فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی «تعارفات» زبان فارسی در ارتباط با «جهانی های منظورشناسی» انجام گرفت. برای این منظور45 نفر مشاهده گر به مشاهده و گزارش 566 مورد تعارف و 607 مورد دعوت پرداختند. همچنین درنتیجه مصاحبه با 34 نف دانشجوی دوره کارشناسی‘ 68 مورد تعارف و 68 مورد دعوت به دست آمد. به علاوه‘ 41 (زوج) دوست نیز در مصاحبه ای 41 مورد تعارف را در اختیار محقق قرار دادند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری چندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نسبت ها با هدف دستیابی به تفاوت های احتمالی انواع تعارف و دعوت انجام شد. نتایج این تحقیق مبین این نکته بودکه تعارف در زبان فارسی از هنجارهای جهانی کنترل کننده کنش زبانی تبعیت می کند.
خاستگاه و معانی واژه عجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله کوششی است برای تبیین خاستگاه و معانی واژه اعجم. بدین منظور واژه نامه های فارسی و عربی مورد بررسی قرار گرفته و به آثار نظم و نثر توجه شده است. نیز، آرا و نظریات ارائه شده درباره این واژه از نظر دور نمانده اند و به خصوص با استناد به شواهدی معتبر از متون مختلف ادبی، تاریخی و تفسیری انگاره ای که در آن واژه اعجم فارسی و مشتق از نام جمشید ـ پادشاه اساطیری ایران ـ دانسته شده، مورد ارزیابی قرار گرفته است. واژه اعجم در اصل عربی و به معنای گنگ و غیر فصیح است که کاربرد فراوان آن برای ایرانیان موجب شده در دوره های بعد، از آن معنای غیر عرب و به ویژه ایرانی فهمیده شود.
کج فهمیهای بنونیست از آرای سوسور درباب «سرشت نشانه زبانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله دوگانه است. در بخش نخست، سعی بر آن است که «سرشت نشانه زبانی» بر اساس نظریات فردینان سوسور تشریح گردد. سوسور در درسنامه زبانشناسی عمومی خود مسیر جدیدی را برای زبانشناسی ترسیم می نماید که تا به امروز مطرح و باقی است. سوسور ادعا می کند که زبان باید به عنوان یک نظام نشانه ای مطالعه شود. به بیان دیگر، براساس این نظریه روند معنیسازی نسبتِ کلمه را با جهان بیرون نفی می کند. معنی بر اساس منطق رابطه و تفاوت بین نشانه ها در درون نظام زبانی پدید میآید. بنابراین، سرشت نشانه زبانی اختیاری، تفاوتی و رابطهای است. در بخش دوم این مقاله، پس از ارایه و بررسی خوانش امیل بنونیست از سوسور، نشان داده می شود که برخی از جنبه های خوانش بنونیست دچار اشکال است.
واژه های هم بنیاد فارسی
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی امروز واژگانی وجود دارد که ازفارسی باستان و اوستایی، با تحولاتی که از دو طریق زبان پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی یافته، به دو و گاهی سه صورت به زبان فارسی امروز رسیده اند که در فرهنگهای فارسی پس از اسلام، به سبب عدم شناخت و چگونگی تحول آنها، هر یک واژه ای مستقل به کار رفته اند و هیچ یک از فرهنگ نویسان اشاره ای به یک اصل داشتن آنها نکرده اند.....
کاربرد حرف تعریف توسط زبان آموزان خارجی: ایها م در مقابل معرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر این است که آشکار گردد‘ زبان آموزان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی در کدامیک از مهارت های شناختی و یادگیری حروف تعریف موفق ترند؛ همچنین معلوم گردد حروف تعریف در زبان شناسی مقابله ای می توانند شامل ایهام و یا معرفه و یا هر دو باشند. در این جهت یک پارامتر(Article Choice Parameter ) جهت انتخاب حرف تعریف پیشنهاد شده است که در آن تشخیص حروف تعریف دریک زبان بر اساس معرفه و یا ایهام میسر می شود. برای مشخص نمودن این موضوع‘ معرفه و ایهام در هر دو زبان انگلیسی و فارسی مورد مطالعه قرار گرفته و سپس با یکدیگر مقایسه شده اند. یافته ها نشان می دهد که مشکل اصلی زبان آموزان فارسی زبان‘ شناخت معرفه و ایهام درزبان انگلیسی است؛ که در مقایسه با شناخت حروف تعریف زبان آموز با مشکلات کمتری مواجه است. اصل اقتصادی بودن
تاثیر بافت متنی بر معنای متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل حوزه های معنایی اشعار باقی مانده از رابعه بنت کعب قزداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابعه بنت کعب قزداری، براساس اسناد موجود، نخستین شاعر زن پارسی گوی است. پژوهش ها دربارة او بیشتر به زندگی او معطوف بوده تا شعرش. نگارندگان در این پژوهش با روشی زبان شناختی، یعنی تحلیل حوزه های معنایی، به بررسی علمی شعر او می پردازند. نظریة حوزه های معنایی یکی از نظریات برجسته در معنی شناسی ساختگراست، که خود زیرمجموعة زبان شناسی ساختگرا قلمداد می شود. تحلیل حوزه های معنایی شعر رابعه گامی است به سوی سبک شناسی لایه های فکری او. در این پژوهش چندوچون آن دسته از حوزه های معنایی شعر رابعه که بالقوه مشخصة سبکی اند آشکار می شود. از قِبَل این فرآورده، زنانه یا مردانه بودن زبان رابعه، عارفانه یا غیرعارفانه بودن شعر او، و متمایزبودن یا نبودن وصف عشق در شعر او در مقایسه با شعر هم عصرانش نیز مشخص می شود.
نگاهی تازه به ساخت مجهول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ساخت مجهول در زبان فارسی از دیدگاهی جدید یعنی در چارچوب دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بیان اجمالی نظرات زبان شناسان و دستورنویسان مختلف در مورد چند و چون این ساخت به معرفی کوتاهی از دستور نقش و ارجاع و مبانی نظری آن خواهیم پرداخت. در ادامه با ارائه تحلیلی بر اساس صورت بندی این نظریه در مورد فرایند نحوی مجهول نشان داده خواهد شد که در زبان فارسی دو نوع ساخت مجهول وجود دارد. ساختار نخست از اسم مفعول + شدن تشکیل می شود که در این نوشتار مجهول اصلی نامیده شده است. ساختار دوم عبارت است از به کار بردن فعل سوم شخص جمع بدون ذکر فاعل. در این مقاله با ارائه استدلال هایی نشان می دهیم که تغییر تعدی را نمی توان نوعی ساخت مجهول دانست، بلکه فرایندی اشتقاقی در حوزه ساخت واژه است. بنابراین، برخلاف برخی زبان شناسان که تغییر جفت هایی مانند منفجر کردن/ منفجر شدن و باز کردن/ باز شدن را نوعی مجهول دانسته اند، نگارنده بر این باور است که این گونه تغییر منحصر به کردن/ شدن نیست و تنها یک مورد از فرایندی کلی تر است که در جفت های دیگری نظیر گول زدن/ گول خوردن، به کار بردن/ به کار رفتن و برانداختن/ برافتادن صورت می پذیرد و در زبان شناسی به نام تغییر تعدی مشهور است. در واقع، این فرایند یک امر واژگانی است و به ساخت مجهول که یک فرایند نحوی است ارتباطی ندارد، هر چند از نظر معنایی به مجهول شباهت دارد.
بررسی جایگاه مبتدا در فارسی بر پایه برنامه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دو دیدگاه هگمن و گوئرون (1999) و کریمی (2005) در مورد انشقاق گروه متمم ساز (CP) و فرافکن های تحت تسلط آن را در ارتباط با جایگاه سازه مبتدا در زبان فارسی مورد بحث قرار می دهیم. درحالی که هر دو رویکرد قائل به وجود دو فرافکن بیشینه نقشی تاکید (FocP) و مبتدا (TopP) بین دو گروه متمم ساز و گروه فعلی اند، اما از دو جهت نیز با یکدیگر متفاوت هستند. تفاوت نخست آن که کریمی جایگاه شاخص گروه زمان [spec TP] را جایگاه آن چیزی می داند که از آن به عنوان مبتدا ی پس زمینه (backround topic) یاد می کند، در حالی که این جایگاه از نظر هگمن و گوئرون جایگاه فاعل است . تفاوت دوم آن که در فرضیه انشقاق گروه متمم ساز پیشنهادی هگمن و گوئرون در فاصله بین گروه متمم ساز و گروه تصریف یا گروه زمان دو فرافکن بیشینه مبتدا وجود دارد که فرافکن مبتدای پایین تر خاصیت بازگشتی(recursive) دارد، در حالی که در تحلیل کریمی تنها یک فرافکن بیشینه نقشی مبتدا وجود دارد. بر این اساس، طبق تحلیل کریمی در جملات دارای دو مبتدا، مبتدای جدید (shifted topic) در جایگاه شاخص گروه مبتدا و دیگری در جایگاه شاخص گروه زمان قرار دارند، در حالی که طبق تحلیل هگمن و گوئرون هر یک از سازه های مبتدا در یکی از دو جایگاه شاخص گروه مبتدا واقع می شود. در این مقاله با استفاده از حرکت گروه های اسمی نا-مشخص (non-specific) در ساخت های دارای سازه تاکیدی و نیز تطابق آن با فعل نشان خواهیم داد که تحلیل هگمن و گوئرون از کفایت بیشتری برخوردار است.
نقدی معناشناختی بر ترجمه های فارسی واژة «دون» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین راه هایی که امروزه در فهم معنای متون بسیار مورد استقبال ادب پژوهان قرار گرفته است، تکیه بر اصل روابط همنشینی و جانشینی است، این پژوهش با تکیه بر این اصل سعی دارد معنای صریح و ضمنی ظرف «دون» در قرآن کریمرا مورد بحث و بررسی قرار داده، میزان توجه مترجمان قرآن به این معانی و انتقال آن به زبان مقصد فارسی را مشخص گرداند؛ مهم ترین یافته های این پژوهش که با روش معناشناسی ساختاری و با استناد بر متون تفسیری و زبانی نگاشته شده، بیانگر این مطلب است که واژه «دون» کارکردها و معانی مختلفی در قرآن کریمدارد که مترجمان در انتقال آنها همیشه موفق عمل نکرده اند. معنای پایه آن «غیریت مع التسفل»، تقریبا در تمامی کاربردها به چشم می خورد، از این رو در برگردان «من دون الله» می توان از «جز خدا که پایین تر است» بهره جست؛ برگردان «فرودِ» یا «از فرودِ» در ترجمه های کهن فارسی نیز، از انطباق حداکثری ترجمه با واژه مبدأ برخوردار است؛ زیرا هم استثنای «غیر» و هم معنای «تسفل: فروتری» را در خود گنجانده است. سیاق و بافت کلام، مخصوصا متعلَق «دون»، در معنای نسبی آن مؤثر و به اعتبار قرب و تأخّر و تسفّل در رتبه، یا کمیت یا کیفیت دارای معانی ضمنی «قبل، امام، غیر، اقل، و ...» نیز هست.
بررسی روش های گوناگون اصلاح آوایی در یاددهی/ یادگیری زبان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در یک نگاه کلی، اصلاح آوایی شامل سلسله فعالیت هایی است که در هر نگرشی می تواند به صورت مروری و مختصر وجود داشته باشد. اما در نگاه جدی تر و عمیق تر به اصلاح آوایی، که امروزه در فن آموزش زبان به یک رشته تخصصی تبدیل شده، پی می بریم که شناخت عمیق و دقیق اهداف، اصول، روش و ابزارهای هر کدام از این روش ها به خودی خود فضای تحقیقی وسیعی را می طلبد.
در این جستار هدف این است تا با توصیف روش های موجود اصلاح آوایی در دنیا، به بررسی نقاط قوت و انتقادی هر کدام به صورت جداگانه پرداخته شود. بنابراین، هدف مؤلفین، بررسی این مهم است که کدام یک از روش های موجود، از میان روش های معرفی شده، می تواند کارآمدی بیشتری در اصلاح آوایی داشته باشد. از میان پنج روش بسیار رایج در سطح جهانی، نتیجه می گیریم که هر چند استفاده از روش آزمایشگاهی و روش تولیدی آسان تر است و همین امر باعث رواج بیشتر آن ها شده است، اما، با توجه به تحلیل های انجام شده مؤلفین، بر پایه نظریات نوین آواشناسی، معلوم می شود که روش آهنگی- کلامی می تواند مؤثرتر باشد. در انتها، یک دورنمای آموزشی نیز با تاکید بر روش قابل قبول ارائه شده است.
جمله های سببی و دومفعولی در دیدگاه حاکمیت و مرجعیت گزینی و کمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ساختار درونی جمله های دارای گروه های فعلی دو مفعولی وجمله های سببی را بر اساس نظریه های حاکمیت و مرجع گزینی و نیز کمینه گرایی بررسی، وارایه طریق این نظریه ها را در مورد این گونه ساختها در فارسی امتحان کند و سرانجام چگونگی نمایش آنها را درنمودارهای درختی بنمایاند. با توجه به اینکه جمله های سببی و دارای گروه فعلی دو مفعولی، بیش از یک مفعول اجباری دارد به نظر می رسد پیشنهاد لارسن مبنی بر به کار گیری گروه های فعلی هسته ای و پوسته ای در مورداین ساختها صادق باشد.
اهمیت هجا و ساختار درونی آن به عنوان یک واحد زبانی در جریان فرایند تولید گفتار (براساس شواهدی از خطاهای گفتار در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه زبانشناسان، هجا را به عنوان یک واحد زبانی دارای اهمیت تلقی می نمایند و برای آن، ساختار داخلی و سلسله مراتبی قائلند. روانشناسان زبان نیز در نتیجه مطالعات متعدد خود بر روی فرایند تولید گفتار، اهمیت هجا را به عنوان یک واحد تولیدی در جریان تولید گفتار تایید کرده اند. در این مقاله تلاش می شود با بررسی پاره ای از خطاهای گفتار زبان فارسی، صحت ادعاهای فوق مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیل اکوستیکی همخوان انسدادی چاکنایی و بررسی امکان وجود دو واکه پیاپی در دو هجای متوالی در گفتار سریع و پیوسته در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از زبان شناسان ساختار هجایی زبان فارسی را شامل یک همخوان اجباری به عنوان آغازه هجا، یک واکه در جایگاه هسته و یک یا دو همخوان اختیاری در جایگاه پایانی می دانند. بر این اساس، این امکان که در زبان فارسی دو واکه در دو هجای مجاور در کنار یکدیگر قرار بگیرند وجود ندارد و در این زبان با شیوه های خاصی که مهم ترین آن ها افزایش همخوان میانجی است، از التقای مصوت ها جلوگیری می شود.
در این مقاله، با یک بررسی میدانی و گردآوری داده ها از50 سخنگوی زبان فارسی مذکر و مؤنث، از سنین 18- 25 سال، ویژگی های اکوستیکی انسدادی چاکنایی و چگونگی بروز آن در جایگاه بین واکه ای در گفتار آهسته و گفتار سریع به دقت بررسی شده و نتایج این تحلیل ها در مقابل یکدیگر قرار گرفته است.
به نظر می رسد در گفتار سریع و پیوسته، با حذف انسدادی چاکنایی امکان در کنار هم قرار گرفتن دو واکه وجود دارد و بدین ترتیب نظام هجایی زبان فارسی در گفتار محافظه کارانه و دقیق با نظام هجایی گفتار سریع و پیوسته تفاوت دارد.
گزاره های زبانی و ادبیت کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله مسئله معنا در متن ادبی را به بحث می گذارد. نخست «معنی زبان شناختی» گزاره را تعریف می کند و تفاوت گزاره های زبان با ادبیات را مطرح می کند. در زبان هیچ گزاره ای نیست که معنی زبان شناختی نداشته باشد؛ اما در ادبیات گزاره های فراوان تولید می شود که یا مصداق ندارند یا مصداق آن ها پذیرفتنی نیست. سه عامل سبب می شود که معنیِ زبان شناختی یک متن پذیرفتنی نباشد: 1. عامل ناهُشیاری: اگر در متن نشانه ای وجود داشته باشد که گزاره ها در حالتی از ناآگاهی به وجود آمده اند. 2. عامل مصداق ستیزی: آنگاه که معنی زبان شناختی متن به سبب دلالت بر مصادیقی مُغایر با عادت های تجربی ما انکار می شود.
3. ناسازگاری معنی گزاره با شخصیت گوینده: آنگاه که معنی زبان شناختی گزاره ها با شناختی که از گوینده داریم سازگار نمی نماید. مقاله در نهایت گزاره های فراهم آورنده یک متن را به سه نوع تقسیم کرده است:
الف. گزاره هایی که معنیِ زبان شناختی آن ها پذیرفتنی است و به مصداقی تجربی دلالت دارند.
ب. گزاره هایی که اگرچه در نظام نخستین زبان، معنی زبان شناختی آن ها پذیرفتنی نیست اما دریافتِ معنی ثانوی آن ها که منظور نظر اولیه گوینده بوده است و در این معنی دارای مصداق تجربی نیز هستند به آسانی میسر است.
ج. گزاره هایی که علی رغم اختلاف علت در پدید آمدن آن ها معنی زبان شناختی آن ها قابل قبول نیست و به مصداقی سازگار با عادت های تجربی ما دلالت ندارند و صرف نظر از آنکه چه عامل بافتی و چه علتی سبب نهفته شدن معنایی در آن ها شده باشد، این معنی به آسانی قابل دریافت نیست.