تماشای تلویزیون بخش اعظمی از اوقات فراغت انسان معاصر را به خود اختصاص داده و به عنوان نمادی از زندگی مدرن، جوامع مختلف بشری را تحت تأثیر قرار داده است. گسترش پوشش و نفوذ تلویزیون در میان گروههای مخاطب باعث شده است تا متخصصان حوزههای گوناگون، به ویژه صاحبنظران علوم اجتماعی و رفتاری، پژوهشهای گستردهای در این خصوص انجام دهند و به دنبال کشف قانونهای حاکم بر رابطه تلویزیون و مخاطب باشند تا از این طریق ضمن بهینه کردن این رابطه، از نگرانیهایی که عموماً در سطوح مختلف جوامع نسبت به این پدیده ابراز میشود، به طور چشمگیری بکاهند. یکی از رویکردهایی که در بررسی رابطه تلویزیون ـ مخاطب به وفور مورد استفاده قرار میگیرد، رویکرد تأثیر رسانهها است.