چکیده
از جمله قواعد فلسفی در باب علیت، قاعده معروف «الواحد» است که با اصل سنخیت علت و معلول ارتباط تنگاتنگ دارد. در منظر بسیاری از حکیمان، این قاعده بدیهی تلقی شده، در عین این که از منظر برخی با اشکالها و پرسشهای جدّی در خصوص قلمرو آن روبهرو شده است، از جمله اینکه: قاعده الواحد با فاعلیت و قدرت مطلقه الهی تعارض دارد، بهگونهای که برخی علیت الهی را از شمول قاعده خارج کردهاند. این مقاله ضمن تبیین اصل قاعده و قلمرو آن، به اشکال محدودیت قدرت الهی پرداخته و پاسخ حکیمان را در این خصوص نقد و تحلیل میکند و سرانجام به این نتیجه میرسد که نه تخصیص در قاعده عقلی «الواحد» صحیح است و نه محدودیت در قدرت مطلقه الهی رواست، بنابراین، هیچ تناقضی میان مفاد قاعده الواحد و براهین دالّ بر اطلاق فاعلیت الهی وجود ندارد.
نامهای کنیه سان، یعنی آن دسته از نامهای خاص که از ترکیب ((اب)) با یک جزء پسین ساخته می شوند، در مطالعات اسلامی به طور کلی و در مطالعات رجالی به طور خاص، از جایگاه ویژه ای برخوردارند. بی تردید، کاوش در کارکرد فرهنگی کنیه در تاریخ جوامع عربی از یک سو و بررسی وجه نامگذاری و تحلیل معنایی نامها از سوی دیگر، گامی مهم در نامشناسی اسلامی است و درک معنای نهفته در این نامها، در گرو آن است که پیشتر، گونه های آن شناخته و کارکرد هرگونه، بررسی گردد. در این مقاله، بر پایه اسناد و شواهد تاریخی نشان داده شده است که بسیاری از کنیه سانها الزاما کنیه نیستند، اما گاه بخشی از کارکرد کنیه را بر عهده می گیرند و گاه به عنوان لقب ایفای نقش می کنند. این در حالی است که این کنیه سانها از ارزش معنایی بیش از کنیه اصلی برخوردارند. این مقاله همچنین با به دست دادن صورتبندی هایی درباره نحوه ساخت کنیه سانها، بر آن است تا رابطه ای مشخص میان ساخت کنیه و کارکردهای فرهنگی آن برقرار نماید. در بخش پایانی یک روال عملی برای بازشناسی گونه نامهای کنیه سان پیشنهاد شده است.