" مسلّما در دین اسلام، اندیشه اجتماعی وجود دارد. با مقایسه اندیشه جامعهشناسان با اندیشههای اجتماعی دین، اولاً آگاهی ما نسبت به دین بیشتر میشود؛ ثانیا، صحّت و سقم گزارههای جامعهشناختی به محک دینی آزمون میگردند و در صورت عدم هماهنگی، ما به تأمل وادار میشویم.
وجود گزارههای جامعهشناختی در دین بستگی به تعریف ما از گزاره جامعهشناختی دارد. اگر ملاک جامعهشناختی بودن گزاره را دستیابی به آن گزاره از طریق تجربه بدانیم گزاره جامعهشناختی در دین نخواهیم داشت، ولی به نظر میرسد منشأ گزاره ملاک نیست، بلکه آزمونپذیری ملاک است و گزارههای اجتماعی زیادی در قرآن و نهجالبلاغه وجود دارند که آزمونپذیر هستند. بدینمعنا، جامعهشناسی دینی خواهیم داشت."
نوشتار حاضر، بعد از بیان مفاهیم و تعاریف ارائه شده در باب ماهیت دین، به این جمعبندى خواهد رسید که با این تعاریف و دیدگاهها، تبیین و تحلیل جامع و مانع در این زمینه، غیرقابل وصول است. در عین حال، بخشى از ابعاد و جنبههاى گوناگون دین، در این دیدگاهها بیان شده است. نگارنده در ادامه، با بررسى برخى از تقسیمات مطرح درباره دین، بر این نکته تأکید دارد که کثرت شرایع با وحدت ادیان تنافى ندارد.