" بیش از یکصد سال است که زبان شناسان غربی و شرقی مبادرت به تحقیق و تفحص درباره ی متون قدیم اوستای نموده، نظریات و تفسیرهای مختلفی را در این راستا ارایه کرده اند. گرچه این تفاسیر در خور توجه اند، اما بسیاری از نکات مذهبی موجود در این متون، هنوز مجهول و ناشناخته باقی مانده است.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی گاهان از دو جنبه ی زبان شناسی و مذهبی است. از لحاظ زبان شناسی، چگونگی نگارش متون گاهانی و بخش های پنج گانه ی آن، بررسی شده و جنبه ی مذهبی آن، که موضوع اصلی در این پژوهش است، به معرفی اهورامزدا به عنوان خدای یگانه و آفرینش جلوه هایش درگاهان، می پردازد.
تالیف گاهان به عنوان سروده های زردشت، دقیقا مربوط به زمانی است که «خدا» در اندیشه ی مردم به گونه ای انتزاعی درآمده بود و تاکید زردشت بر یکتا پرستی، از میان این نصوص کهن کاملا به چشم می خورد. «سپند مینو»، «اشه»، «وهومنه» و «آرمییتی»، عناصر الهی و قابل پرستشی هستند که درگاهان به عنوان جلوه های اهورا مزدا مطرح شده و آفریده ی او به شمار می روند. آنها دارای مقاوم الوهیت اند و به عنوان هسته ی مرکزی آیینی، پدیده های الهی کم اهمیت و بالقوه ای- که در یسن هفته ها نیز حضور می یابند- تابع آنها می شوند. بعدا در اوستای متاخر آنها نام «امشاسپندان» را به خود می گیرند."
مبحث زبان دین به عنوان یکی از شاخه های فلسفه دین در قرن معاصر، در فلسفه غرب، دارای جایگاه ویژه ای است. به طور کلی، فیلسوفان دین در تحلیل زبان دینی، قایل به دو دیدگاه هستند:
1. دیدگاهی که گزاره های دینی را صرفاً ناظر به ارزش ها، اعمال و بیان احساسات دیندار می داند (غیر شناختاری); مانند نظریه «زبان نمادین» تیلیخ، نظریه «شعری» سانتایانا، نظریه «عمل گرایی» بریث ویت، نظریه «اسطوره ای» کاسیرر و نظریه «بازی های زبانی» ویتگنشتاین.
2. دیدگاهی که گزاره های دینی را ناظر به واقع و توصیفگر واقعیت ها می داند (شناختاری); مانند نظریه متفکران اسلامی، نظریه «تمثیل» آکوییناس، نظریه «تحقیق پذیری اخروی» جان هیک، نظریه «ابطال پذیری و معناداری» بازیل میچل.
نهایت اینکه زبان دینی صرفاً دارای یک کارکرد خاص نیست، بلکه ترکیبی از زبان های متعدد است.
توجه به شریعت یکی از مهم ترین دغدغه های عرفان اسلامی است. از دیدگاه عارف، کلام الهی و سخنان معصومان(علیهم السلام)، هم مبیّن شریعتند، هم نماینده طریقت و هم متن حقیقت. از این رو، اسما و صفات به کار رفته در شریعت، برای عارف اهمیتی ویژه دارد. از دیدگاه عارف مسلمان، صفات الهی در مرتبه ذات، به نحو عینیت حضور دارند و شئون ذاتی حق به شمار می روند. این صفات در روندی نزولی تنزّل کرده و تا پایین ترین مراتب ماده متجلّی شده اند. بدین روی، تمام آنچه در عالم ماده به چشم می خورد از حقیقتی واحد نشأت گرفته و در نتیجه، سمع و بصر مادی در اصل ذات و روح معنا با دیگر مراتب سمع و بصر، حتی در صقع ربوبی و ذات الهی، مشترکند، و این تأکیدی است بر نظریه «اشتراک معنوی الفاظ دینی». در این مقاله، همچنین نحوه دست رسی به روح معنا از دیدگاه عرفا بیان شده است.