سند به مثابه مادّه ی خام در گزارشِ رویدادهای تاریخی حضور دارد. گاهی فقط برای معطوفکردن متن به چشم نوازشدنِ استنادهای پی درپی از اسناد بهره میگیریم و گاهی که خود را به نگره ای پیشینی مجهّز ساخته ایم، از اسناد بهره میبریم. اگر سند را مادّه ی خامِ چندمنظوره بدانیم، کارویژه ی آن عبارت خواهد بود از: عاملِ میانجیِ جهشِ کیفی از کتابتِ وصف گونه به تبیینِ رویدادهای تاریخی. بایسته است در بررسی رویدادها، با تکیه بر وصف و شرح، به بیان دالّی و تفهّمِ رویداد دست یازیم؛ این امر به کاربستِ شیوه های نوین پژوهش منوط است. در تفهّمِ رویدادهای تاریخی، اسناد، خودبه خود سخن نمیگویند، بلکه مؤلفه های پژوهشیِ کمکدهنده اسناد را به برون افکندنِ درون مایه های خود وادار میکنند. در روایت های وصف/ شرح گونه از رخدادهای تاریخی، اسناد ارزشی یکسان دارند؛ ولی در بیان های نگره مندانه ی تاریخی، از ارزش برخی سندها کاسته، و بر اهمیّت برخی دیگر افزوده میشود. نگارنده میکوشد با تکیه بر برخی از اسناد دوران قاجار، الگویی را در پژوهش های تاریخیِ مبتنیِ بر اسناد پیشنهاد دهد که به نظر میرسد ما را به حیطه ی درون نگریِ تاریخِ تحوّلات ایرانِ معاصر رهنمون خواهد ساخت.