فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
تعامل و تقابل اعضای شورای شش نفرة عمر با خلفای راشدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اقدامات عمر تعیین افرادی از صحابة قریش به منظور خلافت بود. وی شش تن از مهاجران را در شورای خلافت قرار داد و اعلام کرد که فقط این افراد شایستگی خلافت رسول الله (ص) را دارند. نکتة درخور توجه و تأمل این است که این افراد، به جز علی (ع)، هم در دوران خلافت عثمان و هم در عهد خلافت علی (ع) تابع خلیفة وقت نبودند و دردسرهای بزرگی برای جانشین رسول خدا (ص) ایجاد می کردند. در این مقاله با روش تحلیلی برآنیم تا دلایل مخالفت های اعضای شورای شش نفره با عثمان و امام علی (ع) را ریشه یابی کنیم. در واقع اقدام خلیفة دوم باعث شد این افراد محبوبیت زیادی در بین عامة مسلمانان پیدا کنند (به واسطة فتوح، غنائم و گسترش قلمرو اسلام در عهد عمر و شکست بیزانسیان و ساسانیان از مسلمانان). به همین دلایل اعضای شورا، به استثنای امام علی (ع)، دچار غرور زیادی شده بودند و تابعیت شان از خلیفة سوم و چهارم، نسبت به خلیفة اول و دوم، کم تر شده بود. اعضای شورا، برخلاف عهد شیخین، حتی یک لحظه هم در عهد عثمان و علی (ع) مطاع این دو خلیفه نبودند و خلیفة مسلمین را هم سطح خویش می دانستند. یکی از جدی ترین مشکلات خلیفة سوم و چهارم زیاده خواهی ها و غرور عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، طلحه و زبیر بود. آن ها در عهد خلیفة سوم فقط به حقوق بالا راضی نبودند و مناصب پراهمیتی می خواستند و در عهد علی (ع) خواهان مستمری بالا و مناصب کلان بودند ولی هر دو را ازدست رفته می دیدند؛ از این رو برای وی مشکل تراشی می کردند
چگونگى شکلگیرى خلافت اسلامى
حوزه های تخصصی:
پس از رحلت رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله سران حزب تیم وعدى از سستى رأى و عدم تصمیمگیرى و اختلافات قبیلهاى انصار سود بردند و محصولِ دانهاى را که انصار کاشته بودند، درو کردند. مهاجران قریشى با طرح مسئله خویشاوندى خود با رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله و رهبرى قریش در سقیفه بنىساعده، مدیریت سیاسى نوینى را در اسلام به نام خلافت شکل دادند. چنین مىنماید که مهاجران به تحریک اشراف قریش و بنىمخزوم در راستاى اهداف خود براى برکنارى خاندان رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله از قدرت سیاسى و تضعیف موقعیت آنان به طراحى کودتایى سیاسى ـ نظامى علیه حقوق قانونى آنان که در قرآن و سخنان رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله تصریح شده بود، دست زدند.
طرح کودتا با اتحاد سهگانه میان مهاجران قریشى و وارد کردن نیروى نظامى در مدینه منوّره و با گفتمانى همراه با رعب و وحشت و جلوگیرى از اعزام سپاه اسامه و ممانعت از نگارش نامه رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله در روز پنج شنبه و انکار رحلت آن حضرت از سوى خلیفه دوم و با حمایت گسترده سران قبایل، محقق شد.
تصاحب خلافت و مخالفت صحابه قریشى از انتقال نبوت به وصایت و امامت الهى در خاندان رسولاللّه صلىاللهعلیهوآله ، حکایت از طرح از پیش برنامهریزى شده آنان دارد. در این مقاله با تأکید بر منابع اصلى، دلایل کودتاى سران قریشى علیه على علیهالسلام اثبات خواهد شد.
عملکرد فرماندهان نظامی امیرالمؤمنین علی(ع) در سرنوشت پیکار صفین؛ مقایسه موردی: مالک اَشتر و اَشعث بن قیس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مالک اشتر نخعی (م39ق) یکی از شخصیت های اثرگذار در حوادث عصر خلافت اسلامی و به ویژه در وقایع دوران خلافت امیرالمؤمنین علی(ع) است که مورخان به دلاوری، شجاعت، سخنوری و عظمت او تصریح کرده اند. مالک پس از گرویدن به اسلام، از همان آغاز از جمله مریدان و یاران حضرت علی(ع) بود که در حوادث منجر به خلافت آن حضرت، به صورت مؤثر نقش داشت و در جنگ های زمان ایشان، به ویژه در جنگ صفین، با برانگیختن کوفیان برای نبرد، آراستن سپاه و فرماندهی جنگ، همراه کردن قبیله خود، وارد کردن ضربه های سنگین بر سپاه شام، ایراد خطابه و رجزخوانی در دفاع از حضرت علی(ع) نقشی محوری ایفا کرد. اشعث بن قیس (م40 یا 41ق) نیز که از پایگاهی قبیله ای برخوردار بود در این کارزار، بنا به ضرورت، در ترکیب سپاه علی(ع) حضور یافت ولی نقشی بازدارنده ایفا کرد. این پژوهش با بررسی عملکرد این دو فرمانده نظامی در پیکار صفین نشان می دهد که مواضع اعتقادی و رفتار سیاسی فرماندهان نظامی امام علی(ع) در سرنوشت پیکار صفین مؤثر بوده است.
تحول اصطلاح ساراسن و کاربست آن در میان اروپاییان تا پایان سدة سیزده میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی و رویارویی دیرینه مسلمانان و مسیحیان مجموعه ای از اصطلاحات را در منابع تاریخی فراهم آورد که برخی از آن ها نه تنها بار سیاسی بلکه مجموعه ای از مفاهیم فرهنگی را نیز به دنبال داشت. در میان این مجموعه، ساراسن یکی از قدیم ترین اصطلاحاتی است که مسیحیان اروپایی برای معرفی عرب ها به کار می بستند. این اصطلاح کهن پس از ظهور اسلام، به عموم مسلمانان اطلاق شد و در ذیل آن تصویری مخدوش از اسلام، بخصوص شخص نبی اعظم (ص) ارائه شد و معانی منفی وسیعی را به ذهن متبادر کرد. این تغییر کاربری اصطلاح ساراسن از عرب به مسلمان چند پرسش اساسی را به ذهن متبادر می کند: نخست آن که ریشة اصطلاح ساراسن چیست؟ دیگر اینکه تطور این اصطلاح در میان اروپائیان چگونه بوده است؟ پاسخ این پرسش ها تنها با بررسی منابع و جستار این اصطلاح در ردیه های مسیحیان بر پایة توصیف دقیق و تحلیل داده ها مبتنی است.
پیشگامان بیداری اسلامی در مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوران معاصر شاهد حیات مجدد اسلام در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و تحت عنوان «جریان بیداری اسلامی»در سده اخیر میباشد. در دنیای اهل سنت، مصر نخستین جبهه بیداری اسلامی را توسط پیشگامانی همچون سید جمال،عبده، رشید رضا و اخوان المسلمین پدید آورده است. دین و سیاست در اندیشه آنان به ویژه در نگاه سید جمال و اخوانیهادرهم تنیده بوده و تفکیک آن دو از یکدیگر ناممکن مینماید. در اندیشه پیشگامان بیداری اسلامی، تمدن مادی غرب درکنار چهره استعماری آن، دو روی یک سکه ارزیابی شده و در عین تجویز اخذ فناوری، از پیامدهای مادی این تمدن هشدارداده اند. در این میان، عبده نسبت به استاد خود سیدجمال و اخوانیها قدری متفاوت به نظر میرسد. جریان بیداری اسلامیدر عین ریشه داشتن در عمق تاریخ و برخورداری از اصالت، به آفاتی هم مبتلا بوده است که ضرورت حزم و هوشیاری راطلب میکند.
آسیب شناسی نخبگان تاثیرگذار در حکومت علوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نخبگان تاثیرگذار در عصر حاکمیت امیر مؤمنان7 به انحرافات و بیماری هایی مبتلا شدند که موجب مقاومت آنان در برابر اصلاحات امیر مؤمنان گردید.
یکی از مهمترین بیماری های آنان مساله رشک و کینه بر امیر مؤمنان بود که در اموری چون تعصب های قومی، ضربه دیدن از شمشیر آن حضرت در جنگ های صدر اسلام و عقده های شخصی ریشه داشت.
دومین انحرافی که برخی از خواص را به مخالفت با آن حضرت کشانید، منافع مادی بود. اشرافی گری مانع از آن می شد که آنان روش عدالت محورانه امیر مؤمنان را تحمل کنند. ازاین رو، با سیاست تساوی در تقسیم بیت المال مبارزه کردند.
تفسیر به رای و بدعت نهادن در دین، انحراف سومی بود که در میان نخبگان و سران اصحاب رسول خدا9 رواج یافت و در دوران حکومت علی7 تاثیرگذار شد. این عوامل و برخی امور دیگر، موجب فاصله گرفتن خواص از آن حضرت و مخالفتشان در قالب عدم بیعت، خودداری از حضور در جنگ ها، بر پا کردن جنگ علیه آن حضرت و یاری کردن مخالفان وی شد.
رفتار سیاسی علمای شاخص اهل سنت و امامیه با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ اسلام، نشانگر دوگونگی رفتار علمای اهل سنت و امامیه با خلافت اسلامی است. علما به دلیل تسلّط بر مبانی فقه و کلام اسلامی، می توانستند نقش مهمی در صورت بندی مبانی مشروعیت قدرت خلافت اسلامی، ایفا کرده و به عنوان، نظریه پردازان قدرت، در خدمت خلافت قرار گیرند، چنان که در خلافت بنی امیه، برخی از علمای اهل سنت چنین نقشی را بر عهده گرفته و به حمایت از امویان پرداختند. در مقابل عده دیگری از علما، به عنوان منتقدان جدی خلافت، به رد این دیدگاهها پرداخته و عملکرد خلفا را زیر سؤال بردند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تلاش می شود، به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که علت دوگونگی رفتار علمای مذاهب با خلافت عباسی چه بود؟ این مقاله در صدد بررسی صحت و سقم دو فرضیه است: اول؛ انگیزه های مذهبی عالمان، نقش مهمی در دوگونگی تعامل عالمان با خلافت داشت. دوم؛ نیاز خلفا به کسب مشروعیت و تثبیت قدرت، موجب دوگونگی رفتار عالمان با خلافت شد. این بررسی نشان داد، انگیزه های مذهبی در دوگونگی روابط علمای مذاهب با حاکمیت عباسی، نقش مؤثری داشت. به همان اندازه که نزدیکی برخی عالمان سنی، معتزله و شیعه به کانون قدرت، با هدف ترویج باورهای عقیدتی، حفظ تشکل مذهبی و اصلاح باورهای مردم صورت گرفت، روی برتافتن دیگر علما از قدرت نیز به دلیل نگرانی از تضعیف مبانی عقیدتی، فساد عقیده و تحریف اعتقاد مذهبی، انجام شد. عامل دیگر این دوگونگی رفتار، نیاز حاکمیت عباسی به مشروعیت سازی بود. در زمان نخستین خلفای عباسی، آنها برای تثبیت قدرت و مشروعیت حکومتشان، به علمای معتزله و شیعه نیاز داشتند. پس از ثبیت قدرت، برای ادامه حیات، نیازی به معتزله نبود و شیعه رقیبان جدی به شمار می آمدند، از این رو، حاکمیت، به سمت اهل سنت گرایید و در این دوره، تعامل عالمان سنی با خلافت بیشتر شد.
ریشه های قیام حارث بن سُرَیْج و نتایج آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امویان در طول حکومت خود در خراسان با خصلت نژاد پرستانه خود تبعیض هایی برضد موالی و گروه عرب همفکر با آنها روا داشته و بار سنگین انواع مختلف مالیات ها را بر دوش آنها می گذاشتند. نتیجهچنین سیاستی، از یک سو آشفته و وخیم تر کردن اوضاع اقتصادی آنها و از سوی دیگر مشارکت آنها در واکنش های تند منطقه ای بر ضدّ امویان بود. یکی از این واکنش ها قیام حارث بن سریج بود. این قیام نه تنها از مهم ترین قیام هایی بود که توانسته بود پایه های رژیم اموی را در خراسان سست کند بلکه مقدمه ای شد برای قیام ابومسلم خراسانی؛ وی توانست با تجربیات به دست آمده از این قیام، پایه های سست شده رژیم اموی را فرو بریزد. این مقاله درصدد است تا علل، فرایند و نتایج قیام حارث بن سریج را در خراسان بررسی کند.
بررسی مسأله جانشینی حضرت محمد(ص)
حوزه های تخصصی:
یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل تاریخ اسلام، مسئله جانشینی حضرت محمد(ص) است. مقاله پیش رو در نظر دارد با تمرکز بر معیارهای عربی ـ اسلامی، نقش آن ها را در جانشینی پیامبر بکاود و با روش توصیفی ـ تحلیلی، بحثی متفاوت از بحث های گذشته ارائه کند. گرچه در مسئله ی جانشینیِ پیامبر، جهت توجیه خلافت ابوبکر، بازگشت عرب به سنن جاهلی بیان می شود، اما این مقاله با تمرکز بر این سنت ها، به نتیجه ی متفاوتی رسیده است. یافته اساسی تحقیق حاکی از آن است که معیارهای عرب در امر جانشینی با اندکی تغییر در دوره ی اسلامی نیز هم چنان به حیات خود ادامه داد. در حالی که در جریان سقیفه این معیارها به طور کلی مورد توجه قرار نگرفت.
بررسی نقش قبیله خزاعه در سه رویداد تاریخی (غزوه مُریسیع، صلح حدیبیه، فتح مکّه)
حوزه های تخصصی:
قبیلهٔ خزاعه یکی از قبایل بزرگ عرب و از شاخه های قحطانی است. این قبیله از فرزندان ربیعه و أفصی پسران حارثه بن عمرو بن عامر بن حارثه بن امریء القیس بن ثعلبه بن مازن بن ازد بودند و به شاخه های متعددی تقسیم می گردند. آن ها پس از مهاجرت در مرالظهران مکه سکونت داشتند و در نزدیکی مکه خیمه و چراگاه داشتند. پس از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه منوّره، روابط صمیمی و همکاری بین خزاعه و رسول الله(ص) هر روز ابعاد بیشتری می یافت؛ به گونه ای که مسلمان و مشرک آنان، همگی رسول الله(ص) را دوست می داشتند و در مکّه و تهامه هر اتفاقی می افتاد رسول الله(ص) را از آن با خبر می ساختند و از هواداران آن حضرت محسوب می شدند و در هنگام بستن صلح حدیبیه نیز بنی خزاعه پیمان همکاری خود را با رسول خدا(ص) اعلام کردند. در مورد اسلام آوردن خزاعه که همکاری و روابط آنان با رسول خدا(ص) سابقه ای دیرینه داشته، نه تنها نامه آن حضرت به «بدیل بن ورقاء خزاعی» و دعوت او به اسلام بلکه اسلام آوردن تیره های مهمی از خزاعه هم چون بنی مصطلق و أسلم نیز قابل توجه است.
این مقاله بر آن است تا با معرفی این قبیله معروف یمنی به بررسی نقش این قبیله در سه رویداد تاریخی (غزوه مریسیع، صلح حدیبیه و فتح مکه) و چگونگی اسلام آوردن آنها در حیات رسول الله(ص) بپردازد.
بررسی جایگاه و نقش علی بن ابی طالب (ع) و زبیر بن عوام در تحولات عصر نبوی
حوزه های تخصصی:
علی بن ابی طالب (ع) و زبیر بن عوام دو تن از صحابه بزرگ و تأثیرگذار پیامبر (ص) در تحولات عصر نبوی بوده اند. فرزندان این دو صحابه بزرگ نیز به تبع پدرانشان مورد توجه مسلمین بودند و در تحولات سیاسی اسلام تأثیرات مهمی گذاشتند. با بررسی مناسبات و روابط فی مابین این دو صحابه و موضع گیری های آن ها در مقاطع مختلف تاریخی نسبت به هم می توان به بخشی از زوایای پنهان تاریخ اسلام در عصر نبوی دست یافت. علی (ع) و زبیربن عوام هر دو از سابقین و پیشگامان در گرایش به اسلام بودند. علی (ع) اولین ایمان آورنده به حضرت رسول اکرم و زبیر نیز اولین تصدیق کننده و ایمان آورنده از بنی اسد و خاندان زبیری به پیامبر اسلام بود. زبیر بن عوام از همان اوایل پیوستن به اسلام، به خاندان رسول اکرم و علی (ع) تمایل و گرایش داشت. سبب این ارتباط مادرش صفیه (دختر عبدالمطلب و عمه علی (ع) و پیامبر) بود. لذا از دوران کودکی با علاقه و محبت به بنی هاشم بزرگ شد و همین امر عامل آشنایی و گرایش زود هنگامش به اسلام و پیامبر گردید. زبیر نزدیکی خود را با بنی هاشم در دوره رسالت و عهد نبوی به سبب مقام و موقعیت معنوی که از آن برخوردار بود، حفظ کرد و دوشادوش علی (ع) در تمام غزوات علیه دشمنان اسلام و پیامبر شمشیر می زد تا جایی که از طرف پیامبر لقب حواری گرفت. این پژوهش برآن است با تکیه روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به زوایای جایگاه علی (ع) و زبیر در عصر نبوی پرداخته و مناسبات آنها را با پیامبر (ص) روشن نماید.
عوامل معرفتی ناپایداری حکومت علوی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ سیاسی مسلمین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی حکومت وسیاست در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
نگاهی به حکومت امیرالمومنین (ع) و ارزیابی آن گویای این واقعیت است که دوران زمامداری ایشان دورانی پر از تنش و اصطکاک های شدید بوده است که باعث بی ثباتی حکومت ایشان و در پایان منجر به سقوط دولت علوی گردید. در مقام بررسی علل این تنش ها، عوامل فراوانی مانند عوامل معرفتی، اجتماعی- فرهنگی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نیروی انسانی، ارزشی – راهبردی، ویژگی های شخصیتی امیرالمومنین (ع)، قابل بررسی است؛ در این نوشتار صرفاً به عوامل معرفتی در عناوینی چون: ضعف باورها، علی ناشناسی، حکومت ناشناسی، مسیرناشناسی، ناهمگونی معرفتی پرداخته شده است. نوشتار پیش رو با تحلیل عوامل پنج گانه معرفتی مذکور و ذکر شواهد روایی آن از کلمات امیر مومنان ( علیه السلام)، برای هر یک از عوامل فوق، سهمی در ناپایداری حکومت علوی قائل شده است که در مجموع به عنوان «عوامل معرفتی ناپایداری حکومت علوی»، به پایان دادن حکومت ایشان مدد رسانده اند.