فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
306 - 324
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف یکی از مکاتب اسلامی است که از اسلام ریشه دارد و در طول تارخ اسلام طرفداران زیادی داشته و هم اکنون هم دارد و نه تنها دراندیشه بلکه در حرکت های جهادی و پایداری و گاه در قالب گروه های مبارز پا به عرصه وجود گذاشته است. در ادبیات معاصر فارسی وعربی، مؤلفه ها و شاخصه های ادب عرفانی و پایداری در شعر بشری البستانی و طاهره صفارزاده الگوهای مهم در ترکیب این دو حوزه ادبی ست.، بشری البستانی شاعره معاصر عراقی از جمله شاعرانی است که بخش بسیاری از اشعارش را به مفاهیم و مؤلفه ای ادبیات پیداری و در عین حال زبان و درون مایه های عرفانی اختصاص داده و طاهره صفارزاده از جمله شاعران معاصر ایرانی است که به عنوان یک شاعر انقلابی بخش مغتنمی از اشعارش را به مفاهیم ادبیات عرفانی اختصاص داده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به مطالعه و تحلیل مؤلفه های عرفانی در شعر شاعران ادب پایداری چون بشری البستانی و طاهره صفار زاده می پردازد.
ساختار و محتوای جان بخشی و تشخیص در مثنوی مولوی با تأکید بر کارکردهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
267 - 290
حوزه های تخصصی:
جان بخشی یکی از عنصرهای بنیادین اسطوره باوری است. اسطوره ها حقایقی را در باب باور، دانش و جهان بینی انسان های نخستین در اختیار ما می گذارند. اسطوره باوری با اندیشه های اشراقی و عرفانی و نیز با تخیّل شاعرانه پیوندی ناگسستنی دارد. مولوی به دلیل برخورداری از اندیشه های اشراقی و تخیّلی نیرومند در شاعری، غالبا به طور ناخودآگاه در فضای جان بخشی قرارمی گیرد و بسیاری از اندیشه های عارفانه خود را در مثنوی از رهگذر همین جان بخشی که زیر عنوان مشخص تشخیص قرار می گیرد عرضه می دارد.
در این مقاله با نگاهی به نظریه های جان بخشی و تشخیص، کارکرد آن ها را در مثنوی به اختصار مطرح کرده، سهم آن ها را در تجسّم اندیشه و عاطفه مولانا با مثال های متعدد نشان داده ایم. مهم ترین نتیجه این پژوهش، اثبات مجدد نقش بیان و زیبایی شناسی در القای اندیشه های مولانا به مخاطب است. این پژوهش داده های خود را از طریق اسناد مکتوب، کتاب و مقاله به دست آورده و آن ها را با روش تحلیلی توصیف کرده است.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
بررسی تطبیقی نی نامه مثنوی معنوی مولانا بر اساس نظریه نظام های گفتمانی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
149 - 169
حوزه های تخصصی:
نشانه- معناشناسی به استخراج نشانه هایی می انجامد که نمایان گر کارکردهای گفتمانی است. درک معنا از خلال روساخت و رسیدن به ژرف ساخت کلام، رابطه این نشانه ها را با کارکردهای شناختی و حسی آشکار کرده و نوع نظام گفتمانی را نمایان می سازد. از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی می شود و مولانای بلخی کلام به قصور می رسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بی بدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی است. استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریه های نوین ادبی، می تواند هنرنمایی های مولانای بلخی را در تئوری های ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی به رخ بکشاند، این پژوهش با پاسخ به این پرسش که؛ نظام های گفتمانی گرمسی در نی نامه کدامند، به بررسی شگردهایی می پردازد که کارکردهای گفتمانی را حاصل می کند و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تعامل میان نشانه و معناها را در «نی نامه» بررسی کرده است و نشان می دهد که برای درک معنا باید نشانه هایی را که از کارکردهای متفاوت شناختی و حسی درک می شوند، استخراج کرد و در رابطه تعاملی میان آن ها به گفتمان های حاصل شده پی برد.
تحلیل عرفانی کشف و شهود در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی پیش از سهروردی نمایندگان بزرگی مانند فارابی و ابن سینا داشت ولی با انتقادات بزرگانی همچون غزالی و فخر رازی روبه زوال و افول گذاشته بود که با ظهور حکمت اشراق جان تازه ای گرفت. سهروردی با وارد کردن کشف و شهود به وادی حکمت اسلامی و ناکافی دانستن استدلال و برهان عقلی و با بهره گیری از حکمای ایران باستان و حکمای الهی یونان، فلسفه را به عرفان نزدیک کرد و موسس مکتبی فلسفی شد که سیر حکمت در جهان اسلام را تحت تاثیر جدی خود قرار داد به طوری که حکمت متعالیه تلفیق حکمت مشاء و حکمت اشراق می باشد. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جریان های فکری زمان سهروردی، جایگاه کشف و شهود در میان عرفا و فلاسفه قبل از سهروردی بررسی شده و ضمن تعریف کشف و شهود، با تحقیق درباره مبادی و سرچشمه های فلسفه اشراق جایگاه کشف و شهود در آنها تبیین شود و همچنین در ادامه مقام کشف و شهود در روش فلسفی حکمت اشراق بررسی می گردد.
مبانی سیر و سلوک از دیدگاه سید یحیی شیروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
213 - 234
حوزه های تخصصی:
سیدیحیی بن بهاءالدین شیروانی، صوفی و شاعر و ادیب قرن نهم هجری (868 ق) است که در شهر شاماخی متولد شد. او ملقب به پیر ثانی و از مشایخ طریقت خلوتیه است. آثار و رساله هایی از عارف وجود دارد که در آن ها به شرح مسائل و آموزه های عرفانی پرداخته است. شیروانی در رساله منازل العاشقین چهل منزل عرفانی را معرفی می کند و تقسیم بندی هفت گانه او از مقامات عرفانی به اسفار صدرایی شباهت دارد. مقامات از نظر او عبارتند از: سیر الی الله، سیر لله، سیر علی الله، سیر مع الله، سیر فی الله، سیر عن الله، سیر بالله که ناشی از خودسازی درونی و پرورش روح با مجاهده، محبت و سیر در الله است. در رساله اطوار القلوب به حالات و مراتب قلب می پردازد و هفت طور را نام می برد که عبارتند از: صدر، قلب، شغاف، فؤاد، حبه القلب، سویدا و مهجه القلب. درباره رسیدن به حقیقت عقیده دارد که سالک به وسیله شریعت با رعایت طریقت سلوک به حقیقت نائل می شود. کلید واژه ها:
پیر مراد و شرح او بر ابیات دشوار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
87 - 109
حوزه های تخصصی:
کشف الرّاز فی حلّ اشعار مشکله حافظ شیراز، تألیف مشفق کرمانشاهی، پیرمرادبیگ (زنده تا سال 1237ق) مشتمل بر شرح ابیاتی از حافظ است که خود از دیوان خواجه برگزیده است. شارح در این شرح با به کارگیری روشی بالنسبه علمی به شرح ابیات دشوار خواجه پرداخته، از یکسونگری ها پرهیز کرده، از افسانه پردازی های معمول شارحان و به تعبیر خود او از «تکلفاّت رکیکه» فاصله گرفته، تا حدی به شمول معنایی شعر حافظ نزدیک شده و در نهایت شرحی به دور از اطناب از ابیات دشوار به دست داده است که در مقایسه با شروح معمول آن روزگار و احیاناً برخی شروح این روزگار می توان آن را شرحی بالنسبه علمی و واقع گرا خواند.
نگاهی به اندیشه های رودکی از منظر عرفانی و حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین می کرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش بزرگان و همچنین مباحث حکمی در نظر بوده است. قالب «تغزل» برای بیان احساسات، عواطف شاعرانه و عاشقانه استفاده می شده است. از این روی با عنایت به اشعار رودکی سمرقندی دریافته می شود که او در بیان حکمت و مباحث فلسفی و گونه ای از عرفان مبتدی پیش قدم بوده است. او در همه قالب های رایج آن دوره شعر گفته که از جمله موضوعات طرح شده در این قالب ها، نوعی از شناخت حقیقت و بیان معنویت است. گرچه او در آغاز راه است اما بی تردید موضوعاتی چون مرگ اندیشی، بحث های فلسفی، انسانی و ... از سوی رودکی مورد توجه شاعران پس از وی قرار گرفته است.
ابن فارض و حافظ درجستجوی تجلیات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
99 - 116
حوزه های تخصصی:
در اندیشه های عرفانی، اصل جهان بینی عارف بر محور وحدت وجود است. اینکه ذات حق به جلوه های گوناگون در کثرات و تعینات تجلّی کرده است و آن ها را آیینه تمام نمای حق نموده است. باتوجه به تأثر حافظ از اندیشه های ابن فارض این مفهوم در اندیشه عرفانی وی نیز واردشده است. در ادبیّات تطبیقی نقاط اشتراک و افتراق، تأثیر و تأثر دو ادیب وکار آن ها بررسی می شود. ادبیّات ملی یک کشور را غنی می کند، باعث تبادل افکار و توسعه فرهنگی می شود و این گونه ادبیّات یک ملت را بر جهان عرضه می دارد؛ لذا در این جستار، سعی شده است جلوه های عرفانی دو شاعر معروف عربی و پارسی ابن فارض مصری و خواجه حافظ شیرازی در چارچوب ادبیّات تطبیقی و روش مقایسه ای بررسی شود؛ اما آنچه قابل اثبات می باشد این است که هر دو شاعر معروف، قدر اشتراک های در آبشخورها و زبان عرفانی دارند و در مفاهیم اساسی عرفانی مانند بحث تجلّی، قابل مقایسه اند و باتوجه به تحلیل های انجام شده از زندگی اجتماعی و ادبی این دو ادیب معروف، خواجه حافظ شیرازی از ابن فارض مصری به طور غیرمستقیم؛ یعنی از طریق تعلّم در مکتب های زمانه اش تأثیر پذیرفته است.
شریعت، عرفان و اخلاق در «مجنون و لیلی» امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت ویژگی هایی کاثر، تحلیل معانی، فهم مسائل ادبی و آگاهی خواننده را نسبت به میزان دانش و معلومات صاحب آن بیشتر می سازد. آثار امیر خسرو دهلوی از متون مهم ادبیات فارسی به حساب می آیند. یکی ازین آثار، «مجنون و لیلی» است که به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده است. هر کس در نگاه اوّل به جنبه های عاشقانه و غنایی داستان مجنون و لیلی می اندیشد، امّا با مطالعه و ورود به داستان در می یابد که امیر خسرو در حوزه تصوّف، عرفان، اخلاق و نیز معارف اسلامی آگاهی کافی داشته است و این آگاهی به خوبی در آثار وی نمود پیدا کرده است، چون از هشت سالگی با شیخ نظام الدین اولیاء حشر و نشر داشته است و خود نیز فطر تیبیدار داشت، اشعار و آثار او تحت الشعاع ضمیر روشن و آگاه وی از تعالیم عالیه دین بوده است. این مقاله به بررسی نمود شریعت، عرفان واخلاق در مثنوی «مجنون و لیلی» می پردازد که شاعر از آنها بهره گرفته است.
پژوهشی پیرامون «مکتب سیر سر زانو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر و عرفان قدمتی دیرینه و پیوندی عمیق و ناگسستنی با هم دارند.حضور خیره کننده ی شعرای عارف در آسمان شعر و ادب فارسی،رشته های ارتباطی ادب و عرفان را بیش از پیش محکم ساخته است.در این میان بوده اند شاعرانی که اگر چه در وادی عرفان کمتر قدم زده اند ولی با نشر و بسط اصطلاحات عرفانی، گرمای وادی عرفان را مضاعف و حلاوت اصطلاحات مربوط به آن را دوچندان ساخته اند. هر کدام از اصطلاحاتی که در میان عرفا متداول و مرسوم بوده،دارای بار معنایی خاص بوده است.یکی از این اصطلاحات عرفانی-ادبی، «سیر سر زانو» است که بسیاری از شاعران زبانو ادب فارسی،در لابه لای اشعار و سخنان خویش،بارها به آن اشاره کرده و بهره ها و ثمرات ارزنده ای برای سالکان پای بند به این سیربرشمرده اند. از قرین گردیدن واژه "سیر" به معنی حرکت و تعالی با "زانو"، می توان به این حقیقت دست یافت که شعرای عارف و دل آگاه،اعتقاد داشته اند که این سیر،مکتبی است که می تواند در تعالی جان و روح سالک الی الله مثمر ثمر باشد. این پژوهش سعی دارد با روش تحلیلی-توصیفی به تبیین جلوه های گوناگون این سیر بپردازد و هم چنین فواید ارزنده ای را که در راستای این مکتب در دیوان های شاعران به آن اشاره شده، تک تک برشمارد.این پژوهش به خاطر بدیع بودن موضوع و نیز اهمّیت آن در وادی عرفان می تواند یافته ها و نتایج ارزنده ای را در بر داشته باشد.
گونه شناسی غزل قلندری (با محوریت غزل قلندری عطار و عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
211 - 234
حوزه های تخصصی:
غزل قلندری، گونه ای از شعر است که در آن به نفی ارزش ها و ستایش امور ضد ارزش می پردازند. این نوع غزل به جز محتوای کلی آن، در سطوح معنایی و ساختاری نیز از غزل های عاشقانه و عارفانه دیگر متمایز است؛ به همین دلیل بررسی گونه شناسی آن اهمیت دارد، ولی تاکنون از نظر مختصات گونه شناسی بررسی نشده است. در این جستار با روش تحلیلی توصیفی به بررسی گونه شناسی غزل قلندری پرداخته شده است با این هدف که گونه های این نوع از شعر فارسی و تطور گونه شناسی آن شناسایی شود. بر اساس یافته های این پژوهش، غزل قلندری هم از نظر مضامین و مفاهیم اصلی و کلیدی و هم از نظر ساختاری و بلاغی ویژگی هایی دارد که آن را از غزل های دیگر متمایز می کند. از مهم ترین ویژگی های این غزل، استفاده از مفاهیم کلیدی و کلان نمادهای ویژه خود و نیز کاربرد ساختار روایی و خروج از قالب رایج غزل کلاسیک است. همچنین غزل قلندری انواعی دارد که شامل غزل قلندری مستقل، وجه قلندری و زیرگونه غزل قلندری اجتماعی سیاسی است. بر اساس نتایج این جستار غزل قلندری در سیر تطور خود مراحل و گونه های مختلفی را پشت سر گذاشته و به نقطه ای رسیده که حلقه اتصالی برای غزل اجتماعی سیاسی ادوار بعد شده است.
شهود زمان لاهوتی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
223 - 236
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب می شود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظه های کشف و شهود برای عرفا در ساحت بی زمانی مطلق رخ می دهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و مستهلک می شود. برای عارف لحظه های جذبه و شهود و اتصال به عالم معنا، در ورای زمان عادی و محسوس، لحظات انکشاف افق هایی از حقائق غیبی در قلمرو ابدیت است. عارف در زمان غوطه ورشدن خود در وقت خوش مستی، دریچه ای از حقائق غیبی به رویش گشوده می شود و وی را دچار چنان التذاذی می کند که مابقی عمرش را در فقدان چنان اوقاتی، بی حاصلی و بی ثمری می داند. عارف در لحظه شهود و مکاشفه بیرون از مرز زمان ایستاده و از چنبره زمان رهیده و از قید چند و چون فارغ گشته است. عرفا مسئله عهد الست و پیمان آغازین آفرینش را در آیه الست در قرآن مورد تفسیر و تاویل قرار می دهند و همواره با یادآوری این پیمان ازلی، گویی اصواتی از موسیقی لاهوتی از آسمان ازل در گوش جانشان طنین انداز می شود؛ طوری که دچار شوریدگی و شیدایی وصفناپذیری می گردند و با تمام وجود به وجد و سرور می آیند. شنیدن خطاب الست در زمان ازل برای عارفان به مثابه نوشیدن شراب از جام محبت الهی است که جانشان را پُرشور و بی قرار می کند. شور و مستی عارفان ناشی از آن است که در این خطاب خداوند آنان را مستقیما مورد خطاب خود قرار داده است.
مبانی حکمی شفاعت در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شفاعت واعتقاد به آن از جمله ضروریات آموزه های دین اسلام محسوب می شود. حصول شناخت کافی از این ضروری دین ومبانی حکمی و عقلی آن امکان برخورداری از این جریان رحمت الهی را فراهم می آورد. از دیدگاه حکمای اسلامی، شفاعت طبق قاعده امکان اشرف تبیین و در جهت تتمیم قابلیت قابل، مطرح شده است و از دیدگاه عرفای مسلمان از طریق انسان کامل در قوس نزول و صعود و همچنین اسماء حسنای الهی و ارتباط این اسماء با رحمت و غفران الهی و واسطه گری انسان کامل به عنوان مظهریت اسماء الهی در عالم ناسوت به وقوع می پیوندد. اعتقاد به خلیفه اللهی انسان کامل و اشرفیت و ولایت او بر سایر موجودات راه دستیابی به شفاعت را سهل و آسان می نماید. زیرا قلب انسان کامل آینه تجلیات ذاتی و اسمائی حق تعالی است که پس از تجلی بر آن وساطت او بر عالم، تجلی می نماید.
روشی نو در اثبات محتوای وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
45 - 59
حوزه های تخصصی:
عارفان در اثبات مسأله «وحدت وجود» که اساس علم عرفان است تلاش های متعددی کرده و ادله گوناگونی ارائه کرده اند. این پژوهش، ضمن بهره مندی از ادله عرفا، می کوشد بعد از تبیین معنا و محتوای وحدت وجود در عرفان، روش نوینی در اثبات محتوای وحدت وجود ارائه کند. در این پژوهش، پنج مرحله برای اثبات همه محتوای وحدت شخصی وجود، تنظیم شده است: (1. وجود مطلق به اطلاق مقسمی تحقق خارجی دارد؛ 2. وجود مطلق، واجب بالذات است؛ 3. وجود مطلق واجب بالذات، واحد است و کثرت بردار و مشکک نیست؛ 4. موجودات (مخلوقات)، حقیقتا وجود نیستند؛ 5. کثرات، اطوار، شئون، مظاهر و آیات آن وجود حقیقی هستند) و برای هر یک، براهینی بیان شده و بعد از جمع بندی، همه محتوای وحدت وجود، اثبات شده است.
بررسی گفتمان مکاشفه در «رساله لوایح» عین القضات همدانی بر اساس رویکرد نقشگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
13 - 38
حوزه های تخصصی:
«رساله لوایح» یکی از آثار برگزیده در بستر مکتب عرفانی «کشف و شهود» است که در تبیین «مراتب مکاشفه» نگاشته شده است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر یعنی «گفتمان عشق شهودی و مکاشفه عیانی»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور مشارکین محوری گفتمان در قالب اضلاع سه گانه مثلث عشق جستجو کرد. عین القضات همدانی با ارائه گفتمانی چندبعدی با محوریت «عاشق»، ارتباط متقابل وی با «معشوق» و واسطه گری «عشق»، سعی در بیان «عشق شهودی» با دیدگاه منحصر به فرد و شاعرانه خود دارد. با توجه به هدف غایی مؤلف از عشق شهودی، یعنی «مکاشفه عیانی»، «یکی شدن با معشوق» و در نهایت «فنای افعالی و صفاتی»، آنچه که در مورد عاشق اهمیت دارد «محو، فنا و اتحاد» است. از این رو این مشارک به اقتضای استعداد روحی خود در هر یک از مراتب مکاشفه، حالات عاطفی خاصی را تجربه می کند.
در این پژوهشِ «توصیفی تحلیلی» سعی شده است با تأکید بر دستور نقشگرای هلیدی، بارزترین حالات عاطفی موجود در متن نسبت به مشارک مرکزی گفتمان، در هر یک از مراتب مکاشفه براساس «التباس» و «تجلی ذات بلاکیف» بررسی شود.
رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در رابطه با رویکرد قرآن و عرفان به معنا و مفهوم تزکیه بحث می کند. واژه تزکیه در اصل حاوی دو معنای رشد و نمو دادن و تطهیر وپاکیزه سازی است. البته باید توجه داشت که این دو معنا با یکدیگر، پیوند دارند و به نوعی لازم و ملزوم یکدیگرند. معمولا در کتاب های تعلیم و تربیت و متون اخلاقی و عرفانی دو واژه تربیت و تهذیب را به جای تزکیه به کار می برند.
تزکیه در عرفان عبارت است از زدودنِ نفس و تخلیه آن از عقاید باطل و اوصاف مذموم، میراندنِ هوای نفس، تربیت کردن و به صلاح آوردن نفس و از صفت امّاره به مطمئنه رسانیدن آن. برخی تزکیه را به معنای ترک دنیا دانسته اند. در منابع عرفانی به تزکیه به طور مستقل کمتر پرداخته شده و بیشتر آن را ذیل، سیروسلوک و ریاضت نفس مطرح کرده اند. در آثار اخلاقی نیز، ذیل بحث تهذیب نفس، به تزکیه پرداخته شده است.
وارستگی از دیدگاه اکهارت و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
77 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر پژوهشی تحلیلی درباره «وارستگی» از دیدگاه اکهارت و مولوی،دو عارف بزرگ مسیحی و مسلمان است؛ که با استفاده از منابع کتابخانه ای، مفهوم و ویژگی های وارستگی مورد بررسی قرار گرفته است. وارستگی یکی از محوری ترین آموزه های عرفان در میان همه عرفا و مکاتب عرفانی است. وارستگی در نظر اکهارت و مولوی چنان منزلتی دارد که همگان را به این راه دعوت می کنند. وارستگیدر نزد اکهارت و مولوی عبارت است از عدم تعلق، حریت و ترک؛ حالتی که فرد کاملاً از خویش و همه چیز بیرون رفته و به اتحاد با خدا نایل می شود. حالتی است که فرد کاملاً ازخویش و همه چیز بیرون می رود. هیچ ندانستن، هیچ نداشتن و هیچ نخواستن سه پیشنهاد اکهارت برای رسیدن به وارستگی است، به همان ترتیب ترک علم، ترک تعلق و ترک اراده برای رسیدن به وارستگی از دیدگاه مولوی ضروری است.
قله ای در دامن الوند: تاملی در عرفان باباطاهر عریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باباطاهر همدانی عارف روشن ضمیر و نام آشنای سده پنجم هجری است که دوبیتی های آبدار و پرمعنای او در زمره برجسته ترین دوبیتی های تاریخ ادبیات ایران به شمار می آید. اشعار دلنشین و موزونش نشانگر آگاهی وی از مبانی دینی و ظرائف عرفانی است. اما به دلیل اینکه اشعارش در گذر ایام دچار تغییر و تحول شده و آنچه در کتب مختلف در مورد شرح حال وی ثبت شده افسانه آمیز و گوناگون است، شخصیت و طرز اندیشه وی در هاله ای از ابهام فرو رفته است.در این پژوهش تلاش نموده ایم با بررسی اشعار بر جای مانده از او و برخی جملات قصارش، همچنین با استناد به دیدگاه نویسندگان و پژوهشگران مختلف، نظرگاه و اندیشه وی را در باب مسائل عرفانی مورد بررسی قرار دهیم. امید که در این زمینه گامی به پیش برداریم
بررسی معناداری مفاتح غیب و معرفت بخشی آن با رویکردی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
130 - 152
حوزه های تخصصی:
مفاتح غیب» واژهای قرآنی و برگرفته از آیه 59 سوره انعام است. مفسران، فیلسوفان و عارفان در خصوص معنا، تفسیر و تأویل این آیه به بحث و بررسی پرداخته اند. نظرات عارفان درباره مفاتح غیب را می توان به دو دوره زمانی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. در دوره پیشاابن عربی تبیین های معرفت شناسانه و انسان شناسانه از مفاتح غیب نمود بیشتری دارد و سپس با ظهور غزالی رویکرد وجودشناسانه به مفاتح غیب آغاز و قوت می گیرد، به طوری که او از آن به علم اسباب تعبیر می کند. ازاین رو، غزالی تنها صفت علم را مفاتح غیب می داند؛ اما با روزبهان بقلی این رویکرد نضج و تفصیل بیشتری می یابد. او تمامی صفات ازلی را به-عنوان مفاتح غیب معرفی می کند. با ظهور ابن عربی رویکرد وجودشناسانه به اوج خود می رسد. در دوره پساابن عربی رویکرد وجودشناسانه غالب است و از مفاتح غیب به اسمای ذاتی، مراتب وجود و سرِّ قدر تعبیر می شود. درباره امکان معرفت به مفاتح غیب نیز نظرات دو گونه است؛ برخی آن را حتی برای پیامبران و ملائکه مقرب غیرممکن دانسته اند و علم به آن را درانحصار خداوند می دانند و برخی نیز علم به آن را برای کمّلین انبیا و اولیا میسّر می دانند. برخی نیز با رویکردی شیعی از این نیز فراتررفته و از وجود حضرات معصومین(علیهم السّلام) به مفاتح غیب تعبیرکرده اند.