دعوت های مکرر قرآن به تدبر، تفکر و تفقه، همه حاکی از این واقعیت است که نیروی ادراک انسان و حاصل تأملات منطقی او، دارای اعتبار و ارزش مثبت معرفتی است. به طور مسلم، یکی از مهم ترین منابع تفسیر قرآن، عقل است. کاربرد عقل در تفسیر قرآن به دو نوع تقسیم می شود: عقل مصباح و عقل منبع. مجاهد (متوفی 101هجری) که از صدر مفسران تابعی است، با عقل گرایی در آرای تفسیری اش، از دیگران مفسران صحابه و تابعین، متفاوت و ممتاز شده است. جریان تفسیری حاکم در عصر صحابه و تابعین، راهبرد تفویض، به معنای تسلیم در برابر ظواهر معارفی از آیات و روایات بود، به نحوی که درخصوص تأویل آیات و روایات، به ویژه آیات و روایات صفات خدا احتیاط می کردند، جمعی از تابعین مانند سعید بن مسیب، شعبی، نافع و دیگران براین اساس به تفویض گراییدند. مجاهد با استفاده از عقل تأویل بخش، براساس مخالفت ظواهر برخی آیات با قرینه قطعی عقلی، به تأویل ظواهر آن آیات پرداخته است. اعتبارسنجی آرای تفسیری مجاهد در حوزه عقل تأویل گرا، تا حدود قابل توجهی، همسو و هم جهت با بیانات تفسیری اهل بیتk است.
المعنى الضمنی أو المعنى العاطفی هو الذی یکمن فی اللفظة ویؤثر فی نفس المتلقی ویستنبطه بأحاسیسه الفردیة؛ وعلی هذا الأساس یهدف المقال الذی بین یدی القراء إلى الترکیز على الموسیقى الخارجیة لعدة مفردات قرآنیة وما تنتج عنها المعانی الضمنیة عبر تآلف الصوامت ووقعه الصوتی الخاص على النفس، وذلک بالاعتماد على تفسیر الکشاف للزمخشری، بحیث هذا التآلف الصوتی على أساس صفاته الإیقاعیة یصوّر المعنى الذی یحمله ویؤثر على تولید الأحاسیس والعواطف الباطنیة وهی تقود المتلقی نحو المعنى الضمنی الذی أشاره الزمخشری فی الکشاف. تتبع هذه الدراسة المنهج التوصیفی – التحلیلی وتوصف کیفیة التناسب والتناسق بین تآلف الصوامت والمعانی الضمنیة فیها محللة هذه المعانی مستندة إلى تفسیر ""الکشاف"" للزمخشری، کما تکشف عن تأثیر الصفات الإیقاعیة للصوامت فی دلالة معان ضمنیة متلائمة معها وتعرض إیحاءات الزمخشری بالمعانی الضمنیة وتثبت نظرته الأدبیة والبلاغیة حول المعانی المتناسبة مع تآلف الصوامت.
بخشی از تفسیر اهل بیت (ع) روایات تأویلی ایشان است که به نظر می رسد با فهم رایج از آیات قرآن سازگار نباشد. این بخش، از دیرباز محل بحث بوده است؛ برخی با هدف درک بهتر آموزه های ائمه (ع)، و برخی با هدف ردّ و تخطئه، بدان پرداخته اند. طبعاً در هر یک از پژوهش های انجام شده، معیار محقق برای بررسی و تحلیل روایات، متفاوت از دیگران است. اکنون این پرسش مطرح است که روایات تأویلیِ اهل بیت (ع) بر اساس روش و فرایند تأویل (و نه موضوع تأویل) به چه گروه هایی قابل تقسیم اند؟ در بازخوانی روایات تأویلی تفسیر نورالثقلین، تلاش شده است تا در محدودة پژوهش، بر اساس تصریحات موجود در کلام اهل بیت (ع)، فرایند تأویل در روایات، استخراج شود. این پژوهش بدست می دهد که در تفسیر نورالثقلین فرایندهایی که می توان آن ها را مبنای شناسایی و دسته بندی روایات تأویلی اهل بیت (ع) قرار داد، متعددند. برخی از آن ها عبارت است از: تطبیق امر کلی بر یکی یا برخی از مصادیق، حمل آیه بر تمثیل، جری، معرفی مصادیق آیه (انحصاری و غیر انحصاری)، تبیین زمان تحقق کامل مفاد آیه و موارد دیگر که این پژوهش به آن می پردازد.
اهمیت روزافزون روش هاى آموزشى همچون دیگر دانش ها در میدان توسعه دانش و فناورى هاى امروز بر کسى پوشیده نیست. ازاین رو، شناسایى این روش ها از منظر قرآن کریم به عنوان کامل ترین منبع الهى که برنامه تعلیم و تربیت جهانى بشر را در خود جاى داده است و همچنین به منظور نیل بیشتر متعلمان به رشد و تعالى امرى ضرورى است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسى روش هاى آموزشى از منظر قرآن کریم مى باشد. به منظور وصول به هدف فوق، از روش توصیفى تحلیلى و از منابع اسنادى استفاده گردیده است. نتایج تحقیق مبیّن آن است که روش هاى آموزشى از منظر قرآن کریم را مى توان به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم نمود. روش هاى آموزشى مستقیم عبارتند از: روش پرسش و پاسخ و سخنرانى. روش هاى آموزشى غیرمستقیم نیز عبارتند از: الف. روش هاى غیرمستقیم کلامى (شامل مباحثه، گفت وگو به منظور کشف حقایق، روشن سازى نگرش ها)؛ ب. روش هاى مشاهده اى (شامل: مشاهده عینى، و ایفاى نقش)؛ ج. روش هاى مبتنى بر کاوشگرى (شامل: حل مسئله، تفکر استقرایى و تفکر قیاسى). از دیگر روش هاى غیرمستقیم مى توان روش تصویرسازى ذهنى را نام برد.