سند به مثابه مادّه ی خام در گزارشِ رویدادهای تاریخی حضور دارد. گاهی فقط برای معطوفکردن متن به چشم نوازشدنِ استنادهای پی درپی از اسناد بهره میگیریم و گاهی که خود را به نگره ای پیشینی مجهّز ساخته ایم، از اسناد بهره میبریم. اگر سند را مادّه ی خامِ چندمنظوره بدانیم، کارویژه ی آن عبارت خواهد بود از: عاملِ میانجیِ جهشِ کیفی از کتابتِ وصف گونه به تبیینِ رویدادهای تاریخی. بایسته است در بررسی رویدادها، با تکیه بر وصف و شرح، به بیان دالّی و تفهّمِ رویداد دست یازیم؛ این امر به کاربستِ شیوه های نوین پژوهش منوط است. در تفهّمِ رویدادهای تاریخی، اسناد، خودبه خود سخن نمیگویند، بلکه مؤلفه های پژوهشیِ کمکدهنده اسناد را به برون افکندنِ درون مایه های خود وادار میکنند. در روایت های وصف/ شرح گونه از رخدادهای تاریخی، اسناد ارزشی یکسان دارند؛ ولی در بیان های نگره مندانه ی تاریخی، از ارزش برخی سندها کاسته، و بر اهمیّت برخی دیگر افزوده میشود. نگارنده میکوشد با تکیه بر برخی از اسناد دوران قاجار، الگویی را در پژوهش های تاریخیِ مبتنیِ بر اسناد پیشنهاد دهد که به نظر میرسد ما را به حیطه ی درون نگریِ تاریخِ تحوّلات ایرانِ معاصر رهنمون خواهد ساخت.
موقعیت تجاری، ثروت سرشار و وضعیت جغرافیایی برترخوارزم، موجب شد فاتحان مسلمان از همان سال های اولیه ی یورش به خراسان، به خوارزم توجه کنند.
حمله های شش گانه ی اعراب به خوارزم، در منابع تاریخی به صورت پراکنده و متفاوت روایت شده است. از سه لشکرکشی اول، داده های بسیار ناقصی دردست است که به دلیل محدود و یکتا بودن روایت، نقدپذیر نیستند. تنها ازسه حمله ی واپسین، روایت هایی با داده های متعدد و گاه متعارض در منابع نقل شده است، که یک حمله توسط یزید بن مهلب، و دو لشکرکشی دیگر به وسیله ی قتیبة بن مسلم انجام گرفت. این روایت ها با منشأهای متفاوت در چهار منبع مهم، یعنی آثار بلاذری، طبری، ابن اعثم و بیرونی، آمده است. روایت بیرونی، به دلیل منشأ آن، با روایت های سه گانه ی دیگر جهت گیری متفاوتی دارد. روایت های مورخان سه گانه ی نخست نیز، با وجود تفاوت درحجم داده ها، به دلیل تشابه درمنشأهای روایت، رویکردی طرفدارانه از حمله ی اعراب به دست می دهند. این مقاله درصدد است با بهره گیری از نقد روایت، به تحلیل انتقادی روایت های فتح خوارزم بپردازد.
براساس بررسی های انجام شده، به نظر می رسد مورخان سه گانه ی نخست، باوجود ارائه ی داده های متفاوت، به دلیل منشأ واحد خبر، نتوانسته اند روایت منصفانه ای از دو جناح قدرت ارائه کنند. آنان با موضع گیری طرفدارانه ی خویش درصدد مشروعیت بخشی به حملات قتیبه هستند. منابع، با خلط دو حمله ی قتیبه، از آن روایتی ارائه کرده اند که به علت بهره گیری ازروایت های متعدد، دارای ساختاری ناپیوسته و از نظر محتوا نامنسجم هستند.