برای تربیت دینی، مربیان می توانند از روش های گوناگونی بهره گیرند. یکی از این روش ها «الزام» است که در آن افراد به پذیرفتن دین، افزایش میزان ایمان، فراگیری آموزه های دین و انجام دستورهای عملی دین وادار می شوند. یکی از پرسش های مهمی که در این بحث مطرح می شود این است که آیا مربیان مجازند در تربیت دینی متربی از الزام و اجبار استفاده کنند؟
از آنجا که برای نفی الزام در تربیت دینی از منظر اسلام عمدتاً به آیة «لا اکراه» تمسک شده است؛ در این مقاله برای پاسخ به پرسش مزبور، آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن را با روش تفسیری و فقهی بررسی می کنیم. نتیجة کلی به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که استدلال به آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن بر عدم جواز استفاده از روش الزام و اجبار در تربیت دینی به طور مطلق، تام نیست و با اشکال رو به رو ست.
این مقاله اثر شیوه آموزش ارزشهای دینی مبتنی بر دیدگاه منش پروری توماس لیکنا را در تربیت منش عفاف بررسی می کند. شیوه های آموزشی، روش تدریس و محتوی آموزسی مبتنی بر این دیدگاه برای گروه آزمایش و روش تدریس رایج برای گروه کنترل به کار رفته است. جامعه مورد مطالعه 100 نفر از دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان غیر انتفاعی جاویدان شهر قم بودند که نمونه آن 28 نفر در دو گروه 14 نفره آزمایش و کنترل مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از طریق ترسیم جدولهای توزیع فراوانی، نمودار درصدی (آمار توصیفی) و آزمون تی (آمار استنباطی) با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس به روش تحلیل واریانس یکراهه و همبستگی پیرسون انجام شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد میان برنامة درسی آموزش ارزشهای دینی مبتنی بر دیدگاه منش پروری و پرروش منش عفاف در دانش آموزان تفاوت معناداری وجود دارد که نشان از تغییر نگرش و طرز تلقی دانش آموزان نسبت به این ارزش در ابعاد اهمیت عفاف، عفت گفتاری، پوششی، دیداری، شنیداری و جنسی است.
بررسى نظام آموزشى و پروهشى فلسفه، امرى بسیار وسیع و طاقتفرساست و کار فردى به شمار نمىرود، بلکه باید در گروههاى پژوهشى ویژهاى مورد نقد و بررسى قرار گیرد. اما تحلیل و بررسى آن به عنوان بررسى درجه دوم و خارج از سیستم، امرى ضرورى است. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلى و بررسى اسنادى این موضوع را از پنج منظر بررسى کرده، نقاط ضعف سیستم آموزش درس فلسفه در دانشگاههاى ایران را به اجمال و با صرفنظر از بحثهاى جزئى و آمارى بیان نموده، و در پایان، به ارائه برخى طرحها و راهحلها پرداخته است که مىتواند در برطرف کردن کاستىهاى موجود و مشکلات علمى درس فلسفه در دانشگاهها مؤثر افتد.