فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
۱۰۲۱.

مبانی سلوک عرفانی در شرح چند غزل از حافظ

کلید واژه ها: عرفان ادب عشق غزل سلوک ارادت پیر و مراد خلوت (ع ُزلت) صمت سَهر و سحرخیزی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان عملی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۱۶۸۷ تعداد دانلود : ۸۶۸
در خصوص اشعار خواجه شیراز دیدگاه های مختلفی وجود دارد و حافظ شناسان به فراخور حال در گشودن راز سروده های این شاعر بزرگ کوشیده اند. در این مقاله، این دیدگاه مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است که غزلیات حافظ را می توان جملگی به مبانی عرفانی بازگردانید و حتی برای ظاهری ترین مضامین آن نیز، معانی باطنی و عرفانی یافت. به بیان دیگر حافظ خود اهل سیر و سلوک بوده و در واقع احوال شخصی و سلوک خود اوست که در اشعارش تجلی یافت و در حقیقت او از همین طریق، هدایت عملی طالبان را با بیان ظرایف و جزئیات این سیر به عهده می گیرد.
۱۰۳۱.

تجلیات جمالی و جلالی و پیامدهای نظری آن در عرفان سکریان و صحویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجلی حب جمالی سکریان صحویان جلالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۶ تعداد دانلود : ۸۱۲
تجلی خداوند ناشی از حب اوست و آفرینش چیزی جز تجلی نیست؛ چنان که اگر تجلی صورت نمی گرفت، عالم موجودیت نمی یافت. از سوی دیگر، تجلی منشا حب بندگان است و عارف به تناسب آن که از چه نوع تجلی برخوردار شده باشد، نوع خاصی از محبت پیدا می کند و در دسته خاصی از دوستداران حق جای می گیرد. پیامدهای این مساله، هم از جنبه نظری قابل بررسی است و هم از جنبه عملی. مقاله حاضر به پیامدهای نظری می پردازد و بدین منظور نخست انواع تجلیات جمالی و جلالی را به اختصار بیان کرده، دو گروه مشهور عرفا، یعنی سکریان و صحویان را که به ترتیب برخوردار از تجلیات جمالی و جلالی اند، معرفی می کند و سپس آثار و پیامدهای برخورداری ایشان را از انواع تجلی در زمینه های نظری و در موضوع دوستداری خداوند بررسی می کند. در جهت تحقق این هدف، خُرد نظریه های محبت، خُلَت، عشق و وحدت وجود را که در سایه نظریه کلان حب الهی به وجود آمده اند، مطرح می سازد و آرای سکریان و صحویان را در آن ها بررسی و مقایسه می کند و بدین گونه نشان می دهد که تجلیات متفاوت، چگونه موجب تفاوت های بنیادین در برداشت ها و تفاسیر عارفان از مسائل مهم هستی چون حب الهی شده است.
۱۰۳۲.

ادریس (ع) از منظر ابن عربی (با تکیه بر فتوحات مکیّه و فصوص الحکم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنزیه ابن عربی متون عرفانی ادریس (ع) عروج ادریسی(ع) الیاسی(ع) اوتاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۶ تعداد دانلود : ۱۰۴۷
در این پژوهش، با تکیه بر فتوحات مکّیه و فصوص الحکم ابن عربی، مراتب وجودی ادریس(ع) بررسی و تحلیل می شود. روش تأویلی ابن عربی بر پایه نظریه وحدت وجودی او بر مکاشفه، آیات قرآن و نیز روایت و اخبار وارد بر ادریس(ع) بنا نهاده شده است. وی در فصوص الحکم با تحلیل احوال ادریس، قرائتی نو به دست می دهد و معتقد است او به مرتبه تقدیس رسیده و منظور از تقدیس، شدّت تجرّد ادریس(ع) است که وی با ریاضت های سخت، نماینده عقل ناب می گردد. ابن عربی ادریس(ع) را با الیاس(ع) یکی می شمارد و معتقد است که سیر صعودی ادریس نبی(ع)، الیاس(ع) است که الیاس(ع) هم از رسولان است و هم از محمدیّون(امّت محمد(ص))؛ لذا در آخرالزمان باز خواهد گشت. بنابراین، ادریس(ع)- الیاس(ع) جامع میان نبوّت و رسالت است که صورت شخصیّه ادریسی فانی شده و به آسمان عروج کرده و بعد از عروج، به صورت شخصیّه الیاسی باز می گردد. پس، دارای دو حشر خواهد بود: یک بار، در کسوت نبوّت و بار دیگر، در کسوت ولی ای از اولیای محمد(ص). البته، ابن عربی در این نظر چندان یک رأی نیست و گاهی الیاس(ع) و ادریس(ع) را دو تن شمرده است که دو رکن از چهار رکن کعبه را تشکیل می دهند و در آخرالزمان یا از اقطابند، یا امام. از دیگر مقامات ادریس(ع)، جایگاه او به عنوان ابدال-اوتاد است که در مقام ابدالی، ادریس(ع) و در مقام اوتادی، الیاس(ع) است.
۱۰۳۸.

بررسی انتقادی اصالت طریقت «نعمت اللهیة» ایران

نویسنده:

کلید واژه ها: اجازه نامه طریقت نعمت اللهیه رضاعلیشاه معصوم علیشاه نورعلیشاه حسین علیشاه قطبیت شیخ المشایخ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات تاریخ تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فرقه ها و سلسله ها
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۶۷۵ تعداد دانلود : ۲۹۵۵
طریقت «نعمت اللهیه» در سده هشتم هجری، توسط شاه نعمت الله ولی پایه گذاری شد و همزمان با قطبیت شاه خلیل الله، یگانه فرزند و جانشین وی، به دکن هندوستان منتقل گردید. پس از شاه خلیل الله، تعداد یازده قطب در دکن هندوستان بر مسند قطبیت این طریقت تکیه زدند. شاه علی رضا دکنی، قطب دوازدهم این طریقت، به منظور گسترش دامنة ارشاد خویش و ترویج طریقت «نعمت اللهیه»، دو تن از مشایخ خویش به نام های میرطاهر و معصوم علیشاه دکنی را به ایران فرستاد. معصوم علیشاه دکنی در زمان حیات رضا علیشاه به قتل رسید و نورعلیشاه را به جانشینی خویش انتخاب کرد. نورعلیشاه نیز در زمان حیات قطب وقت، یعنی رضاعلی شاه از دنیا رفت و امور طریقت «نعمت اللهیه» ایران را به حسین علیشاه واگذار کرد. بر اساس قوانین طریقت نعمت اللهیه، تعیین جانشین و نیز تعیین قطب پسین، توسط قطب پیشین صورت می پذیرد. بررسی های تاریخی نشانگر این است که مستند کتبی یا شفاهی بر قطبیت حسین علیشاه و نیز شیخ المشایخی نورعلیشاه وجود ندارد. بنابراین، برخلاف دیدگاه سردمداران این طریقت، به نظر می رسد پس از درگذشت معصوم علیشاه دکنی، پیوند مشایخ طریقت «نعمت اللهیه» ایران با اقطاب این طریقت در دکن هندوستان گسسته شده است. این مقاله به روش تاریخی تحلیلی شواهد و قرائن این انقطاع را بررسی کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان