فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نظرات و مواضعی که در مورد ابن عربی به عنوان متفکری تأثیرگذار ابراز شده است، از امور شایان توجه در تاریخ فکر شیعی است. علی رغم جایگاه خاص وی نزد برخی حکما و عرفای شیعه، دیگرانی نیز بوده اند که با وی به مخالفت برخاسته و عقایدش را نقد و نفی کرده اند. نسبت معنوی میان تشیع و جنبه های حکمی عرفان اسلامی، همچنین اظهار محبت و علاقه ای که در تألیفات ابن عربی به ائمه و اولیای شیعی (ع) دیده می شود، می تواند به منزلة زمینه ای برای تمایل حکما و عرفای شیعه به مطالعه و شرح آثار وی تلقی شود. همچنین وی به علت اظهار عقاید وحدت وجودی و برخی عباراتی که دلالت بر تأکید وی بر اعتقاداتش به عنوان یک مسلمان سنی مذهب دارد، همواره مورد طعن و انتقاد قرار داشته است. نوشتار حاضر به گزارش برخی از این شیفتگی ها از سویی و انکارها از سوی دیگر می پردازد. بدین ترتیب پرسش اصلی که در این مقاله بدان پرداخته خواهد شد عبارت از این است که موضع اندیشوران شیعی در قبال ابن عربی چیست؟
«از قلندر عطّار تا رند حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جلوه های مهم شعر عرفانی به کار بردن مضامین قلندری و رندی است. این گونه اشعار به طور رسمی با سنایی آغاز می شود. استفاده کردن از مضامین رندانه و مفاهیم قلندرانه در شعر فارسی چنان جایگاهی دارد که پس از سنایی، شاعرانی هم چون عطار، مولوی ،سعدی و حافظ آن مضامین را در اشعار خود بسیار به کار برده اند. با بررسی اشعار قلندرانه ی عطار و غزلیات رندانه ی حافظ به عنوان برجسته ترین نمونه های شعر قلندری و رندی ، می توان به وجوه اشتراک و شباهت در هویت قلندر و رند در شعر آن دو سخن سرا پی برد. قلندر در شعر عطار جلوه های منفی و مثبتی دارد. قلندر او گاه در صدر می نشیند و گاه خواری می بیند. این خصوصیت در مورد رند حافظ هم مصداق دارد به طرزی که مصاحبت با رند افتخاری بس بزرگ است اما گاهی مراودت با او چیزی جز بدنامی به دنبال ندارد. بررسی این مسأله، بحث در ریشه لغوی ، مقایسه مفاهیم دو اصطلاح قلندر و رند در شعر عطار و حافظ ، شاخصه های اصلی تفکّر قلندری و بنیان های اساسی اندیشه رندی را در ادبیات فارسی و متون عرفانی تبیین می کند. این موضوع در مقاله پیش رو بررسی شده است.
ملامتیه در غزلیات حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان اهل عرفان و تصوف گروهی سر برآوردند که هدف اصلی آنها مبارزه با ریا و تظاهر بود آن هم در جامعه ای که رسیدن به مناصب بالا بسیاری را در تکاپو انداخته بود، این گروه با وجود آن که در ملا عام اعمالی انجام می دادند که سرزنش و ملامت عوام را برمی انگیخت در خفا با اخلاص کامل به عبادت پروردگان بی چون می پرداختند و لحظه ای از یاد وی غافل نبودند. این گروه از صوفیه در شعر و ادب فارسی نمود فراوان یافته اند و شعرای بنام در مورد این طریقه داد سخن داده اند و مشرب و ذهنیّات آنها را به تدقیق بیان کرده اند و برخی از این شعرا خود این طریقه پیش گرفته اند و در گسترش چنین تفکّری کوشیده اند و آثار نظم و نثر خود را به این شیوه زینت داده اند از بین آنها می توانیم به شیخ محمدعلی حزین لاهیجی اشاره کنیم. نکته مهم آن که حزین در بین غزلیات خود معارفی ناب نسبت به این گروه آشکار کرده و پرده از اصل و درون مایه تفکرات آنها برداشته است که بسیار قابل توجه است و می تواند در بسیاری از تحقیقات تاریخی موثر واقع گردد.
وارستگی از دیدگاه اکهارت و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
77 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف نوشتار حاضر پژوهشی تحلیلی درباره «وارستگی» از دیدگاه اکهارت و مولوی،دو عارف بزرگ مسیحی و مسلمان است؛ که با استفاده از منابع کتابخانه ای، مفهوم و ویژگی های وارستگی مورد بررسی قرار گرفته است. وارستگی یکی از محوری ترین آموزه های عرفان در میان همه عرفا و مکاتب عرفانی است. وارستگی در نظر اکهارت و مولوی چنان منزلتی دارد که همگان را به این راه دعوت می کنند. وارستگیدر نزد اکهارت و مولوی عبارت است از عدم تعلق، حریت و ترک؛ حالتی که فرد کاملاً از خویش و همه چیز بیرون رفته و به اتحاد با خدا نایل می شود. حالتی است که فرد کاملاً ازخویش و همه چیز بیرون می رود. هیچ ندانستن، هیچ نداشتن و هیچ نخواستن سه پیشنهاد اکهارت برای رسیدن به وارستگی است، به همان ترتیب ترک علم، ترک تعلق و ترک اراده برای رسیدن به وارستگی از دیدگاه مولوی ضروری است.
روش شناسی ویلیام، چیتیک در بررسی و تفسیر متون حکمی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآمدی روش ها از عوامل رشد دانش هاست. شناسایی و ارزیابی روش های محققان برجسته، به ویژه مستشرقان می تواند به بهبود مباحث روش شناسی کمک کند. به همین منظور، این مقاله درصدد است تا روش مواجهه ویلیام چیتیک، از خاورشناسان برجسته معاصر را در مطالعه و تفسیر متون حکمی و عرفانی اسلامی بررسی و تبیین کند. چیتیک با نقد عملکرد گروهی از مستشرقان، تلاش می کند تا متناسب با فرهنگ اسلامی از روش هرمنوتیک مؤلف محور برای تفسیر متون و فهم نیّت مؤلف بهره گیرد. در این مقاله ابتدا آسیب های مطالعاتی حکمی و عرفانی از دیدگاه چیتیک معرفی و منشأ آنها توضیح داده می شود و ضمن اشاره به عناصر اصلی روش هرمنوتیکی، معیارهای کاربردی او برای تفسیر این دسته از متون تبیین می شود که مهم ترین آنها عبارتند از: بررسی روابط و تناسب های متن، شناخت ارکان اندیشه ها و تعلیم های اصلی مؤلف، مقایسه آرای نمایندگان صاحب نظر، توجه به مفروضات واحد و روش های متفاوت، توجه به لوازم معنایی اصطلاحات، شناخت ابعاد وجودی و شخصیتی مؤلف و اثر او، مواجهه مستقیم با متن، توجه به رابطه اندام وار متن، توجه به ابعاد مختلف یک مسئله، توجه به سیاق متن، هم اندیشی ذهنی با مؤلف، بهره گیری از تکنیک طرح پرسش مناسب، شناسایی مسائل بنیادی مؤلف و توجه به زمینه های آرا و تعالیم
وحدت وجود از منظر علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
شاید بتوان مهم ترین بحث از مباحث کلام، فلسفه و عرفان نظری را، بحث دربارة توحید و حقیقت آن دانست. در این بین دیدگاه ها و اختلاف نظرهای بسیاری بین اهل کلام و فلاسفه و عرفا وجود دارد که کتاب های بسیاری در این عرصه به آنها اختصاص داده شده است. اهل کلام و فلاسفه مشاء، به بینونت خالق و مخلوق رأی داده اند؛ متفکران اشراقی به نوعی وحدت معتقدند که کثرت را شامل می شود. مؤسس حکمت متعالیه به تبع فهلویون، وحدت تشکیکی و سپس به تبع اهل عرفان، نوعی از وحدت شخصی وجود را مطرح کرد. عرفا نیز وحدت شخصی وجود را رأی ادق می دانند. یکی از متفکران معاصر، یعنی استاد محمدتقی جعفری نیز در آثار خود به طور پراکنده به این مسئله پرداخته و در ظاهر امر به مخالفت های بسیار و اشکال های متعددی در مقابل دیدگاه وحدت وجود همت گمارده است. ما در این مقاله، ضمن طرح اشکال های ایشان، به بازسازی دیدگاه وی در زمینة «ارتباط خالق و مخلوق» پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که باید به نظریات استاد جعفری در دو مقام توجه کرد. ایشان در مقام نخست با نگاه پانته ایستی به نقد «وحدت وجود» عرفا می پردازد، حال آنکه در ایستار دوم از حیات علمی خویش، به دیدگاه عارفان نزدیک شدند و وحدت شخصی وجود را پذیرفتند.
قرب نوافل و فرائض و تطبیق آنها بر مقامات عرفانی
حوزه های تخصصی:
«قرب نوافل» و «قرب فرائض» دو اصطلاح عرفانی برگرفته از متون دینی هستند که در آثار عرفانی فراوان، از آن دو استفاده می شود. در این نوشتار، به هدف تبیین بیشتر برخی از متون دینی از یک سو، و نشان دادن ارتباط عمیق اصطلاحات عرفان اسلامی با متون دینی از سوی دیگر، افزون بر اشاره به آیات و روایاتی که این اصطلاحات از آنها برگرفته شده ، نظرات عمده در چگونگی تطبیق این دو مقام بر مقامات عرفانی بیان گردیده و یکی از آن میان بر دیگران ترجیح داده شده است. روش به کار گرفته شده در این مقاله، «تحلیلی – توصیفی» است و نظریة مختار مقاله در نهایت، آن است که «قرب نوافل» به فنای صفاتی و «قرب فرایض» به فنای ذاتی اشاره دارد و از این رو، دو مقام بالاتر از آن دو نیز تصور می شود که یکی عبارت است از: مقام «جمع میان قرب نوافل و فرائض» و دیگری «مقام تمحض» که در آن مقام، عارف به اختیار خود می تواند در هر کدام از مقامات قرب نوافل، قرب فرایض و جمع میان آن دو قرار بگیرد.
تناقض گویی در شریعت پائولو کوئلیو
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت حیرت آور، تمدن و صنعت، کم کم نقش دین و معنویت در جامعه کم رنگ شد. این امر بر بشر خواهان معنویت و پرستش، گران آمد و معنویت های ساختگی، از سوی پیامبران نوظهور، که مدعی درک حقیقی معنویت بودند، برای ارضای این عطش در زندگی انسان معاصر غربی در قالب های مختلف عرضه شد. یکی از این معنویت های نوظهور، جنبش معنوی پائولو کوئیلو است؛ شخصیتی که سابقه ای با تأثیرپذیری از گذشته خود و نظرات دیگران، توانست در قالب تأثیرگذار رمان، کتاب های مختلفی را برای نشر افکار خود به تشنگان معنویت ارائه دهد. آنچه در این مقاله مورد بررسی قرار می گیرد، ارائه نمونه هایی از درون نوشته های وی برای تشخیص خطاهای اوست تا صرف نظر از غیر عقلانی بودن افکار و نظریات وی، بتوان خطاها و نقاط ضعف موجود در آثار وی را از طریق تناقض و عدم انسجام افکار و نظرات وی به دست آورد. شیوة نقد در این نوشتار، بررسی بسیاری از تناقض های موجود در آثار وی می باشد. به بیان دیگر، نقد پیش رو، نقدی درون متنی است که نشان دهندة عدم پایبندی نویسنده این آثار به نظرات و گفته های خود می باشد. از آنجا که وی مدعی ارائه شریعتی نوساخته است، و در این راه از رمان بهره می برد، این موضوع نیز مورد بررسی مختصری قرار گرفته و در پایان، به دلیل بنیادین بودن تأثیر نگرش به خداوند در هر تفکر، تصویری که او از خدا در شریعت خود ارائه می دهد نیز بررسی و ذکر می شود.
«التزام مولانا جلال الدین به شریعت، طریقت و حقیقت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالباً صوفیه، سه مقوله شریعت، طریقت و حقیقت را مقوله ای واحد، تفکیک ناپذیرو به منزله چراغ راه تلقی کرده ومدعی بودند که طریقت، جز مجاهده در تزکیه نفس و مانع آمدن آن از تعلق خاطر به «ماسوی الله» نیست. ایشان سرآغاز ورود به مرحله حقیقت را شریعت می دانند و طریقت و حقیقت را بدون شریعت از باب زندقه و الحاد می شمارند. مولانا جلال الدین محمد بلخی عارف قرن هفتم، شریعت را بسان شمعی می داند که بی نور آن، سلوک در طریقت و رسیدن به حقیقت امکان پذیر نمی تواند بود. وی در آثار خود درباره ی عدم مغایرت این سه مقوله و وجوب انجام و رعایت آداب و معتقدات و معاملات شریعت و طریقت و حقیقت تأکید دارد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند پس از تفکیک نظرات وی در زمینه باورداشت های او درباره آداب شریعت و لبّ و معنای آن ها در مقوله طریقت و حقیقت بررسی اجمالی داشته باشند
رابطه تشیع و تصوّف در آثار سید حیدر آملی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به چند موضوع اساسی در خصوص یکی از مهمترین ارکان اندیشه عرفانی سید حیدر آملی پرداخته است. ابتدا به طور مشروح به انگیزه طرح این موضوع از سوی سید حیدر اشاره شده و سپس به بیان چگونگی رابطه بین تشیع و تصوف پرداخته است و مهمترین دستاور این نوشتار این است که سید حیدر قائل به وحدت بین دو فرقه حقه تشیع و تصوف می باشد و این دو یک حقیقت واحد هستند، که انسان کامل باید به آن برسد.
دوسوگرایی انسان در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی دوسوگرا است که هم در خلقت و هم در سلوک ، به دو سوی نور و ظلمت گرایش دارد . بخشی از وجود او به عالم نور و بخشی به عالم ظلمت تعلق دارد . تمثیل نور و ظلمت و قرار گرفتن انسان در میانه آن دو با استفاده از بیانی نمادین مطرح شده است . روح و جسم. عقل و نفس. جام و نور یا جام و باده و همچنین آینه و نمد از عمده ترین عناوین تمثیل به شمار می روند . زن و مرد بیانی دیگر برای نمایش تقابل نمادین نور و ظلمت در حیطه ی آفرینش انسان می باشد . تمثیلی که در میان دیگر فرهنگ ها و مذاهب نیز می توان جنبه ای از آن را مشاهده کرد . علاوه بر این زن خود دارای چهره ای دو سویه است . از طرفی نماد ظلمت در برابر مرد است و از طرفی دیگر سمبل نور حقیقی یعنی حقیقت مطلق .
ویژگی دوسوگرایی انسان، تحت تأثیر تعلق وی به مفهوم و بحث گسترده ای موسوم به "حقیقت محمدیه " شکل گرفته است؛ چرا که حقیقت محمدیه نیز که انسان ، مهمترین مصداق آن به شمار می رود، مفهومی دوسوگرا است که نقش واسطه گری را بر عهده دارد.
ارتباط عرفان و هنر اسلامی وتجلّی آن در معماری آرامگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابستگی هنرهای مختلف به مباحث عرفانی چنان عمیق و پیچیده است که فرض جدایی آنها از یکدیگر محال می نماید. این همبستگی در بین ادیان الهی و هنر بومی آن کشورها به خصوص شریعت مقدّس اسلام آشکارتر است؛ پس آیا عرفان ابزاری مؤثّرتر وسخنگوتر وشارحی برتر از هنر برای معرفی و حضور خود نداشته است و آیا می توان گفت عرفان متعلّق به ذات وماهیّت تمام ادیان است؟ در این مقاله سعی شده به روش اسنادی اهمّیّت هنر معنوی و تجلّی عرفان در هنر اسلامی مورد بررسی قرارگیرد و زیبایی های فراموش شده، یادآوری گردد ودر نهایت نقش اساسی عرفان در جهت بخشیدن وهدایت هنر و هنرمندان به سوی مقصد الهی شان بیان شود.
نگاهی تحلیلی به رابطه معنوی سلطان ولد و مشایخ طریقه مولویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین محمد، معروف به سلطان ولد، یکی از قدرتمندترین مشایخ طریقه مولویه محسوب میشود. او همواره مشایخ و بزرگان مولویه را تکریم و از اوامر پیرانه آنها اطاعت میکرد. سلطان ولد نه تنها سرسپرده پدر خود بود، بلکه صحبت سید برهانالدین محقق ترمذی را نیز درک کرد. او از زمره کسانی بود که به حقیقت وجودی شمس تبریزی پی برد و شمس نیز اسرار الهی را در گوش جانش دمید. علاوهبر این، سلطان ولد از خلافت صلاحالدین زرکوب احساس خشنودی میکرد و او را شاه دو جهان و یکتای عالم میدانست. وی حسامالدین چلبی را نیز شیخ خود دانسته، معتقد بود که با تمسک به ولایت الهی او به کعبه مقصود میتوان رسید. پس از مرگ حسام الدین، سلطان ولد پشتیبان معنوی خود را از دست داد و در فراق او به گریه و زاری پرداخت؛ اما حسامالدین به خواب او آمد و به سوی کریمالدین بکتمر هدایتش کرد. سلطان ولد اگر چه به مدت هفت سال از افاضات معنوی این مرشد بهره میگرفت، اما او را به - مریدان معرفی نکرد. نگارندگان چند عامل را در گمنام ماندن کریم الدین بکتمر دخیل میدانند: 1 - حب مفرط مریدان به سلطان ولد؛ 2- میل سلطان ولد به مقدس نشان دادن خاندان مولوی؛ 3 قدرت اجتماعی سلطان ولد و شهرت گریزی کریمالدین؛ 4- عقاید عرفانی سلطان ولد. در این جستار برآنیم تا ارتباط معنوی سلطان ولد را با مشایخ طریقه مولویه بررسی کنیم.
بررسی تطبیقی مفهوم تجلی در اندیشه وحدت گرای مولانا و شبستری با استناد به مثنوی و گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همان طور که می دانیم اصل جهان بینی مولانا بر محور وحدت وجود است؛ اینکه ذات حق به جلوه های گوناگون در کثرات و تعینات تجلی کرده و آن ها را آینه تمام نمای حق نموده است. با توجه به تأثّر شبستری از مکتب مولانا، این مفهوم در ایدئولوژی عرفانی وی نیز وارد شده است. در این مقاله برآنیم تا به بررسی تطبیقی مفهوم «تجلی» که یکی از مفاهیم اساسی در مبحث وحدت مطلق است بپردازیم. هدف عمده ما در مطالعه حاضر، در اصل بررسی شباهت ها و تفاوت های دیدگاهی مولانا و شبستری نسبت به مسأله تجلی ذات حق در کثرات و تعینات است.
انسان و عمومیت عرفان از منظر شاه آبادی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آراء آیت الله شاه آبادی(ره) در زمینه های گوناگون با نگاهی عرفانی بیان شده است. از منظر ایشان انسان از دو بعد ظاهری و باطنی تشکیل شده است؛ جنبه باطنی انسان مراتب هفتگانه دارد که در طول هم اند و در فطرت انسان باالقوه اند. همه معارف الهی در آن سرشته است که معصوم و فراگیر است؛ اما با حجاب هایی پوشیده می شوند و با التزام به شریعت و خردورزی می توان به آن فطرت اولیه بازگشت. عرفان نیز سیر در این موانع به همین فطرت و حقیقت وجود انسان و تحقق آنهاست که انسان را آیینه تمام عوالم هستی و به تعبیر دقیق تر آیینه تمام نمای خدا می کند.
شاه آبادی با اعتقاد خود در مورد فطرت اولیه انسان به بیان عرفان برای همه گرایش داشت، تا هر کس به اندازه خود از آن استفاده کند. راه رسیدن به همه مراتب عرفانی تهذیب نفس با شریعت است. از مباحث این پژوهش این نتیجه حاصل می شود که دین ابعاد گوناگونی دارد که در بطن هم هستند و حقیقت آنها عرفان است. ضرورت معرفی جنبه باطنی دین از این جاست که تشنگی معرفت و حق امری حقیقی و درونی انسان است و این امر موجب رجوع تشنگان به آن و پویایی و زنده بودن نیز می شود.
ولایت در احادیث قدسی و بازتاب آن در برجسته ترین متون منثور عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ولایت" و "ولی" از محوری ترین و اساسی ترین واژه ها و اصطلاحات فرهنگ اسلامی، بویژه عرفان شیعی است.از قدیمی ترین متون اسلامی تا متاخرترین آن ها،به این موضوع پرداخته اند.رویکرد فراوان و توجه همه دانشمندان اسلامی و عارفان به این مقوله به سبب توجهی است که بدین موضوع در قرآن کریم و به تبع آن در گفتار حضرت پیامبر اسلام (ص) شده است
مقام ولایت از آن کسانی است که خداوند افعال و اوصاف بشری را از آن ها زدوده و به اوصاف الهی تبدیل کرده است. حضرت حق این طایفه را به مبارزه با هوای نفسانی نصرت داده و در کنف حمایت خود نگهداری می کند تا جایی که آنان را به عنوان دوست مخصوص خود برگزیده است. در این پژوهش، این موضوع از منظر احادیث قدسی در کتب عرفانی از قبیل کشف المحجوب ، رساله قشیریه،مرصادالعباد و...مورد واکاوی قرار گرفته است.
رمز نور و رنگ در آرای علاءالدوله سمنانی و سیدمحمد نوربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توصیف منازل سلوک و اطوار قلب و مکاشفات خلوت، از طریق انوار و الوان در تصوف و عرفان اسلامی، به خصوص در طریقه کبرویه، و نقش شیخ در این زمینه دارای اهمیت خاصی است. علاءالدوله سمنانی (659- 736) و سیدمحمد نوربخش (795- 869) دو تن از عارفان مشهور این طریقه به شمار می روند که در آثار خود به این مهم پرداخته اند. سمنانی آنچه را که کبرویه، اطوار سبعه قلب می خواند، به لطایف تعبیر کرده و در تقریر خود هریک از این لطایف سبع را در وجود انسان که عالم صغیر محسوب می شود، حکم وجود انبیا و مظهریت آن ها را در عالم کبیر دانسته و نیز هریک از این ها را، دارای نوری خاص با رنگ مخصوص به خود می داند که سالک در مراتب و اطوار، در حال مکاشفه، مشاهِد آن نور خواهد بود. نوربخش نیز با بیان مراتب نور و تقسیم آن به وجود، علم و ضیا و تطابق هریک با عوالم خمس و تمثّل آن با رنگ ها و بیان فیوضات الهی و ارتباط آن با افلاک سماوی و ارتباط میان انوار متلونه و تجلیات متعیّنه به این موضوع شکلی نمادین بخشیده است. بررسی تحلیلی و مقایسه ای این موضوع در برخی متون عرفانی کبرویه و آثار سمنانی و نوربخش، می تواند قلمرو جدیدی به روی انسان در فهم مکاشفات عرفانی باز کند.
رویکردِ سنایی به تقابل های دوگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر، با استفاده از روشِ «نشانه شناسی ساختارگرا» و با تکیه بر شعرِ سنایی کوشیده است رویکردِ سنایی را در برخورد با تقابل های دوگانی بررسی کند. به همین منظور، با طرحِ دو موضوع؛ یعنی بارِ ارزشیِ نشانه و شبکه هم تراز، آن دسته از تقابل های دوگانی که در شعر وی رایج است، تحلیل و بررسی شده است. این بررسی نشان گر آن است که در زبان و اندیشه سنایی سه منظرِ متفاوت وجود دارد. در هر یک از این چشم اندازها، رویکردِ سنایی به قطب های تقابل، متفاوت است. این رویکردها، در حقیقت حاکی از آن است که بارِ ارزشی قطب ها در سیرِ تحولِ فکری سنایی به طورِ مستمر تغییر می کند. علاوه بر این، شبکه های هم ترازِ متفاوتی در هر رویکرد پدیدار می شود که بنابر اصلِ پیوستگی، همه عناصرِ آن، بارِ ارزشی یکسانی دارند.
آیین های مشترک سمک عیّار با فتوّت نامه سلطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذخیره ها و میراث فرهنگی جوامع متمدن، قوای دفاعی معنوی در مقابل هجوم بیماری های فرهنگی و معنوی است. اعتقادات و آیین های هر ملتی در صورت بروز بحران، می توانند جامعه را از آسیب ها و بیماری های اجتماعی و فرهنگی مصون بدارند. بویژه در شرایطی که مجموع نظام ارزشی کهن در حال بی اعتبار شدن و نظام ارزشی جدید بیگانه در حال استقرار و جایگزینی می باشد. این ذخائر فرهنگی و اخلاقی که به صورت رسوم عرفی و آداب قدیمی در بَطن جامعه و لایه های درونی آن وجود دارد با تجلی خود و به وسیله افزایش قدرت اعتقادی و باورهای معنوی و اخلاقی افراد جامعه می تواند ضایعات اخلاقی و اجتماعی را کاهش دهد. از جمله آثاری که در رابطه با آیین فتوّت و جوانمردی نوشته شده، دو اثر (سمک عیّار و فتوّت نامه سلطانی) سراسر سرشار از اندیشه ی فتوّت و آیین جوانمردی ا ست. در این پژوهش سعی شد تا به پنجاه و یک آیین مشترک بین دو اثر پرداخته شود و مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
میزان سازگاری و سازوارگی مقولات عرفانی با علم در گلشن راز شیخ محمود شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه عمیق به متون عرفانی مسبّب حرکت فکری انس ان است. شناخت عرفانی ع ارف، کلّ هستی از جمله فیزیک عالم و ماورای فیزیک آن را در بر می گیرد. لذا تفکّر اندیشمندانه در آن ضروری می نماید. بررسی این حوزه از جنبه های مختلف مخصوصاً جنبه علمی و هم سویی آن با یافته های علمی بشری آن چنان که باید مورد توجّه اندیشمندان و دانشمندان ادیان مختلف قرار نگرفته است. مسأله این است که اگر حوزه معرفتی عرفان مشتمل بر شناخت بالاتری از هستی است، حتماً زمینه شناخت علمی نیز در آن موجود است. لذا این مسأله را باید از مسائل مهّم در عرصه پیشرفت علمی بشر محسوب کرد و ورود عرفان را به حوزه علم جایز دانست. عدّه ای با ابراز رابطه خصمانه بین «علم» و «عرفان» سعی بر آن داشته اند تا این دو را ناسازگار جلوه دهند و عدّه ای به سازگاری علم بشری با گفتار عرفانی عارفان باور داشته اند. مقاله حاضر، ابیاتی از گلشن راز شیخ محمود شبستری را با توجّه به داده های علمی منطبق با کشفیّات علمی عصر جدید، مورد بررسی قرار داده است.