فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۲٬۹۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
راهی ناپیموده در حوزهٔ پژوهش های اخلاق اسلامی وجود دارد که آثار عمیقی در رفتار فرد می تواند داشته باشد. این راه را می توان «اخلاق معیاری» نامید که در میراث اخلاقی ما جز اشاراتی بر آن نمی توان یافت. اخلاق معیاری می کوشد «کارنامهٔ اخلاقی فعلی فرد» را در اختیار او قرار دهد و معیارهایی برای وی فراهم آورد که به کمک آن نه تنها بتواند نفس خود را محک بزند که مثلاً خلق نیکوی صداقت را به واقع داراست، یا از خُلقی سوء مانند حسد مبراست، بلکه از وضعیت کلی اخلاقی خویش نیز آگاه شود. برخی آیات قرآن و روایات از همین منظر آدمی را به امور اخلاقی توجه داده اند؛ اما با این حال اخلاق معیاری به منزلهٔ شاخه ای مستقل در اخلاق، کانون توجه قرار نگرفته است. این پژوهش بر آن است تا جایگاه، ویژگی ها و چالش های پژوهش در باب اخلاق معیاری را تبیین کند.
تعیین هندسه مفهومی انواع ارزش
حوزه های تخصصی:
بحث حسن و قبح یکی از مهم ترین و فرقه سازترین موضوعات در تاریخ اندیشه های کلامی و اخلاقی بوده است. مباحث متعدد معناشناسی مفاهیم حسن و قبح، هستی شناسی جملات مشتمل بر حسن و قبح، و معرفت شناسی قضایای مشتمل بر حسن و قبح در لابه لای کتاب های کلامی و فلسفی و اصولی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است. اشاعره، به منزلهٔ مهم ترین منکران حسن و قبح ذاتی و عقلی، و عدلیه، به منزلهٔ مشهورترین مدافعان حسن و قبح ذاتی و عقلی، ادلهٔ فراوانی برای اثبات مدعای خود و طرد مدعای طرف مقابل اقامه کرده اند. در این میان، عدم تفکیک بحث «معناشناسی» حسن و قبح و «معیارشناسی» حسن و قبح از یک سو، و عدم توجه به تمایز مباحث هستی شناسانه و معرفت شناسانه در این باره، موجب خلط و خطاهای فراوانی شده است. نوشتار پیش روی کوشیده است با تکمیل راهی که بزرگانی چون عبدالرزاق فیاض لاهیجی و ملاهادی سبزواری در زمینهٔ تمایز میان ارزش های «ذاتی/ الاهی» و «عقلی/ شرعی» پیموده اند، تمایزهای دیگری را مانند تمایز ارزش های «غایی/ ابزاری» و «ذاتی/ غیری» بررسی کند، تمایزهایی که میان ارزش ها می توان ترسیم کرد و بی توجهی به آن ها مغالطه هایی را در پی داشته است.
کاربرد عقل در اخلاق: بررسی دیدگاه قاضی عبدالجبّار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
«گزارش و تحلیل دیدگاه آیت الله جوادی آملی در باره نسبی گرایی اخلاقی»
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
اطلاق و نسبیت اخلاق از مباحث مهم در حوزه فلسفه در طول تاریخ این رشته است. برخی مقهور یافته هایی همچون تفاوت فرهنگ ها، جوامع، آداب و رسوم و حتی سلایق فردی شده و با نفی هرگونه عام گرایی و اطلاق در حوزه قواعد و احکام اخلاقی، به سوی نسبی گرایی متمایل شده اند. در مقابل، گروهی نسبیت را نه تنها خلاف یافته های عقلی دانسته اند، اعتقاد به آن را به ضرر افراد و مصالح عام اجتماعی می دانند. فیلسوفان مسلمان با تکیه بر اعتقادات دینی و دریافت های عقلی، احکام اخلاقی را کاشف از واقع می دانند و منکر جعلی بودن این اصول هستند. آیت الله جوادی آملی، مفسر حکمت متعالیه و فیلسوف اسلامی، با توجه به علم بشری و نحوه تحصیل آن و نیز کلیت و جاودانگی اصول و احکام اخلاقی، هرگونه نسبیت در اخلاق بلکه در شناخت انسانی را نفی کرده اند و با ارجاع امکان شناخت احکام اخلاقی به تجربه بشری، علمی بودن و برهان پذیری اصول اخلاقی را اثبات کرده اند. این مقاله با ذکر مؤلفه های اصلی نسبی گرایی اخلاقی، دلایل این حکیم متأله را در نقد این مؤلفه ها تشریح می کند و با توجه به مبنای واقعی بودن اصول و احکام اخلاقی، مستندات ایشان بر اطلاق و کلیت این اصول را تبیین خواهد کرد.
تبلیغات بازرگانی در بستر اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق حرفه ای تبلیغات بازرگانی را می توان درون یک نظام فکری مورد بررسی قرار داد؛ در نتیجه بدون توجه به تفاوت های فرهنگی و مذهبی، نمی توان الزامات متداول در تبلیغ بازرگانی را تعمیم پذیر دانست. در مقایسه فرهنگ غرب و اسلام، تبلیغات بازرگانی در الگوی غربی ملازم با رذایلی چون «نگاه ابزاری به انسان»، «ناهنجاری های اخلاق» و «فریب و اسراف» است؛ ولی در الگوی اسلامی اصولی چون «کرامت انسان»، «هنجارهای اخلاقی»، «آگاهی بخشی» و «اعتدال» مورد توجه قرار گرفته است. اخلاق حرفه ای عرصه «نام گذاری محصول تبلیغی» را نیز تحت پوشش قرار داده و به کارگیری حیلــه های نرمی چون «مبالغه آمیزی»، «تشابه اسمی» و «استفاده از زبان بیگانه» را جزو نبایدهای اخلاقی قلمداد می کند. تبلیغات بازرگانی و حریم خصوصی از دیگر مسائل اخلاقی تبلیغات بازرگانی است؛ می توان گفت فراوانی تبلیغات بازرگانی و تبلیغات نابجا و نابهنگام، از مصادیق نقض حریم خصوصی شهروندان تلقی می شود.
بازخوانی نظریه فطرت به مثابه معیار فعل وگزاره اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام الاهیاتی اسلام، می توان مدعی دیدگاهی شد که در آن، انسان واجد فطریاتی است که اقتضای هدایت او در مسیر حرکت به سمت خدا را دارند. این نظریه مستلزم جهت داری ذاتی وجود انسان در امر ادراک و شناخت (خصوصاً شناخت خداوند) است. این نوع شناخت خاص انسانی درشؤون اخلاقی او تأثیرگذار است. این مقاله بر آن است تا به نظریه فطرت به عنوان معیار فعل و گزاره اخلاقی بپردازد.
اخلاق دینی و اخلاق سکولار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
طرفداران اخلاق دینی ارزش حقیقی و کمال نهائی انسان را در قرب الهی و تشبه به خداوند می دانند که در سایه ی تجربه ی زندگی معنوی و رفتارهای اخلاق دینی سبب می آید، البته در اخلاق دینی، رفاه و آسایش دنیوی انسان، از یاد نرفته و دنیا ناشایسته تعریف و توصیف نشده گرچه وابستگی به دین و دنیازدگی و غفلت از آخرت و ساحت معنایی و حقیقی انسان مذموم شمرده شده است. از نگاه دین شناسان در خصوص اخلاق دینی این اختلاف وجود دارد که یا دینی بودن اخلاق ناظر به امر الهی است چنانچه اشاعره بر این اعتقادند - و یا آن که در حوزه ی دین نیز نظام اخلاقی بر اساس حسن و قبح ذاتی و عقلی تفسیر شده است. طرفداران اخلاق سکولار بر این باورند که اخلاق دینی وظیفه گرا و تکلیف مدار است و حقوق بشر را نادیده می گیرد؛ از این رو معتقدند اخلاق باید از ساحت دین بیرون باشد و ارزش ها و قواعد اخلاقی بر مبنای اصول انسانی و زندگی دنیوی و رفاه عمومی تعریف و تعیین گردد. در این مقاله پس از طرح و تبیین مسأله، مبانی و دلایل دو رویکرد اخلاق دینی و اخلاق سکولار تحلیل شده و با نقد و بررسی ادعاهای طرفداران اخلاق سکولار، پیامدهای آن یادآور شده است
روش شناسی الگو در انتقال ارزش ها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث و بررسی در زمینة چیستی الگو و نقش آن در تربیت، همواره دغدغة مهم فیلسوفان تعلیم و تربیت بوده است. بر این اساس، دربارة جایگاه الگو و اهمیت آن، سخنان نغز، بسیار گفته شده است؛ اما دربارة نقش الگو در انتقال ارزش ها و چگونگی اثرگذاری آن بر افرادِ تحت تربیت، به ویژه نسل جوان، کمتر سخن به میان آمده است.
پژوهش حاضر بررسی نقش الگو با رویکرد یاد شده را مطمح نظر خود قرار داده است. نویسنده در این نوشتار با تقسیم روش شناسی مرتبط با الگو و افراد هدف و بیان مؤلفه هایی در ذیل هریک، کوشیده است تا به دیدگاهی نو در این زمینه تقرب جوید. اهمیت و حساسیت الگوپذیری، برخوردار از فرایندی است که سرعت و سلامت آن، به دقت و توجه به این مؤلفه ها و رعایت عملی آنها وابسته است. این پژوهش با رویکرد درون دینی و به شیوة تحلیلی ـ منطقی انجام شده است.
روش شناسی آموزش ارزش های اخلاقی و دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که ارزش ها در ایجاد ثبات در شخصیت افراد و حیات اجتماع بسیار مهم و به عنوان عاملی تأثیرگذار می باشد، آموزش و اشاعه صحیح آنها امری ضروری است. این تحقیق به ارائه روش هایی در جهت آموزش ارزش های دینی و اخلاقی می پردازد. تحقیق حاضر نظری و از نوع توصیفی ـ تحلیلی است و نتایج آن، بیانگر ارائه یک روش جدید به نام روش پله کانی آموزش ارزش هاست. این روش از سه مرحله قبل از آموزش یا «آمادگی و آگاهی»، مرحله آموزش یا «پایه گذاری» و مرحله بعد از آموزش یا « پرورش» تشکیل شده است.
نقش نیت در ارزش اخلاقی
حوزه های تخصصی:
به رغم مساعدت فهم عرفی با تأثیر نیت در ارزش اخلاقی و تأیید متون دینی، این تأثیر کمتر مورد تحلیل دقیق قرار گرفته است. این نوشتار با تحلیل نیت، این تأثیر را در دو سطح بررسی کرده است. در سطح نخست، با محدود ساختن رفتار، به رفتار جوارحی و برابر نهادن نیت و رفتار، به این نتیجه رسیده است که نیت افزون بر آنکه در تحقق فعل اختیاری نقش دارد، تعیین کننده مقدار ارزش رفتار اختیاری بر حسب کمالی است که متعلق نهایی نیت فاعل است، و دامنه آن را رفتار تعیین می کند. در سطح دوم، با تعمیم فعل اختیاری به افعال جوانحی، به این نتیجه رسیده است که نیت به منزله نوعی فعل درونی و اختیاری، که افعال اختیاری بیرونی تجلّی آن به شمار می آیند، تنها چیزی است که اصالتاً ارزش غیری اخلاقی دارد. این نوشتار، از مبانی الهیات اسلامی و علم النفس فلسفی بهره برده و مدعای خود را با روش عقلی اثبات کرده، و در پایان، از قرآن کریم و روایات اهل بیت: مؤیداتی برای نتایجِ به دست آمده آورده است.
انشائات طلبی و چگونگی فهم گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چکیده گزاره های اخلاقی موجود در آیات قرآن را به دو شکلِ جملات خبری و انشایی می توان یافت. در جملات انشایی، انشاء گاهی به صورت انشاء طلبی و گاهی در قالب انشاء غیرطلبی بیان شده است. انشاء طلبی، شامل امر، نهی، استفهام، تمنّی، ندا، عرض و تحضیض و انشاء غیرطلبی، اقسامی همچون افعال مدح و ذم، تعجب، قَسَم، رجاء و صیغه های عقود را در بر می گیرد. از آن جا -که گزاره های اخلاقی را بیشتر، از راه محمول آن ها یعنی مفاهیم اخلاقیِ«باید، نباید، خوب، بد، درست، نادرست و وظیفه»، می توان تشخیص داد، این تحقیق بر آن است با بررسی انشائات طلبی، چگونگی دلالت آن ها را بر مفاهیم اخلاقی روشن سازد تا در نتیجه، گزاره های اخلاقی نیز معلوم گردد. حاصل این پژوهش، مؤیّد این ادعاست که انشائات طلبی، در کاربرد اصلی و غیر اصلی شان، بیانگر مفاهیم اخلاقیِ باید ونباید و خوب و بد هستند، که بدین وسیله، بخش زیادی از گزاره های اخلاقی قرآن، قابل فهم خواهند بود.
تربیت اخلاقی؛ بررسی تطبیقی دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی ـ توصیفی به بررسی تربیت اخلاقی از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و کلبرگ در سه بخشِ مبانی، هدف و روش های تربیت اخلاقی میپردازد. مبنای تربیت اخلاقی از دیدگاه کلبرگ، درک و استدلال مخاطبان بوده که شش مرحله را در رشد اخلاقی معرفی کرده، ولی از دیدگاه خواجه نصیر، نفس انسانی مبنای تربیت اخلاقی است. هدف تربیت اخلاقی از دیدگاه خواجه نصیر، رسیدن به قرب الاهی ولی از دیدگاه کلبرگ، دست یافتن به عدالت برای همه مردم و تحقق ارزش های عالی انسانی در زندگی آنهاست. روش تربیت اخلاقی از نظر کلبرگ، تربیت اخلاقی نه به وسیله آموزش، بلکه انتقال دانش آموز از مرحله های پایین رشد اخلاقی به مرحله بالاتر از طریق وادار کردن آنها به بحث درباره مشکلات اخلاقی است. ولی خواجه نصیر تأدیب، عادت دادن و بهره بردن از تشویق و تنبیه را اساسیترین روش های تربیت، و روش های عام شامل، پرهیز از گوش دادن به حرف های ناشایست، برقررای اعتدال در دو قوه شهویه، غضبیه و روش های خاص شامل معالجه برخی رذایل میداند.
ساختار شناسی جامعه ی اخلاقی مطلوب از دیدگاه علّامه ی طباطبایی (مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جامعه ی اسلامی، جامعه ای است ارزشمند که در آن سعادت فرد با سعادت اجتماع پیوند خورده و میان مسؤولیت های اجتماعی و ایمان اسلامی ارتباطی قوی و ناگسستنی به وجود آمده است و اخلاق اجتماعی و جامعه ی مطلوب اخلاقی با مبانی مستحکم و ایده آل، عامل حقیقی این ارتباط می باشد؛ زیرا اخلاق با ملکات نفسانی و تزکیه ی نفس، اعمال فردی و روابط اجتماعی انسان ارتباط عمیق داشته، مستلزم همزیستی مسالمت آمیز و تعاملات پایدار عملی و درونی است. علّامه ی طباطباییاز جمله اندیشمندانی است که در تفسیرالمیزان و اندیشه های فلسفی خویش بدین موضوع در ترسیم جامعه ی مطلوب اخلاقی توجّه نموده و معتقد است: «جامعه ای که در آن مبانی ارزشی و پایدار اخلاقی، که شکل دهنده حُسن خلق و رفتارهای صحیح در رابطه و تعامل با دیگران است، به عنوان یک اصل جدایی ناپذیر ایمانی و اعتقادی مورد توجّه قرار نگیرد، عواطف انسانی اعضای آن رو به انحطاط رفته، در نتیجه منجر به عدم اعتقادشان به مبدأ هستی و توحید الهی و نیز گسترش روز افزون فساد می گردد». سعی نگارنده در این مقاله آن است که به مهم ترین مبانی ارزشی اخلاق در جامعه ی مطلوب انسانی به مثابه ویژگی های اصیل در استحکام و پایداری آن در اندیشه علّامه ی طباطبایی اشاره نماید.
رویکرد ریزوماتیک به معرفت و نقد چالش های آن برای تربیت اسلامی (از منظر ملاحظات معرفت شناختی رئالیسم انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت اسلامی در عصر حاضر با چالش های گوناگونی روبه رو است. بخشی از این چالش ها ناشی از مواجهه جهان بینیِ «خدامحور» با جهان بینیِ «دنیامحور» جهان غرب است. در این میان پست مدرنیسم به جهت آموزه های پیچیده خود، جهت گیری های ضد و نقیضی را در بین اندیشمندان مسلمان برانگیخته است؛ تا جایی که برخی آن را به منزلة فرصتی مغتنم برای تربیت دینی و چاره ای برای کاستی های آن تلقی کرده اند و برخی دیگر معتقدند تفکر پست مدرنیستی اساساً امکان تربیت دینی را نفی می کند. «رویکرد ریزوماتیک» نیز در راستای تحقق بسیاری از آموزه های پست مدرنیستی به عرصه نظام های معرفتیِ قرن بیستمی وارد شد و طبیعتاً تلقی های مثبت و منفی خود را نیز در ارتباط با تربیت دینی به همراه خواهد داشت. مفروض این مقاله این است که رویکرد ریزوماتیک به معرفت برای تربیت دینی چالش هایی به همراه خواهد داشت که ما با مبنا قرار دادن نظام معرفتی رئالیسمِ انتقادی به نقد چالش های آن می پردازیم. بنابراین، در این مقاله ابتدا به طرح ویژگی های رویکرد ریزوماتیک به معرفت می پردازیم و سپس چالش های آن برای تربیت دینی را بررسی می کنیم و در پایان چالش های مطرح شده را از منظر رئالیسم انتقادی مورد نقد قرار می دهیم.
روش شناسی فهم گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث از گزاره های اخلاقی قرآن، یکی از مباحث مهم و کلیدی در فهم آموز های اخلاقی دین اسلام است. برای آشنایی با اخلاق در متون دینی، اخلاق پژوهان، به گونه ها و روش های مختلفی به این امر پرداخته اند. یکی از روش های اخلاق پژوهی در قرآن، بررسی گزاره های اخلاقی موجود در این کتاب مقدّس است. گزاره های اخلاقی، بخش بزرگی از گزاره های ارزشی دین را تشکیل می دهد که برای شناخت آن ها باید هماهنگ با علوم مرتبط و با شیوه ای مدوّن اقدام کرد. از آنجا که هفت مفهوم اخلاقی «باید، نباید، درست، نادرست، خوب، بد، وظیفه»، عناصر پایه ای و مقدِّمی در شناخت گزاره های اخلاقی هستند، این پژوهش برآن است تا با استفاده از چهار شیوه، به روش شناسی فهم این مفاهیم بپردازد، تا در نتیجه، زمینه ی فهم گزاره های اخلاقی قرآن فراهم آید، و بدین شکل آموزه های اخلاقی قرآن شناخته و تبیین شود. این چهار شــیوه عبارت اند از: 1-گزاره های انشایی قرآن؛ 2- گزاره های اخباری با مــحـامیل ارزشــی قرآن؛ 3 – تصویب و تخطئه ی الهی؛ 4- طرفداری و مخالفت الهی.
ارکان تلقی انسان از خود و تأثیر آن در رفتارهای اخلاقی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی یا باور انسان از خود، نقشی اساسی در اصلاح رفتارها به ویژه در رفتارهای اخلاقی او ایفا میکند. این مقاله با پذیرش این اصل که تلقی انسان از خود مبتنی بر شناخت او از خویش است، به دنبال تبیین ارکان تلقی صحیح انسان از خویش بوده، دو اصل «اعتقاد به حرمت نفس انسان» و «اعتقاد به وجود ربطی و غیرمستقل» داشتن را به عنوان دو رکنِ تلقی صحیح خویش، معرفی میکند. این دو رکن تلقی از وجود خویش را مطابق با واقعیت او سامان بخشیده، انسان را به سوی اصلاح رفتارهایش سوق میدهد. البته بین حس حرمت نفس با رفتار اخلاقی، رابطه دوطرفه برقرار است. یعنی به هر میزان رفتارهای نیک انسان استمرار بیابد یا پسندیدهتر شود، بر حس حرمت نفس فاعل نسبت به خودش، افزوده میشود و افزایش یا استمرار حرمت نفس نیز افزایش یا استمرار رفتارهای نیک را به دنبال خواهد داشت.
مفاهیم اخلاقی و منشأ پیدایش آنها با رویکرد غایت گرایانة اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
استاد مصباح یزدی مفاهیم اخلاقی را به دو قسم لزومی، مانند باید و نباید، و ارزشی، مانند حسن و قبح، تقسیم میکند. ایشان مفاد باید و نباید را همان ضرورت بالقیاس بین فعل فاعل و نتیجه آن میداند و از آنجا که نتیجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل میباشد با فاعل نیز ارتباط برقرار میکند. همچنین ایشان حسن و قبح را جزء معقولات ثانیه فلسفی میداند که عروضشان ذهنی و اتصافشان خارجی است. و ایشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملائمت و منافرت فعل با طبع انسان میداند، ولی توجه با این نکته ضروری است که هرچند یک طرف این ملائمت و منافرت، انسان است، ولی از آن جهت که سلیقه و ذوق خاصی دارد، مورد نظر نیست (چنانکه علّامه طباطبائی و شهید مطهری بدان قائل اند) بلکه از آن جهت مورد نظر است که کمالی برای انسان در خارج محقق میشود. در واقع «باید و نباید» و «حسن و قبح» را از مصادیق مفهوم علیّت میداند که از رابطه علیّت و معلولیّت بین فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب انتزاع میشوند. طبیعتاً ارتباط بین «باید و نباید» و «هست و نیست» تبیین بسیار واضحی به خود گرفته، چنانکه برای تبیین اخلاق مطلق نیز جایگاه خود را باز خواهد یافت.
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و رفتاری نگر در رشد اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های هویت ـ شخصیت و دیدگاه های رفتاری در رشد اخلاقی در چارچوب دو سنت متعارض روان شناختی قرار دارند: سنت روان تحلیل گری و سنت رفتارگرا. در حالی که رفتارگرایان به شدت عینیت گرا و متمرکز بر رفتار مشهود هستند، روان شناسان تحلیلی، ذهن ناهشیار و هیجانات را موضوع بررسیهای روان شناختی خود قرار داده اند. این تفاوت اساسی در موضوع و بالتبع روش شناسی، به حوزه تحول اخلاقی نیز کشیده شده است. در این مقاله، تلاش بر این است تا به ماهیت و فرایند تحول اخلاقی از منظر این دو سنت توجه شده و نظریه هایی که در چارچوب این دو سنت قرار میگیرند، مرور شود. البته در نظریه های جدید هر دو سنت، نوعی همگرایی مشاهده میشود؛ روان شناسان تحلیلی، به طور روز افزونی به تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی توجه نشان میدهند و رفتارگرایان، به تدریج، نقش عوامل سرشتی را به رسمیت میشناسند. مقایسه این دو سنت میتواند رهیافت های جدیدی را در چارچوب هریک ارائه کند.