خاص کشور برای شناخت این پدیده صورت گرفته است.
مقالة حاضر به توصیف تجربة زنان نابارور از انتخاب اهدای تخمک به مثابة راهی برای رسیدن به مادری می پردازد. محقق با هدف شناخت و توصیف این تجربه از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده کرده است و یازده مشارکت کننده را تحت مصاحبة عمیق نیمه ساختاریافته قرار داده است. مشارکت کنندگان این پژوهش از میان زنانی که برای درمان اهدای تخمک به پژوهشگاه رویان مراجعه کرده بودند، به شیوة نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اجرای پژوهش و تحلیل داده ها براساس طرح عملی کلایزی انجام شد. یافته ها حاصل از توصیف های زنان شامل شش عبارت اصلی است: امکان حفظ محرمانگی در اهدای تخمک، امکان تجربة حاملگی، زایمان و شیردهی در اهدای تخمک، انتقال ژنتیک شوهر، تأثیر زمان در انتخاب اهدای تخمک، مجازبودن اهدای تخمک به لحاظ شرعی، بار عاطفی و اجتماعی ناباروری.
حمایت اجتماعی و مقابله با بیماری سرطان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تاثیر میزان حمایت اجتماعی بر میزان توانمندی مقابله با بیماری را مورد مطالعه قرار داده است، نمونه مورد مطالعه تعداد یکصد نفراز بیماران زن مبتلا به سرطان سینه می باشد که به صورت سرپایی و بستری به بیمارستان طالقانی مراجعه کرده اند. با استفاده از روش تحقیق پیمایش و جمع آوری داده از طریق پرسشنامه و تجزیه تحلیل داده ها با محاسبات آماری گوناگون مشخص شد که: بین حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله با بیماری سرطان سینه رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. متغیرهای مستقل مورد مطالعه در این بررسی عبارتند از: «حمایت ملموس، عاطفی، محبت آمیز، اطلاعاتی، عاطفی، حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت، حمایت منابع رسمی و غیررسمی و همچنین حمایت خانواده». هرکدام از متغیر های مذکور رابطه مستقیم و معنی داری با متغیر وابسته یعنی «میزان توانمندی مقابله با بیماری» دارند. با تحلیل رگرسیون چند متغیره مشخص شد که از بین متغیرهای مستقل مورد بررسی، تنها متغیر و مهمترین متغیر پیش بینی کننده میزان توانمندی مقابله با بیماری، متغیر مستقل «حمایت با تعاملات اجتماعی مثبت» می باشد. در تحلیل رابطه متغیرهای زمینه ای «سن و تحصیلات» با «میزان حمایت اجتماعی و توانمندی مقابله» آشکار شد که، متغیر زمینه ای سن رابطه معکوس با میزان حمایت اجتماعی دارد. یعنی بیماران با سنین بالا نسبت به بیماران کم سن از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار بودند و نیز متغیر زمینه ای میزان تحصیلات، رابطه مستقیم با میزان حمایت اجتماعی دارد. زیرا با افزایش تحصیلات، حمایت اجتماعی نیز افزایش داشته داده است. همچنین تحصیلات با توانمندی مقابله نیز رابطه مستقیم و معنی داری داشته است. بنابراین تحقیق حاضر، نظریه های مطرح شده و پژوهش های قبلی را مبنی بر تاثیر مثبت حمایت اجتماعی بر توانمندی مقابله و سلامت تقویت می نماید.
رویکرد فرایند استرس در جامعه شناسی سلامت روان: مطالعه جامعه شناختی استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد فرایند استرس، هم سو با مطالعة تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد و توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس، در دهة 1980 شکل گرفت و از همان زمان تاکنون سیطرة خود را در مطالعات جامعه شناسی سلامت روان حفظ کرده است. الگوی فرایند استرس شامل سه مولفة اصلی است: منابع اجتماعی تولید استرس، عوامل روانی- اجتماعی تعدیل کننده یا میانجی استرس و واکنش به استرس. این رویکرد دارای این پیش فرض اساسی است که تمام رویدادهای خوشایند و ناخوشایند زندگی منبع تولید استرس هستند؛ گرچه به لحاظ تداوم زمانی، می توان پیوستاری از ضربه های شدید روانی (تروما) تا استرس زاهای مزمن را ترسیم کرد. همچنین، مهم ترین عوامل تعدیل کنندة تأثیر استرس، حمایت اجتماعی (ساختاری یا کارکردی) و نیز شیوه های مقابلة فردی هستند. درنهایت، واکنش به استرس، تحت تأثیر عوامل اجتماعی- فرهنگی، ازقبیل فرهنگ های عواطف، هنجارهای اجتماعی و فرایند یادگیری اجتماعی چگونگی بروز عواطف شکل می گیرد. تمرکز رویکرد فرایند استرس به مثابة چارچوبی جامعه شناختی، بر نقش ساختارهای کلان و بافت اجتماعی در تولید الگوهای غیرتصادفی توزیع اختلالات روانی ناشی از استرس است. نوشتار حاضر لزوماً به دنبال برداشتن گام هایی عملی به منظور فهم جامعه شناختی استرس نیست، بلکه هدف اصلی آن، اشاره به مسائلی است که به هنگام مطالعة اجتماعی استرس باید کانون توجه جامعه شناسان قرار بگیرد. ازآنجاکه راهبرد اساسی پژوهش های اجتماعی، شناسایی حلقه های اتصال سامانه های اجتماعی با استرس فردی است، این مقاله سعی کرده است با پیشنهاد چارچوبی مفهومی و تحلیلی، به گسترش حوزة جامعه شناسی استرس کمک کند.
تأثیر کیفیت محیطی محلات مسکونی بر سلامت ساکنان در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت به وضوح تابعی از شرایط اقتصادی،اجتماعی و جغرافیایی است. در این میان کیفیت محله ی سکونت افراد چه از بعد اجتماعی و چه از بعد فیزیکی از تعیین کننده های مهم سلامت محسوب می شود. امروزه علم پزشکی هم بر نقش بی چون و چرای نیروهای اجتماعی در تعیین الگوهای بیماری رایج در هر جامعه و ساختاردهی به آن تأکید می ورزد. اعتقاد بر آن است که هر گونه مداخله ی موفق به منظور ارتقای سطح سلامتی و بهداشت بدون شناخت محیط اجتماعی و مکانی امکان ناپذیر است. این تحقیق با هدف شناسایی تأثیر کیفیت زندگی محله ای بر سلامت عمومی ساکنان انجام شده است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. جامعه ی آماری کلیه ی ساکنان محلات شهر کرمان می باشند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین آنها نمونه ای ۳۵۰ نفری انتخاب شد و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. نتایج نشان داد که آنچه که در یک محله می تواند پیش بینی کننده ی سطح سلامت ساکنان باشد به ترتیب عبارت است از: مخاطرات شهری، دسترسی به امکانات و تسهیلات شهری، وجود تعاملات و رویارویی های اجتماعی و مسؤولیت پذیری در قبال محله و ساکنان.
نقش مادران در آموزش سلامت به دختران: تبدیل دانش سلامت به رفتار مرتبط با سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تحلیل ثانویه داده های طرح پژوهشی «مفاهیم سلامتی و بیماری و رفتارهای مرتبط با سلامتی نزد دختران دانشجو» نقش مادران را در آموزش سلامت به دختران بررسی کرده ایم. تحلیل گفتمان انتقادی یافته های این طرح پژوهشی نشان می دهد که دختران درباب سلامت آگاه تر از مادرانشان هستند، اما رفتارهای مرتبط با سلامت آنها مشابه مادرانشان است؛ آنها تحت تأثیر فرهنگ غالب به سلامتی خود اهمیت نمی دهند. این موضوع را می توان با نظریه یادگیری اجتماعی بندورا به این شیوه تحلیل کرد که دختران ازطریق مشاهده رفتار سلامتی در مادران می آموزند که بیماری و درد را تا زمانی که در روند زندگی روزمره آنان اخلال ایجاد نکرده است تحمل کنند، هرچند این شیوه با دانش و باور سلامتی در آنان مغایرت دارد. بنابراین، مادران در آموزش سلامت به دختران نقش محسوسی در تبدیل دانش به رفتار مرتبط با سلامتی دارند.
بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر میزان سلامت اجتماعی جانبازان شیمیایی
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی وضعیت ابعاد سلامت جانبازان شیمیایی کشور از هر نظر حائز اهمیت است و توجه به اصل فردیت و مشارکت در ارائه خدمات و تعیین وضعیت جانبازان نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. مطالعه حاضر به بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر میزان سلامت اجتماعی جانبازان شیمیایی و به دنبال آن تعیین رابطه و سهم نسبی هر یک از این ویژگی ها در تبیین سلامت اجتماعی آنان می پردازد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی بوده که با ابزار پرسشنامه (کییز و شخصیتی نئو) و روش پیمایش انجام شده، جامعه آماری شامل کلیه جانبازان شیمیایی شهرستان سردشت بوده (400 نفر) که با توجه به محدود بودن تعداد نمونه از روش تمام شماری استفاده شده است. بخشی از نتایج بدست آمده حاکی از آن است که از بین عوامل شخصیتی مرتبط با سلامت اجتماعی، برونگرایی با (28) درصد، انعطاف پذیری با (14) درصد، با وجدان بودن با (15) درصد، دلپذیری با (14) درصد تبیین کننده سلامت اجتماعی جانبازان شیمیایی بودند، توجه به اصول مشارکت و فردیت در ارائه خدمات بنیاد شهید، توسعه اشتغال، ایمن سازی و مشارکت هر چه بیشتر جانبازان شیمیایی در جامعه از مهمترین پیشنهادات جهت افزایش میزان سلامت اجتماعی جانبازان شیمیایی می باشد.
واکاوی موضوع شفاف سازی خطاهای پزشکی تحلیل وضعیت نهاد پزشکی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع شفاف سازی درحال تبدیل شدن به مطالبه ای اجتماعی است. به این معنا که تقاضای عمومی برای شفافیت از سطح نهادهای سیاسی و اقتصادی فراتر رفته و به نهاد پزشکی نیز تسری پیدا کرده است. بر این اساس، انتظار می رود پزشکان دربارة عملکرد و به ویژه خطای عملکردشان پاسخگو باشند. در مقاله حاضر با تکیه بر روش تحلیل نظری موضوع شفاف سازی پزشکی را ازنظر جامعه شناختی واکاوی کرده ایم. به این منظور ابتدا چارچوب مفهومی این اصطلاح و برخی دیدگاه های تبیین کننده آن مطرح شده، سپس زمینه های شکل گیری اندیشة شفاف سازی و دیدگاه موافقان و مخالفان آن تشریح شده است. در مرحلة بعد، اقدامات بعضی کشورها در زمینة شفاف سازی خطاهای پزشکی معرفی شده است. در خاتمه با بهره گیری از یافته های پژوهشی موجود، وضعیت شفاف سازی خطاهای پزشکی در نهاد بهداشت و درمان کشور ایران تشریح شده است. اطلاعات این مقاله نشان می دهد که در ایران در زمینة شفاف سازی خطاهای پزشکی، اقدامات درخور ملاحظه ای صورت گرفته است، اما به دلیل پاره ای انسدادهای ساختاری تا تحقق کامل آن هنوز راه درازی در پیش است. پیش نیاز نیل به شفافیت تحول چندجانبه در سازوکارهای ساختاری جامعه، یعنی محیط بیرونی نهاد پزشکی، و هم زمان فراهم آمدن بستر مناسب در داخل این نهاد است.
بررسی رابطه میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل150 زن سرپرست خانوار منطقه 16 شهر تهران بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های مقابله با موقعیت های استرس زا، مقیاس حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شد. یافته ها بیانگر رابطه معنادار میان سبک های مقابله با استرس و حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی بود. در میان مؤلّفه های سبک های مقابله، مؤلّفه مسأله مداری و مؤلّفه اجتنابی با کیفیت زندگی همبستگی مثبت و مؤلّفه هیجان مداری با کیفیت زندگی همبستگی منفی داشت. هم چنین میان مؤلّفه های حمایت اجتماعی (به جز حمایت دوستان) با کیفیت زندگی رابطه معنادار مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای سبک مقابله هیجان مدار، حمایت خانواده و سبک مقابله اجتنابی قادر به پیش بینی واریانس کیفیت زندگی بودند. نتایج نشان داد که توانایی مقابله با رویدادهای استرس زا بویژه از طریق مقابله اجتنابی و برخورداری از حمایت خانواده می تواند کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار دهد. هم چنین هیجان مداری تأثیر منفی بر کیفیت زندگی دارد.
خانوارهای مواجه با هزینه های کمرشکن سلامت در شهرک مینو در قزوین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرداخت های مستقیم از جیب به عنوان یک منبع اصلی تأمین مالی سلامت در اغلب کشورها است که این پرداخت ها منجر به هزینه های کمرشکن خانوار می گردد. هدف این مطالعه، برآورد درصد خانوارهای مواجهه یافته با هزینه های کمرشکن سلامت در شهرک مینوی قزوین در سال 1390 بود.
روش بررسی: مطالعه به صورت تحلیلی در سال 1390 در شهرک مینو در قزوین بر روی 100 خانوار (416 نفر) به صورت چند مرحله ای انجام شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه ی خود ایفا که روایی آن توسط 5 تن از اساتید مجرب مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آزمون Test-re test معادل 82 درصد بود، جمع آوری و برای تحلیل از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد. ابتدا هزینه ی خوراکی (ضروری) از درآمد خانوار کسر شد و توان پرداخت خانوار به دست آمد، سپس در صورتی که هزینه های پزشکی مساوی یا بیشتر از 40 درصد توان پرداخت خانوار می شد جزء هزینه ی کمرشکن محسوب می گردید.
یافته ها: میزان مواجه ی خانوارها با هزینه های کمرشکن سلامت در بخش خدمات بستری، 3 درصد، سرپایی 3 درصد، دارو 1 درصد، آزمایشگاه 1 درصد، دندان پزشکی 16 درصد و مواجه ی کل برابر با 24 درصد بود. همچنین اکثریت هزینه های کمرشکن سلامت در چارک های درآمدی دوم و سوم اتفاق افتاد، که در این مطالعه چارک درآمدی دوم، 5/2 برابر بیشتر نسبت به چارک درآمدی چهارم در معرض هزینه های کمرشکن سلامت قرار گرفت.
نتیجه گیری: خانوارهای چارک های پایین درآمدی، بیشتر با این هزینه ها مواجه می شوند که می بایست سیاست های حمایتی برای این خانوارها در نظر گرفته شود.