درخت حوزه‌های تخصصی

جامعه شناسی آموزش و پرورش

ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
۷۲۱.

مدل علّی پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پیشرفت تحصیلی ریاضی تفکر خلاق تفکر انتقادی حل مسئله دانش آموزان دوره ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
هدف: پیشرفت تحصیلی به ویژه در درس ریاضی اهمیت زیادی دارد و شناخت عوامل موثر بر آن به برنامه ریزی در زمینه پیشرفت تحصیلی ریاضی کمک زیادی می کند. در نتیجه، هدف این پژوهش بررسی مدل علّی پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله در دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع کمّی بود که جامعه آن، همه دانش آموزان دوره ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. حجم نمونه پژوهش حاضر 250 نفر در نظر گرفته شد که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های پیشرفت تحصیلی ریاضی (Shalev et al, 1993)، تفکر خلاق (Welch and Mc Dowall, 2010)، تفکر انتقادی (Facione et al, 1994) و حل مسئله (Heppner and Petersen, 1982) بودند و داده های آنها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-24 تحلیل شدند یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مدل علّی پیشرفت تحصیلی ریاضی بر اساس تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله در دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت. در مدل مذکور، متغیرهای تفکر خلاق و تفکر انتقادی بر حل مسئله و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی و متغیر حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی ریاضی آنان اثر مستقیم و معنادار داشت. علاوه بر آن، متغیرهای تفکر خلاق و تفکر انتقادی با میانجی گری حل مسئله بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی اثر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برای بهبود پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان دوره ابتدایی می توان میزان تفکر خلاق، تفکر انتقادی و حل مسئله آنان را ارتقاء داد.
۷۲۲.

طراحی مدل تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت با نقش میانجی جو حاکم سازمانی (مورد مطالعه: اداره آموزش و پرورش استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت تدریس پژوهش محور مدیریت فراشناخت جو سازمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۰۹
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت با نقش میانجی جو حاکم سازمانی از طریق روش تحقیق مدل آمیخته اکتشافی انجام شد.روش شناسی: تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق، ترکیبی بصورت آمیخته کیفی – کمی، بوده بطوریکه در بخش کیفی، مدل، شناسایی شده و در بخش کمی، مدل شناسایی شده در جامعه آماری واقعی، کمی سازی شده و در بوته آزمون قرار گرفت جامعه آماری در بخش کیفی، گروهی از خبرگان آکادمیک، خبرگان سازمانی و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش و در بخش کمی معلمان مدارس دخترانه و پسرانه دوره دوم متوسطه استان مازندران، در 400 مدرسه بتعداد 6420 نفر بودند. در بخش کیفی از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، تعداد 20 نفر و در بخش کمی با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای بر اساس فرمول کوکران، تعداد 364 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده ها در بخش کیفی از طریق اجرای تکنیک دلفی با پرسشنامه نیمه ساختاریافته و ساختاریافته طی چهار راند و در بخش کمی از طریق مدلسازی معادلات ساختاری با ابزار پرسشنامه محقق ساخته 96 گویه ای استخراج و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل شد. پایایی و پایایی ترکیبی مولفه ها بترتیب بین  731/0 تا 962/0 و 836/0 تا 975/0 برآورد و تأیید شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد، « مدیریت تدریس پژوهش محور »، دارای نه بعد بشرح: یادگیری مبتنی بر حل مسئله و پژوهش، یادگیری گروهی و مشارکتی، طرح مسئله و سوالات چالشی، توسعه مهارتهای اجتماعی، کاوشگری و رویکرد اکتشافی، ایجاد محیطی مبتنی بر دوستی و صمیمیت، طوفان فکری در جهت خلاقیت و بدیعه پردازی، نقش حواس در فهم و ارتباط بین مطالب درسی و تکالیف درسی متناسب با شرایط روحی و علمی دانش آموزان، « جو سازمانی»، دارای هفت بعد بشرح: رفتار حمایتی، همبستگی و روحیه گروهی، صمیمیت، وضوح نقش، تشویق مبتنی بر عملکرد، قانون مداری مبتنی بر دستورالعمل های بالادستی و رفتار حرفه ای و اخلاقی و « مدیریت فراشناخت»، دارای هشت بعد بشرح: خودانگیزشی، خودکنترلی، خودمشاهده گری، خودقضاوتی، خودواکنشی، هدف گذاری و مدیریت منابع در دسترس، راهبردهای  حل مسئله در یاددهی – یادگیری و ارتقاء دانش اخباری و موقعیتی، بوده است.بحث و نتیجه گیری: نتایج بخش کمی نشان داد که مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت و جو سازمانی و جو سازمانی بر مدیریت فراشناخت، تاثیر معناداری داشته و جو سازمانی در تاثیر مدیریت تدریس پژوهش محور بر مدیریت فراشناخت، نقش میانجی را ایفا نمود.
۷۲۳.

تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی دوره ابتدایی شهروند جهانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۵۵
هدف: یکی ازدغدغه های اصلی جامعه کنونی که پایه ریزی درجهت تشکیل جامعه ای سالم و رشدیافته است، بحث  شهروندی و تربیت شهروند جهانی است. پژوهش حاضر باهدف تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بارویکرد شهروند جهانی انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه تحلیل مضمون انجام شده است. بدین منظور 65 سند و مقاله داخلی و خارجی که قرابت معنایی نزدیکی به این پژوهش داشتند مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش شبکه مضامین استفاده شد. روایی و پایایی پژوهش با استفاده از روش گوبا و لینکن (1985) بررسی و مورد تائید قرار گرفت. یافته ها: پس از تکمیل فرایند مصاحبه ها و کدگذاری، تعداد 31 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر در خصوص مولفه های محتوای برنامه درسی با رویکرد شهروند جهانی شناسایی شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: الف) مؤلفه های دانشی ب) مؤلفه های ارزشی و نگرشی و ج) مؤلفه های مهارتی. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بنابراین، با توجه به پدیده جهانی شدن و ضرورت و نیاز به نوعی نگاه جهانی به آموزش در جامعه و به تبع آن در فراگیران، همچنین بنا بر تأکید پاره ای از اسناد چشم اندازی موجود در داخل و خارج از کشور، بر تعامل سازنده و مؤثر با جهان، نیاز به تدوین مؤلفه های برنامه درسی می تواند جایگاه خاصی در برنامه درسی تربیت شهروند جهانی داشته باشد
۷۲۴.

شناسایی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی مراکز دانشگاهی شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاب آوری سازمانی مدیریت بحران مراکز دانشگاهی مخاطرات طبیعی فرهنگ یادگیری مشارکت موثر همگانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۵۲
هدف: برای مواجهه با مخاطرات طبیعی نیاز به مدیریت بحران و تاب آوری سازمانی در این زمینه می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا اکتشافی از نوع کیفی بود. جامعه این مطالعه همه اساتید عضو هیأت علمی مراکز دانشگاهی شهر کرج بودند که طبق اصل اشباع نظری 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 89/0 به دست آمد. داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی 125 مقوله جزئی، 12 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی شناسایی شد. در این مطالعه مقوله های اصلی شامل بعد فردی (با 2 مقوله فرعی مولفه روانشناختی تاب آوری و خلاقیت و نوآوری)، بعد ساختاری (با 6 مقوله فرعی مولفه برنامه ریزی تاب آوری، مولفه انطباقی، تعهد و مدیریت، فرهنگ بحران، فرهنگ یادگیری و رهبری و تصمیم گیری)، و بعد عملیاتی (با 4 مقوله فرعی استفاده از دانش، ارتباطات، مشارکت موثر همگانی و شناخت عملیاتی منابع و تجهیزات) بودند. در پایان، الگوی ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی رسم شد.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر درباره ابعاد و مولفه های تاب آوری سازمانی مدیریت بحران در مراکز دانشگاهی برای مواجهه با مخاطرات طبیعی، می توان زمینه را برای تحقق مقوله های شناسایی شده جهت بهبود تاب آوری سازمانی مدیریت بحران برای مواجهه با مخاطرات طبیعی فراهم ساخت.
۷۲۵.

مقایسه اثربخشی آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بر اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری آموزش تحمل بلاتکلیفی اضطراب امتحان دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۵۷
هدف: اضطراب امتحان تاثیر منفی زیادی بر سایر متغیرهای تحصیلی و غیرتحصیلی دارد، لذا باید به دنبال راهکارهای آموزشی و درمانی جهت کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان بود. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بر اضطراب امتحان دانش آموزان انجام شد.روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. در این مطالعه، جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم مدارس دولتی و غیردولتی شهر بجنورد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش حاضر، 45 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول 12 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و گروه آزمایش دوم 9 جلسه 90 دقیقه ای با روش آموزش تحمل بلاتکلیفی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. داده ها با پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون (1985) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین گروه ها از نظر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0 < P) افزون بر آن، هر دو روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی باعث کاهش معنی دار اضطراب امتحان دانش آموزان در مراحل پس آزمون و پیگیری شدند (05/0 >P )نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی هر دو روش آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی در کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان، مشاوران و روانشناسان مدارس جهت کاهش اضطراب امتحان می توانند از روش های آموزش تصویرسازی ذهنی- دستوری و تحمل بلاتکلیفی بهره ببرند.
۷۲۶.

اعتبارسنجی سازه شجاعت تحصیلی اصیل در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شجاعت تحصیلی اصیل اهداف یادگیری عملکرد تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۸
هدف: هدف از انجام این مطالعه، سنجش اعتبار سازه ای شجاعت تحصیلی اصیل بود که پژوهش های گذشته به آن چندان توجهی نداشتند و این ابزار در دانشجویان و دانش آموختگان نظام آموزش عالی ایران اعتبارسنجی شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی بود. جامعه پژوهش همه دانشجویان و دانش آموختگان دوره های مختلف تحصیلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور در 6 استان از مناطق سه گانه شمالی، میانی و جنوبی در سال های 1390 تا 1399 بودند. حجم نمونه مورد پژوهش بر اساس رویه های پنجگانه سازه مذکور، به ازاء حداقل 100 نفر برای هر رویه، در نهایت با توجه به کفایت حجم نمونه 636 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته شجاعت تحصیلی اصیل با 23 حالت واقعی نهایی بود که شاخص های روانسنجی آن بررسی شد. داده ها با روش مقیاس گذاری چندبعدی متقارن رتبه ای تحلیل و اعتباریابی شدند. مختصات مورد استفاده برای  تشکیل ماتریس فاصله نقاط به صورت مستقیم از خروجی تحلیل شبکه ای تحت الگوریتم lwmds گرفته شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بر اساس نظر متخصصان و خبرگان در سازه شجاعت تحصیلی اصیل، تعداد 9 حالت که با واقعیات عینی بیرونی و منطق عقلانی سازگار نبودند، از پرسشنامه نهایی حذف و در نهایت 23 حالت از 32 حالت ممکن برای آن حفظ شد. این ابزار دارای پنج رویه دو سطحی شامل رویه های هدف (با دو سطح یادگیری عملکردی و یادگیری تسلطی)، کنش نهان شناختی (با دو سطح بدون ذهن آگاهی/ ارزیابی غیرواقعی و ذهن آگاهانه/ ارزیابی واقعی)، کنش آشکار عاطفی- عملکردی (با دو سطح بزدلانه و دلیرانه)، استمرار پاسخ (با دو سطح عدم تداوم پاسخ و استمرار پاسخ) و اصالت پاسخ (با دو سطح غیراصیل/ عدم یکپارچگی رفتار و اصیل/ یکپارچگی رفتار) بود که روایی آن با نظر خبرگان و متخصصان تایید و پایایی آن با حمایت مدل سه بعدی انتخابی از تمامی رویه های تعریف اکتشافی سازه شجاعت تحصیلی اصیل، پس از برازش کامل مدل مذکور با داده های تجربی حاصل از گویه های پرسشنامه و عضویت هر نقطه به یکی از سطوح رویه های پنج گانه تایید شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از اعتبار مناسب سازه شجاعت تحصیلی اصیل در نمونه مورد مطالعه بود. بنابراین، به نظر می رسد این ابزار می تواند مبنای سنجش شجاعت تحصیلی اصیل یادگیرندگان توسط متخصصان و پژوهشگران به ویژه در زمینه علوم تربیتی قرار گیرد.
۷۲۷.

ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسئولیت اجتماعی فراترکیب اخلاقی محیط زیستی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۷
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتا جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تاکید می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر زمانی از نوع مقطعی، از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع کیفی با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه پژوهش منابع مرتبط با مسئولیت اجتماعی در 20 سال اخیر بودند که از میان 200 مقاله موجود با توجه به ملاک های مورد نظر و تعداد 3 مرحله پالایش تعداد 42 مقاله با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و یادداشت برداری از مقاله ها جمع آوری که پایایی یافته ها با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد و در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسئولیت اجتماعی تعداد 65 شاخص، 41 مقوله و 7 بعد داشت که شامل ابعاد اقتصادی (6 مقوله)، اخلاقی (8 مقوله)، محیط زیستی (8 مقوله)، کارکنان (6 مقوله)، نهادهای نظارتی (5 مقوله)، جامعه (5 مقوله) و نهادهای حاکمیتی (3 مقوله) بود. در نهایت، مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده 7 بعد اقتصادی، اخلاقی، محیط زیستی، کارکنان، نهادهای نظارتی، جامعه و نهادهای حاکمیتی برای مدل مسئولیت اجتماعی بود. مدیران و مسئولان سازمانی با کمک ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند زمینه را برای بهبود مسئولیت اجتماعی در سازمان خود فراهم آورند. 
۷۲۸.

Understanding Teachers' Experiences of the Effects and Outcomes of COVID-19 on the Quality of Education in Elementary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: COVID-19 Quality of education educational gap Elementary School

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
Purpose: The COVID-19 pandemic has had significant effects and outcomes on primary education. Therefore, the aim of this study was to understand teachers' experiences of the effects and outcomes of COVID-19 on the quality of education in elementary schools. Methodology: This qualitative study was phenomenological in nature. The research population consisted of elementary school teachers in Zanjan County, from which 24 were selected as samples through purposive sampling based on the principle of theoretical saturation. The samples were subjected to semi-structured interviews, the validity of which was confirmed through triangulation and the reliability was calculated as 0.88 using the intercoder agreement coefficient. Data analysis of the present study was conducted using thematic analysis in MAXQDA software. Findings: The results of this study indicated that understanding teachers' experiences of the effects and outcomes of COVID-19 on the quality of education in elementary schools consisted of 14 sub-themes under 2 main themes. The main theme of the virtualization of education included 9 sub-themes: deficiencies in facilities and infrastructure, lack of information and experience among teachers, decreased quality of learning, increased stress among families, behavioral and psychological problems of students, health and physical problems of students, economic problems, educational gaps, and the organization of psychological strengthening courses. The main theme of developing new policies and strategies in education and teaching included 5 sub-themes: a new approach to modern education, new policies in school development, new strategies in teacher training, new work procedures and goals, and the integration of technology in the workplace and life. Conclusion: According to the results of this study, it was determined that COVID-19 opened a new window for the education system to adjust and change educational policies and develop the necessary infrastructure to improve the quality of education.
۷۲۹.

طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم (مطالعه موردی مدیران مدارس استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت اثربخش مدارس هزاره سوم مدیران مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۲
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علّی پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.
۷۳۰.

رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رهبری توزیعی توانمندسازی ساختاری توانمندسازی روان شناختی تعالی سازمانی مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۳۶
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
۷۳۱.

بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزشیابی برنامه درسی کیفیت برنامه درسی مدارس ابتدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۲۵
هدف: کیفیت برنامه درسی نقش مهمی در موفقیت و عملکرد تحصیلی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه بررسی وضعیت مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی شهر تهران بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی خبرگان و اساتید برنامه درسی شهر تهران بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 12 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه بخش کمی معلمان زن و مرد مدارس ابتدایی دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 23593 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 377 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 83/0 محاسبه شد و روایی صوری پرسشنامه با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 85/0 محاسبه شد. داده ها با روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA و آزمون تی یک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که ارزشیابی کیفیت برنامه درسی در مدارس ابتدایی دارای 108 شاخص در 23 مولفه و 6 بعد شامل رویکرد سیستمی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی (با 4 مولفه تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، دریافت بازخورد اصلاحی و تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری)، ارزشیابی کیفی فعالیت ها (با 3 مولفه ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی)، کیفیت بخشی امکانات و فناوری های نوین (با 3 مولفه امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی و امکانات رفاهی)، کیفیت بخشی عوامل ساختاری (با 4 مولفه کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی و عدم انضباط کاری)، کیفیت سنجی اصول برنامه درسی (با 4 مولفه انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی و جامعیت برنامه درسی) و کیفیت سنجی مدیریت استراتژیک برنامه درسی (با 5 مولفه بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی) بود. همچنین، مولفه های تفکر راهبردی، تعمیم پذیری اهداف، تسهیل فرآیند یاددهی و یادگیری، ارزشیابی فعالیت های انگیزشی، ارزشیابی فعالیت های کاربردی و ارزشیابی فعالیت های برنامه درسی، امکانات فرهنگی و ورزشی، امکانات آموزشی، امکانات رفاهی، کمبود منابع و توزیع نامناسب، آینده نگری ضعیف، ارتباطات فردی و سازمانی، انعطاف پذیری، توالی برنامه درسی، سودمندی برنامه درسی، بهبود ظواهر برنامه درسی، بهبود محتوای برنامه درسی، انسجام برنامه درسی، ترسیم چشم انداز و رشد هویت ملی- مذهبی در وضعیت مطلوب قرار داشتند، اما مولفه های دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی در وضعیت نامطلوب قرار داشتند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه برای متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش تلویحات کاربردی بسیاری دارد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در راستای بهبود مولفه های ارزشیابی کیفیت برنامه درسی و به ویژه سه مولفه دریافت بازخورد اصلاحی، عدم انضباط کاری و جامعیت برنامه درسی بردارند. 
۷۳۲.

طراحی الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی آموزش بازی غیردیجیتال رویکرد های اسکوپ دانشجو معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۳۶
هدف: با توجه به رشد روزافزون استفاده از بازی های دیجیتال و غیردیجیتال، هدف این مطالعه طراحی الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان بود.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی، از نظر زمان، مقطعی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه خبرگان و متخصصان برنامه درسی و بازی های آموزشی بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان 79 مفهوم، 24 زیرمقوله و 11 مقوله داشت. در این الگو، برای اهداف برنامه درسی 28 مفهوم، 9 زیرمقوله و 4 مقوله شامل رشد ذهنی کودک (با 2 زیرمقوله بهبود مهارت های شناختی و رشد ذهنی)، بهبود مهارت های اجتماعی و عاطفی کودک (با 2 زیرمقوله مهارت های عاطفی و شخصیتی و مهارت های اجتماعی)، بهبود انگیزه و آمادگی (با 2 زیرمقوله آماده سازی کودک و فعالیت کودک) و رشد معنوی و فرهنگی کودک (با 3 زیر مقوله رشد معنوی، رشد فرهنگی و رشد و توسعه کلی)، برای محتوای برنامه درسی 23 مفهوم، 6 زیرمقوله و 3 مقوله شامل آموزش شناختی (با 2 زیرمقوله آموزش آکادمیک و مهارت های ذهنی)، موضوع های اجتماعی و هنری (با 2 زیرمقوله مهارت های اجتماعی و آموزش هنری) و آموزش و رشد کلی (با 2 زیرمقوله موضوع های کلی و رشد جسمانی)، برای روش های یاددهی و یادگیری برنامه درسی 18 مفهوم، 5 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روش های گروهی و فعال (با 3 زیرمقوله آموزش از طریق بازی، آموزش گروهی و روش های فعال) و روش های فردی و مستقیم (با 2 زیرمقوله روش هنری و روش شناختی) و برای ارزشیابی برنامه درسی 10 مفهوم، 4 زیرمقوله و 2 مقوله شامل روش های غیرفعال (با 2 زیرمقوله مشاهده و روش های کتبی) و روش های فعال (با 2 زیرمقوله روش های عملکردی و روش های گروهی) شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه درباره الگوی برنامه درسی آموزش مبتنی بر بازی غیردیجیتال با رویکرد های اسکوپ برای دانشجو معلمان می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان جهت بهبود برنامه درسی مبتنی بر بازی مورد استفاده قرار گیرد.
۷۳۳.

اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش خودتعیین گری آموزش هنر تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر فرسودگی تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی تلفیق آموزش خودتعیین گری و هنر بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بودند. نمونه پژوهش 60 دانش آموز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه (سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش 8 جلسه 40 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه فرسودگی تحصیلی (Schaufeli, Martinez, Pinto, Salanova & Bakker, 2002) بود و داده ها با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در SPSS-19 نرم افزار تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که هر سه روش مداخله یعنی آموزش خودتعیین گری، آموزش هنر و آموزش تلفیق خودتعیین گری و هنر باعث کاهش معنادار فرسودگی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شدند و نتایج در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0P<). دیگر یافته ها نشان داد که بین سه روش مداخله در کاهش فرسودگی تحصیلی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر برای متخصصان، برنامه ریزان درسی و معلمان تلویحات کاربردی دارد. آنان با آموزش روش های مذکور و یا بهره گیری از آنها می توانند گام موثری در جهت کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان بردارند. 
۷۳۴.

تحلیل راهبردی و مقایسه ورزش همگانی بانوان شاغل و غیرشاغل شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل راهبردی ورزش همگانی بانوان قم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
هدف: هدف پژوهش حاضر، تحلیل راهبردی و مقایسه ورزش همگانی بانوان شاغل و غیرشاغل شهر قم با استفاده از مدلSWOT  بود. روش شناسی: نوع پژوهش، توصیفی و جامعه آماری آن را کلیه بانوان بالای 15 سال شهر قم تشکیل می دادند و حجم نمونه براساس جدول مورگان برابر با 384 نفر بود. روش نمونه گیری تصادفی و از نوع طبقه ای بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 20 سوال در زمینه بررسی قوت ها و ضعف های ورزش همگانی بانوان شهر قم بود که روایی آن به روش ضریب هماهنگی کندال (w) با توجه به نظر 10 تن از کارشناسان این حوزه و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر با 93/0 مورد تایید قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون فریدمن،T مستقل) برروی نرم افزار SPSS-22 و در سطح معناداری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه زنان مورد مطالعه "کم هزینه بودن ورزش همگانی نسبت به ورزش قهرمانی" مهمترین نقطه قوت و "توجه کمتر به ورزش همگانی بانوان نسبت به آقایان"، مهم ترین نقطه ضعف بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد بین اولویت بندی نقاط قوت و ضعف، شهر قم در بین بانوان شاغل و غیرشاغل تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0< P < /span>). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که بانوان شاغل و غیرشاغل در مورد نقاط قوت و ضعف ورزش همگانی شهر قم نظرات یکسانی دارند و این امر نشان دهنده اهمیت ورزش همگانی در زنان است. 
۷۳۵.

اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم آموزش از دور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۳۳
هدف : دانشگاه یک نهاد موثر در جهت رشد و تعالی جامعه است و پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور انجام شد. روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمی با رویکرد مدل ساختاری بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور در سال تحصیلی 1399-400 بودند. نمونه پژوهش در مرحله مقدماتی برای بررسی شاخص های روانسنجی مدل 72 نفر و در مرحله اصلی 232 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته 58 گویه ای در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر، فضای حاکم بر دانشگاه، دانشگاه نسل سوم، خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 88/0 بدست آمد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 وAMOS-22  تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای 18 زیرمولفه در هفت مولفه زیرساخت های سازمانی (با دو زیرمولفه بسترسازی سخت و بسترسازی نرم)، شرایط مداخله گر (با سه زیرمولفه خودمختاری، جهانی شدن و تعامل اثربخش)، فضای حاکم بر دانشگاه (با چهار زیرمولفه خلاقیت و ایده پردازی، تعهد سازمانی، انگیزش نواندیشانه و نگرش نواندیشانه)، دانشگاه نسل سوم (با دو زیرمولفه دانشگاه کارآفرین و دانشگاه ثروت آفرین)، خودمختاری (با سه زیرمولفه سیاست گذاری مستقل، کاهش وابستگی مالی و تولید محتوی مستقل)، جهانی شدن (با دو زیرمولفه نگاه جهانی و اقدام جهانی) و تعامل اثربخش (با دو زیرمولفه ارتباطات درون سازمانی و ارتباطات برون سازمانی) بود. دیگر یافته ها نشان داد که مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای برازش مناسبی بود و در این مدل زیرساخت های سازمانی، شرایط مداخله گر و فضای حاکم بر دانشگاه بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار مستقیم و زیرساخت های سازمانی از طریق شرایط مداخله گر بر دانشگاه نسل سوم اثر معنادار غیرمستقیم داشت (001/0P<). بحث و نتیجه گیری: طبق یافته ها مدل ساختاری دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش از دور دارای اعتبار مناسبی بود و برای بهبود دانشگاه نسل سوم مبتنی بر آموزش دور بهره گیری از مولفه های جهانی شدن، تعامل اثربخش، خودمختاری، شرایط مداخله گر، زیرساخت های سازمانی و فضای حاکم بر دانشگاه می تواند موثر واقع شود.
۷۳۶.

سیاست و تولید علم بومی اجتماعی- انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی تحلیلی علم بومی تولید علم ساختار اجتماعی نظام آموزشی نظام سیاسی نظام فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف: توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران مدرن بدون ابتنای سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها بر دانش و آگاهی میسر نبوده و در این میان علوم اجتماعی روز آمد و کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم اجتماعی نیز هنگامی کارآمد و مفید خواهد بود که توانایی درک مسائل و ارائه ی راه حل های مؤثر برای جامعه ی هدف را داشته باشد. این امر به علت نسبی بودن علوم اجتماعی و وابستگی آن ها به بسترها و فرهنگ ها و زمینه های اجتماعی جامعه ی هدف، بدون بومی نگری علوم اجتماعی محقق نخواهد شد. علی-رغم پنج دهه تلاش و تبلیغات برای بومی کردن علوم اجتماعی در ایران، مع الأسف شاهد شکل گیری و یا نهادینه شدن فرایند تولید علم بومی نیستیم و این امر نشان دهنده ی عدم درک و شناخت ریشه های مشکل عدم تولید علم در کشور می باشد. بنابراین لازم است قبل از هرچیز درصدد درک این موانع و سپس رفع آن-ها برآییم. روش: در این پژوهش سعی شده است نظریه ای دارای عناصر مرتبط و منسجم براساس تبیین علّی طراحی گردد که در صورت موفقیت می تواند بخشی از مجهولات را در این مسیر تبدیل به معلومات نماید.یافته ها: در این پژوهش نقش متغیرهایی چون استعداد و روانشناسی، نظام آموزش و یادگیری، نظام کار و اشتغال و در پایان سیاست و نظام سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند. در پاسخ به چرایی عدم توفیق تولید علم بومی، نظریات و استدلال های مختلفی مطرح شده است؛ بعضی علت ها را ذهنی می دانند و معتقدند مشکل ناشی از نخبگان ذهنی و یا ذهنیات جامعه ی علمی است؛ اما برخی دیگر ریشه ها را در ویژگی های جامعه ی علمی و یا جامعه ی کل محیط بر جامعه ی علمی جست و جو می کنند. عده ای دیگر نیز براساس الگوی پارسونزی به یکی از عناصر و خرده سیستم نظام کل (اقتصاد، سیاست، اجتماع، و یا جامعه پذیری) اشاره دارند.نتیجه گیری: ظاهراً نمی توان هیچ یک از رویکردهای مذکور را در خصوص ایران قانع کننده دانست؛ لذا مسأله ی این پژوهش  این است که؛ با چه الگویی می توان به تحلیل عوامل مؤثر در فقدان تولید علم بومی در ایران پرداخت؟ آیا نمی توان به یک الگوی تلفیقی معنادار و دارای عناصر فردی و اجتماعی و نیز ذهنی و ساختاری رسید؟
۷۳۷.

رابطه خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خوش بینی تحصیلی خودکارآمدی تحصیلی مشغولیت تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۲۷
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خوش بینی تحصیلی و خود کارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر در سال تحصیلی96-95 بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر بودند که 299 (157 پسر و 142 دختر) نفر بصورت تصادفی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند برای محاسبه حجم نمونه آماری از فرمول کوکران استفاده شد داده ها از طریق پرسشنامه مشغولیت تحصیلی (سالملاوهمکاران 2012)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی (اسچمنوران و همکاران2013)و خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکوا و همکاران2005) جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که متغیرهای خوش بینی و خودکارامدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی ارتباط مثبت و معنی دار دارند. برای پیش بینی مشغولیت تحصیلی از روی متغیرهای خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده گردید، یافته ها نشان داد که در گام اول آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 395/136،  بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. به عبارت دیگر خود کارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مشغولیت تحصیلی بوده است. در گام دوم نیز آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 244/133،  بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. نتایج نشان می دهد متغیرهای خود کارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی قابلیت پیش بینی متغیر مشغولیت تحصیلی را دارند.
۷۳۸.

Presenting a Model for Virtual Education Considering Educational Equity with a Phenomenological Approach in Schools of Golestan Province(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Virtual Education educational equity phenomenological approach Schools

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
Purpose: The use of virtual education has seen significant growth compared to the past, making it essential to consider it within the context of educational equity. Consequently, this study aimed to present a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province. Methodology: This study was applied in terms of its objectives and qualitative in its implementation. The research population consisted of experts and professionals in the field of education in Golestan province, from which 11 individuals were selected as the sample using a purposive sampling method based on the principle of theoretical saturation. The research instruments included a demographic information form and semi-structured interviews, the validity and reliability of which were confirmed. Data were analyzed using thematic analysis. Findings: The findings revealed that virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province, comprises 49 sub-categories within 10 main categories including equity-focused virtual education, development of virtual education in rural areas, enhancement of teachers' digital skills, equity in social media, improvement of students' technological skills, culture building for virtual education, a comprehensive monitoring system for virtual education, virtual education performance assessment system, understanding the gaps related to electronic education infrastructure facilities, and strategic planning for virtual education. Eventually, a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach was designed for schools in Golestan province. Conclusion: The designed model of virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach, can have significant practical implications for specialists and educational planners. By focusing on its main and sub-categories, they can create an environment conducive to improving virtual education with an emphasis on educational equity.
۷۳۹.

مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشتیاق به مدرسه فرهنگ مدرسه جو کلاس خودپنداره تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف: اشتیاق به مدرسه سبب بهبود سایر وضعیت های تحصیلی می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پایه ششم شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند (4263 نفر) که 250 نفر آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های اشتیاق به مدرسه (Wang et al, 2011)، جو کلاس (Fraser et al, 1993)، فرهنگ مدرسه (Higgins-D'Alessandro and Sadh, 1998) و خودپنداره تحصیلی (Chen and Thompson, 2003) بودند که روایی آنها با نظر خبرگان تایید و پایایی آنها بالاتر از 70/0 ارزیابی شد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-20 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های مدل ساختاری اشتیاق به مدرسه بر اساس جو کلاس، فرهنگ مدرسه و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان حاکی از آن بود که مدل مذکور برازش مناسبی داشت. همچنین، فرهنگ مدرسه بر جو کلاس و خودپنداره تحصیلی اثر مستقیم و معنادار و جو کلاس و خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0>P). علاوه بر آن، فرهنگ مدرسه با نقش میانجی جو کلاس بر اشتیاق به مدرسه اثر غیرمستقیم و معنادار و فرهنگ مدرسه با نقش میانجی خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (001/0>P). بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش مستقیم و موثر فرهنگ مدرسه بر اشتیاق به مدرسه و نقش غیرمستقیم و موثر فرهنگ مدرسه با میانجی جو کلاس و خودپنداره تحصیلی بر اشتیاق به مدرسه بود. بنابراین، برای افزایش اشتیاق به مدرسه می توان زمینه را برای بهبود فرهنگ مدرسه، جو کلاس و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان فراهم کرد.  
۷۴۰.

مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش گروهی کاوشگری مفهوم آموزی خودکارآمدی تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۵۸
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی در درس علوم بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری(یک ماهه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان کیار (شهر کرد) در سال تحصیلی 400- 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 75 نفر از دانش آموزان پسر در دو گروه آزمایش گروهی کاوشگری، مفهوم آموزی و یک گروه کنترل (هر گروه 25 نفر)  بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از 3 مدرسه و 3 کلاس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی جنکینز و مورگان (1999) و مداخله نیز روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به مدت 10 جلسه (هر جلسه 45 دقیقه) که برای هر دو گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار Spss24 استفاده شد.  یافته ها: نتایج نشان داد که هم آموزش گروهی کاوشگری و هم مفهوم آموزی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند(05/0>P). ولی بین میانگین نمرات آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی تفاوت معناداری وجود نداشت. به عبارتی دیگر، هر دو روش آموزش گروهی کاوشگری و آموزش گروهی مفهوم آموزی به یک اندازه موجب افزایش نمرات خودکارآمدی تحصیلی شدند بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی کاوشگری و مفهوم آموزی باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان در درس علوم می شود. بنابراین برنامه ریزان درسی می توانند این روش ها را بیشتر مورد توجه قرار دهند و همچنین معلمان دوره ابتدایی می توانند در آموزش درس علوم از این روش های آموزشی جهت خودکارآمدی تحصیلی آنان استفاده نمایند.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان