امام على (ع) و جریانهاى اجتماعى عصر خلفا (1)
آرشیو
چکیده
متن
ءموضوع نوشتار پیشبرد موضعگیرىهاى امام على علیه السلام در برابر جریانهاى اجتماعى بعد از رحلت رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد.این پدیدهها را در دو بخش مىتوان بررسى نمود.یک بخش جریانهاى اجتماعى پیش از زمامدارى، بخش دوم جریانهاى اجتماعى در مدت زمامدارى حضرت.
موضع این نوشتار بخش نخست مىباشد.
منظور از این جریانهاى اجتماعىجریانهاى همسو و نیز چالشگر در برابرآرمانهاى امام مىباشد. در مدت حدودبیست و پنجسال جریانهاى محورى و کلانرا سه جریان مىتوان عنوان کرد . یکىجریان همسو، دوم جریان مهم برخواسته ازسقیفه بنىساعده، سوم انقلابى که علیهخلیفه سوم عثمان شکل گرفت. بررسىهرسه جریان و نیز تحلیل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحلیل موضعگیرىهاى امامدر برابر آن ها حایز اهتمام است. به ویژهموضعگیرىهاى امام حق مدار که فراتر از زمانومکان بوده و براى هر زمان الهام بخش و الگومىباشد. پیش از سایر محورها مهم جلوهگر است.این سه جریان مهم را به صورت فشرده موردتحلیل قرار مىدهیم:
الف: تشکل همسو
منظور این تشکل جریان اجتماعى استکه رهبرى و جانشین امام همام را باور داشتو در دوران خلفا توانست هویتخویش راحفظ کند و در دوران زمامدارى امام در سطحگسترده گسترش یافت. این جریان کهشکلگیرى تشیع را پدیدار ساختبرآینداندیشه بالنده و هوشمند با رفتارى منطقى وعقلانى در برابر جریان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد این جریان افرادىسترگ بودند که چون اندیشه آنان برستونهاى مقاوم برهان استوار بود و افراد آنهوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحرانهاى اندیشه
بحرانهاى اندیشه، اندیشه زلال آنان راآلوده نساخت.این جریان براین باور بود کهرهبرى جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمامبرخوردار است که خداى سبحان در آن بهطور مستقیم دخالت نموده و براین به عنوانجانشینان رسول الهى براساس شایستگىالهى و انسانى آنها تعیین کند. این اندیشهبراین باور استوار است که فرد شایسته اینمنصب بعد از رسول اللهصلى الله علیه وآله على بنابىطالبعلیه السلام است و جریان همسو باحقمدارى همو آرمان خواهى علىعلیه السلاممىباشد. این جریان اجتماعى گرچه نسبتبه جریان دوم از لحاظ جمعیت، جمعیتانبوهى نبود، لیکن از یک سو افرادى برجستهفراوانى از صحابه رسول الله همسو با اینتفکر بودند که عدهاى را نیز به دنبال داشتند.از جانب دیگر چون باور آنها بر برهان استواربود، از جریان مخالف آسیب ندید و توانستهویتخود را حفظ کند. و پوینده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امامشکوفا شد و هم اکنون هم این جریان تفکرعقیدتى اجتماعى بخش مهم از اجتماعىامت اسلامى را تشکل مىدهد و تشیع بهصورت روز افزون گسترش مىیابد.
افراد زبده و شاخصهاى این جریان را بعداز خاندان حضرت مىتوان این گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اویس قرنى، حارث بنعبدالله، کمیل بن زیاد، مالک بن الحارثالنخعى، محمدبن ابىبکر، محمدبن حنفیه،میثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفارى،حجربن عدى، رشید هجرى، زید بنصوحان، صعصعةبن صوحان، سلیمان بنصردخزاعى، سهل بن حنیف، عثمان بنحنیف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابىطلحه، عبدالله بن بدیل، عبداللهبن جعفرطیار، عبدالله بن خباب، عدى بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، یاسیر، عباس بن شریک،شریع بن هانى، قیس بن سعد بن عباده، یزید بنقین و...
برخى از نامبردگان گرچه از اصحاب خاصو حواریون زمان حضرت مىباشند و درشکلگیرى این جریان در روزهاى نخستنقش نداشتند، لیکن بسیارى از اینان ازصحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشند و در زمانحضرت اسلام آوردند و در جنگهاى بدر واحد شرکت داشتند. روز شکلگیرى اینجریان همراه و همگام بودند مانند عباس کهاز بزرگان صحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشد. ومانند ابوذرغفارى که از شیعیان خاصحضرت بودند و هنگامى که خلیفه سوم وى رابه ربذه تبعید کرد، امام علىعلیه السلام با خاندانشوى را شکوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسولالله و کارگزاران امام در نهروان بود که خوارجوى را در مقابل چشمان همسرش ذبح کردندو شکم همسر حاملهاش را نیز دریدند.
و نیز سهل بن حنیف از صحابه رسولاللهصلى الله علیه وآله بود که در جنگ بدر شرکتداشت.
و عثمان بن حنیف برادر سهل در جنگاحد شرکت داشت.
و مانند حجربن عدى که مظلومانه درروستاى «مرج عذرا» به شهادت رسید، ازصحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله بود.
زید بن صوحان در عهد رسول اللهصلى الله علیه وآلهاسلام آورد. و نیز صعصعةبن صوحان در عهدرسول اللهصلى الله علیه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسى از صحابه بنام رسولاللهصلى الله علیه وآله و از مدافعان صحنههاى اجتماعىبود.
و مانند سلیمان بن صرد خزاعى رهبرتوابین از صحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله بود کهحضرت وى را سلیمان نامید.
عبدالله بن جعفر طیار نخستین طفلمسلمان بود که در حبشه به دنیا آمد.
و مانند عمار یاسر که از سابقین اولین ازمهاجرین بود و در زمان رسول اللهصلى الله علیه وآلهشکنجه تحمل کرد و پدر و مادرش اولینشهیدان صدر اسلام مىباشد. و درجنگهاىبدر و احد و... شرکت داشت.
و مانند عدى بن حاتم از اصحاب رسولاللهصلى الله علیه وآله که در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قیس بن سعد بن عبادة پرچمدارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفین ونیز از فرماندهان سپاه امام مجتبىعلیه السلام بود وبه هیچ وجه حتى بعد از صلح حاضر نمىشدبا معاویه بیعت کند.
و مانند شریح بن هانى از اصحاب رسولاللهصلى الله علیه وآله از سران اصحاب امام علىعلیه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفین بود.
اینها افراد برجسته این جریان مىباشندکه از روز نخست تشکل همسو را شکل دادندو به تعیین افراد فراوانى را نیز همراه داشتند.
خاستگاه تشکل همسو
خاستگاه این جریان همان رهنمودهاىوحیانى رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشد که در دورانرسالتخویش در عرصههاى مناسب بهصورت شفاف آن را ترسیم نمود و تلاش وپافشارى برآن نمود. فرمودههاى درخشانرسول اللهصلى الله علیه وآله در تثبیت این جریان مانندحدیثشریف ثقلین، و حدیث منزلت واحادیث متواتر دیگر که هیچ فرد مطلع و منفرا یاراى انکار آنها نیست، اوج تلاش رسولاللهصلى الله علیه وآله را در حادثه بزرگ غدیر مىتوانشاهد بود که در میان انبوه جمعیتحجاج بهامر الهى و آیه مبارکه «یا ایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک»
موضوع رهبرى را به صورت شفاف ترسیمنمود و با نداى رسا اعلان نمود: «من کنتمولاه فهذا على مولاه.»; که غدیر اوجشکوفایى این اندیشه است که بهانهها را از کفبهانهجویان مىگیرد، آفتاب غدیر از فراسوىاندیشه بشرى از افق وحى طلوع نموده آن همطلوع بىغروب که فروغ آن همواره پرتوافکنىمىنماید گرچه هالههایى از ابر از روز نخستبه چالشگرى خیزش نمود، لیکن در انجامفروغ آفتاب بر ابرهاى تیره چیره خواهد شد.
براین اساس خاستگاه این تشکل که همانتشیع استبه زمان پیش از رحلت رسولاللهصلى الله علیه وآله بازگشت دارد. همان اندیشهبالندهاى که زمان حضرت به جانشینى وامارت علىعلیه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول اللهصلى الله علیه وآله و یافردى مانند عبدالله بن سبا ناشى از جهل ونادانى است که این نوع تیرگىها از ابرهاىتیره بىباران وهابیت که همراه با غرش وصداى طبل خالى مىباشد، پدیدار مىشود وبدور از عدل و انصاف است که این جریان مهمحق مدار این گونه مورد اتهام قرار گیرد.
موضع امام علیه السلام
موضع امامعلیه السلام در راستاى این جریانبسیار شفاف است. زیرا این تشکل براساسباروحقمدارى اندیشه و رفتار علنى شکلگرفته است. تشکل همسویى است که آرمانرسول اللهصلى الله علیه وآله و خود علىعلیه السلام در آنجلوهگراست.
رسول اللهصلى الله علیه وآله به حق نگران توقف اینتشکل بود. حتى در لحظه نزدیک به ارتحالقلم و دوات درخواست نمود تا در تحکیم آننوشتار دیگرى از خویش یادگار نهد.آشکاراست که موضع امامعلیه السلام در راستاى اینجریان تحکیم و تثبیت آن است. این جریانگرچه به ظاهر مغلوب تشکل بزرگ دیگر بودلیکن امامعلیه السلام به گونه هوشمند و منطقى ازاین جریان حمایت نمود و به صورت منطقىاز موضع اصحاب و سران این جریان حمایتکرد. و همین موضع باعثشد این جریان ازپیچ و خم بحرانهاى دوران خلفا عبور کند وبا حفظ هویتخویش در فرصت زمامدارىحضرت شکوفا شود. امام در فرصتهاىمناسب فضایل افراد این تشکل را آشکارمىساخت. چنان که در نماز میتسهل بنحنیف 25 تکبیرگفت. و حتى از موضعآنان در فرصت مناسب به صورت منطقى وشفاف دفاع مىنمود. در هنگام تبعید ابوذر بهربذه، خلیفه از مشایعت وى و حتى سخن باوى را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر بهجریان حرکت ابوذر بود که امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقهنمودند و با وى سخنها گفتند. و هنگامى کهمروان خواست ممانعت کند، امام وى راپرخاش کرد! این حرکت على رغم خواستخلیفه انجام گرفت و امام همان آشکارا ازحرکتهاى ابوذر دفاع مىنماید.
در هر صورت موضع امام حفظ این تشکل وعبور دادن آن از بحرانهاى این دوران بود کهبه خوبى توفیق حاصل نمود.
ب: جریان خلافت
موضوع رهبرى مهمترین نهاد اجتماعى راشکل مىدهد. برآیند رهبرى الهى رسولاللهصلى الله علیه وآله در راستاى استقرار نهادهاىسیاسى و اجتماعى موفقیت ممتازى در طولتاریخ نبوت پدیدار ساخت. هیچ پیامبرى بهمقدار رسول اللهصلى الله علیه وآله دراهداف خویشتوفیق حاصل ننمود. زیرا حضرت درابعادگوناگون عقیدتى، فرهنگى، سیاسى،اجتماعى، اقتصادى، نهادهاى برخاسته ازمتن وحى را استقرار بخشید و آن گونه امتىهمگرا و متشکل ساخت که بزرگترین تمدنبشرى را پایه نهاد.
مىتوان گفت: رهبرى در ایجاد این تحولنقش اول را ایفا نمود و به همین لحاظحضرت همواره در اندیشه رهبرى بعد از خودبود و نگرانى خویش را از این امر بارها ابرازنمود. و تلاش فراوان کرد که رهبرى بعد از وىدر مسیر صحیح الهى خویش مستقر شود.ولى آنچه نباید رخ مىداد، شکل گرفت. هنوزجنازه حضرت بر روى سریرمغسل بود کهابرهاى تیره پدیدار شدند و اولین جریان مهمبعد از رحلتحضرت در سقیفه بنى ساعدهشکل گرفت که حزب مهم انصار در آن سقیفهجمع شدند و براى جانشینى رسول اکرمصلى الله علیه وآلهدراندیشه برآمدند.
انصار براین بارو بودند که برآیند این شورارهبرى و زعامتسردار انصار سعدبنعبادهخواهد بود. لیکن با اطلاع سران مهاجرین کهحزب مهم دیگر اجتماعى و از جهاتى از حزبانصار هم قوىتر و با نفوذتر بود، برخى ازسران مهاجرین خود را به شوراى سقیفهرساندند. صحبتخلافت عمر و سپس عثمانشد! على رغم تصمیم انصار موضوع رهبرى بهسمت و سوى مهاجرین چرخید و باتدبیرهاى بعد از شورا اکثریت جمعیت جامعهاز این تصمیم حمایت نمود و بزرگترینانحراف اجتماعى بعد از رحلت رسولاللهصلى الله علیه وآله پدیدار شد.
البته جریان خلافت در پایان زمامدارىعثمان هم متوقف نشد بلکه با تغییر ساختاراز خلافتبه پادشاهى در بین بنىامیه تداومیافت و در نیمه اول قرن دوم نیز با همینساختار از بنىامیه به بنىعباس انتقال یافت وبیش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول این گردش امر عجیب مىنماید!چرا که تلاشهاى گسترده رسول اللهصلى الله علیه وآله بههمین سادگى فراموش شده و رهبرى از مسیرخویش بیرون رفته است. و جمعیت انبوه را بهدنبال خویش حرکت داده است!
لیکن مىتوان گفت: گرایش یا گریز مردمعواملى دارد که با فراهم شدن آن زمینهگردشهاى عمومى در کوتاهترین مدت پدیدارمىشود. در مورد این گردش بزرگ عوامل زیررا مؤثر مىتوان دید:
از یک سو مردم جدیدالعهد به اسلام بودندونهادهاى دینى به خصوص نهاد سیاسىدینى براى آنان بسیار تازگى داشت و ایناندیشه در بین توده مردم از عمق کافىبهرهمند نبود.
از سوى دیگر انبوه مردم را سران احزاب وقومیتها به دنبال دارند و سران قومیتها واحزاب اجتماعى به لحاظ طمع هایى که بهرهبرى داشتند: بسیارى یا به امید بهرهورىاز این موضع در صف چالشگران ایستادند وبرخى نیز بىتفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پیروز سقیفه از تدبیراجتماعى و قدرت بالایى بهرهمند بود و با بهرهورى از موقعیتخویش تمام احزاب و سراناقوام را مرعوب خویش ساخت. به گونهاىافراد سرشناسى مانند زبیر، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگى گردن به بیعتابوبکر نهادند. در هر صورت گردش عظیممورد شگفتانگیز نیست; آنچه باعث تعجباست، این است که چگونه سران احزاب وقومیتها که از همه چیز آگاه بودند، براساسخواهشهاى نفسانى این گونه چرخش تندادند و موضع خویش را در مورد رهبرىرسول اللهصلى الله علیه وآله به سمت و سوى خلافتجهت دادند.
ادامه دارد.
موضع این نوشتار بخش نخست مىباشد.
منظور از این جریانهاى اجتماعىجریانهاى همسو و نیز چالشگر در برابرآرمانهاى امام مىباشد. در مدت حدودبیست و پنجسال جریانهاى محورى و کلانرا سه جریان مىتوان عنوان کرد . یکىجریان همسو، دوم جریان مهم برخواسته ازسقیفه بنىساعده، سوم انقلابى که علیهخلیفه سوم عثمان شکل گرفت. بررسىهرسه جریان و نیز تحلیل خاستگاه آن ها واز همه مهمتر تحلیل موضعگیرىهاى امامدر برابر آن ها حایز اهتمام است. به ویژهموضعگیرىهاى امام حق مدار که فراتر از زمانومکان بوده و براى هر زمان الهام بخش و الگومىباشد. پیش از سایر محورها مهم جلوهگر است.این سه جریان مهم را به صورت فشرده موردتحلیل قرار مىدهیم:
الف: تشکل همسو
منظور این تشکل جریان اجتماعى استکه رهبرى و جانشین امام همام را باور داشتو در دوران خلفا توانست هویتخویش راحفظ کند و در دوران زمامدارى امام در سطحگسترده گسترش یافت. این جریان کهشکلگیرى تشیع را پدیدار ساختبرآینداندیشه بالنده و هوشمند با رفتارى منطقى وعقلانى در برابر جریان بزرگ چالشگرمقاومت نمود، افراد این جریان افرادىسترگ بودند که چون اندیشه آنان برستونهاى مقاوم برهان استوار بود و افراد آنهوشمندانه از آن دفاع نمودند.
بحرانهاى اندیشه
بحرانهاى اندیشه، اندیشه زلال آنان راآلوده نساخت.این جریان براین باور بود کهرهبرى جامعه از آن مقدار ارزش و اهتمامبرخوردار است که خداى سبحان در آن بهطور مستقیم دخالت نموده و براین به عنوانجانشینان رسول الهى براساس شایستگىالهى و انسانى آنها تعیین کند. این اندیشهبراین باور استوار است که فرد شایسته اینمنصب بعد از رسول اللهصلى الله علیه وآله على بنابىطالبعلیه السلام است و جریان همسو باحقمدارى همو آرمان خواهى علىعلیه السلاممىباشد. این جریان اجتماعى گرچه نسبتبه جریان دوم از لحاظ جمعیت، جمعیتانبوهى نبود، لیکن از یک سو افرادى برجستهفراوانى از صحابه رسول الله همسو با اینتفکر بودند که عدهاى را نیز به دنبال داشتند.از جانب دیگر چون باور آنها بر برهان استواربود، از جریان مخالف آسیب ندید و توانستهویتخود را حفظ کند. و پوینده و پالنده ازدوران خلفا را عبور نمود و در زمان امامشکوفا شد و هم اکنون هم این جریان تفکرعقیدتى اجتماعى بخش مهم از اجتماعىامت اسلامى را تشکل مىدهد و تشیع بهصورت روز افزون گسترش مىیابد.
افراد زبده و شاخصهاى این جریان را بعداز خاندان حضرت مىتوان این گونه نام برد:اصبغ بن نباته، اویس قرنى، حارث بنعبدالله، کمیل بن زیاد، مالک بن الحارثالنخعى، محمدبن ابىبکر، محمدبن حنفیه،میثم تمار، هاشم بن عتبه، ابوذرغفارى،حجربن عدى، رشید هجرى، زید بنصوحان، صعصعةبن صوحان، سلیمان بنصردخزاعى، سهل بن حنیف، عثمان بنحنیف، عبدالله بن عباس، ظالم بن ظلم،عبدالله بن ابىطلحه، عبدالله بن بدیل، عبداللهبن جعفرطیار، عبدالله بن خباب، عدى بن حاتم،عمروبن حمق، قنبر، یاسیر، عباس بن شریک،شریع بن هانى، قیس بن سعد بن عباده، یزید بنقین و...
برخى از نامبردگان گرچه از اصحاب خاصو حواریون زمان حضرت مىباشند و درشکلگیرى این جریان در روزهاى نخستنقش نداشتند، لیکن بسیارى از اینان ازصحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشند و در زمانحضرت اسلام آوردند و در جنگهاى بدر واحد شرکت داشتند. روز شکلگیرى اینجریان همراه و همگام بودند مانند عباس کهاز بزرگان صحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشد. ومانند ابوذرغفارى که از شیعیان خاصحضرت بودند و هنگامى که خلیفه سوم وى رابه ربذه تبعید کرد، امام علىعلیه السلام با خاندانشوى را شکوهمندانه بدرقه نموادند.
و مانند عبدالله بن خباب از اصحاب رسولالله و کارگزاران امام در نهروان بود که خوارجوى را در مقابل چشمان همسرش ذبح کردندو شکم همسر حاملهاش را نیز دریدند.
و نیز سهل بن حنیف از صحابه رسولاللهصلى الله علیه وآله بود که در جنگ بدر شرکتداشت.
و عثمان بن حنیف برادر سهل در جنگاحد شرکت داشت.
و مانند حجربن عدى که مظلومانه درروستاى «مرج عذرا» به شهادت رسید، ازصحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله بود.
زید بن صوحان در عهد رسول اللهصلى الله علیه وآلهاسلام آورد. و نیز صعصعةبن صوحان در عهدرسول اللهصلى الله علیه وآله اسلام آورد.
سلمان فارسى از صحابه بنام رسولاللهصلى الله علیه وآله و از مدافعان صحنههاى اجتماعىبود.
و مانند سلیمان بن صرد خزاعى رهبرتوابین از صحابه رسول اللهصلى الله علیه وآله بود کهحضرت وى را سلیمان نامید.
عبدالله بن جعفر طیار نخستین طفلمسلمان بود که در حبشه به دنیا آمد.
و مانند عمار یاسر که از سابقین اولین ازمهاجرین بود و در زمان رسول اللهصلى الله علیه وآلهشکنجه تحمل کرد و پدر و مادرش اولینشهیدان صدر اسلام مىباشد. و درجنگهاىبدر و احد و... شرکت داشت.
و مانند عدى بن حاتم از اصحاب رسولاللهصلى الله علیه وآله که در سال نهم بر حضرت واردشد.
و مانند قیس بن سعد بن عبادة پرچمدارانصار، از فرماندهان سپاه اسلام در صفین ونیز از فرماندهان سپاه امام مجتبىعلیه السلام بود وبه هیچ وجه حتى بعد از صلح حاضر نمىشدبا معاویه بیعت کند.
و مانند شریح بن هانى از اصحاب رسولاللهصلى الله علیه وآله از سران اصحاب امام علىعلیه السلام و ازفرماندهان سپاه حضرت در صفین بود.
اینها افراد برجسته این جریان مىباشندکه از روز نخست تشکل همسو را شکل دادندو به تعیین افراد فراوانى را نیز همراه داشتند.
خاستگاه تشکل همسو
خاستگاه این جریان همان رهنمودهاىوحیانى رسول اللهصلى الله علیه وآله مىباشد که در دورانرسالتخویش در عرصههاى مناسب بهصورت شفاف آن را ترسیم نمود و تلاش وپافشارى برآن نمود. فرمودههاى درخشانرسول اللهصلى الله علیه وآله در تثبیت این جریان مانندحدیثشریف ثقلین، و حدیث منزلت واحادیث متواتر دیگر که هیچ فرد مطلع و منفرا یاراى انکار آنها نیست، اوج تلاش رسولاللهصلى الله علیه وآله را در حادثه بزرگ غدیر مىتوانشاهد بود که در میان انبوه جمعیتحجاج بهامر الهى و آیه مبارکه «یا ایهاالرسول بلغ ماانزل الیک من ربک»
موضوع رهبرى را به صورت شفاف ترسیمنمود و با نداى رسا اعلان نمود: «من کنتمولاه فهذا على مولاه.»; که غدیر اوجشکوفایى این اندیشه است که بهانهها را از کفبهانهجویان مىگیرد، آفتاب غدیر از فراسوىاندیشه بشرى از افق وحى طلوع نموده آن همطلوع بىغروب که فروغ آن همواره پرتوافکنىمىنماید گرچه هالههایى از ابر از روز نخستبه چالشگرى خیزش نمود، لیکن در انجامفروغ آفتاب بر ابرهاى تیره چیره خواهد شد.
براین اساس خاستگاه این تشکل که همانتشیع استبه زمان پیش از رحلت رسولاللهصلى الله علیه وآله بازگشت دارد. همان اندیشهبالندهاى که زمان حضرت به جانشینى وامارت علىعلیه السلام بعد از رحلت معتقد بود ونسبت دادن آن به بعد از رسول اللهصلى الله علیه وآله و یافردى مانند عبدالله بن سبا ناشى از جهل ونادانى است که این نوع تیرگىها از ابرهاىتیره بىباران وهابیت که همراه با غرش وصداى طبل خالى مىباشد، پدیدار مىشود وبدور از عدل و انصاف است که این جریان مهمحق مدار این گونه مورد اتهام قرار گیرد.
موضع امام علیه السلام
موضع امامعلیه السلام در راستاى این جریانبسیار شفاف است. زیرا این تشکل براساسباروحقمدارى اندیشه و رفتار علنى شکلگرفته است. تشکل همسویى است که آرمانرسول اللهصلى الله علیه وآله و خود علىعلیه السلام در آنجلوهگراست.
رسول اللهصلى الله علیه وآله به حق نگران توقف اینتشکل بود. حتى در لحظه نزدیک به ارتحالقلم و دوات درخواست نمود تا در تحکیم آننوشتار دیگرى از خویش یادگار نهد.آشکاراست که موضع امامعلیه السلام در راستاى اینجریان تحکیم و تثبیت آن است. این جریانگرچه به ظاهر مغلوب تشکل بزرگ دیگر بودلیکن امامعلیه السلام به گونه هوشمند و منطقى ازاین جریان حمایت نمود و به صورت منطقىاز موضع اصحاب و سران این جریان حمایتکرد. و همین موضع باعثشد این جریان ازپیچ و خم بحرانهاى دوران خلفا عبور کند وبا حفظ هویتخویش در فرصت زمامدارىحضرت شکوفا شود. امام در فرصتهاىمناسب فضایل افراد این تشکل را آشکارمىساخت. چنان که در نماز میتسهل بنحنیف 25 تکبیرگفت. و حتى از موضعآنان در فرصت مناسب به صورت منطقى وشفاف دفاع مىنمود. در هنگام تبعید ابوذر بهربذه، خلیفه از مشایعت وى و حتى سخن باوى را منع نموده بود و مروان شاهد و ناظر بهجریان حرکت ابوذر بود که امام با خاندانش وچند تن از اصحاب خاص، ابوذر را بدرقهنمودند و با وى سخنها گفتند. و هنگامى کهمروان خواست ممانعت کند، امام وى راپرخاش کرد! این حرکت على رغم خواستخلیفه انجام گرفت و امام همان آشکارا ازحرکتهاى ابوذر دفاع مىنماید.
در هر صورت موضع امام حفظ این تشکل وعبور دادن آن از بحرانهاى این دوران بود کهبه خوبى توفیق حاصل نمود.
ب: جریان خلافت
موضوع رهبرى مهمترین نهاد اجتماعى راشکل مىدهد. برآیند رهبرى الهى رسولاللهصلى الله علیه وآله در راستاى استقرار نهادهاىسیاسى و اجتماعى موفقیت ممتازى در طولتاریخ نبوت پدیدار ساخت. هیچ پیامبرى بهمقدار رسول اللهصلى الله علیه وآله دراهداف خویشتوفیق حاصل ننمود. زیرا حضرت درابعادگوناگون عقیدتى، فرهنگى، سیاسى،اجتماعى، اقتصادى، نهادهاى برخاسته ازمتن وحى را استقرار بخشید و آن گونه امتىهمگرا و متشکل ساخت که بزرگترین تمدنبشرى را پایه نهاد.
مىتوان گفت: رهبرى در ایجاد این تحولنقش اول را ایفا نمود و به همین لحاظحضرت همواره در اندیشه رهبرى بعد از خودبود و نگرانى خویش را از این امر بارها ابرازنمود. و تلاش فراوان کرد که رهبرى بعد از وىدر مسیر صحیح الهى خویش مستقر شود.ولى آنچه نباید رخ مىداد، شکل گرفت. هنوزجنازه حضرت بر روى سریرمغسل بود کهابرهاى تیره پدیدار شدند و اولین جریان مهمبعد از رحلتحضرت در سقیفه بنى ساعدهشکل گرفت که حزب مهم انصار در آن سقیفهجمع شدند و براى جانشینى رسول اکرمصلى الله علیه وآلهدراندیشه برآمدند.
انصار براین بارو بودند که برآیند این شورارهبرى و زعامتسردار انصار سعدبنعبادهخواهد بود. لیکن با اطلاع سران مهاجرین کهحزب مهم دیگر اجتماعى و از جهاتى از حزبانصار هم قوىتر و با نفوذتر بود، برخى ازسران مهاجرین خود را به شوراى سقیفهرساندند. صحبتخلافت عمر و سپس عثمانشد! على رغم تصمیم انصار موضوع رهبرى بهسمت و سوى مهاجرین چرخید و باتدبیرهاى بعد از شورا اکثریت جمعیت جامعهاز این تصمیم حمایت نمود و بزرگترینانحراف اجتماعى بعد از رحلت رسولاللهصلى الله علیه وآله پدیدار شد.
البته جریان خلافت در پایان زمامدارىعثمان هم متوقف نشد بلکه با تغییر ساختاراز خلافتبه پادشاهى در بین بنىامیه تداومیافت و در نیمه اول قرن دوم نیز با همینساختار از بنىامیه به بنىعباس انتقال یافت وبیش از پنج قرن دوام آورد.
خاستگاه خلافت
از نگاه اول این گردش امر عجیب مىنماید!چرا که تلاشهاى گسترده رسول اللهصلى الله علیه وآله بههمین سادگى فراموش شده و رهبرى از مسیرخویش بیرون رفته است. و جمعیت انبوه را بهدنبال خویش حرکت داده است!
لیکن مىتوان گفت: گرایش یا گریز مردمعواملى دارد که با فراهم شدن آن زمینهگردشهاى عمومى در کوتاهترین مدت پدیدارمىشود. در مورد این گردش بزرگ عوامل زیررا مؤثر مىتوان دید:
از یک سو مردم جدیدالعهد به اسلام بودندونهادهاى دینى به خصوص نهاد سیاسىدینى براى آنان بسیار تازگى داشت و ایناندیشه در بین توده مردم از عمق کافىبهرهمند نبود.
از سوى دیگر انبوه مردم را سران احزاب وقومیتها به دنبال دارند و سران قومیتها واحزاب اجتماعى به لحاظ طمع هایى که بهرهبرى داشتند: بسیارى یا به امید بهرهورىاز این موضع در صف چالشگران ایستادند وبرخى نیز بىتفاوت ماندند.
از جانب سوم حزب پیروز سقیفه از تدبیراجتماعى و قدرت بالایى بهرهمند بود و با بهرهورى از موقعیتخویش تمام احزاب و سراناقوام را مرعوب خویش ساخت. به گونهاىافراد سرشناسى مانند زبیر، طلحه،عبدالرحمن بن عوف همگى گردن به بیعتابوبکر نهادند. در هر صورت گردش عظیممورد شگفتانگیز نیست; آنچه باعث تعجباست، این است که چگونه سران احزاب وقومیتها که از همه چیز آگاه بودند، براساسخواهشهاى نفسانى این گونه چرخش تندادند و موضع خویش را در مورد رهبرىرسول اللهصلى الله علیه وآله به سمت و سوى خلافتجهت دادند.
ادامه دارد.