فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۸۵۵ مورد.
۵۲۳.

محبت به پیامبر و اهل بیت از دیدگاه قرآن و روایات

۵۲۶.

خاتمیت از دیدگاه استاد مطهرى و اقبال لاهورى

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبوت عامه و خاصه
تعداد بازدید : ۷۲۲۴
بحث «خاتمیت‏» در دوره معاصر در کلام جدید صورت تازه‏اى به خود گرفت; روشنفکران دینى با رویکردى متمایز از نگاه سنتى و با پرسشهایى برآمده از تفکر مدرنیستى، به تحلیل خاصى از وحى، نبوت و خاتمیت پرداختند; این نوع نگرش به مساله با سخنان اقبال لاهورى آغاز شد و با نقدهاى شهید مطهرى بر سخنان وى، این نظریه گسترش و تکامل یافت . در این مقاله به دیدگاه این دو بزرگوار درباره «خاتمیت‏» و نقدهاى شهید مطهرى بر دیدگاه اقبال لاهورى پرداخته شده است; و در پایان نقد دکتر سروش بر استاد مطهرى و پاسخ آن بیان گردیده است .
۵۲۷.

استاد مطهری؛کلام‎ جدید و مسأله «خاتمیت»

نویسنده:

کلید واژه ها: تفسیر وحی نبوت خاتمیت کلام جدید توجیه تبیین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۵۴
مباحث جدید کلامی که امروزه با عنوان «کلام جدید» از آن‌ها بحث می‌شود، از دغدغه‌های مهم انسان معاصر است که پرسش‌های نوپیدایی را فرا روی اندیشمندان دینی قرار داده است. استاد مطهری به‌عنوان متکلم و متفکری اسلامی، آثار ارزشمندی از خود به‌جای گذاشته است که منابع غنی‌ای در این عرصه به شمار می‌رود؛ زیرا ایشان با آگاهی به اندیشه‌ها و پرسش‌های برآمده از دوره جدید (مدرنیته) به تأسیس نظام جدید کلامی‌ای دست زدند که راهگشای مناسبی در حل معضلات و مشکلات معرفتی انسان معاصر است؛ به همین‌سبب است که می‌‌توان استاد مطهری را بنیانگذار «کلام‌جدید اسلامی» نامید. در بین مسائل کلامی، مسأله «خاتمیت» (که از ضروریات اعتقادات اسلامی است)، در کلام جدید شکل تازه‌ای به خود گرفته و توجه دین‌پژوهان و اندیشمندان دینی را به خود جلب کرده است. در دوره معاصر، دو رویکرد عمده درباره تبیین و تفسیر «خاتمیت» ارائه شده که هرکدام بعدها منشأ پیدایش نظریات مشابهی شده‌ است. این دو نظریه یکی متعلق به متفکر نواندیش اهل سنت «محمد اقبال لاهوری» و دیگری مربوط به اندیشمند برجسته معاصر شیعی، شهید «مرتضی مطهری» است. این دو اندیشمند با نگاهی متمایز از نگاه سنتی و با پرسش‌هایی برآمده از تفکر مدرنیستی، تحت تأثیر نظریات پوزیتیویستی به تحلیل خاصی از نبوت و خاتمیت پرداختند. این نوع نگرش با سخنان اقبال آغاز شد و با نقدهای استاد‌مطهری بر سخنان وی، گسترش و تکامل یافت. درباره مسأله خاتمیت می‌توان سه نوع فعالیت عقلی و معرفتی که شامل «توجیه»، «تبیین» و «تفسیر» است، انجام داد؛ البته هریک تفاوت‌های عمده‌ای با دیگری دارد و سخن از تمایز آن‌ها، مسیر اصلی بحث را هموار خواهد کرد. براین اساس، نوشتار حاضر پس از طرح برخی مباحث مقدماتی درباره کلام جدید و نقش استاد مطهری در شکوفایی و رشد آن، به بحث از بعد توجیهی، تبیینی و تفسیری کلام جدید و ارتباط آن‌ها با مسأله خاتمیت پرداخته است. در ادامه، دیدگاه اقبال درباره خاتمیت را تحت عناوینی مانند: سرشت وحی، تبیین خاتمیت و تفسیر خاتمیت به بحث و بررسی گذاشته و پس از ذکر نقد استاد مطهری بر نظریه اقبال، تبیین و تفسیر ختم نبوت از دیدگاه استاد مطهری به‌طور مستقل مورد بررسی قرار گرفته و در پایان نیز نقد «دکتر سروش» بر دیدگاه استاد مطهری و جواب نقد وی بیان شده‌است.
۵۳۳.

نجات اکثریّت از دیدگاه استاد مطهرى

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳۳
از دیدگاه عقل، قرآن و روایات، بیشتر مردم اهل سعادت و نجاتند؛ زیرا سعادت دایر مدار اطاعت، به شرط عناد نورزیدن است. اکثریت بر دستورهاى آیین خود یا از حکم فطرت انسانى خویش در حوزه اخلاق، پیروى مى‏کنند، اینان به طور مستقیم یا غیرمستقیم و پس از پاک شدن‏شان در قیامت رهسپار بهشت مى‏شوند و از نعمتهاى الهى بهره‏مند خواهند شد. در قیامت کسى که معذور باشد، نمى‏سوزد و اگر معذور نباشد، به اندازه سلب معذوریتش، عذاب خواهد شد. تنها کافران عنود، لجوج و جهول به دوزخ مى‏روند که اینان اندکند. هدایت، نجات و سعادت، مراتب طولى و شدت و ضعف دارند. بیشتر مردم از درجه پایین و متوسط آنها بهره‏مندند و تنها اندکى از انسانها به مراتب بالا مى‏رسند؛ چنان که اندکى نیز از این کثرتِ طولى، بى‏بهره‏اند. اگر چه اصولى که در این مقاله از دیدگاه متفکر شهید مطهرى مورد بحث قرار مى‏گیرد، چه بسا در قالب یک اصل قابلِ جمع و توصیف باشد؛ ولى نگارنده با رویکرد تشریح به مباحث استاد مى‏نگرد. از این رو، موضوع را در 9 اصل اثبات مى‏کند که عبارتند از: 1ـ اصل پیوند میان خدا و انسان؛ 2ـ اصل هدایت عامّه؛ 3ـ اصل رحمت گسترده؛ 4ـ اصل سلامت؛ 5ـ اصل علاقه به عدل، احسان و انفاق؛ 6ـ اصل تطهیر و مغفرت عام؛ 7ـ اصل شفاعت؛ 8ـ اصل تسلیم در برابر حقیقت؛ 9ـ اصل عذر (قصور).
۵۳۹.

نقد مبانى نظریه «دین حداقلى»

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی اهداف و دستاوردهای بعثت
تعداد بازدید : ۱۲۴۸
مقاله حاضر، نقدى است بر نظریه «دین حداقلى»، که بر اساس آن دین در امور فردى و اخروى محدود مى‏گردد و در نتیجه، قلمرو و گستره آن در امور اجتماعى، سیاسى، اخلاقى و فقهى به حداقل کاهش مى‏یابد. نظریه حداقلى دین، که چند سالى است به عنوان یک نظریه از سوى روشنفکران و نواندیشان دینى معاصر طرح شده است، ریشه در مبانى‏اى دارد که مهمترین آن، تحویل و تحدید هدف بعثت و جهت‏گیرى دعوت انبیا در امور اخروى است. در این نوشتار، پس از تحلیل و نقد و بررسى مبناى فوق، جامعیت و شمولیت هدف بعثت انبیا نسبت به امور دنیوى و اخروى بیان شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان