تعریف رایج معرفت نزد فیلسوفان غربی، باور صادق موجه است. تحلیل هریک از عناصر سهگانه این تعریف، بخشی از مباحث معرفتشناسی معاصر را تشکیل میدهد. در این میان مبحث «توجیه» در کانون توجه معرفتشناسان قرار دارد و مبناگرایی و انسجامگرایی، دو گرایش عمده در این مبحث بهشمار میآیند. مبناگرایان معتقدند برخی از باورها - که آنها را باورهای پایه یا بنیانی مینامند - در توجیه خود بر سایر باورها مبتنی نیستند و سایر باورها بهواسطة نسبتی که با این باورها دارند، موجه میشوند. ویلیام آلستون، معرفتشناس و فیلسوف دین معاصر در زمرة مبناگرایان قرار دارد. وی در مقاله حاضر، دوگونه مبناگرایی را از یکدیگر متمایز میکند: مبناگرایی ساده و مبناگرایی مضاعف. براساس مبناگرایی ساده، باورهای پایه بههیچ وجه تردیدناپذیر، اصلاحناپذیر و خطاناپذیر نیستند. آلستون اینگونه مبناگرایی را تنها شکل قابل دفاع این نظریه میداند و در این مقاله به اثبات ادعای خویش میپردازد.