در معنای کلی، دیپلماسی شهروندی به مفهومی اطلاق می شود که در آن شهروندان معمولی به عنوان نمایندگان غیررسمی کشور خودشان در زمینه روابط خارجی، ایفای نقش می کنند. در دیپلماسی شهروندی، شهروندان از حق برقراری ارتباط با شهروندان جوامع دیگر برخوردار هستند تا بتوانند به دیدگاه های مشترک برسند و یا تاثیرات نامطلوب ناشی از سیاست های خارجی نادرست برخی دولت ها را از بین ببرند. امروزه بخش اعظمی از فعالیت های مربوط به دیپلماسی شهروندی با استفاده از رسانه های نوین به انجام می رسد. رسانه های نوین این امکان را برای عده زیادی از شهروندان جوامع گوناگون فراهم نموده که بتوانند با یکدیگر به صورت رودررو به گفتگو و تبادل نظر بپردازند. در جهان امروز، با وجود پیشرفت های بزرگ علمی، شناخت و آگاهی متقابل مردم دنیا از اخلاق، افکار و رفتار یکدیگر، در رفع بحران های جهانی از تاثیر به سزایی برخوردار است و علت اصلی عدم تفاهم بین المللی نیز این است که هنوز ملل دنیا نمی توانند درباره زندگی جمعی یکدیگر اطلاعات لازم را کسب کنند و نسبت به هم بی-اعتمادند. لذا برقراری ارتباط در چارچوب دیپلماسی شهروندی برای توسعه روابط انسانی، رفع اختلاف ها، از بین بردن بی اعتمادی ها و دشمنی ها و ایجاد تفاهم در جوامع گوناگون دنیا، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
از این رو، هدف اصلی محقق از انجام این تحقیق، شناخت میزان فعالیت های شهروندان (دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی) در چارچوب دیپلماسی شهروندی است. جهت بررسی میزان فعالیت دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی در این چارچوب، از روش تحقیق پیمایش و تکنیک پرسشنامه استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، دانشجویان و دانش آموختگان تهرانی، فعالیت خود را در چارچوب دیپلماسی شهروندی، «زیاد» توصیف کرده اند. همچنین با توجه به نتایج بدست آمده از انجام آزمون خی دو، میان متغیرهای جنس، سن و تحصیلات با متغیر وابسته رابطه وجود دارد.
"یکی از مسائل مهم در زمان حاضر برای کشورهای جهان سوم ، مسئله فرهنگ وتکنولوژی است و در این زمینه سئوالهای مهمی بدین شرح مطرح است: - آیا می توان با حفظ فرهنگ ملی ، صنعتی شدو اگر می توان چگونه ؟- آیا می توان با گریز از خویش به گنجینه صنعت و تکنولوژی دست یافت و اگر نمی توان چرا و به چه دلیل ؟- آیا مرزهای جغرافیایی و فرهنگی در جهان امروز از یکدیگر فاصله گرفته اند ؟-و...
"
تروریسم و اینترنت از دو جنبه باهم ارتباط دارند. نخست آنکه، اینترنت، بلندگویی برای افراد و گروههای تروریست است که از طریق آن پیامهای خشم و نفرت خود را انتشار میدهند و با یکدیگر و هواداران خود ارتباط برقرار میکنند.
دوم آنکه، افراد و گروههایی هستند که سعی دارند به شبکههای رایانهای حمله کنند که این کار به عنوان تروریسم فرمانشی یا جنگ فرمانشی شناخته شده است.
مقاله حاضر می کوشد نشان دهد که رسانه های غربی چگونه با ترویج نوعی فمینیسم عربی سعی در ایجاد تغییرات فرهنگی در جامعه ایران دارند. الگوهای فرهنگی ترویج شده توسط این رسانه ها با الگوهای فرهنگی اسلام جامعه ایران در تضاد است و نوعی بی نظمی فرهنگی را پدید می آورد.
"کودکان جزء اصلیترین مخاطبان رسانهها هستند. قدرت پردازش و تجزیه و تحلیل درست اطلاعات و اخبار دریافتی، در کودکان کمتر از بزرگسالان است و وقتی شاهد تصاویر و اخبار جنگ و خشونت از رسانهها هستند به دلیل ناتوانی در انطباق موقعیتهای زمانی و مکانی، احساس ناامنی و خطر میکنند. این امر عوارض جسمی و روانی متعددی در پی دارد؛ عوارضی از قبیل ترس، اضطراب، بیخوابی، بیاشتهایی و کابوسهای شبانه.
در گذشته به دلیل پخش اخبار در ساعات معین، این امکان برای والدین وجود داشت که کودکان را از دیدن و شنیدن اخبار و تصاویر خشونتآمیز منع کنند اما امروز، با انتشار لحظهای اخبار جنگ و رقابت شبکههای اطلاعرسانی با یکدیگر، چنین امکانی وجود ندارد.
مؤلف در این مقاله میکوشد با ارائة اطلاعاتی دربارة برداشتها و واکنشهای کودکان در برابر اخبار جنگ و سوء استفادة صاحبان رسانهها از دقت و توجه کودکان نسبت به حوادث پیرامون، راهنماییهای لازم را جهت کاهش اثرات تماشای صحنههای خشونتآمیز در کودکان به والدین عرضه کند.
"