فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۴۱۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اجرای HIIT بر بیان ژن PGC-1α در عضلات کند و تند انقباض رت های نر سالم بود. به همین منظور 12 سر رت نر ویستار به دو گروه کنترل (6=n) و تمرین (6=n) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید شامل پنج روز و در مجموع هشت هفته بود که از سه تناوب (چهار دقیقه با شدت 90 تا 100 درصد VO2max و دو دقیقه با شدت 50 تا 60 درصد VO2max) تشکیل شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله باز کننده طویل انگشتان (EDL) و نعلی استخراج و میزان بیان متغیرهای مربوط به روش RT-PCR سنجیده شد. نتایج نشان داد اجرای HIIT موجب افزایش معنا دار بیان ژنPGC-1α در هر دو نوع عضلات گروه تمرین شد ( 004/0P= و 001/0 P=). با توجه به یافته های پژوهش حاضر، اجرای HIIT موجب افزایش PGC-1α و افزایش ظرفیت اکسایشی در عضلات SOL و EDL می شود.
اثر کوتاه مدت دو نوع تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطح پلاسمایی TNF-α، IL-6،CRP و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی با شدت بالا با تحمل وزن و بدون تحمل وزن بر عوامل التهابی TNF-α, IL-6، CRP و نیمرخ لیپیدی به عنوان عوامل پیشگیری احتمال ابتلا به بیماری قلبی- عروقی در زنان دارای اضافه وزن بود. شانزده زن غیرورزشکار (سن 5±30 سال، وزن11/13±48/75کیلوگرم، قد 59/2±50/165سانتی متر و شاخص توده بدنی20/4±73/27 کیلوگرم بر متر مربع) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها در دو گروه تمرین تناوبی با شدت بالا (آزمون بی هوازی رست) و آزمون بی هوازی وینگیت به صورت تصادفی تقسیم شدند، و به مدت 4 هفته و هفته ای 3 جلسه (بین 3 تا 6 آزمون رست یا وینگیت در هر جلسه) تمرینات خود را انجام دادند. 24ساعت قبل و 24 ساعت پس از پایان تمرینات نمونه های خونی از آزمودنی ها گرفته شد و نتایج با استفاده از آزمون کولموگروف اسمیرنوف، تحلیل کوواریانس و t وابسته در سطح معنا داری 05/0P< تجزیه وتحلیل شد. نتایج کاهش معنا دار میزان پلاسمایی TNF-α، IL-6 و CRP و بهبود نیمرخ لیپیدی (به جز HDL-C) را در هر دو گروه تمرینی نسبت به قبل از شروع تمرینات نشان داد( 05/0(P<. هرچند پس از دوازده جلسه تمرین، تفاوت معنا داری بین دو گروه تمرینی در عوامل التهابی و نیمرخ لیپیدی اندازه گیری شده مشاهده نشد (05/0<P)، نتایج بیانگر آن است که حتی دوره های کوتاه مدت تمرینات تناوبی با شدت بالا می تواند مقادیر عوامل التهابی مرتبط با بیماری های قلبی- عروقی را کاهش دهد، هرچند نوع تمرینات از منظر تحمل وزن یا بدون تحمل وزن تفاوت معنا داری را ایجاد نمی کند.
اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و تمرین معمول شنا بر عملکرد شنای قورباغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد شنای قورباغه نوجوانان پسر بود. 20 شناگر پسر تیم امید استان البرز با میانگین و انحراف استاندارد سنی 1±13، وزن 02/1±65/50 کیلوگرم و قد 91/4±8/159 سانتی متر در این پژوهش مشارکت داشتند. آزمودنی ها پس از آزمون گیری اولیه در متغیرهای عملکردی (رکورد 50 متر قورباغه)، تکنیکی (تعداد استروک) و قدرتی (قدرت عضلات راست کننده ستون فقرات)، به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول) و گروه کنترل (تمرین معمول) تقسیم شدند. یک هفته تمرین آشناسازی به منظور سازگاری استفاده از جلیقه برای تمرین مقاومتی انجام شد و سپس پروتکل تمرینی به صورت سه روزدرهفته و به مدت شش هفته اجرا شد. تمرین شامل 15 دقیقه گرم کردن و هشت تکرار مسافت 50 متری شنای قورباغه با فواصل استراحتی یک دقیقه بین تکرارها، در دو گروه تمرینی (با استفاده از جلیقه تمرینی) و گروه کنترل (بدون استفاده از جلیقه تمرینی) بود. در پایان، دوره تمرینی پس آزمون، متناسب با پیش آزمون به عمل آمد. از آزمون کلموگروف– اسمیرنوف ( ) جهت تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها، از آزمون تی همبسته جهت تعیین تغییرات درون گروهی و از تحلیل کوواریانس برای مقایسه تفاوت بین گروهی در دو گروه استفاده شد. نتایج نشان داد هرچند عملکرد شنا در هردوگروه بهبود معناداری داشته است(05/0 p≤)، تفاوت معناداری در رکورد شنا، تعداد استروک و قدرت عضلات بین دو گروه وجود نداشت (05/0 p≥). در توجیه آن شاید بتوان به حرفه ای نبودن آزمودنی ها یا پایین بودن شدت تمرین مقاومتی استناد کرد
تاثیر فاصله های استراحتی مختلف بر حفظ تکرارهای حرکت پرس سینه در نوبتهای متوالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از مقایسه تاثیر سه فاصله استراحتی مختلف بر حفظ تکرارهای حرکت پرس سینه در نوبتهای متوالی با بار 60 درصد یک تکرار بیشینه. برای این منظور 17 نفر از دانشجویان ورزشکار دانشگاه گیلان با میانگین سن 89/1+92/21 سال، قد 5/4+53/176 سانتی متر، و وزن 95/5+98/76 کیلوگرم به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند...
اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش شاخص التهابی پروتئین واکنشگر C (CRP) و نیمرخ لیپیدی با افزایش خطر بیماری های قلبی-عروقی همراه است. با وجود این، تأثیر تمرینات مقاومتی بر این عوامل خطرزای قلبی-عروقی در زنان ناشناخته است. هدف: بررسی اثر دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر پروتئین واکنشگر C و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال. روش: 24 زن جوان غیرفعال با میانگین سنی 50/3± 26 سال، قد 50/2±160 سانتی متر و وزن 93/6±62 کیلوگرم،به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه 12 نفره کنترل و تجربی تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل دوازده هفته تمرین مقاومتی دایره ای، هر هفته سه جلسه به مدت 20 تا 60 دقیقه، در هشت ایستگاه با شدت 65 تا80 درصد یک تکرار بیشینه(1RM) بود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0≥α تحلیل شد. نتایج: پس از دوازده هفته تمرین مقاومتی، در گروه تجربی و در مقایسه بین گروهی، مقادیر CRP، تری گلیسرید (TG)، کلسترول تام (TC) و لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) و لیپوپروتئین خیلی کم چگال (VLDL-C) با تغییرات معناداری همراه بود (05/0≥p)، درحالی که لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) تغییر معناداری نداشت (05/0≤p). نتیجه گیری: بنابراین، به نظر می رسد این شیوه تمرین مقاومتی دایره ای با توجه به کاهش عوامل خطرزا، روشی مفید و ارزشمند برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و ارتقای سلامت زنان باشد.
تاثیر فعالیت ورزشی بر کودکان در دماهای خیلی گرم و سرد
حوزه های تخصصی:
بررسی تأثیر تمرینات هوازی منتخب به مدت 8 هفته، بر عملکرد استقامتی موش های آزمایشگاهی، در محیط آلوده و محیط غیر آلوده
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۷۸ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی و دفاع ضد اکسایشی غیرآنزیمی مردان سالم غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی (MDA) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی بعد از یک جلسه فعالیت حاد بود. بدین منظور 20 مرد سالم غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابتدا، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد نمونه گیری خون به منظور تعیین مقدار MDA، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام انجام گرفت. سپس آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات دویدن تداومی پرداختند، اما آزمودنی های گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. بعد از هشت هفته، دوباره نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. پس از چهار هفته بی تمرینی به دنبال هشت هفته تمرین، از گروه تجربی مجدداً خون گیری قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. نتایج حاصل از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) و اسید اوریک ناشی از یک جلسه فعالیت حاد در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین نشان داد (05/0 P<)، اما تفاوت معناداری در غلظت بیلی روبین و پروتئین تام پس از هشت هفته تمرین مشاهده نشد (05/0 P>). به علاوه پس از چهار هفته بی تمرینی افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) مشاهده شد(05/0 P<)، اما تغییرات در غلظت اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام پلاسما معنادار نبود (05/0 P>).
نتیجه اینکه هشت هفته تمرین دویدن تداومی احتمالاً سبب ایجاد سازگاری در دستگاه ضد اکسایشی و استرس اکسایشی می شود. اما در اثر بی تمرینی نتایج استرس اکسایشی معکوس می شود.
اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و میزان نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و سطوح نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن بوده است. در این پژوهش تعداد۲۹ زن مبتلا به میگرن شایع (بدون اورا) با دامنه سنی 25 تا 50 سال به طور تصادفی در دو گروه گواه(۱۴ نفر) و آزمایش(۱۵ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی مشابه با گروه گواه، به مدت ۸ هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص (شدت بر اساس مقیاس درک فشار بورگ 6-20) به تمرین هوازی پرداختند. وضعیت میگرن، از جمله شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد) با استفاده از دفترچه ثبت یادداشت های روزانه (با مقیاس آنالوگ بصری(VAS)) مربوط به میگرن مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح نیتریک اکساید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله گرفته شد. داده ها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t مستقل و همبسته در سطح معنی داری ۰5/۰ تحلیل شد. 8هفته تمرین ورزشی هوازی باعث افزایش معنادار در سطوح نیتریک اکساید خون(P<0.001) و کاهش معنادار(P<0.001) در شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد)، در گروه آزمایش شد. این فاکتورها در گروه گواه هیچ گونه تغییر معناداری نداشتند. به نظر می رسد با توجه به یافته های پژوهش حاضر بتوان از تمرین هوازی به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر درمان های دیگر در بیماران مبتلا به میگرن به منظور بهبود سردرد و کاهش علائم آن استفاده کرد.
تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی بر مقاومت به انسولین و نیمرخ چربی مردان دیابتی نوع 2 تحت درمان با متفورمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیابت نوع2 یک بیماری متابولیکی و متفورمین یکی از پرمصرف ترین داروهای کاهنده قند خون در این بیماران است. مطالعات نشان داده است ورزش نقش مهمی در بهبود نیمرخ چربی و کنترل قند خون در بیماران دیابتی نوع2 دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر تمرین تناوبی روی دوچرخه کارسنج بر مقاومت به انسولین و نیمرخ چربی مردان دیابتی نوع2 تحت درمان با متفورمین بود. 36 مرد مبتلا به دیابت نوع2 مصرف کننده متفورمین (میانگین سن 08/3 ±08/46 سال، شاخص توده بدنی 32/2±1/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی (هشت هفته تمرین تناوبی، 3 روز در هفته، 35 تا50 دقیقه تمرین با 40 تا 55 درصد ضربان قلب ذخیره) و کنترل تقسیم شدند. مقادیر ناشتایی کلسترول تام (TC)، تری گلیسرید (TG)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL-C)، لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL-C)، انسولین،گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله در قبل و بعد از هشت هفته تمرین اندازه گیری شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر وt مستقل در سطح معناداری 05/0> αتحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر سرمی انسولین، گلوکز، TG، TC، LDL-C، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص مقاومت به انسولین در گروه تمرین به طور معنا داری کاهش یافت (05/0>P)، ولی این تغییرات در گروه کنترل معنا دار نبود (05/0<P). همچنین مقادیر HDL-Cدر گروه تمرین با افزایش غیرمعنا داری همراه بود (05/0<P). با توجه به تأثیرات مطلوب تمرین تناوبی بر شاخص مقاومت به انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و نیمرخ لیپیدی به نظر می رسد این شیوه تمرین روی دوچرخه کارسنج را می توان یک روش درمانی غیرتهاجمی برای افراد دیابتی نوع2 مصرف کننده متفورمین معرفی کرد.
مقایسه اثر 8 هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازاینپژوهش مقایسه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن بود.در این پژوهش 20 نفر مرد جوان دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 6/1±1/22 سال و 2/1±3/28 BMI=) به صورتداوطلبشرکتکردند و به شکلتصادفیبه دو گروهتمرینات مقاومتی (10 نفر) و گروهتمرینات مقاومتی همراه با ماساژ (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی شامل اجرای هشت هفته حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با شدت80% از یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرین مقاومتی اجرا می شد. نمونه های خونی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. برای تعیینتفاوتقبلوبعدازتمرین از آزمون t همبسته وازآزمون t مستقلبرای تعیینتفاوتبیندوگروه استفاده شد.هر دو گروه تمرینی بهبودهایی را در سرم لپتین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی داشتند که گروه تمرین مقاومتی همراه با ماساژ به طور معناداری (P<0.05) اثرات بهتری را فقط در تری گلیسرید (TG) و توده چربی بدن در مقایسه با گروه مقاومتی داشت که به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با ماساژ با هدف کاهش تری گلیسرید و توده چربی بدن می تواند یک راهکار مناسب باشد.
تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1( NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1NBC1) (در عضلات اسکلتی رت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) و هم انتقال دهنده سدیم بی کربنات1 (NBC1)در عضلات اسکلتی باز کننده طویل انگشت شست (تند)و نعلی (کند)رت بود. تعداد 20 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/10±7/95گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل وتمرینی تقسیم شدند. تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان با سرعتmin/m20ومدت 20دقیقه و تدریجاً رسیدن به سرعت min/m 30 و مدت 35 دقیقه در هفته آخر)به مدت هفت هفته،بر گروه های تمرینی اعمال شد . 48ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی، رتها تشریح و عضله نعلی [SOL]و باز کننده طویل انگشت شست[EDL]استخراج شدند. میزان بیان ژن mRNA (NHE1وNBC1) از طریق تکنیک Real time-PCR انجام گرفت .میزان بیان میزان بیان ژن mRNA (NHE1وNBC1) با استفاده از روش2-∆∆CT محاسبه گردید. جهت تعیین معنی دار بودن تفاوت متغیرها بین گروههای تحقیق از آزمون آماری t مستقل و با استفاده از نرم افزار REST(permutation test) استفاده گردید. مقدار α در تمامی مراحل برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد اختلاف معنیداری بین میزان بیان mRNA NHE1 عضله باز کننده طویل شست(%74) و عضله نعلی(%51) درگروه تمرینی نسبت به گروه کنترل وجود دارد (05/0>P). همچنین میزان بیان ژنmRNA NBC1 عضله باز کننده طویل شست(%62) و عضله نعلی(%41) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت اما این افزایش در عضله نعلی معنی دار نبود(05/0>P). در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژنmRNA (NHE1وNBC1) در گروه تمرینی می شود. این الگوی بیان ژن در عضلات اسکلتی مختص تار عضلانی است که از لحاظ متابولیکی با یکدیگر متفاوتند و یک نوع سازگاری به تمرین است که سلول عضلانی خود را با شرایط ویژه تمرین جهت کنترل و تنظیم pHi منطبق می سازد.همچنین این الگوی افزایش بیان مختص ترانسپورتر هایی است که از لحاظ متابولیکی نقش مهم تری را در تنظیم و نگهداری pH درون سلولی در عضلات اسکلتی بر عهده دارند.
ژیمناستیک و آموزش حرکت
حوزه های تخصصی:
مقایسة تأثیر سه شیوة تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه تأثیر سه شیوه تمرین ترکیبی بر غلظت تستوسترون، کورتیزول، نسبت تستوسترون به کورتیزول و قدرت عضلانی زنان سالمند بود. به این منظور 40 نفر از زنان سالمند (دامنه سنی 82/0±34/60 سال) به طور تصادفی ساده در یکی از چهار گروه تمرین استقامتی+ قدرتی (E+S) (n=9)، قدرتی+ استقامتی (S+E) (n=10)، ترکیبی چرخشی (ACT) (n=12) و کنترل (n=9) قرار گرفتند. برنامه های تمرینی به مدت 8 هفته و 3 روز در هفته انجام گرفت. برنامه تمرین استقامتی شامل کار روی دوچرخه ثابت و برنامه تمرین قدرتی شامل چندین تمرین منتخب بالاتنه و پایین تنه بود. از آزمون تی وابسته و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه به منظور تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین تغییری در میزان تستوسترون گروه S+E و ACT نداشت، اما کاهش معناداری در میزان تستوسترون در گروه E+S مشاهده شد (007/0=P). نتایج نشان دهنده وجود اختلاف معنادار در میزان تستوسترون بین گروه های E+S و ACT بود (01/0=P ). علاوه بر این، در میزان کورتیزول و نسبت تستوسترون به کورتیزول (T/C) پس از تمرین تغییر معنا داری مشاهده نشد. همچنین، افزایش معنادار قدرت بالاتنه فقط در گروه های E+S و ACT و قدرت پایین تنه در همه گروه های تمرین مشاهده شد. با توجه به عدم تغییر شایان توجه در سطح پایه هورمون ها در سه گروه تمرین ترکیبی، این افراد وضعیت کاتابولیکی مزمنی را تجربه نکردند و از آنجا که قدرت در همه گروه ها افزایش یافته است، به نظر می رسد بین وضعیت هورمونی و کسب قدرت در این مطالعه رابطه ای وجود ندارد.
علم تمرین (1)
حوزه های تخصصی:
تأثیر یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر ترکیب بدنی مردان سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی یک دوره برنامه تمرینی منتخب در کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر در ترکیب بدنی مردان سندروم داون بود. در این تحقیق نیمه تجربی که در مرکز توانبخشی معلولان نمونه تهران انجام گرفت، 24 مرد سندروم داون به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (سیزده نفر) و کنترل (یازده نفر) تقسیم شدند. کلیه اعضای گروه تجربی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه یک دوره برنامه تمرینی منتخب را دنبال کردند. نتایج نشان داد که متعاقب دوازده هفته برنامه تمرینی منتخب متغیر های درصد چربی بدن کاهش معنادار ( 05/0P<) و توده بدون چربی بدن و عملکرد عضلانی (در پنج آزمون از شش آزمون برای سنجش قدرت، استقامت و توان عضلانی) افزایش معناداری داشتند (05/0P<) و کلیه این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0P>). همچنین مشخص شد که یک برنامه تمرینی چندبعدی به شکل انجام گرفته در این تحقیق می تواند موجب بهبود سلامت جسمانی از طریق کاهش درصد چربی بدن و افزایش بافت و عملکرد عضلانی بزرگسالان سندروم داون شود و عوارض جسمانی ناشی از اختلال سندروم داون را به نفع بهبود سلامت جسمانی کاهش دهد.
Does Really Lower Limbs Behave Asymmetric in Gait of People Without Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Using two consecutive gait cycles، simultaneous and bilateral kinetic gait data، the main objectives of this study were a) to identify the main functional roles of ankle، knee and hip extensors/flexors، and b) to determine whether the action taken by these muscle groups appears to be symmetric or not. Gait of our able-bodied subjects appears to be asymmetric with significant differences noted between each two corresponding peak muscle moment values. Using Principal Component Analysis (PCA) as a curve structure detection method، task discrepancies were recognized when comparisons were made between each two corresponding representative moment curves at each joint (local asymmetry). Muscle moment behaved symmetrically when the right limb representative curve was compared to its corresponding principal component (PC) at the contralateral limb. Gait of able-bodied subjects appears to be symmetric، while control and propulsion were recognized as two major roles of the extensors and flexors (global gait asymmetry). Symmetrical behavior of the lower limbs should be considered a consequence of local asymmetry which indicates different levels of within and between muscle activities developed at each joint during gait cycles
بررسی اثرات هشت هفته برنامه بازتوانی ورزشی قلبی بر روی بیماران مبتلا به سکته قلبی
حوزه های تخصصی:
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین هوازی با چرخ کارسنج و مصرف عصاره گزنه بر سطوح پلاسمایی نسفاتین-1 و پروتئین واکنشگر C در زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. 46 زن دارای اضافه وزن و چاق با دامنه سنی 45-25 سال و kg/m 225<BMI به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه؛ تمرین+گزنه (12نفر)، تمرین+دارونما (12نفر)، عصاره گزنه (11نفر) و دارونما (11نفر) تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده عصاره گزنه و دارونما به ترتیب به مدت هشت هفته روزانه 8 میلی لیتر عصاره گزنه و محلول دارونما پس از وعده غذایی اصلی دریافت کردند. تمرین هوازی نیز هشت هفته و هر هفته سه جلسه تمرین با شدت 60 تا 75 درصد ضربان قلب ذخیره بود. مرحله اول خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی و مرحله دوم 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. سطح پلاسمایی نسفاتین-1 پس از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف گزنه به طور معناداری در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه افزایش یافت (05/0>P) که بیشترین افزایش مربوط به گروه تمرین+گزنه بود. تغییرات وزن، BMI و درصد چربی در همه گروه های مداخله نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری را نشان داد (01/0>P). همچنین سطح پلاسمایی CRP در گروه های تمرین+گزنه، تمرین+دارونما و گزنه به طور معناداری کاهش یافت (05/0>P). در نتیجه به نظر می رسد تمرین هوازی روی چرخ کارسنج، یک شیوه تمرینی مؤثر به همراه مصرف عصاره گزنه می تواند با کاهش شاخص التهابی CRP و افزایش سطوح پلاسمایی نسفاتین-1، بدن را در برابر بیماری های التهابی مرتبط با چاقی ایمن کند.