در عصر دوم عباسی به دنبال سلطة ترکان بر دستگاه خلافت، چالش و درگیری مهمی میان سرداران ترک از یک سو و دیوانسالاران از دیگر سو پدید آمد که حاصل آن بحرانی بود که سرانجام مقام وزارت و سازمان اداری دولت را تباه ساخت. چگونگی پدید آمدن این بحران و عوامل آن خاصه دستگاه خلافت و وزیران آنان در این مقاله بررسی شده است.
مغیره بن شعبه، که او را در زمرة دهاه اربعة عرب شمرده اند، هم از حیث اندیشه و روش با سه داهی دیگر متفاوت است، و هم بر خلاف شهرت تاریخی اش چندان شناخته نیست. در این نوشتار، آن بخش از رویدادهای نیمة نخست سدة اول هجری که به نحوی مغیره بن شعبه در آنها نقش داشته است، به ترتیب زمان وقوع حوادث بررسی، و زندگی وی از بدو مسلمان شدن تا هنگام مرگ پی گیری می شود. سپس با نگاهی به برش طولی تاریخ نیم قرن اول هجری، به شناسایی و معرفی شخصیت واقعی مغیره بن شعبه و عوامل موثر و دخیل در تکوین شخصیت سیاسی او پرداخته می شود.
در سرتاسر خلافت عباسی، حتی در مقاطعی که خلفا صرفاً قدرت ظاهری داشته و بازیچه ای بیش نبوده اند، سلاطین و حکّام محلی برای تقویت حکومت و اثبات مشروعیت خویش، می کوشیده اند تا برخی رفتارهای نمادین، خود را معتقد و وفادار به خلافت بنمایانند. نقش تأیید خلفا با مشروعیت بخشیدن به حکومتهای فرمانروایان مستقل، برای مسلمانان چندان اهمیت داشت که حتی پس از سقوط خلافت عباسی به دست هلاگو و به قتل رسیدن خلیفه نیز، سلاطین و حاکمان بعدی همچنان مشروعیت خویش را نیازمند تأیید آنان می دیدند. خلافت عباسیان مصر که تنها با سه سال وقفه، به دست سلاطین مملوکی مصر بنیاد نهاده شد، در واقع پاسخی به همین ضرورت بوده است. بررسی ساختار خلافت عباسیان مصر و مناسبات میان خلفا و سلاطین مملوکی و همچنین روابط خلافت مصر با حکومتهای سایر سرزمینهای اسلامی چون ایران، هند و حرمین شریفین بر عهدة این نوشتار است.
دو سرزمین باستانی مصر و شام در تاریخ اسلام از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار بوده و حوادث سیاسی و نظامی و اجتماعی آنها بخش اعظمی از تاریخ اسلام را به خود اختصاص داده است. در این سرزمین بود که در پی سقوط بغداد به دست مغول، یکی از بزرگترین و مقتدرترین حکومتها یعنی حکومت ممالیک شکل گرفت و با تظاهر به حمایت از خلافت عباسی بیش از دو و نیم قرن ادامه یافت. در این دوره تاریخ نگاری مخصوصاً رونق گرفت و آثار بزرگ و ارزشمندی در این زمینه تألیف شد و مورخان برجسته ای چون ابن کثیر و ابن تعزی بردی وابن حجر و ذهبی و ابن خلدون و مقریزی ظهور کردند. مروی گذرا بر این آثار متعدد و ارزیابی آنها بر عهدة این نوشتار است.
درجاهلیت پسران به عللی چون :نگاهبانی ازشتران جنگ بادشمنان دفاع ازکیان قبیله بر دختران برتری داشتندوبعضی ازقبایل ازترس فقرواسارت دختران آنان رازنده به گورمی کردندزن در این دوره به کنیزوبانوتقسیم می گشت بانوان ازحقوقی چون انتخاب همسرپناه دادن شفاعت وآزادی اسیربرخورداربودندزنان درجنگ باخواندن سرودها مردان رابه پایداری تشویق کرده به اسبان آذوقه می دادند دراین عصرازدواج هایی چون ازدواج مهر،متعه،مقت،استبضاع ،سبی،استرقاق،شغاروغیره رواج داشت.مرد،حق طلاق داشت ولی زن ازاین حق محروم بود. زن دراین دوره از آزادی نسبی وحق دخل وتصرف در اموالش برخورداربود.برخی اززنان شعرمی گفتندودرشعروشاعری داوری وی کردند.