فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
بحث از تجرد نفس انسانی یکی از مهم ترین مباحث در انسان شناسی است. در این نوشتار، این مقوله از دیدگاه مؤسس حکمت متعالیه، صدرالمتالهین، و یکی از پیروان مکتب فلسفی او، امام خمینی، مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده پس از ذکر مباحث مقدماتی، براهین تجرد نفس را در دو حوزه «براهین عقلی» (در هشت برهان) و «براهین نقلی» (در 5 برهان) مورد بحث قرار داده است.
امام خمینی در براهین عقلی بیشتر بر نظریات ملاصدرا تکیه می کند و تنها در بعضی موارد آرای شخصی خود را اظهار می دارد. برعکس، ایشان در براهین نقلی، رشته سخن را در دست گرفته و به شرح و تبیین این براهین می پردازد.
به طور کلی، این دو حکیم، تجرد عقلی نفس ناطقه را که به توسط مشائیون اثبات گردیده بود، مورد تایید قرار می دهند. ملاصدرا تجرد برزخی نفس ناطقه را به اثبات می رساند و امام خمینی، علاوه بر تبعیت از وی در این موضوع، در براهین نقلی، در مورد مقام فوق تجرد نفس ناطقه بحث می کند.
دل آدمی و ویژگی های آن از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات، «دل» را حقیقت آدمی می داند؛ لطیفه ای علوی و ملکوتی که چندی با قالب کثیف و مُلکی همراه شده است و این همراهی، حجاب آدمی است که تا رفع نشود، شناخت دل امکان پذیر نخواهد بود. از نظر وی، «دل آدمی» سکینه الهی، و لوح محفوظی است که قرآن بر آن نازل می شود. هدف سالک، رسیدن به خداوند است و بنا بر آیه «وَ فی اَنفسکم أَفَلا تُبْصرون»(ذاریات/ 21) خداوند در دل سالک است، و راه رسیدن به او جز شناخت دل نیست. عین القضات در تقابل میان نفس و دل، نفس آدمی را بشریت و دل او را ربوبیت می داند، و بر این باور است که ربوبیت با بشریت هرگز جمع نمی شود. بنابراین لازم است که سالک، نفس اماره را از بین برده و همه «دل» شود. نفس، دوزخی است که آدمی را از عبودیت خارج می کند و دل آدمی، بهشت الهی است. اهل دل کسانی اند که دل ایشان در مقابل قلم الهی است و خداوند بر آن می نویسد. چنین کسانی آنچه را ندانند به دل خود رجوع می کنند و به آن معرفت می یابند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و با استفاده از آثار عین القضات، دیدگاه وی را در مورد دل، ویژگی های آن و اهلِ دل بررسی کرده است.
تاج درویش
خلافت الهی از دیدگاه ابن عربی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به جایگاه خلیفهْْ اللهی انسان از دیدگاه ابن عربی پرداخته و به شش شأن و مقام مهم خلیفهْْ الله اشاره کرده است:
خلیفهْْ الله، تدبیرکنندة امور مردم و هدایت گر آنها به کمال مطلوب در بعد تکوینی به جهت بهره مندی از اسماء الهی است؛
خلیفهْْ الله، در بیان احکام شریعت معصوم و مرجع علمی است؛
خلیفهْْ الله، حاکم و پیشوای اجتماعی است که اطاعت اش بر همگان واجب است؛
مقام خلیفهْْ الله، موهبتی الهی و ویژه است؛
مقام خلیفهْْ اللهی با نصّ از سوی خداوند برقرار می شود؛
معرفت و شناخت خلیفهْْ الله بر تمام مردم واجب است.
در ادامة این نوشتار به وجود و تطبیق این شش ویژگی بر امامان دوازده گانة شیعه پرداخته شده است؛ کسانی که نه تنها خلیفهْْ الرسول، که خلیفهْْ الله اند.
دیگر اینکه، ابن عربی امام مهدی، فرزند امام عسکری را از نمونه های خلیفهْْ الله برمی شمرد که با باور شیعیان بر امامت حضرت هماهنگی دارد؛ بنابراین از مهم ترین نقطه های نزدیکی عرفان ابن عربی به تشیع بحث خلیفهْْ الله است.
«وحدت وجود از دیدگاه جنید بغدادی»
حوزه های تخصصی:
وحدت وجود، به عنوان برداشتی نو و کاملاً ابداعی، از قرن هفتم مورد توجه قرار گرفت و به سبب آن که ابن عربی، آن را به همراه اصول و فروعی مدون کرد، با اسم او همراه شد؛ اما با مطالعه در آثار عرفانی قرون اولیه اسلامی مشاهده می شود که در قرن سوم باور به وحدت وجود، جزء لاینفک عرفان اسلامی بوده و مانند اصلی مسلم مورد قبول اکثر عرفا بوده است، به گونه ای که نیاز به بحث درباره اثبات یا رد آن نداشته اند. وحدت وجود که برآمده از اصول دین اسلام مخصوصاً توحید است، همانند دیگر اندیشه ها و علوم اسلامی در دامن فرهنگ اسلامی و با پشتوانه قدرت اندیشه متفکران و عارفان اسلامی رشد کرد و همانند دیگر شاخه های علمی در قرن سوم به بار نشست و در آرای جنید بغدادی به نهایت رشد خود رسید و اگر تا قرن هفتم به طور کامل به آن پرداخته نشده ناشی از ضعف و رکود علمی و فرهنگی است که از این دوره به بعد گریبانگیر بیشتر شاخه های فرهنگ اسلامی می شود، تا اینکه در قرن هفتم ابن عربی باورهای وحدت وجودی موجود در عرفان اسلامی را جمع آوری و تدوین کرد و باعث جلب توجه مسلمین به این شاخه معرفتی شد که بعد از جنید تقریباً نماینده ای قاطع و پشتیبانی عالم نداشت.
سیری در عرفان جهانی (جلوه هایی از عرفان تطبیقی)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در عرفان جهانی نیازمند درک انگاره های عالی عرفان در مذاهب الهی، ادیان غیر الهی، بررسی عمیق و هم اندیشی ژرف در نظریه های عرفای ربانی، عاشقان الهی، معتقدان مؤمن و اصحاب پیامبران و عرفان طلبان می باشد که می توان منشاء آن را در نقش های تئوریک، و جهت های عالی شناخت جستجو نمود. همین طور که اداره، هدایت و سازماندهی یک نهاد اجتماعی بستگی به علاقه و توانمندی مدیر آن از جهت علمی و اجرائی دارد، سیر عمیق در عرفان جهانی به منظور مقایسه اصول، هدف ها و روش های کشف رموز خلقت، عارفان اندیشمند و سالکان کنکاش گر را می طلبد که راههای شهودی تقرب به حق مطلق را طی کرده و در وادی خودیابی به خدایابی به مسیر درست و سنجیده دست یافته باشند.پژوهشگر در این مقاله ضمن بررسی ریشه های تئوریک عرفان حقیقی نظیر جهت گیری آرمانی و آموزه های خداگرائی، مکاتب عرفان الهی را مورد بررسی قرار داده، آن ها را از نحل خداگریزی ومادیگرائی محض مجزا نموده، مفاهیم، فلسفه و اصولی که آثار آفرینش را به آفریدگار ارتباط می دهد با عرفان های عملی تطبیق نموده، عرفان های منطقی را از عرفان های خرافاتی و دور از حقیقت جدا ساخته است. در پایان به کند و کاو در اندیشه ها و آثار عرفانی دو تن از عرفای بزرگ مسیحی در قرن های 15 و 19 پرداخته است.
تاریخ مشایخ صوفیه در بیاض و سواد سیرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی مرجع شناسی تذکره ها و تذکره نویسی وعلم الرجال
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات تاریخ تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
خواجه ابوالحسن علی بن حسن سیرجانی از بزرگان صوفیه قرن پنجم هجری است. وی شیخ کرمان بوده و در آنجا داروخانه و اوقاف و مریدان بسیار داشته و مورد تکریم بزرگان صوفیه از قبیل ابوسعید ابوالخیر، خواجه عبدالله انصاری و هجویری قرار گرفته است. او که اهل سیر و سیاحت بوده در سیرجان درگذشته و آرامگاهش تاکنون باقی و زیارتگاه است. کتاب بیاض و سواد خواجه علی حسن که تاکنون به صورت نسخ خطی مانده است، در حقیقت طبقهبندی موضوعی اقوال مشاهیر صوفیه تا اواخر قرن چهارم است که در هفتاد و سه باب تنظیم شده و بیش از سه هزار فقره از سخنان بزرگان قوم را در بردارد. یکی از مهمترین ابواب بیاض و سواد "باب معرفه تاریخ مشایخ" است که در آن هفتاد و هشت تن از مشایخ صوفیه بر اساس منطقه جغرافیایی محل فعالیتشان تقسیمبندی و معرفی شدهاند.
ابوحفص حداد نیشابوری یکی از بزرگان ملامتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوحفص حدّاد نیشابوری از بزرگ ترین صوفیان خراسان در قرن سوّم است. شرح حالی مستقل یا تألیف و تصنیفی از او در دست نیست و تنها بر اساس سخنان و حکایت های پراکنده ای که در متون صوفیه به وی منسوب شده و در منابع مشهور تصوّف غالباً با تفاوت هایی تکرار شده است، می توان شخصیت و گوشه هایی از اندیشه وی را شناخت. بسیاری از بزرگان تصوّف با او صحبت داشته اند و با ارجمندی از وی یاد کرده اند. در منابع اولیه و مشهور تصوّف، به فارسی و عربی، او را از بزرگان تصوّف خراسان و از پیشروان ملامتیه شمرده اند. در این مقاله، با ردیابی آنچه مربوط به زندگانی، سخنان و حکایت های منسوب به ابوحفص حدّاد نیشابوری است، افکار و اندیشه های وی بازسازی، نقد و بررسی شده و بر اساس آنچه در منابع در معرفی ابوحفص ذکر شده، پیوند او با ملامتیه نشان داده شده است.